معادل انگلیسی مدوله کننده ی تداخلی نوعی تداخل که در آن حامل سیگنال مطلوب توسط یک سیگنال نامطلوب با بسامد حامل م

مهندسی برق
مدوله کننده ی تداخلی نوعی تداخل که در آن حامل سیگنال مطلوب توسط یک سیگنال نامطلوب با بسامد حامل متفاوت ماوله می شود در این خالت برنامه ی پخش شده از سوی ایستگاه نامطلوب در این حالت برنامه ی پخش شده از سوی ایستگاه نامطلوب در زمینه ی برنامه اصلی شنیده می شود مدوله کننده ی تداخلی هنگامی روی می دهد که طبقه ی اول گیرنده با داشتن ویژگی غیر خطی به عنوان آشکار ساز سیگنالهای نامطلوب قوی عمل کند
cross - modulation
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مدوله کننده ی تداخلی نوعی تداخل که در آن حامل سیگنال مطلوب توسط یک سیگنال نامطلوب با بسامد حامل م
مدوله سازی جذب کمدوله سازی اتلاف سیستم مدوله سازی دامنه کهدر آن وسیله ای با امپدانس متغییر در مدار خروجی فرستنده کار گذاشته یا با آن جفت میشود تا توان حامل را مطابق با اطلاعات ارسالی جذب کند در نمونه ای از این سیستمها ، لامپها یاترانزیستور های مدوله ساز با استفاده از میله های تطبیق مستقیما جذب خط انتقال راکنترل میکنند تانتیجه مشابهی به دست آید ، مدوله سازی جذب کمدوله سازی اتلاف سیستم مدوله سازی دامنه کهدر آن وسیله ای با امپدانس متغییر در مدار خروجی فرستنده کار گذاشته یا با آن جفت میشود تا توان حامل را مطابق با اطلاعات ارسالی جذب کند در نمونه ای از این سیستمها
absorption modulation ;loss modulation
تحمیل دامنه ای
amplitude modulation
مدوله سازی دامنه [ ای ام] نوعی روش پخش رادیویی که سیگنال اطلاعات را با موج حامل بسامد رادیویی ( آر - اف) طوری ترکیب می کند که تغییر دامنه ی پوش آر -اف ( حامل و کنار باندها ) متناسب با قدرت سیگنال ورودی خواهد بود
amplitude-modulation
مدوله سازی زاویه مدوله سازی که در آن زاویه ی سینوسی حامل مشخصه ی متغیر است مدوله سازی زاویه و مدوله سازی بسامد شکلهای مختلف مدوله سازی زاویه هستند ، مدوله زاویه ای
angle modulation
مدولاسیون زاویه ای
angular modulation
مدوله نمودن جریان آند
anode current modulation
مدولاسیون آند
anode modulation
مدوله سازی آندی ؛ مدوله سازی جوشن نوعی مدوله سازی که در آن سیگنال مدوله شونده به مدار آند یک لامپ دارای حامل اعمال می شود
anode modulation ; plate modulation
مدوله نمودن ولتاژ آند
anode voltage modulation
مدوله نمودن آنتن
antenna modulation
مدوله سازی انتقال بسامد شنیداری نوعی سیستم نمابر [ فاکس] که اطلاعات تصویری آن با بسامدهای شنیداری نمایش داده می شود به عنوان مثال ، طنین 1/5 کیلوهرتز نماینده ی سیاه ، طنین 2/3 کیلو هرتز نماینده ی سفید و بسامدهای بین آنها نماینده ی سایه ها یا خاکستری است
audio-frequency-shift modulation
مدوله نمودن نقلیه کمکی
auxiliary carrier modulation
مدوله سازی بیس مدوله سازی دامنه که با اعمال ولتاژ مدوله کننده به بیس تقویت کننده ی آن تزریق می شود
base modulation
مدوله سازی بایاس نوعی مدوله سازی دامنه که در آن ولتاژ یا مدوله کننده بر ولتاژ بایاس لامپ تقویت کننده ی آر- الف سوار می شود
bias modulation
مدوله کننده ی حامل تغییر برخی از مشخصه های حامل مطابق با موج مدوله کننده
carrier modulation
سطح نویز حامل سطح نویزی که به دلیل تغییرات نامطلوب سیگنال ( آر اف ) در غیاب هر گونه مدوله کننده ی تولید می شود
carrier noise level , residual modulation
مدوله کننده ی کاتد عمل مدوله کننده ی دامنه با اعمال ولتاژ مدوله کننده ی به کاتد مدار لامپ الکترونی ای که دارای موج حامل است
cathode modulation
مدوله کننده ی پالس کاتدی انجام مدوله کننده ی در تقویت کننده یا نوسان ساز با اعمال پالسهای بیرونی به مدار کاتد
cathode pulse modulation
مدولاسیون طول کانال
channel-length modulation
مدوله کننده ی چهچهه ای ؛ مدوله کننده ی روبش - بسامدی نوعی مدوله کننده ی که در آن سیگنال حامل باند بسامدی مجاز را مرتباً و با آهنگ ثابت جارو می کند در محل گیرنده ، این پالس پهن و با میانگین توان بالا با استفاده از روشهای خط - تأخیر به پالس باریکی تبدیل می شود که ضمن تقویت سیگنال مطلوب ، سیگنالهای ناخواسته را از آن جدا می کند در سیستم های رادار و سونار و به منظور به حداقل رساندن آثار پژواک چند مسیری ، نویز همشنوایی ، و جا به جایی بسامدها از این روش استفاده می شود
chirp modulation; swept-frequency modulation
مدوله کننده دامنه گه در سیگنال بسامد شنیداری به یک شبکه یک لامپ تترود یا پنتود ؛ که به عنوان مدوله ساز کار می کند اعمال می شود
clamp-tube modulation
مدوله کننده ی مرکب نوعی روش مدوله کننده که در آن یک یا چند سیگنال زیر حاملهای مربوط به خود را مدوله می کنند و این زیر حاملها به نوبه ی خود حامل اصلی را مدوله می کنند
compound modulation
مدوله کننده ی رسانندگی تغییر در رسانندگی نیمه رسانا از طریق تغییر چگالی حامل ها
conductivity modulation
مدوله کننده ی جریان - ثابت نوعی سیستم مدوله کننده ی دامنه که در آن مدار خروجی تقویت کننده ی سیگنال و تقویت کننده یا مولد موج حامل از طریق یک پیچک به منبع جریان - ثابت متصل می شوند در نتیجه ، تغییرات جریان آند تقویت کنننده ی سیگنال ، تغییرات مشابه ولی با علامت مخالف را در جیان آند طبقه حامل ( آر اف تولی می کند که مجر بهمدوله شدن حامل به شکل مورد نظر می شود
constant - current modulation
مدولاسیون موج پیوسته
continuous wave modulation
مدوله کننده ی جریان - همرفتی تغییر زمانی مقدار جریان همرفتی که از سطح زمین معینی عبور می کند ، یا فرایند ایجاد مستقیم چنین تغییری در لامپ مایکروویو
convection-current modulation
تقاطع
cross
ارتباط دوگانه نوعی ارتباط دو سویه که در آن دو بسامد رایدویی با مشخصه ی انتشار متشابه در دو جهت مخالف ارسال می شوند
cross - channel communication
تداخل رنگ - گذر تداخلی که در کانال رنگ نمایی گیرنده ی تلویزیونی رنگی توسط سیگنال سیاه و سفید ایجاد می شود
cross - color interference
آنتن متقاطع نوعی آنتن متشکل از یک زوج عنصر افقی که هر یک دارای خم عمودی در مرکز خود هستند خط انتقال در محل خمها به آنتن وصل می شود این آنتن در صورت نصب در صفحه ی افقی ، سیگنالهایی با قطیدگی افقی تولید می کند
cross antenna
کروس اسمبلر
cross assembler
سطح مقطع ، مقطع عرضی
cross cection
مدار دو کنترلی نوعی مدار فشرده - بارکن که در آن سیگنالهای ورودی به فرده ساز ، عمل مدار بازکننده را نیز کنترل می کنند
cross- control circuit
همبستگی متقابل
cross correlation
تابع دو - همبستگی کمیتی ریاضی که به صورت حاصلضرب دو تابع زمانی تعریف می شود
cross- correlation function
دو - همبسته ساز نوعی همبسته ساز که در آن سیگنال مرجع محلی در سیگنال ورودی ضرب می شود نتیجه پس از همرار شدن توسط پالایه ی پایین ، گذر ، تقریبی از تابع دو - همبستگی می دهد با دانستن مشخصه های مهم سییگنالهای ضعیف می توان آنها را به کمک دو - همبسته ساز در حضور نویز آشکار کرد
cross- correlator
تزویج تقاطعی معیاری از انتقال نامطلوب انرژی از کانالی در محیط انتقالی به کانال دیگر
cross- coupling
کوواریانس متقابل
cross covariance
اعوجاج عبوری
cross distortion
میدان متعامد
cross field
دیوایس میدان متقاطع
cross field device
میدان مغناطیسی متقابل
cross magnetizing
مود عرضی
cross mode
خنثی ساز تقاطعی روشی در تقویت کننده های پوش - پول که در آن با استفاده از یک خازن خنثی ساز ، پخشی از ولتاژ ( ای سی ) آند - کاتد یک لامپ به دار شبکه کاتد لامپ دیگر اعمال می شود
cross- nutralization
تقاطع
cross over
نقاط تقاطع
cross points
قطبش - متقاطع مولفه ای از میدان الکتریکی که بر مولفه قطبش مورد نظر عمود است
cross- polarization
کار قطبش - متقاطع عملکرد دو فرستنده ی مایکرو ویو متقاطع با بسامد حامل وآنتن مشترک با استفاده از تغذیه گرهای قطبش - متقاطع
cross- polarization operation
ارجاع متقابل
cross reference
سطح مقطع موثر
cross section
سطح مقطع
cross section area
طیف متقابل
cross spectrum
بر هم گفتاری ، هم شنوایی ، تداخل صداها در تلفن
cross talk
اعتبارسنجی متقابل
cross validating
تراورس
crossarm
دو راهه ، دو بانده ارتباط دو سویه که طی آن دو بسامد رادیویی با مشخصه ی انتشار متفاوت در دو جهت مخالف ارسال می شوند
crossband
تراپاسخگر دوبانده تراپاسخگر که به سیگنال پرسش دریافتی ، با بسامد متفاوتی پاسخ می گوید
crossband transponder
کلید ماتریسی ، کلید تقاطعی نوعی کلید در سیستمهای تلفن که دارای آرایش سه بعدی از اتصالات و یک سیستم معناطیسی است انتخاب هر یک ار اتصالات طبق مختصات ماتریسی آنها صورت می گیرد
crossbar switch
همبستگی متقاطع
cross-correlation
تزویج متقابل
cross-coupled
خازن های زوج ضربدری
cross-coupled capacitors
اینورتر تزویج متقابل
Cross-coupled inverter
تقویت کننده میدان - متقاطع نوعی تقویت کننده موج - پیشرو و باریکه ای که بر هم کنش میدان - متقاطع در آن منجر به پایداری خوب فاز ، بازدهی بالا ، بهره بالا ، و پهای باند وسیع در قسمت عمدهی طیف ریز موج می شود
crossed - field amplifier
لامپ نوری تکثیر کننده میدان - متقاطع نوعی لامپ نوری تکثیر کنده که در آن بر هم کنش میدان الکتریکی ( آر فاف ) با میدان مغناطیسی ( دی سی ) عمود بر آن منجر به گسیل ثانویه و پیاپی الکترونها از یک الکترودفعال می شود با استفاده از این لامپ می توان باریکه های لیزری مدوله شده را در گستره ی گیگاهرتز آشکار و تقویت کرد
crossed - field multiplier phototube
لامپ میدان - متقاطع ( نوع - ام ) لامپی که بر اساس دو میدان الکتریکی ( دی سی ) و مغناطیسی متعادل کار می کند اصطلاح نوع - ام به لامپهایی اشاره می کند که گسیل الکترون در آنها به میدان مغناطیسی وابسته است لامپهای میدان - متقاطع متداول عبارت اند از forward - wave crossed - fieid amplifiers backward - wave crossed - wave crossed - field osciliators
crossed - field tube
نشانگر دو عقربه ای نشانگری در سیستم فرود ابزاری که موقعیت هواپیما را نسبت به مسیر حرکت نشان می دهد
crossed - pointer indicator
نوسان ساز موج - پسرو میدان - متقاطع یکی از انواع نوسان سازهای موج - پسرو که بر اساس میدان متقاطع کار می کند آمپلیترون و کارسینوترون نمونه های آن هستند
crossed- field backward - wave oscillator
اتصال متقاطع نوعی آرایش سیستمی برای ارتباط دو وسیله ی مخابراه داده ها یا دو پایه ی داده ها
crossed pinning
کاواک خط نواری متقاطع نوعی کاواک با دو خط نوار متقاطع که کره ای از نارسنگ ایتریم - آهن در محل تلاقی آنها قرار داده شده است تا بیشترین تزویج را در سطوح کم توان ایجاد کند تزویج سطوح بالای توان در این کاواک ناچیز است
crossed stripline cavity
شطرنجی
crosshatch
مولد هاشور متقاطع مولدی که الگوی مرجع هاشور متقاطع برای تنظیم مدارهای تلویزیون رنگی تولید می کند
crosshatch generator
الگوی شطرنجی
crosshatch patterm
طرح شطرنجی
crosshatch pattern
تزویج مد عرضی
cross-mode coupling
همگذری؛ تقاطع 1 نقطه ای روی نمودار مدار که در آن دو مسیر اتصال از روی هم می گذرند همگذری با ایجاد انحنای روی یکی از خطوط و یا با نگهداشتن نقطه در محل تقاطع مشخص می شود 2 سیمی در کابل اتصال دهنده که دوس ر آن به شماره پایه های متفاوت وصل شده باشد ، همگذری ، عبور متقاطع ، تمرکز نخستین
crossover
سیم متقاطع
cross-over
اعوجاج گذر از صفر ، اعوجاج همگذری
crossover distotion
فرکانس قطع ، بسامد تقاطع ؛ بسامد گذرا 1 بسامدی که در آن شبکه ی مقسم به کانالهای دارای بسامد بلاتر و پایین تر از آن و با بار مشخص ، توان مساوی تحویل می دهد
Crossover Frequency
شبکه تقاطعی ؛ شبکه مقسم ؛ شبکه مقسم بلندگو شبکه ای که خروجی تقویت کننده ی بسامد - شنیداری را به دو یا چند باند بسامدی تقسیم می کند باند زیر بسامد تقاطع ، بلندگوی و وفر و باند بالای آن قویتر را تغذیه می کند
crossover network; dividing network ; loud speaker dividing network
ناحیه گذار ناحیه ای در فضا که در ن عقریه ی نشانگر سیستم فرود ابزاری در وسط صفحه ی مدرج قرار می گیرد
crossover region
گذرگاه در سیستم تلفن به ابتصالهایی گفته می شود که مسیر پیامهای تلفنی را تعیین می کنند
crosspoint
رله زبانه ای تقاطعی نوعی رله ی زبانه ای ( قمیش دار ) که دارای دو تا پنج کلید زبانه ای ، یک پیچک نگهدارنده ، و در پیچک انطباق شمار است تغذیه ی همزمان دو پیچک انطباق شمار منجر به بسته شدن یک کلیکد زبانه ای می شود که به طور دائم و به صورت سری به پیچک نگهدارندهی متصل شده است سپس پیچک نگهدارنده اتصال تمام کلید ها زبانه ای را بسته نگه می دارد تااینکه یا از بیرون قطع شود و یا پالسی با علامت مخالف به یکی از پیچکهای انطباق شمار اعمال شود
crosspoint reedrelay
قطبش متقاطع
cross-polar
بُرد عرضی
cross-range
همشنوایی ، تداخل سیگنالی 1 صدای زمینه ای که همراه با صدای اصلی در گیرنده شنیده می شود و دلیل آن مدوله کننده ی تداخلی با سایر تزویجهای نامطلوب با کانالهای مخابراتی دیگر است 2 بر هم کنش سیگنالهای صدا و تصویر در سیستم تلویزیون که منجر به مدوله کنندهی ویدئو با حامل صدا یا مدوله کنندهی صدا با حامل تصویر می شود 3 بر هم کنش سیگنالهای رنگ نمایی و درخشایی درگیرنده ی تلویزیونی رنگی
crosstalk
واحد تداخل ارتباطی ( سی یو ) معیاری از تزویج بین دو مدار عدد تداخل ارتباطی در یک نقطه از ضرب یک میلیون در نسبت جریان یا ولتاژ آن نقظه به جریان یا ولتاژ در مبدا سیگنال تداخلی به دست می آید امپدانس این نقاط مساوی فرض می شود
crosstalkunit
مدوله سازی دلتا نوعی روش مدوله سازی پاسی که در آن سیگنال پیوسته ی قیاسی متناسب با تغییرات دامنه اش به جریانی از بیتهای متوالی تبدیل می شود ، مدولاسیون دلتا
delta modulation
مدوله سازی رمز - پالسی دلتا نوعی روش مدوله سازی که به منظور افزایش ایمنی سیگنال شنیداری در برابر آثار تداخلی در هنگام ارسال سیمی یا رادیویی ، آن را به قطاری از پاسهای رقمی تبدیل می کند
delta pulse-code modulation
پیاده سازی ، دمدولاسیون ، مدوله زدایی تبدیل سیگنال حامل مدوله شده ی «آرف» به شکل قابل دیدن یا شنیدن هنگامی که حامل مدوله زدایی شود ، به آن آشکار سازی (detedyion) می گویند ، آشکار سازی ، تحمیل زدایی
demodulation
مدوله سازی چگالی مدوله سازی باریکه ی الکترونی با تغییر زمانی چگالی الکترونها در آن ، تحمیل تکاثفی
density modulation
عمق مدوله سازی نسبت اختلاف شدت میدان دو گلبرگ از یک آنتن جهتی به شدت میدان بزرگ تر در نقطه ی معینی از فضا برای تعیین جهت در سیستمهای هدایت رادیویی به کار می رود
depth of modulation
مدولاسیون کد پالس تفاضلی
differential pulse code modulation
مدوله سازی پژواک رقمی روشی برای طراحی فرستنده مودم که در آن سیگنال خط از طریق تولید اجزاء سیگنال در یک توالی زمان یساخته می شود اجزای سیگنال را می توان به صورت نمونه های مدوله سازی رمز - پالسی و مدوله سازی دلتا در حافظه رقمی ذخیره کرد
digital echo modulation
مدوله سازی رقمی ارسال اطلاعات در قالب فاز گسسته یا حالتهای بسامدی که توسط سیگنال رقمی مشخص می شود
digital modulation
مدوله سازی تقسیم - حاملی نوعی مدله سازی که در آن حامل به دو مولفه با 90 درجه اختلاف فاز تقسیم شده است و هر کدام با سیگنال متفاوتی مدوله می شود با جمع کردن این مولفه ها ، بسامد تغییر نمی کند اما دامنه و فاز سیگنال به دست آمده متناسب با سیگنالهای مدوله ساز تغییر می کند
divided - carrier modulation
مدوله سازی مضاعف نوعی روش مدوله سازی که در آن ابتدا یک زیر حامل با اطلاعات مورد نظر مدوله می شود و سپس سیگنال به دست آمده برای مدوله سازی حاملی با بسامد بالاتر به کار می رود
double modulation
مدوله سازی رو به پایین نوعی مدوله سازی که در آن دامنه ی لحظه ای موج مدوله شده هیچگاه بزرگتر از دامنه ی حامل مدوله نشده نخواهد بود
downward modulation
مدوله سازی دوگانه فرایند مدوله سازی یک مزج حامل یا زیر حامل مشترک در دو نوع مختلف مدوله سازی که هر کدام اطلاعات جداگانه ای را حمل می کنند
dual modulation
مدوله زدایی حامل- تقویت شده نوعی سیستم مدوله زدایی دامنه که در آن حامل محلی و همزمان شده ، با فاز مناسب وارد مدوله زدا می شود تا از اعوجاج آن بکاهد
enhanced-carrier demodulation
مدوله سازی چهار فاز نوعی مدوله سازی که در آن داده های روی بسامد حامل به صورت یک رشته انتقال فازهای 45 ، 135 ، 225 ، یا 315 درجه ای رمزگذاری می شوند هر انتقال فاز دارای 2 بیت اطلاعاتی موسم به دی بیت ( dibits)ب صورت : 225 درجه نمایانگر 00 ، 315 درجه نمایانگر 01 ، 45 درجه 11 ، 135 درجه نمایانگر 10 است در برخی مودمها از این روش برای ارسال داده ها در خطوط سیمی استفاده می شود
four-phase modulation
مدوله سازی شیب بسامد نوعی مدوله سازی که سیگنال حامل را متناوباً روی تمام پهنای باند جارو می کند مدوله سازی حامل با صدا یا سایر سیگنالهای مخابراتی ، پهنای باند سیستم را بدون تأثیر بر توزیع یکنواخت انرژی در باند تغییر میدهد اطلاعات مورد نظر را می توان از هر بخشی از پهنای باند سیستم بازیابی کرد این امر امکان حذف بخشهای آلوده به تداخل باند را بدون از دست دادن اطلاعات اصلی میسر می کند
frequency - slope modulation
مدوله سازی بسامد[اف ام] نوعی مدوله سازی که در آن بسامد لحظه ای موج مدوله شده به میزانی متناسب با مقدار لحظه ای موج مدوله کننده با بسامد حامل اختلاف دارد دامنه ی موج مدوله شده ثابت است سیستم پخش با مدوله سازی بسامد عملاً در مقابل تداخلهای محیطی یا مصنوعی ایمن است ، تحمیل بسامدی
frequency modulation
مدوله سازی شبکه ای نوعی مدوله سازی که در آن سیگنال مدوله شونده به مدار شبکه کنترل یک لامپ الکترونی ، که حامل نیز در آن حضور دارد ، داده می شود ، مدولاسیون شبکه
grid modulation
مدوله سازی سطح بالا مدوله سازی انجام شده در مدار آند از طبقه ی آخر یک فرستنده که سطح توان آن تقریباً با توان خروجی سیستم یکی است
high-level modulation
مدوله سازی هام مدوله سازی سیگنال RF یا سیگنال آشکار شده ی AF به وسیله ی نویز هام این نویز تنها تنظیم شده گیرنده ی رادیو روی این موج شنیده می شود
hum modulation
مدوله سازی اتفاقی دامنه نوعی مدوله سازی دامنه که به صورت تصادفی از فرایند مدوله سازی بسامد و / یا مدوله سازی فاز نتیجه می شود
incidental amplitude modulation
مدوله سازی اتفاقی بسامد نوعی مدوله سازی بسامد که به صورت تصادفی از فرایند مدوله سازی دامنه نتیجه می شود
incidental ferquency modulation
مدوله سازی اتفاقی فاز نوعی مدوله سازی فاز که به صورت تصادفی از فرایند مدوله سازی دامنه نتیجه می شود
incidental phase modulation
مدوله سازطی کنار باند - مستقل نوعی مدوله سازی که در آن کنار باندهای بالایی و پاینی ، سیگنالهای اطلاعات کاملاً متفاوتی را حمل می کنند حامل می تواند ارسال شده یا حذف شده باشد
independent-sideband modulation
مدولاسیون شدت
Intensity modulation
مدوله سازی شدت ، مدوله سازی محور Z مدوله سازی شدت باریکه ی الکترونی در لامپ پرتوکاتدی مطابق با اندازه ی سیگنال دریافتی در نتیجه درخشایی صفحه متناسب با قدرت سیگنال تغییر می کند
intensity modulation, z-axis modulation
مدولاسیون شدت
intensity-modulation
مدوله سازی متقابل مدوله سازی اجزاء موج مختلط توسط یکدیگر و تولید امواج جدیدی که بسامدهایشان برابر با مجموع و اختلاف مضارب صحیح بسامد اجزای موج مختلط اصلی است ، مدولاسیون داخلی ، بین مدولاسیون
intermodulation
تزریق نوری حامل ؛مدوله سازی نوری روشی برای وارد کردن حامل در سیستم نمابر از طریق تغییر متناوب باریکه ی نور پویشگر دامنه ی میانگین آن با تغییرات چگالی موضع تغییر می کند
light carrier injection ; light modulation
مدوله سازی خطی نوعی مدوله سازی که در آن دامنه ی پویش مدوله سازی (یا انحراف از بسامد حامل) در تمام بسامدهای مدوله سازی مستقیماً متناسب با دامنه ی سیگنال اطلاعات است
linear modulation
مدوله سازی پیشگویانه و رمزی خطی نوعی روش مدوله سازی رقمی صدا
linear predictive code modulation
مدله سازی سطح پایین مدله سازی انجام شده در نقطه ای از سیستم که سطح توان در مقایسه با سطح توان در خروجی سیستم کم است
low- level modulation
مدولاسیون
modulation
مدوله کردن چند گحانه مدوله کردنی که در آن موج مدوله شده از یک فر ایند به موج مدوله کننده برای فرایند بعدی تبدیل می شود در نتیجه در یک سیستم مدوله کردن پالس - موقعیت مدوله شده دامنه یک یا چند سیگنال موقعیت زیر حاملهای پالسی مربوط به خود را مدوله می کنند که با فاصله زمانی از یکدیگر قرار دارند و برای مدوله کردن دامنه حامل به کار می روند
multiple modulation
مدوله سازی چند نوایی
multitone modulation
مدولاسیون فرکانس باند باریک
narrow band frequency modulation
مدولاسیون باند باریک
narrow band modulation
مدوله سازی منفی 1 مدوله سازی که در آن افزایش روشنایی متناظر با کاهش دامنه توان فرستنده یمدوله شده ی دامنه است فرستنده های تلویزیونی ایالات متحده و بعضی از سیستمهای فکس از این روش استفاده می کنند 2 مدوله سازی که در آن افزایش روشنایی متناظر با کاهش بسامد فرستنده فکس مدوله شده ی بسامد است ، پخش منفی ، تحمیل منفی
negative modulation
مدولاسیون تقسیم فرکانسی متعامد
orthogonal frequency division modulation
بیش مدوله سازی مدوله سازی دامنه بیشتر از 0/100 که به دلیک کاهش ولتاز خامل به صفر در مدت زمان این قسمت از دوره ی تناوب سبب ایجاد اعوجاج می شود
overmodulation
در صد مدوله سازی ضریب مدوله سازی بیان شده به در صد
percent modulation
مدولاسیون زاویه فاز
phase angle modulation
مدولاسیون فاز ، مدوله سازی فاز مداری که بسامد سیگنالها را برای مقایسه فاز آنها در هم ضرب می کند به طوری که می توان اختلاف فاز را با دقت بالاتری اندازه گرفت
phase modulation
مدوله سازی قطبی مدوله سازی دامنه ای که در آن نوسانهای مثبت حامل با یک سیگنال و نوسانهای منفی آن با سیگنال دیگری مدوله می شود
polar modulation
مدوله سازی قطبی شدگی شکلی از مدوله سازی که در مخابرات نوری به کار می رود
polarization modulation
پخش مثبت ، تحمیل مثبت
positive modulation
مدوله سازی دودویی پالس - دریچه ای شکلی از مدوله سازی پالس که در ان 1 دودویی با پالس و 0 دودویی با عدد وجود پالس نشان داده می شود کاربرد آن در مخابرات نوری داده ها است
puls- gated binary modulation
مدوله سازی دامنه پالس فرایند مدوله کردن دامنه شکل موج حامل پالس
pulse - amplitude modulation
مدوله سازی دودویی پالس - تاخیری شکلی از مدوله سازی پالس که در آن پالس دارای تاخیر نشان دهنده 1 دودویی و پالس بدون تاخیر نشان دهنده 0 دودویی است از این روش در مخابرات نوری داده ها استفاده می شود
pulse - delay binary modulation
مدله سازی طول مدت پالس ، مدوله سازی پهنای پالس شکلی از مدوله سازی زمان پالس که طول مدت هر پالس در آن تغییر می کند
pulse - duration modulation , pulse width modulation
مدوله سازی بسامد پالس شکلی از مدوله سازی زمان پالس که سرعت تکرار پالس رد آن به طور مشخص تغییر میکند واژه دقیق تر برایی مدوله سازی بسامد پالس ، مدوله سازی سرعت تکرار پالس است
pulse - frequncy modulation
مدوله سازی رمز پالسی فرایند مدوله سازی که در ان سیگنال به طور متناوب با فرایند مدوله سازی دامنه پالس ( pam ) نمونه برداری می شود این فرایند با استفاده از مدار الکترونیکی انجام می شود که مانند یک سوییچ پله ای عمل می کند به این ترتیب هر نمونه PAM کوانتیده یا رمزی می شود رمز گذار ارتفاع یا دامنه هر نمونه را اندازه گیری و آن را به عدد دو دویی مانند 011000 یا 1110010 تبدیل می کند در نتیجه پالسهای ارسال شده ( یکها ) همه مقدار مساوی دارند در طرف گیرنده ، رمز دودویی دوباره به نمونه های PAM تبدیل می شود
pulse code modulation
مدوله سازی پالس مدوله سازی که در آن دامنه یا زمان بعضی از مشخصه های حامل پالسی با موج مدوله کننده تغییر می کند مانند دوله سازی دامنه پالس و مدوله سازی زمان پالس
pulse modulation
مدولاسیون موج پالسی
pulse wave modulation
مدولاسیون پهنای پالس
pulse width modulation
مدلاسیون پهنای پالس
Pulse Width Modulation
مدوله سازی دودویی قطبی شدگی پالس شکلی از مدوله سازی پالس که پالس قطبی شده دایروی مستقیم نشان دهنده 1 دودویی و پالس قطبی شده معکوس نشان دهنده 0 دودویی است کاربرد آن در مخابرات نوری داده ها است
pulse-polarization binary modulation
مدوله سازی وضعیت پالس ؛ مدوله سازی فاز پالس شکلی از مدوله سازی زمان پالس که در آن وضعیت پالس در زمان تغییر می کند
pulse-position modulation ; pulse-phase modulation
مدوله سازی زمان پالس شکلی از مدوله سازی که در آن زمان اتفاق افتادن بعضی مشخصه های پالس حامل نسبت به مقدار مدوله نشده ، تغییر داده می شود ، مانند مدوله سازی مدت پاس ، بسامد پالس ، وضعیت پالس و فاصله گذاری پالس
pulse-time modulation
مدولاسیون پهنای باند
pulsewidth modulation
مدولاسیون پهنای پالس
pulse-width modulation
مدولاسیون پهنای پالس
pulse-width-modulation
مدوله سازی دامنه تربیعی مدوله سازی تربیعی که در آن شکلی از مدوله سازی دامنه به هر دو ورودی دیجیتال اعمال می شود
quadrature amplitude modulation
مدوله سازی تربیعی مدوله سازی که در آن دو مؤلفه حامل با 90 درجه اختلاف فاز ، هر کدام با سیگنال متفاوتی مدوله می شوند
quadrature modulation
مدولاسیون دامنه‌ی تربیعی
quadrature-amplitude modulation
مدوله سازی پالس کوانتیده مدوله سازی پالسی که شامل کوانتیده سازی است مانند مدوله سازی پالس - رمز و پالس - اعداد
quantized pulse modulation
مدوله سازی حامل - خاموش سیستم مدوله ساز یکه حامل در فاصله های زمانی که مدوله سازی انجام نمی شود ، حذف می شو د
quiescent -carrier modulation
باز مدوله سازی مدوله سازی انتقالی از یک حامل به حامل دیگر
remodulation
مدوله سازی گرید پرده مدوله سازی ایجاد شده با اعمال سیگنال مدوله ساز به مدار گرید پرده لامپ چند شبکه ای که حامل در آن وجود دارد
screen-grid modulation
مدوله سازی پالس خودی مدوله سازی با پالسی که به طور داخلی تولید شده است مانند آنچه که در نوسان ساز سد کننده انجام می شود
self - pulse modulation
مدوله سازی موج سینوسی شکلی از مدوله سازی که در آن پوش سیگنال حامل مدوله شده ، شکل موج سینوسی دارد
sine - wave modulation
مدوله سازی تک باند جانبی مدوله سازی که در آن همه مولفه های یک باند جانبی از موج مدوله شده دامنه حذف می شود
single- sideband modulation
مدولاسیون بردار فضایی
space vector modulation
مدولاسیون پهنای باند بردار فضایی
Space Vector Pulse-Width Modulation
مدوله سازی شکاف - جرقه فرایند مدوله سازی که یک یا چند پالس انرژی با شکست کنترل شده در شکاف جرقه به وجود می آورد تا آنها را به مداری که مدوله سازی در آن انجام می شود اعمال کند
spark- gap modulation
مدوله سازی طیف - گسترده روش مدوله سازی که باند عادی باریکی از بسامدهای ارسالی را روی باند پهنی ( بیش از 10 برابر و پهن تر ) با محتوی انرژی کمتر ، پخش کند تا نویز و تداخل را به حداقل برساند سپس این باند در گیرنده به صورت باند بسامدی باریک اولیه فشرده می شود این روش در رادار حفاظت ایمنی ضد همهمه یا احتمال جاسوسی کمتری را فراهم می کند
spread-spectrum modulation
مدوله سازی کاذب مدوله سازی ناخواسته ای که در نواسن ساز ایجاد می شود ، مانند مدوله سازی بسامد ناشی از ارتعاش مکانیکی
spurious modulation
مدولاسیون دامنه استاندارد
standard amplitude modulation
مدولاسیون دامنه دو باند کناری با حذف حامل
suppressed carrier double sideband modulation
مدولاسیون دامنه با حذف باند کناری
suppressed sideband amplitude modulation
مدوله سازی شبکه حذف کننده مدوله سازی دامنه ای که در آن سیگنال مدوله کننده به شبکه حذف کننده پنتودی اعمال می شود که سیگنال حامل را تقویت می کند
suppressor - grid modulation
مدوله سازی زمانی مدوله سازی که در آن زمان وقوع قسمت معینی از شکل موج مطابق با سیگنال مدوله کننده تغییر داده می شود
time modulation
مدولاسیون تک فرکانس
tone modulation
زیرمدوله سازی مدوله سازی ناکافی در فرستنده که ناشی از محدودیت های الکترویکی یا تنظیم نامناسب مدوله کننده است
undermodulation
مدوله کننده ی سرعت مدوله کردنی که در آن تغییرات زمانی سرعت روی الکترونهای جریان سوار می شود ، تحمیل سرعتی
velocity modulation
مدولاسیون باند کناری نشانه ای
vestigial sideband modulation
مدولاسیون فرکانسی باند عریض
wideband frequency modulation
مدولاسیون عرض نوار
width-strip modulation

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن