معادل انگلیسی پیکر بندی هسته ای

مهندسی برق

پیکر بندی هسته ای

nuclear configuration

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پیکر بندی هسته ای

پیکربندی مجدد خودکار

Automatic reconfiguration

آرایش 1 جانمایی ماشینهایی که برای کار در یک سیستم برنامه ریزی و به هم متصل شده اند 2 جانمایی قطعاتی که بای انجام عمل مداری مود نظر به هم متصل شده اند ، آرایش ، پیکر بندی ، ساختار

configuration

پیکر بندی مجدد فیدر توزیع

Distribution feeder reconfiguration

پیکر بندی مش

mesh configuration

هسته واژه ای که به هسته اتم اشاره می کند ، هسته ای

nuclear

پیل اتمی

nuclear cell

بار هسته ای

nuclear charge

انرژی هسته ای

nuclear energy

شکاف هسته ای

nuclear fission

هم جوشی هسته ای ، همجوشی هسته ای واکنش هسته ای حرارتی که در آن هسته هایی از اتمهای دارای وزن اتمی کم تحت شرایط دما و فشار بسیار زیاد هسته اتمی سنگین تری تشکیل می دهند تلفات جرم ناشی از همجوشی هسته ای به صورت انرژی آزاد می شود این واکنش در بمب هیدروژنی اتفاق می افتد که در آن هسته های هیدروژن با یکدیگر ترکیب می شود تا هسته هلیم را بسازند

nuclear fusion

تشدید مغناطیس هسته تشدید ناشی از انرژی منتقل شونده از میدان مغناطیس RF به هسته قرار گرفته در میدان مغناطیسی ثابتی که به اندازه کافی برای جدا کردن هسته از مدارهای الکترونی آن قوی باشد مقدار انرژِ جذب شده در اتم در حالت تشدید راهی برای شناسایی مواد تشکیل دهنده اتم است

nuclear magnetic resonance

طیف نگار تشدید مغناطیسی هسته ای طیف نگار که در آن از تشدید مغناطیسی هسته برای تحلیل پروتونها و هسته ها و مطالعه تغییرات کمیتهای شیمیایی و فیزیکی در محدوده ی بسامدی گسترده ای استفاده می شود

nuclear magnetic resonance spectrometer

جرم هسته

nuclear mass

عدد جرمی (هسته)

nuclear number

هستک

nuclear particle

نیروگاه هسته ای

nuclear power plant

نیروگاه‌های هسته‌ای

nuclear power plants

تشعشع هسته ای

nuclear radiation

شعاع هسته ای

nuclear radius

واکنش هسته ای

nuclear reaction

واکنش های هسته ای

nuclear reactions

پیل اتمی

nuclear reactor

پیکربندی شعاعی

radial configuration

پیکربندی مجدد

Reconfiguration

پیکربندی سیم پیچ گام کامل شیفت یافته

shifted fully pitched winding configuration

پیکربندی مجدد سیستم

system reconfiguration

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی پیکر بندی هسته ای

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پیکر بندی هسته ای

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما