معنی cross

روانشناسی
cross
صلیب ، خاج ، حد وسط ، ممزوج ، اختلاف ، تقلب ، قلم کشیدن بر روی ، گذشتن ، عبور دادن ، مصادف شدن ، قطع کردن ، خلاف میل کسی رفتار کردن ، پیودن زدن ، قطع‌کردن ، دورگه کردن(مثل قاطر) ، پیوندزدن ، کج‌خلقی‌کردن ، خلاف‌میل کسی رفتار کردن قلم کشیدن بروی ، خط بطلان کشیدن‌بر(با outیا(off ، عبوردادن ، مصادف شدن‌با ، روبروشدن ، چلیپا ، علامت ضربدر یاباضافه ، حدوسط ، دورگه ، مرافعه ، نادرستی
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی cross
cross fire
اتشبار متقاطع ، اتش گلوله متقابل ، ( نظ ) آتشبار متقاطع ، آتش گلوله متقابل
crosspatch
ادم بدخو ، بدخلق ، آدم بدخو
crosscut
اریب بریدن ، میان بر
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر آن مراجعه کردن ، مراجعه متقابل کردن
cross question
استنطاق ، بازجویی ، سلوال بطریق استنطاق ، بازجوئی ، سئوال بطریق استنطاق
cross examination
استنطاق ، بازرسی (از شاهد)
cross examine
استنطاق کردن ، بازجویی کردن ، بازجوئی کردن
cross fertile
اصلا ح نژاد از راه لقاح متقابل
crosswind
باد مخالف
crossed reflex
بازتاب متناظر
cross examiner
بازجویی کننده ، مستنطق ، بازجوئی کننده
cross stitch
بخیه دوزی بچپ وراست (بشکل ضربدر)
crossecheck
بررسی متقابل ، مقابله مجدد
crosswise
بشکل ضرب در ، سرتاسر ، چلیپا وار ، از وسط ، از پهنا ، بشکل صلیب ، (crossways )بشکل ضرب در
crossways
بشکل ضرب در ، سرتاسر ، چلیپا وار ، از وسط ، از پهنا ، بشکل صلیب ، (crosswise )بشکل ضرب در
crosshatch
بطور اریب سایه زدن ، بطور متقاطع هاشور زدن
cross pollinate
بطور مصنوعی گرده افشانی کردن ، لقاح ، (cross polinize )بطور مصنوعی گرده افشانی کردن
cross polinize
بطور مصنوعی گرده افشانی کردن ، لقاح ، (cross pollinate )بطور مصنوعی گرده افشانی کردن
cross legged
پا روی پا انداخته ، چهار زانو
crossbreed
پیوند زدن ، دورگه
cross-level effect
تاثیر سطح میانی
crossing over
تبادل ژنی
cross-sectional study
تحقیق مقطعی
crossbones
تصویر دو استخوان متقاطع در زیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است ، نشانه مرگ وخطر (در داروخانه ها) ، وخطر ( در داروخانه ها ) تصویر دو استخوان متقاطع در زیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریائی است ، نشانه مرگ
crossword puzzle
جدول کلمات متقاطع ، جدول معمایی ، جدول معمائی
crosscurrent
جریان متقاطع ، جریان مخالف (در رود ودریا وغیره)
crossover
چلیپایی ، متقاطع ، دو رگه ، معبر ، چلیپائی
crosslet
خاج کوچک ، صلیب کوچک
cross country
خارج از جاده وشارع اصلی ، در فضاهای بازدهات ، صحرایی ، درسرتاسرمزرعه ، ورزش های میدانی وصحرایی ، میدانی وصحرائی خارج از جاده وشارع اصلی ، صحرائی ، ورزش های
crossbar
خط عرضی ، خط عرضی صلیب ، میله عرضی
cross feed
خورد متقابل
cross grained
دارای رگه های نامنظم ، ( در مورد چوب ) دارای رگه های نامنظم
crossing
دوراهی ، محل تقاطع ، عبور
crossbred
دورگه ، پیوندی
cross-cultural psychiatry
روانپزشکی میان فرهنگی
cross-cultural psychology
روانشناسی میان فرهنگی
cross-sectional method
روش مقطعی
cross bar system
سیستم شطرنجی
cross index
شاخص متقابل ، فهرست تقابلی
cross conditioning
شرطی شدن ضمنی
cross bar
شطرنجی
cross-functional
فرا ظیفه ای
cross-cultural
فرافرهنگی
cross-cueing
فرمان دهی متقاطع
crosspiece
قسمت افقی وعرضی هر چیزی
cross purpose
قصد مغایر ، قصد متقابل
cross-elastic
کشش پذیر متقابل
crossbow
کمان زنبورکی ، کمان پولا دی
cross pollination
گرده افشانی از گلی بگل دیگر ، (گ ش ) گرده افشانی از گلی بگل دیگر
cross bar switch
گزینه شطرنجی
cross fertilization
لقاح دو سلول جنسی متفاوت ، لقاح متقابل
crossfertilize
لقاح متقابل کردن ، پیوستن دو نوع متفاوت از طریق لقاح
cross eyed
لوچ ، چپ چشم
crosshead
لوله انتهای میل لنگ یا پیستون موتور بخار ، وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میشود ، معدنچیان آویخته میشود لوله انتهای میللنگ یا پیستون موتور بخار ، وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل
crossroad
محل تقاطع دو جاده
crosswalk
محل میخکوبی شده یا خط کشی شده عرض خیابان مخصوص عبور پیاده
cross reference
مراجعه متقابل ، مراجعه از فهرستی به فهرست دیگر ، مراجعه از فهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
crossnational comparison
مقایسه چند ملیتی
cross section
مقطع عرضی ، برش متقاطع ، نمونه یا حد وسط مقطع عرضی
cross-sectional
مقطعی ، عرضی
crosstalk
مکالمه متقابل
cross cultural
میان فرهنگی
cross over point
نقطه همگذری
cross over
همگذری
cross-validation
وارسی اعتبار
cross file
یک درمیان در دو جهت قرار دادن
across
سرتاسر ، ازاین سو بان سو ، درمیان ، ازعرض ، ازمیان ، ازوسط ، ازاین طرف بان طرف
backcross
چند پشت بعقب برگشتن
celtic cross
علا مت ضربدر (x) ، ضرب در
crisscross
تقاطی ، مورب ، متقاطع ، تقاطع کردن
double cross
نارو زدن ، دورویی کردن ، خیانت کردن ، دوروئی کردن
geneva cross
صلیب سرخ ، (red cross )صلیب سرخ
greek cross
صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل + ، صلیب یا چلیپای یونانی بدین‌شکل +
incross
اختلا ط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد آن ، اولا د یا محصول ، اختلاط و آمیزش صفات‌ارثی یک طایفه میان افراد آن ، اولاد یا محصول
intercross
از هم گذشتن ، تقاطع کردن ، جفت گیری
outcross
امیزش کردن دو جنس مختلف با هم ، آمیزش کردن دو جنس مختلف با هم
put across
فهماندن ، باحقه بازی موفق شدن ، دوز وکلک چیدن
red cross
صلیب سرخ
sign of the cross
علا مت صلیب
soiuthern cross
صلیب جنوب ، چهار ستاره درخشان نیمکره جنوبی ، ( نج ) صلیب جنوب

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن