معادل انگلیسی محرک پایانی ابزاری مکانیکی در قسمت انتهایی بازوی روبات برای انجام کارهای مختلف مانند «دست» الک

مهندسی برق
محرک پایانی ابزاری مکانیکی در قسمت انتهایی بازوی روبات برای انجام کارهای مختلف مانند «دست» الکترومکانیکی برای در دست گرفتن ، کاسه مکش برای برداشتن صفحه های تخت ، پیچ گوشتی الکترونیکی برای پیچاندن پیچها ، رنگ پاش برای رنگ کاری ، و مشعل جوشکاری برای جوش دادن
end effector
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی محرک پایانی ابزاری مکانیکی در قسمت انتهایی بازوی روبات برای انجام کارهای مختلف مانند «دست» الک
انتها ، پایان
end
پیل اضافی
end cell
اثر انتهایی ، اثر انتها اثر خازنی در سرهای یک آنتن این اثر لازم می دارد که طول واقعی آنتن نیم موج حدود 5 درصد کمتر از نصف طول موج باشد
End effect
سطح انتهایی
end face
بازی طولی محور
end play
نقاط انتهایی
end points
حفاظ انتهایی حفاظی که برای جلوگیری از بمباران الکترونها در هر یک از سرهای کاتد مگنترون گذاشته می شود
end shield
سیستم انتهایی
end system
فشار محوری
end thrust
رقم نقلی چرخشی سیگنال نقلی در رایانه که پس از تولید در محل رقم با ارزش ترین ، مستقیماً به محل رقم کم ارزش ترین فرستاده می شود
end-around carry
آنتنی تغذیه از سر آنتنی که سیگنال را از یک سر دریافت می کند از آنجایی که هر یک از سرهای آنتن نقطه ی بیشترین ولتاژ است ، به ان آنتن تغذیه با ولتاژ نیز می گویند نمونه آن آنتن تغذیه با ولتاژ «زپ» (zepp antenna) است
end-fed antenna
آرایه ی سرتاب آرایه ای خطی که جهت بیشترین تابش آن در امتداد محور آرایه است و می تواند یکسویه یا دوسویه باشد عناصر آن همچون آنتن اسکلت ماهی موازی و در یک صفحه اند
end-fire array
تعیین کننده فاصله تا انتها
ending delimiter
اندوکاردیوم
endocardium
موج گیری اتودینی ، موج گیری زنه ای
endodyne reception
مدل خرابی پایان عمر
end-of-life failure model
نشانگذار انتهای نوار باریکه ی فلزی ، نوار بازتاب کننده نور ، قسمت شفاف ، یا رمز خاصی که در انتهای ناحیه قابل ضبط یک نوار مغناطیسی قرار داده می شود
end-of-tape marker
درون راند
endosmose
گرماگیر فرایندی که گرما را جذب می کند
endothermic
رمزگذاری مبداء به مقصد
end-to-end encryption
مشتری های خانگی
end-use customers
سر سیم پیچ
Endwinding
سیم پیچی انتهایی
end-winding

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن