معادل انگلیسی آوار

زمين شناسی

آوار

clast

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی آوار

بافت آواری ، یافت تخریبی ، بافت تخریبی
بافت سنگ رسوبی که از قطعات شکسته سنگهای موجود از قبل ساخته شده است

clastic texture

بافت تخریبی بافت سنگ رسوبی که از قطعات شکسته سنگهای موجود از قبل ساخته شده است

clastic texture|texture|texture|textures

تخریبی از تخریب سنگهای دیگر (سنگهای رسوبی) بوجود می آید

clastic|clastic rock|clastic rock

دایک های کلاستیک
جزء علایم سطح لایه است ، مواد تخریبی که در زوایای مختلف سنگ های رسوبی را قطع می کنند این دایک ها از مواد خارجی رسوبات لایه های فوقانی یا تحتانی رسوبات میزبان تشکیل شده اندکه از بالا یا پایین در طول شکاف ها به داخل رسوبات میزبان وارد شده اند مواد پر کننده شکاف ها ممکن است از گراول ماسه ، گل ، آسفالت طبیعی ، بیتومین باشد ، دایک های کلاستیک جزء علایم سطح لایه است

clastic dyke

رسوب آواری
رسوبی که بوسیله تجمع ذرات مشتق شده از سنگها یا کانی های از پیش موجود حمل و نقل شده به شکل ذرات جدا از هم به محل رسوبگذاری بوسیله عوامل کاملاً مکانیکی (مانند آب ، باد ، یخ و نیروی گرانی) حمل شده اند مانند شن ، ماسه ، گل ، رس ، مقایسه شود با رسوب تخریبی یا آواری
مترادف : رسوب مکانیکی ، رسوب آواری رسوبی که بوسیله تجمع ذرات مشتق شده از سنگها یا کانی های از پیش موجود حمل و نقل شده به شکل ذرات جدا از هم به محل رسوبگذاری بوسیله عوامل کاملاً مکانیکی (مانند آب ، مقایسه شود با رسوب تخریبی یا آواری مترادف : رسوب مکانیکی

clastic sediment

رسوبات آواری

clastic sediments

زیست آواری
به سنگی گفته می شود که دارای بقایای جانوری خصوصاً بشکل زاویه دار و آوارهای با ساییدگی کم می باشد خصوصاً به یک سنگ آهک ذره ای فسیلی گویند که ممکن است حاوی تمام میکروفسیل ها باشد این اصطلاح توسط فمیتسر معرفی شد ( 1956) ، زیست آواری به سنگی گفته می شود که دارای بقایای جانوری خصوصاً بشکل زاویه دار و آوارهای با ساییدگی کم می باشد خصوصاً به یک سنگ آهک ذره ای فسیلی گویند که ممکن است حاوی تمام میکروفسیل ها باشد این اصطلاح توسط فمیتسر معرفی شد ( 1956)

clastizoic

سنگ آواری
الف) یک سنگ رسوبی تحکیم یافته که بطور عمده از ذرات شکسته ای تشکیل شده است که از سنگهای از پیش موجود (با هر منشائی) یا از محصولات تحکیم یافته قبلی حاصل شده اند در طول هوازدگی شیمیایی چنین سنگهایی ، که به طریقه مکانیکی به محل رسوبگذاریشان منتقل شده اند ، مشتق می شوند
مثلاً یک ماسه سنگ ، کنگلومرا ، شیل یا سنگ آهک که از ذرات یا قطعات ماخوذ از سنگ آهک از پیش موجود ساخته شده اند
نیز ببینید: سنگ اپی کلاستیک
مترادف: سنگ تکه شده (آواری)

ب) سنگ آذر آواری
ج) سنگ زیست آواری
د) سنگ کالیدی یا تنش آواری
، سنگ آواری - الف) یک سنگ رسوبی تحکیم یافته که بطور عمده از ذرات شکسته ای تشکیل شده است که از سنگهای از پیش موجود (با هر منشائی) یا از محصولات تحکیم یافته قبلی حاصل شده اند در طول هوازدگی شیمیایی چنین سنگهایی ، مشتق می شوند - مثلاً یک ماسه سنگ ، شیل یا سنگ آهک که از ذرات یا قطعات ماخوذ از سنگ آهک از پیش موجود ساخته شده اند - نیز ببینید: سنگ اپی کلاستیک - مترادف: سنگ تکه شده (آواری) - - ب) سنگ آذر آواری - ج) سنگ زیست آواری - د) سنگ کالیدی یا تنش آواری -

clastic rock

سنگ های آواری ، سنگ های تخریبی

clastic rocks

شاخص اندازه ذرات
الف) کیفیت ، حالت یا درجه تخریب شدگی
ب) حداکثر اندازه ذره ظاهری در یک رسوب یا سنگ رسوبی (کاروزی ، 1957) ، شاخص اندازه ذرات الف) کیفیت ، حالت یا درجه تخریب شدگی ب) حداکثر اندازه ذره ظاهری در یک رسوب یا سنگ رسوبی (کاروزی

clasticity

کلاستیک ، آواری ، تخریبی
از تخریب سنگهای دیگر (سنگهای رسوبی) بوجود می آید

clastic

کلاستیک نیک
به یک سنگ دولومیت گویند که در آن بافت آواری اولیه سنگ آهک حفظ شده است (فمیستر 1956) ، کلاستیک نیک به یک سنگ دولومیت گویند که در آن بافت آواری اولیه سنگ آهک حفظ شده است (فمیستر 1956)

clastichnic

لوله (مجرای) تخریبی
یک پیکره استوانه ای از مواد تخریبی که دارای شکل ستونی یا استوانه ای نامنظم است و تقریباً بطور قائم درون سازندهای احاطه کننده‌اش قرار می گیرد (معمولاً سنگ آهک) و قطر آن به چند سانتی متر تا 50 متر و ارتفاع یک متر یا 60 متر می رسد خصوصاً یک لوله یا استوانه ماسه سنگی
مترادف: ساختار استوانه ای ، لوله (مجرای) تخریبی یک پیکره استوانه ای از مواد تخریبی که دارای شکل ستونی یا استوانه ای نامنظم است و تقریباً بطور قائم درون سازندهای احاطه کننده‌اش قرار می گیرد (معمولاً سنگ آهک) و قطر آن به چند سانتی متر تا 50 متر و ارتفاع یک متر یا 60 متر می رسد خصوصاً یک لوله یا استوانه ماسه سنگی مترادف: ساختار استوانه ای

clastic pipe

نسبت تخریبی
اصطلاحی که توسط اسلاس و همکاران (ص100 ، 1949) برای نسبت ضخامت یا درصد مواد تخریبی (کنگلومرا ، ماسه سنگ و شیل) به ضخامت یا درصد مواد غیرتخریبی (سنگ آهک ، دولومیت ، تبخیری ها) در یک توالی یا برش رسوبی معرفی شد مثلاً نسبت 5 نشان دهنده این است که مقطع حاوی 5 متر تخریبی به ازای یک متر غیرتخریبی می باشد این نسبت ، مقیاسی از رسوبات حمل شده به درون محیط در مقایسه با رسوبات محلی تشکیل شده می باشد
مقایسه شود با: نسبت ماسه به شیل
مترادف: نسبت آواری ، نسبت تخریبی اصطلاحی که توسط اسلاس و همکاران (ص100 ، مقیاسی از رسوبات حمل شده به درون محیط در مقایسه با رسوبات محلی تشکیل شده می باشد مقایسه شود با: نسبت ماسه به شیل مترادف: نسبت آواری

clastic ratio

هوازدگی فرآینده تخریبی یا گروهی از فرآیندها که توسط آنها مواد خاکی و سنگی که در معرض عوامل جوی بر رو یا در نزدیکی سطح کره زمین قرار دارند ، در رنگ ، بافت ، ترکیب ، سختی یا شکل ، با یا بدون حمل و نقل مواد سست یا دگرسان شده تغییر می کنند بالاخص ، فروپاشی فیزیکی و تجزیه شیمیایی سنگ که تشکیل یک گوشته در محل رسوبات باطله و مهیا برای حمل و نقل را می دهد بیشتر هوازدگی در سطح رخ می دهد ، اما ممکن است در اعماق قابل توجه نیز دیده شود ، مثلاً در سنگهای درز خورده که نفوذ آسان اکسیژن جوی و چرخش آبهای سطحی را ممکن می سازد بعضی از نویسندگان هوازدگی را به فرآیندهای مخرب آبهای سطحی که در پایین تر از 100درجه سانتی گراد و فشار 1kb رخ می دهند ، محدود می سازند سایرین این اصطلاح را تا دربرگیری تغییرات زیست شناسی و عمل خورنده باد ، آب و یخ ، گسترده می سازند مترادف: weathering

clastation|weathering|weathering

هوازدگی
فرآینده تخریبی یا گروهی از فرآیندها که توسط آنها مواد خاکی و سنگی که در معرض عوامل جوی بر رو یا در نزدیکی سطح کره زمین قرار دارند ، در رنگ ، بافت ، ترکیب ، سختی یا شکل ، با یا بدون حمل و نقل مواد سست یا دگرسان شده تغییر می کنند بالاخص ، فروپاشی فیزیکی و تجزیه شیمیایی سنگ که تشکیل یک گوشته در محل رسوبات باطله و مهیا برای حمل و نقل را می دهد بیشتر هوازدگی در سطح رخ می دهد ، اما ممکن است در اعماق قابل توجه نیز دیده شود ، مثلاً در سنگهای درز خورده که نفوذ آسان اکسیژن جوی و چرخش آبهای سطحی را ممکن می سازد بعضی از نویسندگان هوازدگی را به فرآیندهای مخرب آبهای سطحی که در پایین تر از 100درجه سانتی گراد و فشار 1kb رخ می دهند ، محدود می سازند سایرین این اصطلاح را تا دربرگیری تغییرات زیست شناسی و عمل خورنده باد ، آب و یخ ، گسترده می سازند
مترادف: weathering

clastation

ذرات آواری زاویه دار
زاویه دار (Phenoclast) ، مانند یک قطعه بزرگ یک برش؛ مقایسه شود با: ذرات آواری گرد شده

anguclast

ذرات آواری زاویه دار زاویه دار (Phenoclast) ، مانند یک قطعه بزرگ یک برش؛ مقایسه شود با: ذرات آواری گرد شده

anguclast|phenoclast|phenoclast

زیست آوار ، خرده فسیلی منفرد ، موادی که کلا یا به صورت جزیی از ساختمانهای حیوانات یا گیاهان مشتق شده اند

bioclast

بلوری بزرگ که بازمانده کاتالاز ناقص می باشد

cataclast

کولوکلاست
اصطلاحی که توسط ساندر (ص 388 – 327 – 1967) برای یک سیلیت ریز دانه یا مصالح بهم پیوسته گل با سیمان ضعیف استفاده شد که عموماً دارای بی نظمی هایی سطحی با یک برون نمای لبه دار می باشد و همچنین بافتی شبیه به چینه ای دارد که در آن ظاهر می شود مانند مصالحی که به اندازه ماسه یا سیلیت می رسد و در محل بر روی کف دریا تشکیل می شود یا مصالحی که به اندازه گراول یا ماسه می رسد و بوسیله حمل و نقل و رسوبگذاری مجدد ذرات ساخته شده از سیلیت ماسه یا کربناتهای اندازه گراول با سیمان شدگی ضعیف پیش از حرکت تشکیل شده است ، کولوکلاست اصطلاحی که توسط ساندر (ص 388 – 327 – 1967) برای یک سیلیت ریز دانه یا مصالح بهم پیوسته گل با سیمان ضعیف استفاده شد که عموماً دارای بی نظمی هایی سطحی با یک برون نمای لبه دار می باشد و همچنین بافتی شبیه به چینه ای دارد که در آن ظاهر می شود مانند مصالحی که به اندازه ماسه یا سیلیت می رسد و در محل بر روی کف دریا تشکیل می شود یا مصالحی که به اندازه گراول یا ماسه می رسد و بوسیله حمل و نقل و رسوبگذاری مجدد ذرات ساخته شده از سیلیت ماسه یا کربناتهای اندازه گراول با سیمان شدگی ضعیف پیش از حرکت تشکیل شده است

colloclast

ذره آواری دولومیتی
یک سنگ آوار از یک سنگ دولومیت قدیمی همچنین یک انتراکلاست(درن آوار) که از گل دولومیتی تحکیم یافته بر روی کف دریا یا دریاچه که تکه تکه شده است ، حاصل می گردد ، ذره آواری دولومیتی یک سنگ آوار از یک سنگ دولومیت قدیمی همچنین یک انتراکلاست(درن آوار) که از گل دولومیتی تحکیم یافته بر روی کف دریا یا دریاچه که تکه تکه شده است

doloclast

درون آوار

intraclast

لیتوکلستها
قطعات سنگهای قدیمیتر هستند که از فرسایش سنگهای مختلف در خارج از محیط رسوبی حاصل و سپس به داخل محیط رسوبی حمل می شوند لیتوکلاستها با ذرات آواری دیگر مثل کوارتز یا فلدسپات همراه می باشد سنگهای آهکی که این دانههای آواری را دارا هستند

lithoclast

گپ آوار
یکی از اجزا و قطعات بزرگتر موجود در یک رسوب یا سنگ رسوبی که از موادی با اندازه های مختلف تشکیل شده است ، مانند قلوه سنگ یا ریگهای موجود در خمیره ریزدانه یک کنگلومرا و یا قطعه ای از یک برش ، گپ آوار یکی از اجزا و قطعات بزرگتر موجود در یک رسوب یا سنگ رسوبی که از موادی با اندازه های مختلف تشکیل شده است

phenoclast

زیست آوار ، گیاه آوار
بخش آلی دارای اندازه یکسان با کانی های آواری موجود درسنگ زیست آوار ها 05/0-1/0 درصد بیشتر شیل‌ها را تشکیل می‌دهند و در ماسه‌سنگ فراوانی کمتری دارند؛ در رسوبات دگرگونی به میزان زیادی دیده می‌شوند(بوستیک ، 1970) ، گیاه آوار بخش آلی دارای اندازه یکسان با کانی های آواری موجود درسنگ زیست آوار ها 05/0-1/0 درصد بیشتر شیل‌ها را تشکیل می‌دهند و در ماسه‌سنگ فراوانی کمتری دارند؛ در رسوبات دگرگونی به میزان زیادی دیده می‌شوند(بوستیک

phytoclast

آوار کروی ، اسفروکلاست
اجزای آواری درشت گرد شده مانند ریگ یا قلوه سنگ کنگلومرا مقایسه شود با: anguclast ، اسفروکلاست - اجزای آواری درشت گرد شده مانند ریگ یا قلوه سنگ کنگلومرا مقایسه شود با: anguclast

spheroclast

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی آوار

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی آوار

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما