معادل انگلیسی calorie-کالری واحد مقدار گرما در سیستم متریک ، تقریباً برابر با مقدار گرمایی است که دمای 1 گرم آ

مهندسی برق

calorie-کالری واحد مقدار گرما در سیستم متریک ، تقریباً برابر با مقدار گرمایی است که دمای 1 گرم آب را 1درجه سانتی گراد بالا می برد

cal

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی calorie-کالری واحد مقدار گرما در سیستم متریک ، تقریباً برابر با مقدار گرمایی است که دمای 1 گرم آ

تکلیس

calcination

تماس گیرنده

caller

تنظیم دقیق درجه بندی ، کالیبراسیون

calibration

جعبه ، قفسه محفظه گیرنده رادیو ، تلویزیون ، یا سایر تجهیزات الکترونیکی

calnet

حساب کردن

calculate

دستور احضار

call statement

روش کالیبراسیون

calibration procedure

زمان محاسبه

calculating time

زمان مکالمه

call time

سرعت محاسبه

calculating speed

صدا زدن ، فراخوان 1 پیامی زادیو یی که ضمن معرفی ایستگاه فرستنده ، ایستگاه گیرنده ی مورد نظر را نیز مشخص می کند ، 2 انتقال کنترل به یک زیر روال در حین اجرای برنامه کامپیوتری ، ارتباط ، تماس ، فراخوانی

call

علایم شناسایی حروف و اعداد شناسایی که از سوی کمیسیون ارتباطات فدرال و سایر مراجع صلاحیت دار به ایستگاههای فرستنده ی رادیویی و تلویزیونی در سراسر جهان اختصاص یافته است

call letters

قدرت محاسباتی

calculating power

کالری واحد مقدار گرما در سیستم متریک ، تقریباً برابر با مقدار گرمایی است که دمای 1 گرم آب را 1درجه سانتی گراد بالا می برد

calorie

کالری سنج ابزاری برای اندازه گیری مقدار گرما همچنین با استفاده از اثار گرمایی امواج مایکروویو می توان انرژی آنها را با این وسیله اندازه گرفت

calorimeter

کلسیم سی ای عنصر فلزی نرم و به زنگ سفید ، نقره ای که به عنوان پوشش کاتد در برخی لامپهای نوری استفاده می شود عدد اتمی ان 20 و وزن اتمی آن 40/08 است

calcium

کنترل اجازه ارتباط

call admission control

ماشین حساب

calculator

ماشین حساب

calculating machine

ماشین حساب وسیله ای برای انجام عملیات حسابی روی داده های عددی که از طریق صفحه کلید به آن داده می شود مدلهای الکترونیکی جیبی از باتری یا پیل خورشیدی تغذیه می شوند نمونه های بزرگتر و رومیزی با برق ( ای سی ) کار می کنند و برخی از آنها عمل چاپ روی نوار کاغذی را نیز انجام می دهند

calculotor

محاسبه

calculating

مدرج شده

calibrated

مدرج کردن ، کالیبرده کردن

calibarate

مدرج کردن ، کالیبره کردن 1 تعیین مقدار درست در هر مقیاس از سنجه ها یا وسایل دیگر از طریق اندازه گیری و یا مقایسه با مقدار استاندارد 2 تنظیم مقدار وسیله کنترل کننده متناظر با مقادیر خاص ولتاژ ، جریان ، بسامد یا مشخصه های دیگر ، درجه بندی

calibrate

منحنی درجه بندی ، منحنی کالبراسیون نموداری از داده ها که برای هر مقدار قرائت شده از سنجه یا وسیله کنترلی ، مقدار درست را نشان می دهد

calibration curve

نشانگذار درجه بندی ، نشانگذار کالیبراسیون خط یا دایره ی نشانگذار که صفحه رادار را به بخشهای معینی تقسیم می کند تا بتوان اطلاعات مسافت ، سمت ، ارتقاع یا زمان را به دقت تعیین کرد ، فاصله یاب راداری

calibration marker

نورتابی تولید نور مرئی با استفاده از تابش زیر قرمز ، این تبدیل از نوع مستقیم است زیرا نور به جای تغییر مستقیم طول موجها به وسیله گرما تولید می شود

calorescence

واحد محاسبه

calculating unit

آکوستیکی در بردارنده : تولید کننده نشات گرفته ، تحریک شده ، مرتبط یا وابسته به صدا این صفت وقتی به کار میرود که عبارت توصیف شده صریحا چیزی را که دارای ویژگی ها ، ابعاد ، یا مشخصات فیزیکی وابسته به امواج صوتی باشد معرفی نکند ، مربوط به صوت ، آکوستیکی \n در بردارنده : تولید کننده نشات گرفته ، صوتی

acoustical

اروناتیک [علم هواپیما و سفینه هوایی سازی]

aeronautic, aeronautical

جبری

algebraic = algebraical

تمام نوری

all-optical

مشابهی ، همنامی

analogical

آنتی متری ، غیرمتری

antimetrical

حسابی

arithmetical

فیزیک مربوط به نجوم

astrophysical

نامتقارن بدون تقارن

asymmetrical

مجانبی

asymptotic = asymptotical

اتمی

atomic = atomical

بیوالکتریکی

Bioelectrical

کانونیکال

canonical

شیمیایی

chemical

مخروطی

conical

بحرانی

critical

به طور دوره ای

cyclical

استوانه ای

cylindrical

الکتریکی مرتبط با یا وابسته به الکتریسیته اما فاقد آن ویژگیها و مشخصه های آن به عنوان نمونه می توان از مهندس برق ، کتاب مرجع برق ، و محدوده ی مجاز الکتریکی نام برد ، الکتریکی ، برقی

electrical

تجربی بر اساس اندازه گیری واقعی ، مشاهده یا آزمایش و نه به صورت نظری

empirical

کانونی

focal

سلسله مراتبی

gierarchical

گرافیکی ، ترسیمی

graphical

حلزونی ، مارپیچی

helical

فرضی

hypothetical

همانند ، یکسان

identical

ایمنی بافت شناسی

immuno-histological

محلی

local

منطقی

logical

مغناطیسی

magnetical

ریاضی

mathematical

مکانیکی

mechanical

نوروفیزیولوژیکی

neurophysiological

غیر متقابل ، نا هم پاسخ

non reciprocal

نامتقارن

non symmetrical

عددی

numerical

نوری

optical

پاسکال واحد SI فشار یا تنش ، 1 Pa برابر با 1 N/m به توان 2 است

pascal

به طور متناوب

periodical

فیزیکی ، ظاهری

physical

عملی

practical

شبه نوری

quasi optical

شبه- اپتیکی واژه ای برای اشاره به ویژگیهای شبیه به امواج نور ، مانند محدودیت حوزه ی خط دید

quasi-optical

پرتو شناختی واژه ای برای اشاره به تابش هسته ای ، پرتوزایی و سلاحهای اتمی

radiological

متقابل ، دو جانبه ، هم پاسخ

reciprocal

کروی

spherical

آماری

statistical

به صورت متقارن

symmetrical

فنی

technical

نوع ساختاری ، توپولوژیکی

topological

ترانسفورماتور عملی

transformer practical

نوعی ، نمونه ، متعارف

typical

عمودی

vertical

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی calorie-کالری واحد مقدار گرما در سیستم متریک ، تقریباً برابر با مقدار گرمایی است که دمای 1 گرم آ

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی calorie-کالری واحد مقدار گرما در سیستم متریک ، تقریباً برابر با مقدار گرمایی است که دمای 1 گرم آ

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما