معادل انگلیسی پاد تشدید سرعت شرایطی که در آن تغییر کوچکی در بسامد نیروی سینوسی اعمال شده به جسم یا سیستم سبب

مهندسی برق
پاد تشدید سرعت شرایطی که در آن تغییر کوچکی در بسامد نیروی سینوسی اعمال شده به جسم یا سیستم سبب افزایش سرعت در نقطه تحریک می شود یا بسامد به گونه ای است که مقدار مطلق امپدانس نقطه تحریک بیشتر است
velocity antiresonance
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پاد تشدید سرعت شرایطی که در آن تغییر کوچکی در بسامد نیروی سینوسی اعمال شده به جسم یا سیستم سبب
تشدید موازی ؛ ضد تشدید تشدید در مدار موازی رآکتانسهای سلفی وخازنی در بسامد ولتاژ اعمال شده برابر می شوند در نتیجه امپدانس مدار تشدید موازی بیشینه می شود و ولتاژ سیگنال به وجود آمده در دو سر آن به حداکثر می رسد
parallel resonance ; antiresonance
سرعت کمیت برداری مقدار آن برابر با تندی است ولی شامل جهت حرکت نیز می شود در بیان سرعت باید تندی و جهت حرکت هر دو بیان شوند اگر تندی یا جهت هر کدام تغییر کنند ، سرعت جسم تغییر می کند وقتی که جهت عوض می شود ، سرعت زاویه ای حرکت را توصیف می کند
velocity
سرعت زاویه ای
velocity angular
ثابت سرعت ، ضریب سرعت
velocity constant
کنترل سرعت
velocity control
سیستم کنترل سرعت سیستم کنترل حلقه بسته ای که سرعت یا تندی موتور یا محرک را کنترل می کند و معمولاً شامل تاکومتری در یک حلقه تک است
velocity control system
عامل سرعت نسبت سرعت انتشار در هر محیط به سرعت انتشار در فضای آزاد سرعت جریان RF در رسانا اندکی کمتر از سرعت آن در فضا ی آزاد است ، فاکتور سرعت ، ثابت سرعت ، ضریب سرعت
velocity factor
میکروفون آبی سرعتی میکروفون سرعتی که به امواج تولید شده در آب پاسخ می دهد
velocity hydrophone
سطح سرعت میزان لگاریتم صدا بر حسب دسی بل ، که برابر است با 20 برابر لگاریتم مبنای 10 نسبت سرعت صدا به سرعت مرجع معین
velocity level
سرعت خطی
velocity linear
میکروفون سرعتی میکروفونی که خروجی الکتریکی آن به سرعت ذرات هوایی بستگی دارد که موج صوتی را می سازند میکروفونهای سیم -داغ و نورای نمونه هایی از میکروفون سرعتی هستند ، میکروفون نواری
velocity microphone
مدوله کننده ی سرعت مدوله کردنی که در آن تغییرات زمانی سرعت روی الکترونهای جریان سوار می شود ، تحمیل سرعتی
velocity modulation
سرعت پخش موج
velocity of a wave
سرعت انتقال انرژی
velocity of energy transmission
سرعت نور ثابت فیزیکی برابر با 2/997925 × 10 به توان 10 این مقدار متناظر است با 186280مایل بر ثانیه ، 161870 مایل دریایی بر ثانیه و 328 یارد بر میکروثانیه تمام تابشهای الکترومغناطیس در فضای آزاد با این سرعت حرکت می کنند سرعت نور کمیتی برداری فرض می شود که نشان دهنده ی تندی نور در جهت معین است
velocity of light
سرعت صوت سرعتهای تقریبی اموج صوتی عبارت اند از : 335m/s یا ( 1100ft/s ) در هوای0 درجه سلسیوس ، 1463m/s یا ( 4800ft/s ) در آب و 500mS یا ، ( 16400ft/s ) در آهن
velocity of sound
ترتیب دهی سرعتی هر گونه فرایند انتخاب الکترونها بر اساس سرعت آنها
velocity sorting
طیف نگار سرعتی ؛ طیف نگار جرمی کانونی کننده سرعتی طیف نگار جرمی که یونهای مثبتی را انتخاب می کند که دارای سرعت کافی برای عبور از هر سه شکاف و وارد شدن به محفظه ای باشند که در آن میدان مغناطیسی آنها را متناسب با نسبت بار به جرمشان منحرف می کند
velocity spectrograph; velocity - focusing mass spectograph
تراگردان سرعت تراگردانی که خروجی تولید شده آن متناسب با سرعت آن است
velocity transaucer
بردار سرعت
velocity vector
نویز تصادفی سرعت مؤلفه نویز ایجاد شده در لامپ موج -عبوری یا آشکارساز سیگنال ضعیف به دلیل توزیع حرارتی وسیع سرعت الکترونها در باریکه
velocity-fluctuation noise
سروو سرعت - محدود سازوکار سرووی که محدودیت اصلی آن در عملکرد حداکثر سرعت آن است
velocity-limiting servo
نوسان ساز مدوله شده ی سرعت ساختار لامپ الکترونی که سرعت جریان الکترون را به هنگام عبور جریان از کاواک تشدید ، دسته ای ساز نامیده می شود ، تغییر می دهد انرژی از جریان الکترونی دسته نشده در تراز انرژی بالاتر به هنگام عبور از تشدیدگر کاواکی دوم به نام گیرانداز آزاد می شود نوسانهابا تزویج برگشتی انرژی از کاواک گیرانداز به کاواک دسته ای ساز پایدار نگه داشته می شود
velocity-modulated oscillator
لامپ مدوله شده سرعت لامپ باریکه الکترونی که سرعت جریان الکترون آن به طور متناوب ، در زمانهای تناوب قابل مقایسه بازمان گذرای محلی ، کاهش و افزایش می یابد ، لامپ تحمیل سرعتی
velocity-modulated tube

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن