معادل انگلیسی فاصله زمانی محو کردن عمودی فاصله زمانی کوتاه بین میدانهای تلویزیونی لازم برای پویش تنفنگ الکترو

مهندسی برق
فاصله زمانی محو کردن عمودی فاصله زمانی کوتاه بین میدانهای تلویزیونی لازم برای پویش تنفنگ الکترونی به هنگام برگشت از انتهای تصویر به بالای آن ، برای شروع پویش میدان بعدی
vertical blanking interval
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی فاصله زمانی محو کردن عمودی فاصله زمانی کوتاه بین میدانهای تلویزیونی لازم برای پویش تنفنگ الکترو
بازۀ همدوسی
coherence interval
فاصله اطمینان احتمال قرار گرفتن مشخصه عملکرد در گستره معینی از مقادیر که عموماً بر حسب درصد بیان می شود
confidence interval
فاصلۀ زمانی هماهنگی
Coordination time interval
بازه‌ی برانگیختگی
firing interval
فاصلۀ بین اسپایک ها
Interspike interval
فاصله فاصله ی بین ارتفاع با بسامددو صدا فاصله ی بسامدی برابر با نسبت بسامدهایا لگاریتم این نسبت است ، فاصله ( زمانی )
interval
فاصله گذاری پالس ؛ فاصله زمانی پالس فاصله بین زمانهای پالس متناظر دو پالس متوالی
pulse spacing ; pulse interval
فاصله زمانی بازتابش فاصله زمانی بین ارسال پالس یا موج رادار و دریافت موج بازتابیده در نقطه ارسال از حاصلضرب این فاصله زمانی بر حسب میکرو ثانیه در 492 فاصله هدف بر حسب فوت به دست می آید و حاصلضرب این فاصله زمانی در 0/0931 برابر با فاصله هدف بر حسب مایل استاندارد است از حاصلضرب فاصله زمانی بر حسب میکرو ثانیه در 0/15 فاصله هدف بر حسب کیلو متر به دست می آید
reflection interval
دوره بازگشت
retrace interval
دوره بازگشت
return interval
فاصله نمونه برداری زمان بین نمونه ها در نمونه برداری یا سیستم نمونه بردار و نگهدار
sampling interval
اندازه گیری زمان
time interval
فاصله زمانی دنبال روندگحی فاصله زمانی جارو برای دنبال کردن الگوی مطلوب روی صفحه نمایش لامپ پرتوکاتدی
trace interval
عمودی
vertical
اوسیلاتور عمودی
vertical (deflection) oscillator
آنتن عمودی برج ، میله یا سیم معلق فلزی عمودی که به عنوان آنتن عمل می کند
vertical antenna
پالس محو کردن عمودی پالسی مستطیلی که در انتهای هر میدان از سیگنال تلویزیونی ارسال می شود تا جریان باریکه لامپ تصویر رابه هنگام برگشت باریکه به بالای تصویر ، برای شروع میدان بعدی ، قطع کند
vertical banking pulse
محو کردن عمودی محو کردن در لامپ تصویر تلویزیون به هنگام برگشت عمودی
vertical blanking
لیزرهای حفرۀ عمودی نشر کننده از سطح
vertical cavity surface emitting laser
کنترل مرکزی کردن عمودی کنترل مرکزی کردن که در گیرنده تلویزیونی یا اسیلوسکوپ پرتو کاتدی برای جا به جا کردن موقعیت کل تصویر به طور عمودی در هر جهت ؛ روی صفحه نمایش به کار می رود
vertical centering control
تطابق عمودی توانایی سوزن در حرکت آزادانه در جهت عمودی به هنگام حرکت در شیار صفحه گرامافون
vertical compliance
کنترل همگرایی عمودی کنترلی که دامنه ولتاژ همگرایی دینامیکی عمودی رادر گیرنده تلویزیونی رنگی تنظیم می کند
vertical convergence control
الکترودهای انحراف عمودی زوج الکترودهایی که باریکه الکترونی را روی صفحه نمایش فلوئورسان لامپ پرتو کاتدی با انحراف الکتروستاتیکی ، به بالا و پایین حرکت می دهند
vertical deflection electrodes
نوسان ساز انحراف عمودی؛ نوسان ساز عمودی نوسان سازی که شکل موج ولتاژ دندانه اره ای را تحت کنترل سیگنالهای هم زمان ساز عمودی تولید می کند که تقویت شده و به پیچکهای انحراف عمودی در لامپ تصویر گیرنده تلویزیونی اعمال می شود
vertical deflection oscillator; vertical oscillator
کنترل نگهدارنده عمودی کنترل نگهدارنده که زمان تناوب نوسان ازاد نوسان ساز انحراف عمودی را در گیرنده تلویزیونی تغییر می دهد و تصویر را در جهت عمودی ثابت نگه می دارد
vertical hold control
مرجع فاصله زمانی عمودی سیگنال مرجعی که در هر یک شصتم ثانیه ، در 19 زمان تناوب محو عمودی بین دو تصویر تلویزیونی ، در سیگنال برنامه وارد می شود تا مرجعی برای دامنه شدت روشنایی ، دامنه سطح سیاهی ، دامنه هم زمانی ، دامنه رنگ نمایی و دامنه فاز بر ست رنگ ایجاد کند این سیگنال در فرستنده های تلویزیونی در دستگاههای ویدئوی مرجعی را برای نگه داشتن رنگ روشنایی و کنترل است ، درست در مقدار تعیین شده فراهم می کند همچنین می تواند رنگ مایه و رنگ را به طور خودکار در گیرنده تنظیم کند
vertical interval refernce
کنترل خطی بودن عمودی کنترل خطی بودن که امکان کم یا زیاد کردن ارتفاع تصویر را در نیمه بالایی صفحه نمایش لامپ تصویر تلویزیونی فراهم می کند و تصویر را در جهت عمودی خطی می کند ، به طوری که اجسام دایره روی به صورت واقعی به نظر آیند این کنترل معمولاً در پشت گیرنده نصب می شود
vertical linearity control
قطبی ساز عمودی ارسال امواج رادیویی به گونه ای که خطوط نیروی الکتریکی عمودی باشند ، در حالی که خطوط نیروی مغناطیسی افقی هستند ، با این روش قطبی سازی انتن های دو قطبی فرستنده و گیرنده در صفحه عمود قرار می گیرند
vertical polarezation
استاب ربع موج عمودی آنتنی با تکه عمودی که طول الکتریکی آن یک چهارم طول موج است و معمولاً با صفحه زمین در پایه استاب به کار می رود
vertical quarter - wave stub
تابنده عمودی انتن فرستنده ای که عمود بر زمین است
vertical radiator
قدرت تفکیک عمودی ؛ وضوح عمودی تعداد محدود خطوط افقی ، سیاه و سفید متناوب ، که می توانند در تصاویر باز سازی شده الگوی آزمون در تلویزیون و فکس دیده شوند قدرت تفکیک عمودی ابتدا با تعدادخطوط عمودی مورد استفاده در پویش ثابت می شود
vertical resolution , vertical definition
برگشت عمودی برگشت باریکه ی الکترونی به بالای صفحه نمایش در انتهای هر میدان در تلویزیون
vertical retrace
جاروی عمودی حرکت رو به پایین باریکه پویش از بالا به پایین تصویر در حال نمایش
vertical sweep
همزمانساز عمودی
vertical synchronizing
پالس هم زمانی عمودی ؛ سیگنال هم زمانی تصویر یکی از شش پالسی که در انتهای هر میدان در سیستم تلویزیون ارسال می شود تا گیرنده را میدان به میدان با فرستنده هم زمان کند
vertical synchronizing pulse , picture synchronizing pulse
موج قطبی شده عمودی موج قطبی شده ی خطی که در آن بردار میدان الکتریکی عمودی است
vertically polarized wave
فاصله زمانی جوش کل زمانهای حرارت دادن و سرد شدن ، به هنگام ایجاد خال جوش چند پالسی با جوشکاری مقاومتی
weld interval

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن