معادل انگلیسی حس کردن از راه دور 1 کسب اطلاعات با حسگرهایی که با پدیده یا جسم تحت مطالعه اتصال فیزیکی ندارند

مهندسی برق

حس کردن از راه دور 1 کسب اطلاعات با حسگرهایی که با پدیده یا جسم تحت مطالعه اتصال فیزیکی ندارند ، مانند اندازه گیری تابش ، دما ، فشار متغیرهای دیگر با حسگرهایی که ممکن است در پوشش های فشرده ای همراه با فرستنده رادیویی باتری دار بسته بندی شده باشند عادتها و رفتارهای فیزیولوژیکی حیوانات در دنیای وحش یا سطوح فعالیت آتشفشانها رامی توان با حس کردن از راه دور مشاهده کرد 2 استفاده از رساناهای حساس برای اتصال منبع تغذیه به بارو ایجاد فیدبک برای رگوله سازی ولتاژ مدارهای تغذیه این مدار بندی تلفات ولتاژ ناشی از کابلهای بلند تا بار را جبران می کند

remote sensing

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی حس کردن از راه دور 1 کسب اطلاعات با حسگرهایی که با پدیده یا جسم تحت مطالعه اتصال فیزیکی ندارند

سیستم های سنجش از دور

remote sensing systems

حسگری مشارکتی طیف

Cooperative Spectrum Sensing

جریان‌سنجی ADC دلتا-سیگما

Delta-Sigma ADC Current Sensing

حسگری فشردۀ توزیعی

Distributed Compressed Sensing

حسگر نوری خطوط سنجش

optical wand sensing

دور ، از راه دور

remote

پل راه دور

remote bridge

کامپیوتر راه دور

remote computer

کنترل از راه دور کنترل تجهیزات از فاصله ی دور و با استفاده از سیم یا امواج نوری ، رادیویی ، صوتی ، ما فوق صوت یا ابزارهای دیگر ، فرمان از دور

remote control

سوئیچ کنترل از راه دور

remote control switch

قطع دور مشخصه ای که در آن بایاس منفی بزرگی برای قطع کامل جریان خروجی لامپ الکترونی یا قطعه تقویت کننده دیگر لازم است

remote cutoff

نشانگر راه دور 1 نشانگری که در فاصله ای از عنصر حسگر جمع آوری کننده اطلاعات قرار داد و داده ها به طریق مکانیکی ، الکتریکی از طریق سیم یا امواج نوری ، صوتی یا رادیویی منتقل می شوند 2 repeater

remote indicator

خط راه دور خط ارسال برنامه بین نقطه پیکاپ و استدیو پخش یا ایستگاه فرستنده

remote line

وارد شدن از راه دور

remote login

پیکاپ راه دور ضبط برنامه رادیویی یا تلویزیونی در مکانی دور و ارسال آن به استودیو با فرستنده از طریق خطوط سیمی یا خط ارتباط رادیویی ریزموج یا موج کوتاه

remote pickup

برنامه ریزی از راه دور کنترل ولتاژ یا جریان خروجی منبع تغذیه رگوله شده با ولتاژ یا مقاومتی که از راه دور تغییر داده می شوند

remote programming

ترمینال راه دور

remote terminal

لامپ با شیب تنظیم پذیر

remote-cut-off valve (or tube)

وسیله نقلیه هدایت شونده از راه دور هواپیمای روباتی که از طریق دو خط ارتباطی موج رادیویی از ایستگاه زمینی یا هواپیما مادر که میتواند کیلومترها دورتر باشد ، کنترل می شود هدایت الکترونیکی معمولاً با دوربینهای تلویزیونی کنترل از راه دور انجام می شود که با گیرنده های نظارت کننده در ایستگاه کنترل در ارتباط هستند

remotely piloted vehicle

حس کردن فرایند حس کردن یک نشانه

sensing

حسگری پراکنده

sparse sensing

حسگری طیف

Spectrum Sensing

حسگری پهن باند

wideband sensing

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی حس کردن از راه دور 1 کسب اطلاعات با حسگرهایی که با پدیده یا جسم تحت مطالعه اتصال فیزیکی ندارند

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی حس کردن از راه دور 1 کسب اطلاعات با حسگرهایی که با پدیده یا جسم تحت مطالعه اتصال فیزیکی ندارند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما