معادل انگلیسی تراوایی مغناطیسی فضا عاملی که به صورت نسبت القایی مغناطیسی به نیروی مغناطیس کننده در خلأ بیان م

مهندسی برق
تراوایی مغناطیسی فضا عاملی که به صورت نسبت القایی مغناطیسی به نیروی مغناطیس کننده در خلأ بیان می شود در سیستم واحدهای الکترومغناطیسی CGS ، تراوایی مغناطیسی هلأ تقریباً برابر واحد فرض می شود
space permeability
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تراوایی مغناطیسی فضا عاملی که به صورت نسبت القایی مغناطیسی به نیروی مغناطیس کننده در خلأ بیان م
نفوذپذیری مطلق
absolute permeability
تراوایی تفاضلی شیب منحنی مغناطیدگی در یک ماده ی مغناطیسی
differential permeability
توارایی نموٌی نسبت یک تغییر تناوبی کوچک در القای مغناطیسی به تغییر متناظر در نیروی مغناطیسی در شرایطی که القای مغناطیسی میانگین بزرگتر از صفر باشد
incremental permeability
تراوایی ، مغناطیسی اولیه تراوایی طبیعی که در موقع صفر بودن نیروی مغناطنده و القای مغناطیسی وجود دارد
initial permeability
مغناطیس پذیری و نفوذپذیری اولیه
initial susceptibility and permeability
تراوایی مغناطیسی ذاتی نسبت القای ذاتی به نیروی مغناطنده ی متناظر آن
intrinsic permeability
نفوذ پذیری مغناطیسی
magnetic permeability
تراوایی بهنجار نسبت القای بهنجار B یک ماده مغناطیسی به شدت مغناطیسی H متناظر
normal permeability
نفوذپذیری معمولی
normal permeability
تراوایی معیاری برای قابلیت هر ماده برای عمل کردن به صورت مسیری برای خطوط نیروی مغناطیسی ، در مقایسه با هوا تراوایی هوا 1 فرض می شود ، نفوذ پذیری مغناطیسی ، پرمابیلیته
permeability
نفوذ پذیری مغناطیسی نسبی ، ضریب نفوذپذیری ، نفوذپذیری نسبی
relative permeability
تراوایی معکوس شدنی واژه ای برای تراوایی افزایش به هنگام بیشتر شدن تغییر در میدان مغناطیسی از مقدار کم
reversible permeability
فضا؛ فاصله 1 جهانی که از زمین تا فضای بدون انتها گسترش یافته است 2 علامت چاپ نشدنی در دستگاه ماشی نویسی یا چاپگر ، فضا ، فاصله
space
تضعیف فضا تلفات توان عبوری در فضای آزاد ، که در اثر عواملی مانند جذب ، بازتابش و پراکندگی ایجاد وبر حسب دسیبل بیان می شود
space attenuation
بار فضایی کل بار الکتریکی توزیع شده در حجم یا فضای معین ، مانند ابر الکترونی در فضای نزدیک کاتد لامپ خلأ ترمویونی یا لامپ نوری ، بار پیرامونی
space charge
ناحیه بار فضا
space charge region
سفینه فضایی وسیله نقلیه یا واگنی که در خارج از جو زمین ، در مدار زمین یا در جهت فضای بیرون حرکت می کند ماهواره های مخابراتی ، مراقبت و هواشنایی ، شاتلهای فضایی و کاوشگران فضایی نمونه هایی از آن هستند سفینه فضایی می تواند بدون سرنشین یا با سرنشین باشد
space craft
جریان فضایی کل جریان جاری بین کاتد و همه الکترودهای دیگر در لامپ به علاوه جریان آند و جریانهای همه الکترودهای دیگر ، جریان پیرامون
space current
دسترسی چندگانه با تقسیم بندی مکانی
space devision multiple access ( sdma )
راه گزینی تقسیم فاصله
space division switch
محیط فضایی محیطی که در سفینه های فضایی ، موجودات زنده در فضا باآن مواجه می شوند و مشخصه آن نبود هوا ، سرمای شدید و تابش خورشیدی است
space environment
عامل فضا 1 نسبت فضایی که رساناها در سیم پیچی اشغال می کنند به کل فضای مکعبی یا حجم سیم پیچی یا نسبت مشابه سطح مقطعها 2 نسبت فضایی که آهن اشغال می کند به کل حجم مکعبی هسته ی آهنی ، ضریب فضاگیری
space factor
الگوی فضایی الگوی هندسی در جدول آزمایش برای اندازه گیری اعوجاج در تجهیزات تلویزیونی
space pattern
کاوشگر فضایی سفینه فضایی بدون سرنشینی که اندازه گیریهایی از سطح ماه و سیارات و جو آن ، با دماهای خورشیدی و پدیده های دیگر را در فضا انجام می دهد
space probe
تربیع فضایی اختلاف یک چهارم طول موج در وضعیت نقاط متناظر موج در فضا
space quadrature
کاهش فضا
Space Savings
شاتل فضایی سفینه فضایی قابل استفاده ی مجدد که در مدار زمین می گردد و ظاهر آن شبیه به هواپیمایی با باله های ثابت است شاتل با راکت به فضا پرتاب می شود و مانند گلایدر رود می آید شاتل دارای اتاقک مناسبی به عنوان آزمایشگاه برای آزمایشهای فضایی و الکترونیکی است
space shuttle
سامانه فضایی
space system
سنجش از راه دور فضا
space telemetry
ردیابی فضایی سیستم جهانی حسگرهای نوری ، راداری و رادیومتری برای حفظ جان افراد که به امکانات کامپیوتری متصل هستند و برای آشکارسازی ، ردیابی و دسته بندی همه اجسام ساخت بشر که به دور زمین در حال گردش اند ، به کار می رود
space track
بردار فضایی
space vector
مدولاسیون بردار فضایی
space vector modulation
مدولاسیون پهنای باند بردار فضایی
Space Vector Pulse-Width Modulation
موج فضایی مؤلفه موج رادیویی زمینی که کم و بیش به صورت مستقیم در فضا از آنتن فرستنده به گیرنده حرکت می کند یک قسمت از موج فضایی ب هطور مستفیم از یک آنتن بهآنتن دیگر می رود؛ قسمت دیگر از زمین بین دو آنتن بازتابیده می شود
space wave
بار پیرامونی
space-charge
وادسته ساز بار فضایی فرایندی که در آن واکنشهای متقابل بین الکترونها در جریان ، آنها را از دسته بیرون پراکنده می کند
space-charge debunching
چگالی بار فضایی کل بار الکتریکی در واحد حجم ، چگالی بار پیرامونی
space-charge density
اثر بار فضایی تفکیک بین الکترودهای گسیل شده از کاتد لامپ خلأ ترمویونی و الکترونهای جمع شده در فضای بار نزدیک کاتد که سبب کاهش جریان آند می شود
space-charge effect
شبکه بار فضایی شبکه ی معمولاً مثبتی که موقعیت ، سطح و مقدار حداقل پتانسیل کاتد عمودی را در ناحیه مجاور شبکه لامپ الکترونی کنترل می کند ، شبکه بار پیرامونی
space-charge grid
رژیم بار پیرامونی
space-charge limited current state
ناحیه بار فضایی ناحیه نیمرسانایی که در آن چگالی کل بار به مقدار قابل توجهی با صفر تفاوت دارد
space-charge region
موج بار فضایی موج الکتروستاتیک در پلاسما که با حرکتهای نوسانی بارها تولید می شود این امواج طولی هستند به طوری که میدان الکتریکی در جهت انتشار است
space-charge wave
لامپ کنترل شده بار فضایی لامپ ریز موجی که توان RFرا با کنترل کردن جریان محدود شده فضای بار با الکترود گرید انجام می دهد مانند لامپ تریود مسطح سرامیکی
space-charge-controlled tube
دریافت متنوع فضایی دریافت رادیویی با استفاده از دو یا چند آنتن قرار گرفته به فاصله ی چنیدن طول موج که هر کدام گیرنده های مستقلی را تغذیه می کنند و خروجی گیرنده ها با یکدیگر ترکی می شوند این سیستم علی رغم محو شدگی ناشی از مشخصه های انتشار متغیر ، خروجی ثابتی می دهد زیرا محو شدگی در آنتنهای با فاصله در لحظات مختلفی از زمان تأثیر می گذارد
space-diversity reception
تقسیم فضا
space-division
فضا پرکنی
space-filling
اسپیسر
spacer
ضریب نفوذپذیری
specific permeability
تراوایی مغناطیس ویژه ، تراوایی مغناطیسی نسبی تراوایی مغناطیسی ماده تقسیم بر تراوایی مغناطیسی خلا
specific permeability , relative permeability

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن