معنی opera house

روانشناسی

opera house

تماشاخانه ، اپرا

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی opera house

alehouse

ابجوفروشی ، میخانه ، آبجوفروشی

almshouse

گداخانه ، نوانخانه

barrelhouse

میکده ورقاصخانه ارزان قیمت

bathhouse

گرمابه ، حمام ، لباس کن

birdhouse

قفس ، مرغدانی

boardinghouse

پانسیون

bughouse

تیمارستان ، احمق

bunkhouse

ساختمان خوابگاه

call house

فاحشه خانه

chouse

گول خور ، گول زدن

clearinghouse

سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند ، موسسه تهاتری لندن ، انبار ، سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را درآن مبادله میکنند

clubhouse

محل باشگاه وانجمن ، پانسیون عزبها

coffeehouse

قهوه خانه ، کافه کوچک

courthouse

دادگاه ، کاخ دادگستری

customhouse

گمرکخانه ، اداره گمرک ، (customs house)گمرکخانه

customs house

گمرکخانه ، اداره گمرک ، (customhouse)گمرکخانه

data warehouse

انبار داده

deckhouse

اتاق روی عرشه کشتی

doghouse

لا نه سگ ، سگ دانی

eatinghouse

رستوران

farmhouse

خانه رعیتی

field house

ورزشگاه سرپوشیده

firehouse

ایستگاه اتش نشانی ، (fire station)ایستگاه آتش نشانی

flophouse

اطاق ارزان قیمت

full house

دست فول ، ( در بازی پوکر ) دست فول

fun house

محل سرگرمی وتفریحات مختلف (درباغ ملی وغیره)

garrison house

پادگان ، ساخلو مستقل ، پادگان مجزا

gashouse

gasworks

glasshouse

گلخانه ، (greenhouse)گلخانه

greenhouse

گرمخانه ، گلخانه

guardhouse

پاسدارخانه

hothouse

زندان ، گلخانه ، گرمخانه ، عشرتکده

house

خانه ، سرای ، منزل ، جایگاه ، جا ، خاندان ، برج ، اهل خانه ، اهل بیت ، جادادن ، منزل دادن ، پناه دادن ، منزل گزیدن ، خانه نشین شدن ، خانه نشین شدن خانه

icehouse

یخچال ، خانه و ساختمان ساخته شده از یخ ، خانه‌و ساختمان‌ساخته‌شده‌از یخ

in house

داخلی ، درون زمانی

in-house

خانگی ، داخلی

lighthouse

فانوس دریایی ، چراغ خانه ، برج فانوس دریایی ، فانوس دریائی ، برج فانوس دریائی

lodging house

محل کرایه دادن اطاق ، مسافرخانه ، مهمانخانه

long house

مسکن ، ماوای همگانی

madhouse

تیمارستان

mail order house

تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی

manor house

خانه ارباب یا صاحب تیول

open house

پذیرایی از مهمان ، جشن عمومی ، پذیرائی از مهمان

opera

اپرا ، تماشاخانه ، اهنگ اپرا ، آهنگ اپرا

opera glass

دوربین مخصوص اپرا

operable

عمل پذیر ، دایر ، عملکردنی ، عملی ، (طب ) قابل علاج و درمان عمل پذیر

operandum

ابزار پاسخ

Operant

عملیاتی ، عامل ، کنش گر (1) هر رفتاری که ارگانیسم ابراز می کند و بر چسب آثارش بر محیط قابل تشخیص است توجه کنید که ویژگی اساسی در این تعریف مفهوم تغییر یا اثر است که پاسخ بر محیط دارد؛ بنابر این "عامل" عملاً طبقه ای از پاسخ هاست که همه ی آن ها در یک اثر خاص مشترک هستند مثلاً ، موش در جعبه ی اسکینر ممکن است میله ای را با هر یک پنجه ها یا به کمک پوزه ی خود بفشارد ، و همه ی این رفتارها را می توان کنش گر تلقی نمود- فشار بر میله کنش گر ها بر خلاف پاسخ گر ها بدون شرایط تحریکی پیشایند خاص پدید می آیند وقتی یک کنش گر تحت کنترل محرک افتراقی در آمد ، شرطی سازی عامل روی داده است (2) مربوط به ، یا مشخص کننده ی پاسخی که این خصوصیات را نشان می دهد ، کنش‌گر (1) هر رفتاری که ارگانیسم ابراز می‌کند و بر چسب آثارش بر محیط قابل تشخیص است توجه کنید که ویژگی اساسی در این تعریف مفهوم تغییر یا اثر است که پاسخ بر محیط دارد؛ بنابر این "عامل" عملاً طبقه‌ای از پاسخ‌هاست که همه‌ی آن‌ها در یک اثر خاص مشترک هستند مثلاً ، موش در جعبه‌ی اسکینر ممکن است میله‌ای را با هر یک پنجه‌ها یا به کمک پوزه‌ی خود بفشارد ، و همه‌ی این رفتارها را می‌توان کنش‌گر تلقی نمود- فشار بر میله کنش‌گر‌ها بر خلاف پاسخ‌گر‌ها بدون شرایط تحریکی پیشایند خاص پدید می‌آیند وقتی یک کنش‌گر تحت کنترل محرک افتراقی در‌آمد ، یا مشخص کننده‌ی پاسخی که این خصوصیات را نشان می‌دهد ، موثر ، کار کننده ، فعالیت کننده ، کنش گر (اپرانت)

operant behavior therapy

رفتار درمانی کنشگر

operant conditioning

شرطی‌سازی عامل اسکینر نظریه‌ای برای یادگیری و رفتار بیان نمود که به شرطی‌سازی عامل یا وسیله‌ای مشهور است در شرطی‌سازی کلاسیک ، حیوان منفعل یا مهار شده است ولی در شرطی‌سازی عامل ، حیوان فعال است و به طریقی رفتار می‌کند که پاداشی در پی دارد مثلاً ، میمونی که به طور اتفاقی اهرم‌های متفاوتی را فشار می‌دهد ، به اهرمی شرطی خواهد شد که پس از فشار دادن آن پاداش به صورت غذا دریافت نماید برای دریافت پاداش باید پاسخی ابراز شود و رفتار ارگانیسم کنترل کننده‌ی این تقویت است شرطی‌سازی عامل به یادگیری آزمایش و خطا مربوط است که به وسیله‌ی روان‌شناس امریکایی ادوارد تورندایک شرح داده شده است در یادگیری آزمایش و خطا ارگانیسم سعی می‌کند مشکل را با امتحان کردن رفتار‌های گوناگون ، که بالاخره یکی از آن‌ها با موفقیت روبه رو می‌شود ، حل کند- یک ارگانیسم که آزادی حرکت دارد به طریقی رفتار می‌کند که وسیله‌ای برای حصول پاداش است چهار نوع شرطی‌سازی عامل یا وسیله‌ای وجود دارد ، شرطی شدن کنش گر ، شرطی شدن عامل

operate

بفعالیت واداشتن ، بکار انداختن ، گرداندن ، اداره کردن ، راه انداختن ، دایر بودن ، عمل جراحی کردن ، عمل جراحی کردن بفعالیت واداشتن ، عمل کردن ، بهره‌برداری کردن

operatic

مربوط به اپرا

operating

عامل ، عملیاتی

operating speed

سرعت عملیاتی

operating staff

کارمندان عملیاتی ، متصدیان

operating system

سیستم عامل ، (os)سیستم عامل

operating temperature

دمای عملیاتی

operation

اداره ، گرداندن ، عمل جراحی ، عمل ، گردش ، وابسته به عمل ، عملیات ، وابسته به عمل عمل ، عملکرد ، بهره‌برداری

operation analysis

تحلیل عملکرد ، عمل کاوی ، تجزیه تحلیل عملیات

operation code

رمزالعمل

operation decoder

عمل گشا ، عمل شناس

operation manager

مدیر عملیات

operation process chart

چارت فرآیند عملیات

operation research

پژوهش عملیاتی ، تحقیق در عملیات

operational

قابل استفاده ، موثر ، دایر ، عملیاتی

operational amplifier

تقویت کننده محاسباتی

operational costs

هزینه های عملیاتی

operational definition

تعریف عملیاتی تعریف یک عبارت (معمولاً نظری) بر حسب عملیات و مشاهدات مربوطه

operational level systems

مدیران عملیاتی

operationalism

مکتب عملی ، عملیاتی نگری ، (operationism )مکتب عملی

operationally

عملیاتی

operationism

مکتب عملی ، (operationalism )مکتب عملی

operations

عملیات ذهنی

operative

عملی ، کارگر ، موثر ، عامل ، عمل کننده ، عمل کننده قابل استفاده ، دایر

operator

گرداننده ، عمل کننده ، تلفن چی ، تلفن چی متصدی ، عمگر

operator command

فرمان متصدی

operator console

پیشانه متصدی

outhouse

منزل یا حیاط پهلویی یا دور افتاده ، منزل یا حیاط پهلوئی یا دور افتاده

packinghouse

محل بسته بندی اجناس ، کارخانه کنسرو سازی ، (packingplant)محل بسته بندی اجناس

penthouse

ساباط ، چارطاقی ، کبوتر خانه ، اطاقک بالا ی بام

pesthouse

بیمارستان طاعونی ها ، اسایشگاه ، خسته خانه ، آسایشگاه

pilothouse

اطاق دیدبانی کشتی

playhouse

تاتر ، نمایشگاه ، اطاق بازی بچه ، اطاق عروسک بچه

poorhouse

گداخانه ، نوانخانه

porterhouse

ابجو واغذیه فروشی ، آبجو واغذیه فروشی

pothouse

میخانه ، (tavern)میخانه

powerhouse

موتور خانه ، مرکز قوه محرکه ، نیروگاه

public house

کاروانسرا ، مهمانخانه ، میخانه ، ( انگلیس) میخانه

ranch house

خانه یک اشکوبه

rehouse

بخانه جدید رفتن

rest house

مهمان سرا

rooming house

خانه دارای اپارتمان و اتاقهای مبله کرایه ای ، خانه دارای آپارتمان و اتاقهای مبله کرایه‌ای

roughhouse

بازی های خرکی و پر سر و صدا بین ساکنان یک اطاق ، بازی خرکی و پر سر وصدا کردن

roundhouse

اطاق عقبی ، عرشه فوقانی کشتی ، (د ن ) اطاق عقبی

slaughterhouse

کشتارگاه ، قصاب خانه ، مسلخ

smokehouse

دودخانه ، محل دود دادن گوشت ماهی وپوست دباغی وغیره

solar house

گلخانه شیشه ای ، گلخانه شیشه‌ای

springhouse

حوضخانه ، سردخانه

statehouse

خانه ملت ، مجلس مقننه ایالتی ، مجلس ایالتی

station house

ایستگاه کلا نتری ، مرکز کلا نتری

storehouse

انبار ، مخزن ، انبار کالا ، (storeroom)انبار

summer house

خانه تابستانی ، کوشک ، کلا ه فرنگی (در باغ)

teahouse

قهوه خانه ، چای خانه

tiring house

محل تعویض لباس هنرپیشه ، ) (tiring room)درتئاتر) محل تعویض لباس هنرپیشه

tollhouse

باجداری ، محل پرداخت عوارض

toolhouse

ابزارخانه ، انبار ابزار

tower house

قلعه مستحکم قرون وسطی ، خانه بالا ی برج

town house

خانه شهری ، گدا خانه ، دارالمساکین

tree house

خانه بالا ی درخت

warehouse

انبار ، انبار داری ، انبار کردن ، مخزن ، انبار گمرک ، انبار کالا ، بارخانه ، (ware room )انبار کردن ، بارخانه انبار ، در انبار گذاشتن انبار ، در انبار گذاشتن

washhouse

رختشوخانه

white house

کاخ سفید

whorehouse

فاحشه خانه ، فاحشه‌خانه

workhouse

کارگاه ، کارخانه ، محل کار ، اردوی کار ، نوانخانه

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

معنی opera house

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی opera house

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما