معادل انگلیسی ماتریس ، آرایه 1 شبکه منطقی کامپیوتری که از آرایه مستطیل شکل از فصل مشترکهای پایانه های ورودی

مهندسی برق

ماتریس ، آرایه 1 شبکه منطقی کامپیوتری که از آرایه مستطیل شکل از فصل مشترکهای پایانه های ورودی /روجی ، با دیودها ، فیوزها ضد فیوزها یا سایر عناصر مداری متصل به بعضی از این فصل مشترکها تشکیل می ود این شبکه معمولاً به عنوان رمزگذاری یا رمز گشا به کار برده می شود 2 بخشی از یک فرستنده تلویزیونی رنگی که سیگنالهای قرمز ، سبز و آبی دوربین را به سیگنالهای تفاضل رنگ تبدیل و آنها را با زیر حامل رنگ ترکیب می کند آن را رمز گذار رنگ یا رمز گشای رنگ نیز می نامند 3 بخشی از گیرنده تلویزیونی رنگی که سیگنالهای تفاضلی رنگ را به سیگنالهای قرمز ، سبز و آبی مورد نیاز برای راه اندازی لامپ تصویر رنگی رنگی تبدیل می کند 4 مجموعه ای از عناصر ریاضی که در سطها و ستونهایی برای حل نوع مشخصی از مسئله ها ، مرتب می شوند

matrix

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ماتریس ، آرایه 1 شبکه منطقی کامپیوتری که از آرایه مستطیل شکل از فصل مشترکهای پایانه های ورودی

آرایه سازی فرایند انجام تبدیل رمز با استفاده از ماتریس مانند تبدیل اجزای رنگ سیگنال تلویزیونی از شکل یه شکل دیگر

matrixing

ترانهای ماتریس

matrix transpose

جبر ماتریسی

matrix algebra

ستون ماتریس

matrix column

سطر ماتریس

matrix line

سیستم صدای ماتریسی سیستم صدای چهار باندی که چهار کانال ورودی آن با فرایند رمز گذاری به دو کانال برای ضبط یا پخش استریوی FM تبدیل می شوند این دو کانال برای پخش در سیستم دریافت استریوی چهار باندی به چهار کانال رمز گشایی می شوند سیستم ماتریسی را می توان به سیستم 4-2-4 تعبیر کرد که در مقابل آن سیستم صدای چهار باندی مجزا ، سیستم 4-4-4 است زیرا در آن از 4 کانال استفاده می کند نمونه هی ماتریس شامل سیستم SQ , ساخت CBS و سیستم QS ساخت سانسویی است

matrix sound system

ضرب ماتریس

matrix product

عنصر ماتریس

matrix element

مبدل ماتریسی

matrix converter

نمایش ماتریس

matrix representation

واون سازی ماتریس

matrix inversion

ماتریکس جمع

addition matrix

ماتریس الحاقی ، ماتریکس تطابقی

adjoint matrix

ماتریکس تطبیق شده

adjunctive matrix

ماتریس ادمیتانس

admittance matrix

ماتریس زنجیره ای

chain matrix

ماتریس ستونی

column matrix

ماتریس درهم ریختگی

confusion matrix

ماتریس قطری

diagonal matrix

ماتریس دیودی ماتریس از دیودها بین مجموه ای از اتصالات ورودی و خروجی که معمولاً برای تبدیل رمز ها استفاده می شود

diode matrix

ماتریس نقطه ای روش تولید نویسه ها با استفاده از ماتریسی از نقطه ها

dot matrix

ماتریس آمیخته ( هایبرید )

hybrid matrix

ماتریس یکه ، ماتریس واحد

identity matrix

ماتریس امپدانس

impedance matrix

ماتریس مقاومتی افزایشی

incremental resistance matrix

ماتریس ضرایب القا

inductance matrix

ماتریس شرایط اولیه

initial conditions matrix

ماتریس تابش

irradiation matrix

ماتریس ژاکوبی

Jacobian matrix

ماتريس جاكوبين

Jacobin matrix

ماتریس جریان حلقه

loop current matrix

ماتریس امپدانس حلقه

loop impedance matrix

ماتریس پایین مثلثی

lower triangular matrix

ماتریس امپدانس گره

nodal impedance matrix

ماتریس ناویژه

non singular matrix

ماتریس غیرمنفرد

non-singular matrix

ماتریس متعامد

orthogonal matrix

ماتریس ضریب القای متقابل

reciprocal inductance matrix

ماتریس متقابل

reciprocal matrix

ماتریس پراکندگی

scattering matrix

ماتریس حسگری

sensing matrix

ماتریس تکین

singular matrix

ماتریس متقارن مورب

skew symmetric matrix

ماتریس منبع ولتاژ

source voltage matrix

ماتریس تنک

sparse matrix

ماتریس انتقال حالت

state transition matrix

زیر ماتریس

submatrix

ماتریس سوئیچینگ

Switching matrix

اثر ماتریس

trace of the matrix

ماتریس انتقال

transition matrix

ماتریس انتقال

transmission matrix

ماتریس واحد

unit matrix

ماتریس ادمیتانس

y matrix

ماتریس امپدانس

z matrix

ماتریس صفر

zero matrix

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی ماتریس ، آرایه 1 شبکه منطقی کامپیوتری که از آرایه مستطیل شکل از فصل مشترکهای پایانه های ورودی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ماتریس ، آرایه 1 شبکه منطقی کامپیوتری که از آرایه مستطیل شکل از فصل مشترکهای پایانه های ورودی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما