معادل انگلیسی زبان مبدأ زبانی که مسئله ای با آن برای کامپیوتر برنامه ریزی می شود این برنامه باید با اسمبل

مهندسی برق

زبان مبدأ زبانی که مسئله ای با آن برای کامپیوتر برنامه ریزی می شود این برنامه باید با اسمبلر ، کامپالیر یا مترجم برای استفاده کامپیوتر به برنامه مقصد به زبان ماشین ترجمه شود

source language

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی زبان مبدأ زبانی که مسئله ای با آن برای کامپیوتر برنامه ریزی می شود این برنامه باید با اسمبل

زبان جبری قراردادی نوشتن نمادها ؛ پرانتزها و سایر علامت های مربوط به فرمول و روابط ریاضی بسیاری از ماشین حسابهای مهندسی مستقیما زبان را برای وارد کردن مسائل می پذیرند

algebraic language

الگول؛ زبان الگوریتمی زبان ریاضی بین المللی که عملیات عددی را به شکل استاندارد و دقیق برای رایانه تعریف می کند

algol; algonthmic language

زبان اسمبلی

assembler language

زبان مشترک زمان ماشینی که بین مجموعه ای از کامپیوترها و تجهیزات مرتبط با آنها مشترک است

common language

زبان توصیفی

descriptive language

زبان فرمول بندی

formulation language

زبان تابعی زبان برنامه نویسی بر اساس گزاره هایی که باید محاسبه شوند

functional language

زبان گرافیکی نوعی زبان برنامه نویسی کهبرنامه ها را به شکل گرافیکی و مشابه با نمودارهای جریانی ( فلوچارت) بیان می کند

graphical language

زبان توصیف سخت افزاری

hardware description language

زبان طراحی سخت افزاری

hardware design language

زبان سطح بالا

high level language

زبان

language

زبان پردازش فهرست یک زبان برنامه نویسی کخه به شکل گسترده ای در هوش مصنوعی برای کنترل طبقه بندیها یا فهرست اقلام به کار می رود

list processing language

زبان سطح پایین زبان برنامه نویسی نوشته شده به صورت رمز ماشین کامپیوتر میزبان

low-level language

زبان ماشین

machine language

زبان علامت دار

markup language

زبان شئی گرا

object oriented language

زبان عادی

plain language

زبان برنامه

program language

زبان برنامه نویسی زبانی که برنامه نویس برای نوشتن برنامه کامپیوتری به کار می برد ، زبان برنامه سازی

programming language

منبع ، چشمه ، پایه سورس در FET ، منبع ؛سورس 1 بیشینه ی توانی که منبع تغذیه ره راه اندازی می کند 2 یکی از سه پایه ترانزیستور اثر میدان حاملهای اکثریت (الکترونها در N FET کانال یا حفره ها در P FET کانال ) در سورس تولید می شوند و در نتیجه میدان الکتریکی اعمال شده بین درین و سورس در طول کانال به سوی درین جاری می شوند سورس قابل مقایسه با کاتد امپ خلأ و امیتر ترانزیستور پیوندی دو قطبی است ، منبع - برنامه اصلی ، منبع برق

source

جذب منبع

source absorption

آدرس منبع

source address

برنامه اصلی اسمبلی

source assembly program

کد اصلی - برنامه اصلی

source code

طرح کنترل شده در مبدا تعریفی برای قطعه ی نیمرسانای نظامی که برای برنامه ، فروشنده یا مشتری خاصی تعیین شده است

source controlled drawing

جریان منبع

source current

رمز گذاری منبع

source encoding

پیرو سورس

source follower

امپدانس منبع امپدانس نشان داده شده از منبع به تراگردان یا مدار بار

source impedance

محلی سازی منبع ، جایگذاری منبع ، موقعیت یابی منبع

SOURCE LOCALIZATION

اُپراند یا بایت منبع

source operand

برنامه مبدأ برنامه ای که به زبان یا رمز مبدأ نوشته شده است

source program

مقاومت سورس پارامتری در ترانزیستور اثر میدان ، برابر به تغییر ولتاژ گیت بهسورس نسبت به تغییر جریان درین به سورس ، مقاومت منبع

source resistance

مسیریابی مقصد

source routing

روش منبع حرارتی درشرایط حجمی

source term in cell zone condition method

ماتریس منبع ولتاژ

source voltage matrix

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی زبان مبدأ زبانی که مسئله ای با آن برای کامپیوتر برنامه ریزی می شود این برنامه باید با اسمبل

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی زبان مبدأ زبانی که مسئله ای با آن برای کامپیوتر برنامه ریزی می شود این برنامه باید با اسمبل

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما