معنی lava flow coast

زمين شناسی

lava flow coast

سواحل گدازه ای ، سواحلی که در اثر سرد شدن مواد مذاب بوجود آمده اند

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی lava flow coast

cala coast

کرانه) Cala)
کرانه یا ساحلی که بوسیله فرورفتن دره های کوچک متعدد ، با سراشیبی های تند حاصل می شود
بطوریکه Cala هایی بوسیله شبه جزایر باریک جدا شده تحت اثر آنجیزها تشکیل می شود مثال هایی از این دست در امتداد چندین کرانه دریای مدیترانه مشاهده می شود
مترادف: calas coast

cala coast|calas coast|calas coast

کرانه) Cala) کرانه یا ساحلی که بوسیله فرورفتن دره های کوچک متعدد ، با سراشیبی های تند حاصل می شود بطوریکه Cala هایی بوسیله شبه جزایر باریک جدا شده تحت اثر آنجیزها تشکیل می شود مثال هایی از این دست در امتداد چندین کرانه دریای مدیترانه مشاهده می شود مترادف: calas coast

cheirographic coast

ساحل چیروگرافی
ساحل یا کرانه ای با نواحی چین خورده و گسلی خورده با غوطه وری های پیچیده یا مرکب است ، که نشان دهنده دسته ای از خلیج‌های عمیق و سنگپوزهای انگشت مانند می باشد (سوارین ، 1956) استامپ (1961) این اصطلاح را بکار برده و خاطرنشان کرده است که این اصطلاح ظاهراً منسوخ می باشد

coast

استخوان سینه ، در یک سطح برجستگی های کوچک وطولی را گویند ، ساحل‌ ، دریاکنار
استخوان سینه ، در یک سطح برجستگی های کوچک وطولی ، دریاکنار استخوان سینه

composite coast

کرانه مرکب
اصطلاحی استفاده شده توسط کوتن (1958-ص 441) برای یک کرانه اولیه حاصل از تغییر شکل (بالاآمدن یا فرونشست) در امتداد خطوط عرضی که با خلیج های بوجود آمده در یک مقیاس بسیار بزرگ تشخیص داده می شوند یک کرانه با تغییر شکل عرضی که از پهنه های متناوب شناور و خشکی ساخته شده است مانند آنچه در امتداد کرانه نیوزلند نزدیک ولینگتون دیده می شود ، کرانه مرکب اصطلاحی استفاده شده توسط کوتن (1958-ص 441) برای یک کرانه اولیه حاصل از تغییر شکل (بالاآمدن یا فرونشست) در امتداد خطوط عرضی که با خلیج های بوجود آمده در یک مقیاس بسیار بزرگ تشخیص داده می شوند یک کرانه با تغییر شکل عرضی که از پهنه های متناوب شناور و خشکی ساخته شده است مانند آنچه در امتداد کرانه نیوزلند نزدیک ولینگتون دیده می شود

coral-reef coast

ساحل ریف مرجانی
کرانه یا ساحلی که بوسیله نهشته های مرجان و جلبک ساخته شده که بطور بخشی در جزر آشکار می گردند و توسط ریفهایی تشخیص داده می شوندکه به سمت بالا از یک قائده زیردریایی یا به سمت بیرون از حاشیه یک ناحیه خشکی ساخته شده است ، ساحل ریف مرجانی کرانه یا ساحلی که بوسیله نهشته های مرجان و جلبک ساخته شده که بطور بخشی در جزر آشکار می گردند و توسط ریفهایی تشخیص داده می شوندکه به سمت بالا از یک قائده زیردریایی یا به سمت بیرون از حاشیه یک ناحیه خشکی ساخته شده است

emergent coast

سواحل برآینده
ساحلی که در آن زمینها در زیر سطح دریا بوده سپس بر اثر بالا آمدن پوسته یا پایین رفتن سطح آب دریا رخنمون یافته اند ، سواحل برآینده ساحلی که در آن زمینها در زیر سطح دریا بوده سپس بر اثر بالا آمدن پوسته یا پایین رفتن سطح آب دریا رخنمون یافته اند

fault coast

ساحل گسلی
ساحل یا کرانه ای که مستقیم بوسیله گسلش تشکیل شده است (پینیرکاتن 1916) مانند آنکه در امتداد یک خط گسل ، یا یک بازوی باریک دریا ایجاد شده که یک خط القعر گسلی را دربر می گیرد
مثلاً (ساحل دریای سرخ) مقایسه شود با: ساحل خط گسل ، ساحل گسلی ساحل یا کرانه ای که مستقیم بوسیله گسلش تشکیل شده است (پینیرکاتن 1916) مانند آنکه در امتداد یک خط گسل ، یا یک بازوی باریک دریا ایجاد شده که یک خط القعر گسلی را دربر می گیرد مثلاً (ساحل دریای سرخ) مقایسه شود با: ساحل خط گسل

fault-line coast

ساحل خط گسلی
ساحلی که بوسیله غرق شدن بخشی یک پرتگاه گسل بطوری ایجاد شده که آب دریا یا دریاچه کنار پرتگاه قرار گرفته است ، ساحل خط گسلی ساحلی که بوسیله غرق شدن بخشی یک پرتگاه گسل بطوری ایجاد شده که آب دریا یا دریاچه کنار پرتگاه قرار گرفته است

fiord coast

ساحل آبدره
یک ساحل بشدت مضرس یخچالی که توسط غوطه وری بخشی گودال های یخچالی و حضور دیواره های موازی پرشیب ، آب شکن های کوتاه شده و فرادیواره ها تشخیص داده می شود بوجود آمدن این ساحل حاصل اثر آب و هوای دریایی ساحل غربی و ارتفاعات بلند است ، مثلاً در آلاسکا و جنوب شیلی ، ساحل آبدره یک ساحل بشدت مضرس یخچالی که توسط غوطه وری بخشی گودال های یخچالی و حضور دیواره های موازی پرشیب

glaciated coast

ساحل یخساری شده
ساحلی را گویند که عوارض آن شبیه یخچال های قاره ای آشکوب پلیستوسن است و یا ساحلی که در حال حاضر توسط یخچال هایی پوشیده شده است ، ساحل یخساری شده ساحلی را گویند که عوارض آن شبیه یخچال های قاره ای آشکوب پلیستوسن است و یا ساحلی که در حال حاضر توسط یخچال هایی پوشیده شده است

high energy coast

ساحل پر انرژی
ساحلی که در معرض خیزاب های اقیانوسی و یا برخورد با امواج دریاهای طوفانی بوده و مشخصه آن وجود ارتفاعات شکنی بزرگ تر از 50cm است
مقایسه شود با: moderate energy coast؛ low energy coast ، ساحل پر انرژی ساحلی که در معرض خیزاب های اقیانوسی و یا برخورد با امواج دریاهای طوفانی بوده و مشخصه آن وجود ارتفاعات شکنی بزرگ تر از 50cm است مقایسه شود با: moderate energy coast؛ low energy coast

lava

گدازه ، توده گداخته ای که از دهانه آتشفشان بیرون می ریزد ، گدازه
ماگمایی که به سطح می رسد (سنگ مایعی که از آتشفشان خارج می شود) و روی سطح زمین بیرون می ریزد به مواد مشابهی که در اثر سرد شدن جامد شده اند هم اطلاق می شود لاوا معمولا سریع حرکت نمی کند ، اما می تواند منجر به خسارات زیادی از جمله آتش سوزی شود ، گدازه ماگمایی که به سطح می رسد (سنگ مایعی که از آتشفشان خارج می شود) و روی سطح زمین بیرون می ریزد به مواد مشابهی که در اثر سرد شدن جامد شده اند هم اطلاق می شود لاوا معمولا سریع حرکت نمی کند

lava blisters

تاول های گدازه ای برآمدگی های کوچک توخالی که در سطح بعضی از جریان های گدازه ای ظاهر می شونداین برآمدگی ها بر اثر فرار گاز از گدازه بوجود می آیند

lava blisters|lava blister|lava blister

lava cascade

آبشار گدازه ، وقتی که جریان های ملتهب گدازه از روی پرتگاه عبور کرده وبطرف پائین جریان پیدا می کنند این آبشارها بوجود می آید

lava cave

غار گدازه ، غارهائی که در اثر جریان گدازه در زیر سطح آن بوجود می آیند

lava cone

مخروط گدازه ، مخروط آتشفشان ، گدازه مخروطی شکل ، مخروط آتشفشانی
مخروطی که در محل خروج گدازه های آتشفشانی در سطح زمین در داخل قاره ها یا اقیانوسها تشکیل می شود

lava cone|lava cones|lava cones

مخروط آتشفشانی مخروطی که در محل خروج گدازه های آتشفشانی در سطح زمین در داخل قاره ها یا اقیانوسها تشکیل می شود

lava delta

دلتای گدازه ، دلتائی که در اثر جریان پیدا کردن چریان های گدازه ای بداخل یک دریاچه بوجود می آید

lava dome

گنبد گدازه های ، توده های گدازه که شکل خارجی آنها شبیه به گنبد است ، گنبد گدازه ای
توده ی گنبدی شکل که همراه کوههای قدیمی آتشفشانی است و هنگامی تشکیل می شود که گدازه ی ضخیمی به آرامی از دودکش خارج شود گنبدهای گدازه ای می توانند همانند درپوشی عمل می کنند و مانع فوران مواد گاز دار می شوند ، گنبد گدازه ای توده ی گنبدی شکل که همراه کوههای قدیمی آتشفشانی است و هنگامی تشکیل می شود که گدازه ی ضخیمی به آرامی از دودکش خارج شود گنبدهای گدازه ای می توانند همانند درپوشی عمل می کنند و مانع فوران مواد گاز دار می شوند

lava field

میان گدازه ، جریان های گدازه ای بسیار وسیع که سطح زمین را بمسافت چندین کیلومتر مربع پوشانیده وپستی بلندی های اولیه آن را پر می کند

lava flow

جریان گدازه ، جریان مواد مذاب ، رودخانه ای که در اثر حرکت مواد مذاب بیرون داده شده از یک آتشفشان بوجود می آید ، جریان گدازه ای
برونریزی گدازه بر روی سطح زمین از طریق یک مجرا و شکاف آتشفشان ، جریان گدازه ای برونریزی گدازه بر روی سطح زمین از طریق یک مجرا و شکاف آتشفشان

lava flows

گدازه پوش

lava forth

نوعی گدازه متخلخل که دارای ترکیبات ریولیتی می باشد

lava fountains

فواره های مواد مذاب ، فواره های گدازه ای

lava lake

دریاچه گدازه ، دریاچه مواد مذاب

lava pit

گودال گدازه ، گودال مواد مذاب

lava plain

دشت گدازه ای ، زمین تقریباً‌ مسطح وهمواری که از مواد مذاب پوشیده شده باشد

lava plateau

فلات گدازه های ، زمین مرتفع ومسطحی که چندین کیلومتر مربع مساحت داشته وبوسیله لایه ای از مواد مذاب مدفون شده باشد

lava shield

سپر گدازه ای

lava stalactite

استالاکیت های گدازه ای ، توده های استالاکیت شکلی که در اثر ریزش مواد گدازه ای بداخل مجاری زیر سطح گدازه تشکیل می شوند

lava stalactite|lava stalactites|lava stalactites

lava stalactites

lava stalagmites

استلاگمیت های گدازه ای

lava tongue

گدازه های زبانه ای شکل

lava tube

لوله گدازه
تونلی در گدازه سخت شده که به صورت مجرای افقی برای جریان گدازه از منفذ آتشفشان عمل می کند لوله گدازه اجازه می دهد گدازه سیال در فاصله طولانی به پیش رود

lava tube|lava tubes|lava tubes

لوله گدازه تونلی در گدازه سخت شده که به صورت مجرای افقی برای جریان گدازه از منفذ آتشفشان عمل می کند لوله گدازه اجازه می دهد گدازه سیال در فاصله طولانی به پیش رود

lava tunnel

تونل گدازه ای مجرا یا تونلی که در زیر سطح مواد مذاب بوجود می آید

liman coast

ساحل آبرفتی ، ساحلی که از مواد آبرفتی تشکیل شده ودارای تعدادی مرداب باشد

moderate-energy coast

ساحل انرژی متعادل
ساحلی با بستر عریض و کم شیب که توسط برآمدگیهایی از دسترس امواج قوی در امان مانده و بادهای ساحلی که از خشکی می آیند ، در آن وزانند ، همچنین ارتفاع امواج سطحی آن به بیش از 30 سانتی متر نمی رسد
مقایسه شود با: high energy coast ، low energy coast ، ساحل انرژی متعادل ساحلی با بستر عریض و کم شیب که توسط برآمدگیهایی از دسترس امواج قوی در امان مانده و بادهای ساحلی که از خشکی می آیند ، همچنین ارتفاع امواج سطحی آن به بیش از 30 سانتی متر نمی رسد مقایسه شود با: high energy coast

monoclinal coast

ساحل تک شیبی
ساحل حاصل از خمش تک شیب بخشی از خط ساحلی مانند ساحل غربی جزیره جنوبی نیوزیلند

old mountian coast

ساحل کوهستانی ، که قبل از دوران سوم تشکیل شده باشد

open coast

ساحل باز
ساحلی که بدون هیچ گونه حفاظ یا فاصله ای در معرض برخورد با امواج و جریانات دریایی قرار دارد ، ساحل باز ساحلی که بدون هیچ گونه حفاظ یا فاصله ای در معرض برخورد با امواج و جریانات دریایی قرار دارد

open-coast marsh|marsh|marsh|open coast

مانداب ساحل باز یک تالاب یا مرداب نمکی که در امتداد یک ساحل باز شکل گرفته است مقایسه شود با: coastal marsh

ria coast

ساحل خلیجی
ساحلی که چندین خلیج کوچک موازی دارد که تا فواصل دور درون بوم گسترده شده و با سنگین های پشته مانند بطور متناوب قرار دارد
مثلاً: سواحل جنوب غرب ایرلند و شمال غرب اسپانیا این ساحل خصوصاً در جایی ایجاد می‌شود که راستای ساختارهای ساحلی نسبت به خط ساحلی بطور عرضی است ، ساحل خلیجی - ساحلی که چندین خلیج کوچک موازی دارد که تا فواصل دور درون بوم گسترده شده و با سنگین های پشته مانند بطور متناوب قرار دارد - مثلاً: سواحل جنوب غرب ایرلند و شمال غرب اسپانیا این ساحل خصوصاً در جایی ایجاد می‌شود که راستای ساختارهای ساحلی نسبت به خط ساحلی بطور عرضی است

river-deposition coast

ساحل یا رسوبگذاری رودخانه ای
یک ساحل دلتایی که توسط برآمدگی های لبه دار رو به دریا که انشعابات رودخانه را قطع کرده و توسط زمینهای پست کم ارتفاع احاطه شده اند ، مشخص می گردد (شپرد 1948) ، ساحل یا رسوبگذاری رودخانه ای - یک ساحل دلتایی که توسط برآمدگی های لبه دار رو به دریا که انشعابات رودخانه را قطع کرده و توسط زمینهای پست کم ارتفاع احاطه شده اند

submergent coast

سواحل زیر آب رونده(مغروق)
ساحلی که تشکیل آن عمدتا حاصل زیرآب رفتن قسمتی از سطح زمین یا به علت بالا آمدن سطح دریا و یا فرونشینی پوسته و یا هر دو حاصل شده است ، سواحل زیر آب رونده(مغروق) - ساحلی که تشکیل آن عمدتا حاصل زیرآب رفتن قسمتی از سطح زمین یا به علت بالا آمدن سطح دریا و یا فرونشینی پوسته و یا هر دو حاصل شده است

two-cycle coast

ساحل دو چرخه ای
ساحلی که توسط صخره های دو پله ای تشخیص داده می شود (کاتن 1922) ، ساحل دو چرخه ای - ساحلی که توسط صخره های دو پله ای تشخیص داده می شود (کاتن 1922)

vegetation coast

ساحل با پوشش گیاهی
ساحل یا کرانه ای که به سمت دریا ، توسط رشد پوشش گیاهی گسترده شده است ، مانند درختان چندل در اورگلیدز در فلوریدا ، ساحل با پوشش گیاهی - ساحل یا کرانه ای که به سمت دریا

wind-deposition coast

ساحل باد نهشتی
ساحلی که به درون دریا توسط تلماسه‌هایی ساخته می شود که در جهت بادهای غالب پیشروی می کنند و معمولاً بر روی باد پناه گردنه ماسه ای خشکی یافت می شوند ، ساحل باد نهشتی - ساحلی که به درون دریا توسط تلماسه‌هایی ساخته می شود که در جهت بادهای غالب پیشروی می کنند و معمولاً بر روی باد پناه گردنه ماسه ای خشکی یافت می شوند

zero-energy coast

ساحل بی انرژی
ساحلی که توسط ارتفاع موج شکن میانگین 3 سانتی متر یا کمتر ، تشخیص داده می شود
مقایسه شود با: ساحل کم انرژی ، ساحل بی انرژی - ساحلی که توسط ارتفاع موج شکن میانگین 3 سانتی متر یا کمتر ، تشخیص داده می شود - مقایسه شود با: ساحل کم انرژی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی lava flow coast

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی lava flow coast

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما