معادل انگلیسی نمایاب دستگاه نوری یا نوری- الکترونیکی کمکی که به دوربین تلویزیونی وصل می شود تا فیلمبردار بتوا

مهندسی برق

نمایاب دستگاه نوری یا نوری- الکترونیکی کمکی که به دوربین تلویزیونی وصل می شود تا فیلمبردار بتواند صحنه را همانطور که دوربین مشاهده می کند ببیند

view finder

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نمایاب دستگاه نوری یا نوری- الکترونیکی کمکی که به دوربین تلویزیونی وصل می شود تا فیلمبردار بتوا

صفحه نمایاب

view finder screnn

جهت یابی صوتی

acoustic.direction finder

جهت یاب «ادکاک» نوعی جهت یاب رادیویی که شامل یک یا چند زوج آنتن «ادکاک» است آنتن جهت یاب «ادکاک» با دهانه ی باریکدارای دو دهنه و چهار عنصر است

adcock direction finder

جهت یاب صفر شنوایی نوعی جهت یاب رادیویی که دارای گیرنده ی رادیویی و آنتن حلقوی گردنده است با گردش حلقه ی آنتن و ایجاد صفر شنوایی ، صفحه حلقه عمود بر جهت سیگنال ارسالی خواهد بود

aural-null direction finder

ایستگاه فرستنده یاب خودکار

automatic station finder

ایستگاه یاب خودکار

automatic transmitter finder

باریکه یاب کلیدی در نوسان نمای پرتو کاتدی ( سی آرتی ) که ردیاب ( Trace) را صرفنظر از تظیمهای افقی ، عمودی و شدت روی صفحه ی نمایش نشان می دهد

beam finder

جهت یاب حلقه-جبران شده نوعی جهت یاب رادیویی با یک آنتن حلقوی که خطای قطبش آن توسط سیستم آنتن اضافی جبران شده است

compensated-loop direction finder

جهت یاب همبستگی نوعی گیرنده ی جهت یاب راداری که سیگنالهای اخلال را دریافت می کند با تحلیل همبستگی سیگنالهای دریافتی در چند ایستگاه مشابه ، می توان فاصله و سمت تجهیزات اخلالگر دشمن را شناسایی کرد

correlation direction finder

جهت یاب ، جهت یاب رادیویی

direction finder

نمایاب الکترونیکی نمایاب مورد استفاده در دوربین تلویزیونی که با استفاده از لامپ تصویر پرتو - کاتدی ، تصویر تلویزیونی ارسال شده را نمایش می دهد

electronic viewfinder

عیب یاب

fault finder

منظره یاب؛ یابنده وسیله ی الکترونیکی یا نوری که حوزه ی تحت پوشش دوربین تلویزیونی را نشان می دهد

finder

ماهی یاب شکل خاصی از عمق سنج الکترونیکی که برای یافتن گروه ماهیها استفاده می شود با استفاده از صفحه ی نمایشگر بلور مایع ( ال سی دی) یا لامپهای پرتوکاتدی ( سی آر تی) ، وضعیت آبهای زیرکشتی ، ماهیها و حتی گیاهان و ساختار زیر آب به صورت گرافیکی نشان داده می شود ( بر خلاف اغلب عمق سنجها که فقط قرائت رقمی دارند ) هر ماهی یاب دارای یک هد کنترل / نمایش و یک ترادیسنده است که با بسامد یکسان کار می کند هد کنترل / نمایش از سه بخش نمایشگر ، فرستنده / گیرنده ، و نرم افزار پردازش سیگنال تشکیل شده است مدارهای دیگری برای کسب اطلاعات دما ، سرعت ، و موقعیت میتوان به مجموعه افزود در برخی مدلها با تقسیم باریکه ی ترادیسنده به چند قسمت ، تصاویر سه بعدی از کف اقیانوس تهیه می شود در مدلهای دیگر ، از ترادیسنده های پویشگر و قابل هدایت برای تعیین دقیقتر محل گروه ماهیها استفاده می شود

fishfinder

ارتفاع یاب ؛ فرازیاب دستگاه راداری که ارتفاع جسم در حال پرواز را اندازه می گیرد و تعیین می کند

height finder

مسافت‌یاب لیزری

Laser Range Finder

مسافت یاب لیزری نوع ساده شده ی رادار لیزری که عمدتاً توسط دیده بانهای خط مقدم ، تانکها ، بالگردانها و سایر خوردوهای نظامی برای اندازه گیری دقیق فاصله ی هدف استفاده می شود با استفاده از یک شمارنده ی رقمی زمان بین ارسال پالس لیزرو بازتاب آن از هدف محاسبه می شود از ضرب سرعت نور در زمان حرکت یکسویه ی پالس ، مسافت تا هدف تعیین می شود

laser rangefinder

خط یاب 1 ابزاری که به طور خودکار چاپگر خطی یا ماشین تحریر را به تعداد معینی خط جلو می برد و برای چاپ در صفحه یا فرم بعدی آماده می کند 2 وسیله ی قطع و وصل شونده ای که به صورت خودکار مدار تلگراف یا تلفن آزاد تا مقصد مکالمه را پیدا می کند

line finder

جهت یاب رادیویی ، جهت یاب ابزار رادیویی برای کمک به ناوبری که از حلقه قابل گردش یا آرایش آنتنی با جهت گیرندگی بالا برای تعیین جهت دریافت سیگنال رادیویی استفاده می کند مانند جهت یابهای خودکار و یابنده های صفر شنوایی

radio direction finder , direction finder

جهت یاب وی اچ اف / یو اچ اف جهت یاب رادیویی زمینی قابل استفاده به تنهایی با همراه با رادار مراقب فرودگاه

vhf/uhf direction finder

توجه کردن ، دید

view

نقطه نظر

view point

دید ، موقعیت دید

viewing

زاویه دید

viewing angle

صفحه تصویر

viewing screen

سیم یاب

wire finder

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی نمایاب دستگاه نوری یا نوری- الکترونیکی کمکی که به دوربین تلویزیونی وصل می شود تا فیلمبردار بتوا

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نمایاب دستگاه نوری یا نوری- الکترونیکی کمکی که به دوربین تلویزیونی وصل می شود تا فیلمبردار بتوا

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما