معادل انگلیسی آمپر ، آمپر 1 واحد عملی جریان الکتریکی یک آمپر جریان معادل با عبور الکترون از نقطه ای در ظرف ی

مهندسی برق

آمپر ، آمپر 1 واحد عملی جریان الکتریکی یک آمپر جریان معادل با عبور الکترون از نقطه ای در ظرف یک ثانیه است که به صورت 1 سی / اس و یا نتیجه ی اعمال ولتاژ یک ولت به دو سر مقاومت یک اهمی نیز بیان می شود 2 ( سیستم اس آی) : جریان ثابتی که اگر از دو رسانای مستقیم موازی به طول بی نهایت و سطح مقطع ناچیز و به فاصله ی یک متر از همدیگر در خلأ عبور کند ، نیرویی معادل بین این رساناها ایجاد خواهد کرد ، آمپر [واحد اندازه گیری جریان برق]

ampere

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی آمپر ، آمپر 1 واحد عملی جریان الکتریکی یک آمپر جریان معادل با عبور الکترون از نقطه ای در ظرف ی

آمپر ‎ - پا

ampere-foot

آمپر ‎ - دقیقه

ampere-minute

آمپر - دور واحد اس آی نیروی محرکه مغناطیسی که برابر با حاصل ضرب تعداد دورهای پیچک در جریان گذرنده از آن بر حسب آمپر است ، آمپر ‎ - دور

ampere-turn

آمپر - ساعت واحد مقدار الکتریسیته از حاصلضرب جریان بر حسب آمپر در زمان عبور بر حسب ساعت به دست می آید نشانه ی مقدار انرژی است که یک باتری ثانویه تا قبل از نیاز به پر شدن مجدد و با یک باتری اولیه تا قبل از تعویض شدن می تواند تحویل دهد ، آمپر ‎ - ساعت

ampere-hour

آمپر برمتر واحد شدت مسدان مغناطیسی در سیستم اس آی

ampere per meter

آمپر در ثانیه ، آمپر ‎ - ثانیه

ampere-second

آمپر دور ، پیچش برای آمپر ، برگشت جریان

ampere turn

آمپر ساعت

ampere hour

آمپر-ساعت سنج وسیله ای که جریان کشیده در واحد زمان را بر حسب آمپر- ساعت اندازه می گیرد ، آمپر ‎ - ساعت سنج

ampere-hour meter

آمپرسنج ، آمپرمتر ، اندازه گیری جریان

amperemeter

بازده باتری انباره ای

ampere-hour efficiency of storage batter

بازدهی آمپر-ساعت بازدهی یک باتری ، برابر با نسبت آمپر - ساعت خروجی به آمپر - ساعت ورودی لازم برای پر شدن مجدد

ampere-hour efficiency

تعادل جریان ، آمپرسنج متوازن

ampere balance

تنظیم آمپر ‎ - ساعت سنج

ampere-hour meter regulation

سنجه آمپر ساعت ، کنتور ، شمارش کننده آمپر ، اندازه گیر آمپر

ampere hour meter

قاعده ی آمپر اگر جریان الکترون ها در یک رسانا از دید ناظر دور شود ، جهت میدان مغناطیسی اطراف آن خلاف عقربه های ساعت خواهد بود

ampere's rule

قانون آمپر

amperes law

قانون آمپر

amperes rule

قانون آمپر برای محاسبه ی شدت میدان مغناطیسی در نقطه ای واقع در نزدیکی یک رسانای حامل جریان می توان فرض کرد که هر تکه طول بی نهایت کوچک از رسانا میدانی تولید می کند که تناسب مستقیم با طول و جریان عبوری از آن ، تناسب معکوس با فاصله ، و تناسب مستقیم با سینوس زاویه دارد

ampere's law

سانتی آمپر

centiampere

دهم آمپر

deci-ampere

ده آمپر

deka-ampere

فمتو آمپر [ اف ای ] واحد جریان برابر با 10 به توان 13- آمپر

femtoampere

هکتوآمپر

hecto-ampere

کیلو آمپر

kiloampere

کیلو ولت آمپر یکهزار ولت آمپر

kilovoltampere

مگاآمپر یک میلیون آمپر

megampere

مگاولت آمپر یک میلیون ولت آمپر

megavoltampere

میکرو آمپر یک میلیونیم آمپر

micro ampere

میلی آمپر یک هزارم آمپر

milliampere

نانو آمپر یک هزارم یک میکرو آمپر یا 10 به توان منفی 9

nano ampere

پیکو آمپر یک میلیونیم میکرو آمپر

pico ampere

ولت آمپر

volt ampere

ولت آمپر واحد توان ظاهری در مدار AC که دارای رآکتانس است توان ظاهری برابر است با ولتاژ بر حسب ولت در جریان بر حسب آمپر ، بدون در نظر گرفتن فاز

voltampere

ولت آمپر

volt-ampere

ولت آمپر راکتیو واحد توان رآکتیو در سیستم بین المللی واحدها ( SI) ، که کمیته بین المللی الکترونیک در 1930 آن را تعریف کرده است

voltampere reactive; rective voltampere

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی آمپر ، آمپر 1 واحد عملی جریان الکتریکی یک آمپر جریان معادل با عبور الکترون از نقطه ای در ظرف ی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی آمپر ، آمپر 1 واحد عملی جریان الکتریکی یک آمپر جریان معادل با عبور الکترون از نقطه ای در ظرف ی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما