معادل انگلیسی لامپ قوسی با اتصال چند گانه

مهندسی برق

لامپ قوسی با اتصال چند گانه

multiple arc lamp

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی لامپ قوسی با اتصال چند گانه

لامپ خطر ، لامپ توجه دادن به خطر ، لامپ اعلام خطر [معمولاً چراغ قرمز]

alarm lamp

قوس آند ، محافظ آند

anode clamp

لامپ دور سیم ، لامپ بیلوکس

anti dazzle lamp

لامپ قوسی ، لامپ ارکی

arc lamp

لامپ تابان آرگنی لامپ حاوی آرگن با نور آبی-بنفش ضعیف و توان نوعی بین 1/4 تا 4 وات

argon glow lamp

لامپ بالاست لامپی که مقاومت آن با افزایش جریان افزایش می یابد و جریان را در مقدار تقریبا ثابت حفظ می کند ، ولتپای لامپی

ballast lamp

بست کابل نوعی بست برای حمایت مکانیکی کابل در سر اتصال یا خروجی آن

cable clamp

لامپ با افروزه کربنی

carbon filament lamp

کربن گذاری لامپ

carboning a lamp

لامپ بخار - سزیمی لامپی که بر اثر عبور جریان از بین دو الکترود واقع در بخار سزیم یونیده نور تولید می کند

cesium-vapor lamp

برش

clamp

بست کابل

come-along clamp

لامپ فلورسنت فشرده

Compact Fluorescent Lamp

لامپ داشبورد

cowl lamp

لامپ با اتصال مضاعف

d.c. lamp

نورافکن لامپ

deflector of lamp

لامپ سقفی (اتومبیل)

dome lamp

لامپ در اتومبیل

door lamp

لامپ با اتصال مضاعف

double contact lamp

لامپ دو افروزه ای

double filament lamp

لامپ الکتریکی نوعی لامپ که با استفاده از الکتریسیته نور تولید می کند برخی انواع آن عبارت اند از التهابی ، قوسی ، تابانی ، بخار- جیوه ای ، و مهتابی

electic lamp

لامپ تخلیه ی الکتریکی نوعی لامپ که در اثر عبور جریان از گاز یا بخار درون محفظه ی شیشه ای و بی منفذ ان نور تولید می کند نمونه این لامپها عبارت اند از آرگنی ، بخار جیوه ای ، نئونی و بخار سدیمی

electric-discharge lamp

لامپ قوسی محفوظ

enclosed arc lamp

گیره خط تغذیه

feeder clamp

لامپ فلورسنت ، لامپ فلوئورسان

fluorescent lamp

لامپ گازی

gas-filled lamp

لامپ داشبورد

gauge lamp

لامپ ملتهب ، لامپ تابان لامپ الکترونی دو الکترودی ای که با اعمال ولتاژبه الکترودهای آن توسط تابش منفی در نزدیکی الکترود منفی نور تولید می کند محفظه لامپ دارای مقدار کمی گاز بی اثر نظیر نئون یا آرگون است با اعمال ولتاژ « ای سی» هر دو الکترود شروع به تابش می کنند زیرا هر کدام برای نیمی از زمان منفی خواهند بود متداول ترین نمونه ی این لامپها نئون است که تابش می کنند زیرا هر کدام برای نیمی از زمان منفی خواهند بود متداولترین نمونه ی این لامپها نئون است که تابش قرمز متمایل به نارنجی تولید می کند لامپ های تابان آرگون ، که کاربرد کمتری دارند ، دارای تابش آبی-بنفش هستند توان مصرفی لامپ های تابانی در محدوده ی 0/04 تا 3 وات است ، لامپ نئون

glow lamp

بست زمین نوعی بست که رسانای زمین شونده را به جسم زمین شده متصل می کند ، گیره سیم زمین

ground clamp

لامپ سیار

hand lamp

لامپ رشتهای ، لامپ التهابی نوعی لامپ الکتریکی که بر اثر عبور جریان از یک رشته سیم مقاومتی و ملتهب نور تولید می کند ، لامپ روشنایی

Incandescent lamp

لامپ رشته ای

incandesent lamp

لامپ سنجه ها

instrument lamp

لامپ

lamp

لامپ مزدا

mazda lamp

لامپ جیوه ای

mercury lamp

لامپ بخار جیوه لامپی که نور آن به وسیله قوس الکتریکی بین دو الکترود در جو بخار جیوه ی یونیده ، تولید می شود این لامپ نور سبز- آبی می دهد که مقدار زیادی تابش فرابنفش دارد ، لامپ جیوه ای

mercury-vapor lamp

لامپ مینیاتوری

miniature lamp

چند تایی ، چندگانه ، مکرر

multiple

ماهواره مخابراتی با دسترسی چند گانه نوع ازمایشی از ماهواره های مخابراتی قرار گرفته در مدار زمین پایین ( LEO )

multiple - accesscommunications satellite

رمز با دسترسی چندگانه رمز دستورالعمل کامپیوتری که بیش از یک نشانی یا مکان ذخیره سازی را معین می کند این دستورالعمل می تواند مکان عملگرها ، مقصد نتایج به دست آمده و مکان دستورالعمل بعدی را نشان دهد

multiple - address code

کلایسترون چند باریکه ای کلایسترونی که تعدادی تفنگ ارکترونی دارد که هر کدام باریکه خود را تولید می کنند و با ترتیب شکافهای RT خود واکنش نشان می دهند تمام باریکه ها در انتها روی یک کلکتور مشترک از بین می روند در نتیجه هر بخش از باریکه مانند یک کلایسترون معمولی عمل می کند و باریکه ها با فاز قفل شده هر کدام در توان خروجی سهم دارند به طوری که با استفاده از کلایسترونهای جداگانه به راحتی نمی توان به چنین توانی دست یافت

multiple - beam klystron

اتصالهای چند قطعی اتصالهای منظم شده به گونه ای که با باز شدن آنها مدار به دو یا چند قسمت تقسیم می شود

multiple - break contacts

تقسیم زمانی حامل - چند گانهخ با دسترسی چند گانه سیستم مخابراتی که ازحاملهای TDMA با سرعت - شلیکخ پایین به طور اشتراکی استفاده میکند این سیستم راه حل میانه ای بین TDMA تک حامل با عیب توان قله و FDMA با عیب عدم انعطاف پذیری مدیریت ترافیک است

multiple - carrier time - divisionmultiaccess

لامپ چند واحدی لامپ الکترونی که در داخل پوشش دو یا چند گروه الکترودهای مربوط به هم با جریانهای الکترونی مستقل دارد مانند دئودیود ، دئوترود ، دیود - پنتود ، دئودیودتریود دئودیود - پنتود و تیود - پنتود

multiple - unit tube

اتصال چندگانه

multiple (arc)

چند لامپ LED هفت قسمتی

multiple 7-segment led

تداخل دسترسی چندگانه

multiple access interference

مدار چند گانه مداری که در آن دو یا چند مدار مجزا یا مختلف به طور موازی به منبع سیگنال یا توان مشترک متصل می شوند

multiple circuit

هادی چند تایی

multiple conductor

پیشامدهای چندتائی

multiple contingencies

رشته چند گانه یکی از خانواده خطوط موقعیت تعریف شده در سیستم ناوبری که هر کدام از آنها را می توان به عنوان یک رشته خط انتخاب کرد

multiple course

تصمیم گیری چند معیاری

multiple criteria decision-making

سیم پیچ استوانه ای چندگانه

multiple drum winding

لیتوگرافی باریکه الکترونی چند گانه شکل پیشرفته ای از لیتوگرافی باریکه الکترونی که در آن یک باریکه الکترونی به صدها باریکه تقسیم می شود به طوری که سیستم می تواند به طور همزمان عمل زدودن مدار بندی تمام مدارهای مجتمع روی یک پولک را انجام دهد باریکه تک وقتی که به یک صفحه فلزی با سوراخهای زیاد می رسد تقسیم می شود و هر سوراخ مانند یک عدسی جداگانه برای جهت دادن جریان الکترونی به سوی پولک زیر آن عمل می کند

multiple electron- beam lithography

تصاویر چندگانه

multiple images

سیستم چند ورودی چند خروجی

Multiple Input Multiple Output (MIMO)

یونش مکرر

multiple ionization

کلید چند راه

multiple key

چند لایه ای

multiple layer

الگوریتم فیلترذره ای با نرخ متغیر و مدل چندگانه

multiple model variable rate particle filtering algorithm

مدوله کردن چند گحانه مدوله کردنی که در آن موج مدوله شده از یک فر ایند به موج مدوله کننده برای فرایند بعدی تبدیل می شود در نتیجه در یک سیستم مدوله کردن پالس - موقعیت مدوله شده دامنه یک یا چند سیگنال موقعیت زیر حاملهای پالسی مربوط به خود را مدوله می کنند که با فاصله زمانی از یکدیگر قرار دارند و برای مدوله کردن دامنه حامل به کار می روند

multiple modulation

چند هدفه

multiple objective

قطعه ای که داخل پریز دیواری قرار می گیرد تا برای چند خروجی استفاده شود

multiple plug

بازگیرانش‌های چندگانه

multiple reignitions

چندپاسخی

multiple response

پراکندگی چند گانه پراکندگی که در آن جابجایی نهایی برابر با جمع برداری تعداد زیادی جابجایی کوچک است پراکندگی چندگانه بیشتر از پراکندگی تک یا مجموع است

multiple scattering

مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه

multiple series

خازن متغیر چند اتصالی

multiple series condenser

شیار صدا چند گانه گروهی از شیارهای صدای چاپ شده در مجاورت یکدیگحر روی پایه مشترک که مشخصات مستقل اما رابطه زمانی مشترکی دارند مانند ضبط صدای استریوفونیک

multiple sound track

ولتاژهای تغذیه‌ی چندگانه

Multiple supply voltages

تلگراف چندگانه

multiple telegraphy

مبدل با اتصال موازی

multiple transformer

پژواک چند برگشتی ، پژواک دومین برگشت پژواک بازگشته از هدف با فاصله ای که زمان لازم برای رسیدن پالس رادار تا هدفل و برگشت آن به گیرنده طولانی تر از فاصله زمانی بین دو پالس متوالی است این پژواکها در بردهای غلط آشکار می شوند زیار با تغییر سرعت تکرار پالس تغییر می کنند وقتی که پژواک بین پالسهای دوم و سوم می رسد

multiple -trip echo , second -trip echo

شمارش لامپ چند تایی شمارش غیر واقعی که در نتیجه شمارش قبلی در لامپ شمارنده تابش القا می شوند

multiple tube counts

آنتن چند تنظیمی آتنن الکترونی پایینی که یک بخش افقی متصل شده به چند ین بخش تنظیم شده عمودی دارد

multiple -tuned antenna

روش چند ولتی

multiple voltage system

قانون چند مقدم

Multiple-Antecedent Rule

کابل چند لایی

multiple-conductor cable

چند ورودی چند خروجی

multiple-input multiple-output

لامپ مرکب

multiple-unit valve (or tube)

مالتی پلکس

multiplex

کانال تسهیم کانال خاملی که به طور همزمان در دو یا چند جهت مشابه یا متقابل عمل می کند

multiplex channel

ارسال رادیویی تسهیمی ارسال همزمان دو یا چند سیگنال رادیویی با استفاده ازموج حامل مشترک

multiplex radio transmission

تلگراف چند جهتی

multiplex telegraphy

سیم پیچ موجدار چند راهه

multiplex wave winding

تسهیم گر مداری در سیستم ارسال سیگنال که کانال را با تقسیم باند بسامدبه باندهای باریکتر ( تسهیم تقسیم بسامدی ( FDM یا اخصاص دادن یک کانال مشترک در هر زمان به یکی از فرستنده های متعدد ( تسهیم تقسیم زمانی ( TDM به دو یا چند زیر کانال تقسیم می کند

multiplexer

مالتی پلکس

multiplexing

بهرۀ مالتی پلکسی

multiplexing gain

سیستم‌های مالتی پلکسینگ

Multiplexing Systems

لامپ مشتعل نئون

neon glow lamp

لامپ تابان نئون ، لامپ نئون لامپ تابانی که حاوی گاز نئون است این لامپ تابش مشخصه قرمر- نارنجی تولید می کند حدود وات اندازه های استان دارد آن از 0/04 تا 3 وات است

neon glow lamp , neon lamp

لامپ نرنست

nernst lamp

لامپ ازت

nitrogen lamp

لامپ خبر

pilot lamp

لامپ کوارتز لامپ بخار جیوه که دارای حباب شفافی که به جای شیشه از کوارتز ساخته شده است کوارتز در برابر حرارت مقاوم است ، امکان استفاده از جریانهای بالاتر را فراهم می کند و پرتوهای فرابنفش را که در شیشه معمولی جذب می شوند ، عبور می دهد

quartz lamp

لامپ ضبط لامپی که شدت نور آن می تواند با سرعت AF تغییر کند تا شیارهای صداباچگالی متغییر روی فیلم تصویر متحرک وکاغذ یا فیلم را در عکسبرداری به شیوه ضبط فکس ، در معرض تابش نور قرار دهد

recording lamp

لامپ بازتابگر

Reflector lamp

لامپ تک کنتاکتی

single contact lamp

لامپ بخار سدیم لامپ تخلیه ای که حاوی بخار سدیم است و از آن برای روشنایی بزرگر اهها استفاده می شود

sodium - vapor lamp

لامپ هالوژن - تنگستن لامپی با فیلمان تنگستن که گاز هالوژن ( مربوط به ید) به مخلوط گاز عادی در حباب آن اضافه شده است تا با بخار تنگستن فیلمان ترکیب شود و از سیاه شدن آن جلوگیری کند از این لامپ برای نورپردازی شدید در عکاسی ، تئاتر ، خانه و تلویزیون و همچنین در چراغهای خودروها استفاده می شود

tangesten -halogen lamp

لامپ تانتالی

tantalum filament lamp

لامپ آزمایش

test lamp

لامپ اخطار

warning lamp

لامپ پایه گوه ای لامپ نشانگر التهابی کوچک که دارای پایه های سیمی خم شده به سمت مخالف پایه شیشه ای تخت آن است این لامپ برای جایگذاری در سوکتی با اتصالهای فنری گوه شکل طراحی شده است

wedge - base lamp

لامپ زیرکنیم لامپی با کاتد اکسید زیرکنیم که می تواند منبع نور نقطه ای با شدت بالا و متمرکز شده در طول موجهای مرئی طولانی ایجاد کند

zirconium lamp

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی لامپ قوسی با اتصال چند گانه

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی لامپ قوسی با اتصال چند گانه

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما