معادل انگلیسی میل الکترونی منفی ویژگی بعضی از سطوح نیمه رسانا که امکان استفاده از آنها را در خلا به عنوان گس

مهندسی برق
میل الکترونی منفی ویژگی بعضی از سطوح نیمه رسانا که امکان استفاده از آنها را در خلا به عنوان گسیل کننده های نور ف گسیل کننده های ثانویه و امترهایکاتد سرد ، فراهم می کند با داشتن این وِیژگی ، الکترونی که انرژی آن از یک سطح حداقل بیشتر باشد بدون انجام کاری بر سد انرژِ سطحی نیمه رسانا غلبه می کند و می تواند همانند الکترونهای مواد گسیل کنند ه دیگحر در داخل خلا از سطح ماده بگریزد
negative electron affinity
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی میل الکترونی منفی ویژگی بعضی از سطوح نیمه رسانا که امکان استفاده از آنها را در خلا به عنوان گس
میل ترکیبی ، اثر جاذبه بین اتم های یک ملکول
affinity
الکترون خواهی
Electron affinity
منفی 1 پایه یا الکترودی که الکترونهای آن بیشتر از حد عادی است الکترونها از پایه منفی ولتاژ خارج می شوند 2 واژه ای که برای بیان مشخصه ای متضاد مثبت ، به کار می رود مانند فیدبک منفی ، تصویر منفی ، مقاومت منفی و ارسال منفی
negative
نوسان ساز مقاومت منفی نوسان سازی که مدار تشدید تنظیم شده ی موازی آن به یک قطعه دو پایه با مقاومت منفی متصل شده باشد
negative - resistance oscillator
ناحیه مقاومت منفی ناحیه عملکردی که در آن با افزایش ولتاژ ، جریان کاهش می یابد
negative - resistance region
نوسان ساز ترارسانایی منفی نوسان سازی که خروجی آن بدون جابجایی فاز به ورودی آن تزویج شده باشد شرط فاز لازم برای نوسان با ترارسانایی منفی قطعه ، بر آورده می شود
negative - transconductance oscillator
منطق منفی - درست سیستم منطقی که در آن ولتاژ نشان دهنده 1 منطقی مقدار کمتر یا منفی تر نسبت به ولتاژ نشان دهنده ی 0 منطقی دارد بیشتر گذرگاههای I/O ورودی / خروجی موازی برای یکسان سازی سازماندهی مدارهای منطقی از منطق منفی استفاده می کنند
negative - true logic
تصدیق منفی
negative acknowledge
ولت شبکه منفی
negative bias
بایاس منفی ولتاژ بایاس بیس یا گیت که کنترل بیس َ ، گیت ترانزیستور را نسبت به امتر یا سورس آن منفی می کند
negative blas
جاروبک منفی ، زغال منفی
negative brush
بار منفی بار الکتریکی جسمی که تعداد الکترونهای آن بیشتر از پرتونهای آن است
negative charge
رسانایی منفی ویژگی بعضی از نیمه رساناها که چگالی جریان محلی در آنها با افزایش میدان الکتریکی محلی به بیش از سطح آستانه معینی کاهش می یابد این اثر در قطعات سیلیسیمی زمان گذار ، قطعات گالیم ارسنایدگان و در بلورهای نیمه رسانای دیگر که حالت نوسانی با ر- فضای محدود شده ای دارند اتفاق می افتد
negative conductance
قطعه با رسانایی منفی
negative conductance device
هادی منفی ، سیم منفی
negative conductor
همبستگي منفي
negative correlation
معین منفی
negative definite
پاشيدگي منفي
negative dispersion
الکتریسیته منفی بار منفی مانند آنچه که در اثر مالش صمغ با پارچه پشمی در صمغ به وجود می آید ، الکتریسیته منفی ، برق منفی
negative electricity
الکترود منفی ، الکترد منفی
negative electrode
الکترون مفنی الکترونی متمایز از الکترون مثبت یا پوزیترون
negative electron
سازه منفی
negative element
واخوراند منفی
negative feedback
پسخورد منفی ، فیدبک معکوس ، فیدبک پایدارساز پسخوردی که در آن بخشی از خروجی مدار ، قطعه یا ماشین با اختلا ، فاز 180 با سیگنال ورودی به ورودی اعمال می شود پسخورد منفی تقویت را کاهش می دهد تا تقویت رانسبت به زمان یا بسامد پایدار کند و نویز و اعوجاج را کاهش دهد
negative feedback , inverse feedback stabilized feed back
خط برگشت ، سیم تغذیه منفی
negative feeder
تابش منفی تابش نور در لامپ کاتد سرد تخلیه تابان که بین فضای تاریک کاتد و فضای تاریک فارادی اتفاق می افتد ، روشنی منفی
negative glow
لبه منفی رو
negative going edge
نفاط منفی رو
negative going points
تصویر منفی ، تصویر معکوس تصویری که نقاط تاریک آن روشن و نقاط روشن آن تاریک شده باشند
negative image , reversed image
امپدانس منفی امپدانسی که ولتاژ دو سر آن َ ، با افزایش جریان عبوری از آن افت می کند
negative impedance
مبدل امپدانس منفی
negative impedance converter
ورودی منفی - خروجی مثبت مدار منطقی که پالس ورودی منفی شونده را میپذیرد و پالس خورجیمثبت شونده می دهد
negative input - positive output
یون منفی اتمی که الکترونهای آن از حد عادی بیشتر است و در نتیجه بار منفی دارد
negative ion
سیم منفی
negative lead
منطق منفی ، منطق منفی منطق دیجیتالی که ر آن سطح منطقی منفی تر ، 0 را نشان می دهد استفاده از این واژه سطح منفی توصیه نمی شود زیرا در قطعات PNP و NPN میتواند تعریف متفاوتی داشته باشند برای جلو گیری از اشتباه بهتر است که دامنه و قطبیت سطوح ولتاژ 1 و 0 در هر مدار منطقی خاص تعریف شود
negative logic
مدوله سازی منفی 1 مدوله سازی که در آن افزایش روشنایی متناظر با کاهش دامنه توان فرستنده یمدوله شده ی دامنه است فرستنده های تلویزیونی ایالات متحده و بعضی از سیستمهای فکس از این روش استفاده می کنند 2 مدوله سازی که در آن افزایش روشنایی متناظر با کاهش بسامد فرستنده فکس مدوله شده ی بسامد است ، پخش منفی ، تحمیل منفی
negative modulation
اوج دهندگی منفی
negative peaking
فاز تصویر منفی فاز سیگنال تصویر که نوسان ولتاژ سیگنال در آن در جهت معکوس با افزایش درخشندگی است
negative picture phase
صفحه منفی صفحه داخلی که به قطب منفی باتری انباره ای متصل می شود الکترونها از قطب منفی و از طریق مدار بار خارجی به سمت مثبت جاری می شوند
negative plate
قطب منفی ، قطب منفی مغناطیس
negative pole
قطب مدار منفی
negative post
پتانسیل منفی
negative potential
پالس منفی
negative pulse
راکتانس منفی خودالقایی منفی که مشخصه ی آن پاسخی است که راکتانس آن با افزایش بسامد ، افزایش می یابد یا خازنی منفی که راکتانس آن با افزایش بسامد کاهش می یابد بنابر این برای تشخیص راکتانس منفی باید مقدرا آن را در چند بسامد اندازه گرفت
negative reactance
مقاومت منفی مقاومتی که مقدار آن با افزایش جریان زیاد می شود و سبب کاهش افت ولتاژ در دو سر آن می شود این ویژگی مشخصه بعضی از قطعات و مدارهای نیمه رسانا است
negative resistance
نیمه معین منفی
negative semidefinite
بخش منفی
negative side
علامت منفی
negative signe
ضریب دمایی منفی مشخصه ماده ای که مقاومت آن بادما کاهش می یابد کربن ضریب مقاومت منفی دارد ولی تمام فلزات و اغلب آلیاژهای فلزی دارای ضریب دمایی مثبت ( PTC ) مقاومت هستند
negative temperature coffecient
قطب منفی قطب باتری یامنبع ولتاژ دیگحری که الکترونهای آن بیشتر از مقدار عادی باشد الکترونها از قطب منفی و از طریق مدار خارجی ، به سمت پایه مثبت جاری می شوند ، پایانه منفی ، قطب مدار منفی
negative terminal
پخش منفی
negative transmission
سیم منفی
negative wire
بایاس معکوس
negatively biased
خود ناهمگردی
self-affinity

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن