معنی critical head

زمين شناسی
critical head
افت بحرانی ، افقی که بدهی بحرانی را ایجاد می کند ، فرازه بحرانی
فرازه خالصی که در آن قدرت خروجی کامل توربین (توربین با دریچه های کاملا باز) سبب ایجاد اضافه بار مجاز با ضریب توان واحد بر روی ژنراتور می شود (معمولا 115 درصد قدرت نامی ژنراتور بر حسب kva) ، فرازه بحرانی فرازه خالصی که در آن قدرت خروجی کامل توربین (توربین با دریچه های کاملا باز) سبب ایجاد اضافه بار مجاز با ضریب توان واحد بر روی ژنراتور می شود (معمولا 115 درصد قدرت نامی ژنراتور بر حسب kva)
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی critical head
bay head
دهانه خلیج ، سر خلیج الف) قسمتی از خلیج که درون خشکی است و در دورترین فاصله از توده آبی که با آن در تماس است ، قرار گرفته است ب) اصطلاحی محلی در نواحی جنوبی ایالات متحده آمریکا برای یک مرداب واقع در دهانه خلیج همچنین نوشته می شودبصورت: bay head
beachhead
ناحیه ای در ساحل دشمن که وقتی تصرف شود ، امکان تداوم پیاده کردن نیرو وتجهیرات نظامی را فراهم آورده وپایگاهی می شود که از آن نقطه عملیات را به داخل خاک دشمن گسترش می دهند
boghead
زغال قیری را گویند که از جلبک های دریاچه ای بوجود آمده است
bridge head
سرپل ، سر پل ساحلی ، ناحیه ای دور دست در کنار رودخانه های موجود در خاک دشمن ، هنگامی که به تصرف درآید ، امکان تداوم عبور نیروها وتجهیرات نظامی را فراهم می آورد ونیز همچنین می توان از آنجا به عملیات تهاجمی دست زیاد یا از زمین هایی که در عقبه واقع شده اند ، نگه داریو محافظت نمود
bulk head
دریچه تیغه ای
bulkhead
دیواره یا تیغه
سازه دیوار مانند سنگی ، فلزی ، چوبی یا بتونی که اصولاً برای مقاومت در مقابل فشار زمین یا آب طراحی می شود ، مانند دیوار حایلی که مانع لغزش زمین به داخل کانال و یا نفوذ آب به محدوده در حال کار در معادن می شود ، دیواره یا تیغه سازه دیوار مانند سنگی
casing head
سرلوله جداری ، سرپوسته
ابزاری که به سر یک مجموعه محفاظ در یک چاه نفت یا گاز متصل می شود ، سرپوسته ابزاری که به سر یک مجموعه محفاظ در یک چاه نفت یا گاز متصل می شود
centrifugal head
ارتفاع سانتریفیوژ
constant head
ارتفاع آب ثابت
coral head
رأس مرجان
الف) یک کلونی منفرد توده ای و گرد شده مرجانی
ب) یک برجستگی یا انباشتگی گرد شده توده معمولاً دارای برجستگی یا قارچ مانند از مرجان که معمولاٌ بر روی بخش فرورفته یک ریف مرجانی تشکیل می شود و اغلب به اندازه ای بزرگ است که برای کشتیرانی خطرناک محسوب می شود یک تکه ریف کوچک از مواد مرجانی
مترادف: زائده یا غده مرجانی ، تپه یا پشته مرجانی hardhead – hammy ، رأس مرجان الف) یک کلونی منفرد توده ای و گرد شده مرجانی ب) یک برجستگی یا انباشتگی گرد شده توده معمولاً دارای برجستگی یا قارچ مانند از مرجان که معمولاٌ بر روی بخش فرورفته یک ریف مرجانی تشکیل می شود و اغلب به اندازه ای بزرگ است که برای کشتیرانی خطرناک محسوب می شود یک تکه ریف کوچک از مواد مرجانی مترادف: زائده یا غده مرجانی
cover head
سرپوش
تجمعی ضخیم از آوارها که از مخروط های تالوس و بادبزن های آبرفتی تشکیل شده است که بر روی یک پیکان دریایی بالا آمده قرار گرفته اند این مواد در حین و بعد از تکوین پلکان نهشته شده اند ، سرپوش تجمعی ضخیم از آوارها که از مخروط های تالوس و بادبزن های آبرفتی تشکیل شده است که بر روی یک پیکان دریایی بالا آمده قرار گرفته اند این مواد در حین و بعد از تکوین پلکان نهشته شده اند
critical angle
زاویه بحرانی
حداقل زاویه تابش که در آن انعکاس کامل وجود دارد وقتی که یک موج نوری ، صوتی یا الکترومغناطیسی از یک محیط به محیط دیگر که کمتر منکسر کننده است وارد می شود ، تولید می شود ، زاویه بحرانی حداقل زاویه تابش که در آن انعکاس کامل وجود دارد وقتی که یک موج نوری
critical area
ناحیه بحرانی
critical concentration
غلظت بحرانی
critical concentration equilibrium
غلظت بحرانی تعادل
critical damping
میرایی بحرانی
میرایی یا نقطه ای که ماده جابجا شده بدون نوسان به موقعیت اصلی خود باز می گردد ، میرایی بحرانی میرایی یا نقطه ای که ماده جابجا شده بدون نوسان به موقعیت اصلی خود باز می گردد
critical density
چگالی بحرانی ، چگالی بحرانی چگالی یک ماده در حرارت بحرانی آن و تحت فشار بحرانی آن (زمین شناسی ساختمانی تجربی): آن چگالی از یک ماده اشباع دانه ای که پائین تر از آن چگالی ، ماده تحت تغییر شکل سریع ، مقاومت خود را از دست می دهد و بالای آن چگالی ماده مقاومت کسب می کند
critical depth
عمق بحرانی ، عمق بحرانی
در یک کانال آب ، عمقی که در آن جریان در یک سرعت بحرانی است ، مثلاً عمقی که در آن جریان در حداقل انرژی با توجه به قائده کانال می باشد مقایسه شود با: جریان بحرانی ، عمق بحرانی در یک کانال آب
critical diameter
قطربحرانی
برایمواد منفجره یک قطرحداقل وجودداردکه باقطرکمترازآن منفجرنخواهندشدوآنراقطر حداقل یا قطر بحرانی می گویند ، قطربحرانی برایمواد منفجره یک قطرحداقل وجودداردکه باقطرکمترازآن منفجرنخواهندشدوآنراقطر حداقل یا قطر بحرانی می گویند
critical distance
فاصله بحرانی
در یک عملیات لرزه ای انکساری ، فاصله ای است که در آن موج مستقیم در یک محیط فوقانی در زمان ورود ، با زمان ورود یک موج منکسر شده از محیط زیرین با سرعت بیشتر مطابق می شود
مقایسه شود با: فاصله فراگذر
، فاصله بحرانی در یک عملیات لرزه ای انکساری ، با زمان ورود یک موج منکسر شده از محیط زیرین با سرعت بیشتر مطابق می شود مقایسه شود با: فاصله فراگذر
critical end point
نقطه پایانی بحرانی
نقطه ای که در آن دو ، سه یا چند فاز که در یک تعادل یک متغیره شرکت دارند ، بهم شبیه می شوند و در نتیجه خطی است که نشان دهنده پایان تعادل است ، نقطه پایانی بحرانی نقطه ای که در آن دو
critical gradient
شیب بحرانی
critical height
ارتفاع بحرانی
برای تعیین حساسیت موادمنفجره ، آنها رادر دستگاه مخصوصی قرارمیدهند و یک وزنه 2 کیلوگرمی را از ارتفاعات مختلف روی آن می اندازند حداقل ارتفاعی که درنتیجه سقوط وزنه از آن ارتفاع ، باعث انفجار ماده می گردد ، بنام ارتفاع بحرانی خواندهمی شود ، ارتفاع بحرانی برای تعیین حساسیت موادمنفجره
critical hydraulic gradient
شیب آبی بحرانی
شیب هیدرولیکی بحرانی؛ در یک خاک بدون چسبندگی آن شیب هیدرولیکی که در آن فشار بین ذره ای (بین دانه ای) توسط جریان رو به بالای آب به صفر کاهش می یابد ، شیب آبی بحرانی شیب هیدرولیکی بحرانی؛ در یک خاک بدون چسبندگی آن شیب هیدرولیکی که در آن فشار بین ذره ای (بین دانه ای) توسط جریان رو به بالای آب به صفر کاهش می یابد
critical length
طول بحرانی
فاصله افقی حداکثر که در طی آن فرسایش ورقه ای رخ نمی دهد و در جهت جریان از راه خشکی از آبریز زهکشی تا نقطه ای که در آن تنش فرسایشی با مقاومت خاک در مقابل فرسایش مساوی می شود ، اندازه گیری می گردد (هورتون – 1945) این طول تعیین کننده عمق کمربند بدون فرسایش می باشد
نماد: Xc مقایسه شود با: طول جریان سطحی ، طول بحرانی فاصله افقی حداکثر که در طی آن فرسایش ورقه ای رخ نمی دهد و در جهت جریان از راه خشکی از آبریز زهکشی تا نقطه ای که در آن تنش فرسایشی با مقاومت خاک در مقابل فرسایش مساوی می شود ، اندازه گیری می گردد (هورتون – 1945) این طول تعیین کننده عمق کمربند بدون فرسایش می باشد نماد: Xc مقایسه شود با: طول جریان سطحی
critical mineral
کانی بحرانی
کانی که فقط تحت شرایط یک ناحیه یا رخساره دگرگونی پایدار می باشد مقایسه شود با: کانی تیپوفورمیک ، کانی شاخص ، کانی بحرانی کانی که فقط تحت شرایط یک ناحیه یا رخساره دگرگونی پایدار می باشد مقایسه شود با: کانی تیپوفورمیک
critical moisture
رطوبت بحرانی
در یک خاک ، آن درجه حرارت از رطوبت که پائین تر از آن ، تحت افزایش ثابت بار ، تغییر شکل افزایش می یابد و بالاتر از آن تغییر شکل کم می شود ، رطوبت بحرانی در یک خاک
critical nutrient concentration
غلظت بحرانی عناصر غذایی
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین
نقاط واقع بر روی خط که تحت پروژکشن ارتوگرافیک ثابت و پایدار باقی میمانند نقاط مهم عبارتند از: انحنای حداقل و حداکث
critical point|critical points|critical points
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط واقع بر روی خط که تحت پروژکشن ارتوگرافیک ثابت و پایدار باقی میمانند نقاط مهم عبارتند از: انحنای حداقل و حداکث
critical potential
پتانسیل بحرانی
critical pressure
فشار بحرانی
فشار مورد نیاز برای تقطیر یک گاز در دمای بحرانی که بالاتر از آن بدون توجه به فشار ، گاز نمی تواند به مایع تبدیل شود ، فشار بحرانی فشار مورد نیاز برای تقطیر یک گاز در دمای بحرانی که بالاتر از آن بدون توجه به فشار
critical reaction
واکنش بحرانی
critical slope
شیب بحرانی
شیب یا درجه شیب یک کانال که دقیقاً برابر با افت بار بر فوت ناشی از جریان در عمقی است که یک جریان یکنواخت را در عمق بحرانی ایجاد می کند شیب یک مجرا که تولید یک جریان بحرانی را خواهد کرد (1962 -ASCE)
مترادف: گرادیان بحرانی ، شیب بحرانی شیب یا درجه شیب یک کانال که دقیقاً برابر با افت بار بر فوت ناشی از جریان در عمقی است که یک جریان یکنواخت را در عمق بحرانی ایجاد می کند شیب یک مجرا که تولید یک جریان بحرانی را خواهد کرد (1962 -ASCE) مترادف: گرادیان بحرانی
critical slope angel
زاویه شیب بحرانی
شیب حداکثر محلی که خاک و سنگ زیرین ، بدون گسیختگی در اثر آب و هوا می توانند تحمل کنند ، زاویه شیب بحرانی شیب حداکثر محلی که خاک و سنگ زیرین
critical soil test concentration
غلظت بحرانی آزمون خاک
critical solution point
نقطه انحلالی بحرانی ، ببنید : consulate point
critical solution point|consulate point|consulate point
نقطه انحلالی بحرانی ، ببنید : consulate point
critical temperature
درجه حرارت بحرانی ، دمای بحرانی ، دمای بحرانی دمای یک سیستم در نقطه بحرانی اش ، برای یک سیستم تک عضوی آن دمایی که بالاتر از آن یک ماده فقط به حالت گازی ، بدون توجه به هر مقدار فشار اعمال شده می تواند وجود داشته باشد
critical tractive force
نیروی کششی بحرانی ، نیروی مالشی بحرانی
critical velocity
سرعت بحرانی (آب زیرزمینی ) ، سرعت بحرانی
الف) سرعت یک جریان مایع که در آن سرعت جریان از آرام به آشفته تغییر می کند
ب) آن سرعتی از جریان مایع که در آن جریان از آرام به آشفته تغییر می کند و در آن اصطکاک متناسب با توان سرعت بیشتر از توان اولیه می گردد مترادف: سرعت بحرانی رینولدز
ج) آن سرعتی از جریان مایع که در آن مقدار انرژی حداقل جریان ، بدست می آید مترادف: سرعت بحرانی بلانگر
د) در یک کانال باز ، آن سرعت جریان مایع که در آن سیلت نه برداشته می شود و نه ته نشین می گردد مترادف: سرعت بحرانی کندی
ه) در یک کانال باز ، آن سرعتی از جریان مایع که در آن بار سرعت برابر با 2/1 عمق میانگین می شود و بار انرژی در حداقل مقدار خود وجود دارد مترادف: سرعت بحرانی آن وین
نیز ببینید: جریان بحرانی و عمق بحرانی
، سرعت بحرانی - الف) سرعت یک جریان مایع که در آن سرعت جریان از آرام به آشفته تغییر می کند - ب) آن سرعتی از جریان مایع که در آن جریان از آرام به آشفته تغییر می کند و در آن اصطکاک متناسب با توان سرعت بیشتر از توان اولیه می گردد مترادف: سرعت بحرانی رینولدز - ج) آن سرعتی از جریان مایع که در آن مقدار انرژی حداقل جریان ، بدست می آید مترادف: سرعت بحرانی بلانگر - د) در یک کانال باز ، آن سرعت جریان مایع که در آن سیلت نه برداشته می شود و نه ته نشین می گردد مترادف: سرعت بحرانی کندی - ه) در یک کانال باز ، آن سرعتی از جریان مایع که در آن بار سرعت برابر با 2/1 عمق میانگین می شود و بار انرژی در حداقل مقدار خود وجود دارد مترادف: سرعت بحرانی آن وین - نیز ببینید: جریان بحرانی و عمق بحرانی -
critical void ratio
نسبت تخلخل بحرانی
cutter head
صفحه حفار
مهمترین قسمت ماشین حفارتمام مقطع صفحه حفارآن است که درجلودستگاه قراردارد این صفحه که عموما دایره ای است ، حول محورخودکه منطبق برمحوردستگاه ومحورتونل است می چرخد ابزارحفاری روی این صفحه نصب می شوند صفحه حفارممکن است مسطح یاکمی مخروطی وبه شکل صفحه پریابه صورت ستاره مرکب ازبازوهای فلزی باشد ، صفحه حفار مهمترین قسمت ماشین حفارتمام مقطع صفحه حفارآن است که درجلودستگاه قراردارد این صفحه که عموما دایره ای است
deflexed head
سر به قفسه سینه چسبیده و بطرف پایین متمایل است
delivery head
ارتفاع تخلیه ، ارتفاع خروجی
design head (hd)|hd|hd|design head
فرازه طراحی ، ارتفاع طراحی فرازه خالصی که در آن بیشینه راندمان مورد نظر می باشد این فرازه بهتر است نزدیک به فرازه میانگین مو‌ُثر باشد ، ولی باید به گونه ای انتخاب شود که فرازه های کمینه و بیشینه از محدوده عملکرد مجاز توربین تجاوز نکند این فرازه اب
dog-head
سگ سر ، سرسگی
drainage head
ارتفاع زهکشی
drawdown, depression head
ارتفاع افت ، ارتفاع نفوذ یا بار تراوش
driving head
ارتفاع رانش ، بار رانش
dynamic draft head
ارتفاع یا فرازه مکش دینامیک
در توربین های واکنشگر مجموع فرازه سرعت آب خروجی از چرخ دوار توربین و فرازه مکش استاتیک را گویند
dynamic draft head|dynamic suction head|dynamic suction head
ارتفاع یا فرازه مکش دینامیک در توربین های واکنشگر مجموع فرازه سرعت آب خروجی از چرخ دوار توربین و فرازه مکش استاتیک را گویند
effective head
ارتفاع موثر ، فرازه موثر ، فرازه خالص
فرازه ناخالص منهای تمامی افتهای هیدرولیکی باستثناء افت های قابل شارژ در توربین می باشد ارتفاع در دسترس و واقعی برای عملکرد توربین است ، فرازه خالص فرازه ناخالص منهای تمامی افتهای هیدرولیکی باستثناء افت های قابل شارژ در توربین می باشد ارتفاع در دسترس و واقعی برای عملکرد توربین است
elevation head
بار ارتفاع ، فرازه ارتفاعی
falling head
بار افتان
نوعی آزمون نفوذپذیری در مکانیک خاک که به مرور زمان فشار کاهش می یابد ، بار افتان نوعی آزمون نفوذپذیری در مکانیک خاک که به مرور زمان فشار کاهش می یابد
fanhead
رأس مخروط افکنه
ناحیه ای بر روی یک مخروط افکنه در نزدیکی قله آن مقایسه شود با: Fan bay ، رأس مخروط افکنه ناحیه ای بر روی یک مخروط افکنه در نزدیکی قله آن مقایسه شود با: Fan bay
flexure head
لولای یک چین خوابیده یا برگشته را گویند
flow recovery head
فرازه جریان برگشتی
fold head
لولای یک چین خوابیده یا برگشته را گویند
fountain head
سرچشمه
طبق نظر Tolman (1937) ، این عنوان برای ارتفاع سطح آب در مجرا ، در حالتیکه چینه های فوقانی آن در سطحی بالاتر از سفره آب قرار دارند ، و یا به بیان دیگر ، ارتفاع سطح سفره آب در بالای حد فوقانی چینه های محصور کننده آن (در حالتیکه حد مزبور در زیر سطح سفره آب قرار دارد) به کار می رود ، سرچشمه طبق نظر Tolman (1937)
fusehead
سرچاشنی
بخشی ازچاشنی که سوختنی است وازدونوع خرج آتش زا وشعله اندازومقاومت تشکیل شده است وبه حرارت حساس میباشد ، سرچاشنی بخشی ازچاشنی که سوختنی است وازدونوع خرج آتش زا وشعله اندازومقاومت تشکیل شده است وبه حرارت حساس میباشد
geodetic delivery head
ارتفاع یا فرازه تحویل یا خروجی ، فشار استاتیک ، ارتفاع معادل فشار
تفاضل میان تراز دریاچه یا حوضچه بالایی و حوضچه پایینی در یک مجموعهتلمبه ذخیرهای می باشد
geodetic delivery head|static head|static head|pressure head
ارتفاع یا فرازه تحویل یا خروجی ، فشار استاتیک ، ارتفاع معادل فشار تفاضل میان تراز دریاچه یا حوضچه بالایی و حوضچه پایینی در یک مجموعهتلمبه ذخیرهای می باشد
gross head
فرازه ناخالص ، ارتفاع ناخالص
hard head
سرسخت
head
واریزه های سنگی مخلوط با لس که در سطح سنگها قرار دارند و بیشتر بر روی دامنه ها ، پای کوهها دیده می شوند ، دماغه ، سر ، افت ، راس ، سرچشمه

سرچشمه یا منطقه مشاء یک رودخانه
، سرچشمه - - سرچشمه یا منطقه مشاء یک رودخانه -
head loss|loss of head|loss of head
افت بار کاهش در میزان انرژی مفید وابسته به اصطکاک
hydraulic head
بار آبی ، بار هیدرولیکی ، فرازه هیدرولیکی- فرازه آبی
hydrostatic head
بار ایستابی
infiltration head
ارتفاع نفوذ ، بار تراوش
liquid head
بارهیدرواستاتیک
maximum head
فرازه بیشینه
minimum head
فرازه کمینه
minor head
افت فشار موضعی
net head
ارتفاع موثر ، فرازه موثر ، فرازه خالص
net head|effective head|effective head
ارتفاع موثر ، فرازه موثر ، فرازه خالص
nigger head
قطعه سنگ سخت وسیاه رنگ ، قطعه سنگ های مرجانی بزرگ
operating head
ارتفاع مفید
percolation head
ارتفاع نفوذ ، بار تراوش
piezometer head
ارتفاع پیزومتری ، بار فشار
pile head
سر شمع
potential head
فرازه ارتفاعی ، بار ارتفاعی
potential heads|elevation heads|elevation heads|potential head
فرازه های رقومی
pressure head
بار فشار
اعمال نیرو با استفاده از فشار ، بار فشار - اعمال نیرو با استفاده از فشار
rated head
فرازه نامی
relative water hammer head
فرازه نسبی ضربه قوچ
riverhead
سرچشمه یک رودخانه را گویند
static head
بلندای ایستابی ، فرازه ایستابی ، فشار ایستابی
suction head
ارتفاع مکش
valley head
رأس دره
بخش بالایی یک دره را گویند ، رأس دره - بخش بالایی یک دره را گویند
velocity head
فرازه سرعت ، فرازه جنبشی
velocity head|kinetic head|kinetic head
فرازه سرعت ، فرازه جنبشی
waterhead
سرچشمه
آب سرچشمه یک رود ، سرچشمه - آب سرچشمه یک رود
wellhead
سرچاه
منبعی که از آن یک رود جریان می یابد محلی در زمین که یک چشمه از آن ظاهر شده و بوجود می آید ، سرچاه - منبعی که از آن یک رود جریان می یابد محلی در زمین که یک چشمه از آن ظاهر شده و بوجود می آید

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن