معادل انگلیسی لگاریتم توانی که عددی به نام مبنا باید به آن برسد تا با عدد اصلی برابر شود در سیستم لگاریتم معمو

مهندسی برق
لگاریتم توانی که عددی به نام مبنا باید به آن برسد تا با عدد اصلی برابر شود در سیستم لگاریتم معمول مبنا 10 است در این سیستم لگاریتم 1000 در مبنای 10 برابر 3 است زیرا 10 بتوان 3 معادل 1000 است مبنای دیگری که معمولاً به کار میرود برابر با 2/71828 استکه با e نشان داده می شود و به نام لگاریتم طبیعی ، نپر یا هیپر بولیک ، نامیده می شود در این سیستم علامت log به توان N به صورت مخفف LnN نشان داده می شود
logarithm
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی لگاریتم توانی که عددی به نام مبنا باید به آن برسد تا با عدد اصلی برابر شود در سیستم لگاریتم معمو
تقویت کننده لگاریتمی تقویت کننده ای که سیگنال خروجی آن تابعی لگاریتمی از سیگنال ورودی است
logarithmic amplifier
دیود لگاریتمی دیودی با رابطه ی شبیه لگاریتمی دقیق بین جریان و ولتاژ در محدوده ی دینامیکی رفت گسترده ، از این دیود در کاربردهای مداری مانند تقسیم ، ضرب ، تبدیل لگاریتمی و فشرده سازی سیگنال استفاده می شود
logarithmic diode
ضرب کننده لگاریتمی ضرب کننده ای که هر متغیر آن به یک مولد تابع لگاریتمی اعمال می شود خروجیها با یکدیگر جمع می شوند و به یک مولد تابع نمایی اعمال می شوند تا خروجی متناسب با حاصلضرب دو ورودی به دست آید
logarithmic multiplier
کاهش لگاریتمی لگاریتم طبیعی نسبت دامنه یک نوسان به دامنه ی بعدی که قطبیت یکسان دارند ، هنگامی که هیچ نیروی خارجی برای باقی نگهداشتن نوسان اعمال می شود
logarithmic decrement
مقیاس لگاریتمی مقیاسی که درجه بندی های ان به جای خطی بودن به طور لاریتمی از یکدیگر فاصله دارند
logarithmic scale
آنتی لگاریم
anti logarithm
پادلگاریتم [ پادلگ ] عدد متناظر با یک لگاریتم معین به عنوان مثال اگر لگاریتم 563/2 برابر با 2/75066 باشد ، آنگاه 563/2 پادلگاریتم 2/75066 است
antilogarithm

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن