معادل انگلیسی کرانه مرکب
اصطلاحی استفاده شده توسط کوتن (1958-ص 441) برای یک کرانه اولیه حاصل از تغییر شکل (با

زمين شناسی
کرانه مرکب
اصطلاحی استفاده شده توسط کوتن (1958-ص 441) برای یک کرانه اولیه حاصل از تغییر شکل (بالاآمدن یا فرونشست) در امتداد خطوط عرضی که با خلیج های بوجود آمده در یک مقیاس بسیار بزرگ تشخیص داده می شوند یک کرانه با تغییر شکل عرضی که از پهنه های متناوب شناور و خشکی ساخته شده است مانند آنچه در امتداد کرانه نیوزلند نزدیک ولینگتون دیده می شود ، کرانه مرکب اصطلاحی استفاده شده توسط کوتن (1958-ص 441) برای یک کرانه اولیه حاصل از تغییر شکل (بالاآمدن یا فرونشست) در امتداد خطوط عرضی که با خلیج های بوجود آمده در یک مقیاس بسیار بزرگ تشخیص داده می شوند یک کرانه با تغییر شکل عرضی که از پهنه های متناوب شناور و خشکی ساخته شده است مانند آنچه در امتداد کرانه نیوزلند نزدیک ولینگتون دیده می شود
composite coast
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی کرانه مرکب
اصطلاحی استفاده شده توسط کوتن (1958-ص 441) برای یک کرانه اولیه حاصل از تغییر شکل (با
کرانه) Cala)
کرانه یا ساحلی که بوسیله فرورفتن دره های کوچک متعدد ، با سراشیبی های تند حاصل می شود
بطوریکه Cala هایی بوسیله شبه جزایر باریک جدا شده تحت اثر آنجیزها تشکیل می شود مثال هایی از این دست در امتداد چندین کرانه دریای مدیترانه مشاهده می شود
مترادف: calas coast
cala coast
کرانه) Cala) کرانه یا ساحلی که بوسیله فرورفتن دره های کوچک متعدد ، با سراشیبی های تند حاصل می شود بطوریکه Cala هایی بوسیله شبه جزایر باریک جدا شده تحت اثر آنجیزها تشکیل می شود مثال هایی از این دست در امتداد چندین کرانه دریای مدیترانه مشاهده می شود مترادف: calas coast
cala coast|calas coast|calas coast
ساحل چیروگرافی
ساحل یا کرانه ای با نواحی چین خورده و گسلی خورده با غوطه وری های پیچیده یا مرکب است ، که نشان دهنده دسته ای از خلیج‌های عمیق و سنگپوزهای انگشت مانند می باشد (سوارین ، 1956) استامپ (1961) این اصطلاح را بکار برده و خاطرنشان کرده است که این اصطلاح ظاهراً منسوخ می باشد
cheirographic coast
استخوان سینه ، در یک سطح برجستگی های کوچک وطولی را گویند ، ساحل‌ ، دریاکنار
استخوان سینه ، در یک سطح برجستگی های کوچک وطولی ، دریاکنار استخوان سینه
coast
مرکب ، ترکیب
اسم: اصطلاحی که بطور گهگاه در بوم شناسی برای نشان دادن یک پیوند یا همبستگی جلبکها و قارچ ها در محیط آبی استفاده می شود ، ترکیب اسم: اصطلاحی که بطور گهگاه در بوم شناسی برای نشان دادن یک پیوند یا همبستگی جلبکها و قارچ ها در محیط آبی استفاده می شود
composite
منطقه تجمعی مرکب
یک منطقه زیستی که دو یا چند مجموعه هم زمان را با تاکسون های شاخص مشترک/ اشتراکی ، در هم می آمیزد
composite assemblage zone
منطقه تجمعی مرکب یک منطقه زیستی که دو یا چند مجموعه هم زمان را با تاکسون های شاخص مشترک/ اشتراکی ، در هم می آمیزد
composite assemblage zone|composite assemblage|composite assemblage
مخروط مرکب
کوه آتشفشانی که هم از گدازه و هم از مواد آذرآواری ساخته شده است ، مخروط مرکب کوه آتشفشانی که هم از گدازه و هم از مواد آذرآواری ساخته شده است
composite cone
سد خاکی ناهمگن
composite earth dam
سد خاکی ناهمگن
composite earth dam|zoned earth dam|zoned earth dam
چین مرکب ، چین ترکیبی
composite fold
تیر ورق
composite girder
گنیس مرکب یا ترکیبی
گنیسی که دست کم از مواد دو فاز مختلف ساخته شده است (dietrich و منهرت 1961) مترادف: گنیس مخلوط مقایسه شود با: آرتریت ، فلبیت ، وینت و گنیس رگه ای ، گنیس مرکب یا ترکیبی گنیسی که دست کم از مواد دو فاز مختلف ساخته شده است (dietrich و منهرت 1961) مترادف: گنیس مخلوط مقایسه شود با: آرتریت
composite gneiss
نقشهای که روی آن اطلاعات ترکیب شده از نقشههای موضوعی مختلف موجود است نقشه ترکیبی را میتوان طی فرآیند تجزیه و تحلیل جغرافیایی تهیه کرد
composite map
عکس مرکب
عکسی که از گردآوری عکس های مجزایی بوجود می آید که بوسیله لنزهای متعدد یک دوربین چند لنزی در نوردهی یا رخنمون هم زمان برداشت شده اند ، عکس مرکب عکسی که از گردآوری عکس های مجزایی بوجود می آید که بوسیله لنزهای متعدد یک دوربین چند لنزی در نوردهی یا رخنمون هم زمان برداشت شده اند
composite photograph
موج نما مرکب
اصطلاحی که توسط تنر (1900) برای یک موج نما متقاطع موجی استفاده شد که بوسیله دو دسته امواج قطع کننده تشکیل شده به گونه ای که هیچکدام از آنها موازی با تاج موج نماها نیستند این نوع موج نما بیشتر در روی تپه های زیرآبی بوجود می آید که شکست موج تولید دو دسته امواج می کند که دارای زوایای قائمه نسبت به یکدیگر نیستند ، موج نما مرکب اصطلاحی که توسط تنر (1900) برای یک موج نما متقاطع موجی استفاده شد که بوسیله دو دسته امواج قطع کننده تشکیل شده به گونه ای که هیچکدام از آنها موازی با تاج موج نماها نیستند این نوع موج نما بیشتر در روی تپه های زیرآبی بوجود می آید که شکست موج تولید دو دسته امواج می کند که دارای زوایای قائمه نسبت به یکدیگر نیستند
composite ripple mark
لایه یا رگه مرکب
یک رگه زغال سنگ که از دو یا چند طبقه زغال مشخص از هم ساخته شده که در جایی که نوارهای باطله یا سایر چینه های تداخلی از هم جدا می شوند ، در تماس با هم قرار می گیرند ، لایه یا رگه مرکب یک رگه زغال سنگ که از دو یا چند طبقه زغال مشخص از هم ساخته شده که در جایی که نوارهای باطله یا سایر چینه های تداخلی از هم جدا می شوند
composite seam
سنگ کامپوزیت
composite stone
رودخانه مرکب
رودخانه یا جریانی که حوضه زهکشی آن آب را از نواحی با ساختمان زمین ریخت شناسی متفاوت دریافت می کند ، رودخانه مرکب رودخانه یا جریانی که حوضه زهکشی آن آب را از نواحی با ساختمان زمین ریخت شناسی متفاوت دریافت می کند
composite stream
سرزمین ایالت مرکب
دو یا چند خاستگاه مشخص (زمین شناسی ساختمانی) که با هم در آمیخته اند و در نتیجه یک تاریخچه زمین شناسی متفاوت را قبل از پیوستگی به یک حاشیه قاره ای ، با هم به اشتراک می گذراند (دی ، ال ، جونز و همکاران- 1983) ، سرزمین ایالت مرکب دو یا چند خاستگاه مشخص (زمین شناسی ساختمانی) که با هم در آمیخته اند و در نتیجه یک تاریخچه زمین شناسی متفاوت را قبل از پیوستگی به یک حاشیه قاره ای
composite terrane
ناپیوستگی مرکب
ناپیوستگی که بیانگر بیش از یک رخداد غیررسوبی و فرسایش احتمالی می باشد ، ناپیوستگی مرکب ناپیوستگی که بیانگر بیش از یک رخداد غیررسوبی و فرسایش احتمالی می باشد
composite unconformity
آتشفشان مرکب
مخروط آتشفشان شیبداری که هم از جریانات گدازه ای و هم فوران مواد پیروکلاستیک حاصل می شود
composite volcano
آتشفشان مرکب مخروط آتشفشان شیبداری که هم از جریانات گدازه ای و هم فوران مواد پیروکلاستیک حاصل می شود
composite volcano|volcanoes|volcanoes|composite volcanoes
ساحل ریف مرجانی
کرانه یا ساحلی که بوسیله نهشته های مرجان و جلبک ساخته شده که بطور بخشی در جزر آشکار می گردند و توسط ریفهایی تشخیص داده می شوندکه به سمت بالا از یک قائده زیردریایی یا به سمت بیرون از حاشیه یک ناحیه خشکی ساخته شده است ، ساحل ریف مرجانی کرانه یا ساحلی که بوسیله نهشته های مرجان و جلبک ساخته شده که بطور بخشی در جزر آشکار می گردند و توسط ریفهایی تشخیص داده می شوندکه به سمت بالا از یک قائده زیردریایی یا به سمت بیرون از حاشیه یک ناحیه خشکی ساخته شده است
coral-reef coast
سواحل برآینده
ساحلی که در آن زمینها در زیر سطح دریا بوده سپس بر اثر بالا آمدن پوسته یا پایین رفتن سطح آب دریا رخنمون یافته اند ، سواحل برآینده ساحلی که در آن زمینها در زیر سطح دریا بوده سپس بر اثر بالا آمدن پوسته یا پایین رفتن سطح آب دریا رخنمون یافته اند
emergent coast
ساحل گسلی
ساحل یا کرانه ای که مستقیم بوسیله گسلش تشکیل شده است (پینیرکاتن 1916) مانند آنکه در امتداد یک خط گسل ، یا یک بازوی باریک دریا ایجاد شده که یک خط القعر گسلی را دربر می گیرد
مثلاً (ساحل دریای سرخ) مقایسه شود با: ساحل خط گسل ، ساحل گسلی ساحل یا کرانه ای که مستقیم بوسیله گسلش تشکیل شده است (پینیرکاتن 1916) مانند آنکه در امتداد یک خط گسل ، یا یک بازوی باریک دریا ایجاد شده که یک خط القعر گسلی را دربر می گیرد مثلاً (ساحل دریای سرخ) مقایسه شود با: ساحل خط گسل
fault coast
ساحل خط گسلی
ساحلی که بوسیله غرق شدن بخشی یک پرتگاه گسل بطوری ایجاد شده که آب دریا یا دریاچه کنار پرتگاه قرار گرفته است ، ساحل خط گسلی ساحلی که بوسیله غرق شدن بخشی یک پرتگاه گسل بطوری ایجاد شده که آب دریا یا دریاچه کنار پرتگاه قرار گرفته است
fault-line coast
ساحل آبدره
یک ساحل بشدت مضرس یخچالی که توسط غوطه وری بخشی گودال های یخچالی و حضور دیواره های موازی پرشیب ، آب شکن های کوتاه شده و فرادیواره ها تشخیص داده می شود بوجود آمدن این ساحل حاصل اثر آب و هوای دریایی ساحل غربی و ارتفاعات بلند است ، مثلاً در آلاسکا و جنوب شیلی ، ساحل آبدره یک ساحل بشدت مضرس یخچالی که توسط غوطه وری بخشی گودال های یخچالی و حضور دیواره های موازی پرشیب
fiord coast
ساحل یخساری شده
ساحلی را گویند که عوارض آن شبیه یخچال های قاره ای آشکوب پلیستوسن است و یا ساحلی که در حال حاضر توسط یخچال هایی پوشیده شده است ، ساحل یخساری شده ساحلی را گویند که عوارض آن شبیه یخچال های قاره ای آشکوب پلیستوسن است و یا ساحلی که در حال حاضر توسط یخچال هایی پوشیده شده است
glaciated coast
ساحل پر انرژی
ساحلی که در معرض خیزاب های اقیانوسی و یا برخورد با امواج دریاهای طوفانی بوده و مشخصه آن وجود ارتفاعات شکنی بزرگ تر از 50cm است
مقایسه شود با: moderate energy coast؛ low energy coast ، ساحل پر انرژی ساحلی که در معرض خیزاب های اقیانوسی و یا برخورد با امواج دریاهای طوفانی بوده و مشخصه آن وجود ارتفاعات شکنی بزرگ تر از 50cm است مقایسه شود با: moderate energy coast؛ low energy coast
high energy coast
سواحل گدازه ای ، سواحلی که در اثر سرد شدن مواد مذاب بوجود آمده اند
lava flow coast
ساحل آبرفتی ، ساحلی که از مواد آبرفتی تشکیل شده ودارای تعدادی مرداب باشد
liman coast
ساحل انرژی متعادل
ساحلی با بستر عریض و کم شیب که توسط برآمدگیهایی از دسترس امواج قوی در امان مانده و بادهای ساحلی که از خشکی می آیند ، در آن وزانند ، همچنین ارتفاع امواج سطحی آن به بیش از 30 سانتی متر نمی رسد
مقایسه شود با: high energy coast ، low energy coast ، ساحل انرژی متعادل ساحلی با بستر عریض و کم شیب که توسط برآمدگیهایی از دسترس امواج قوی در امان مانده و بادهای ساحلی که از خشکی می آیند ، همچنین ارتفاع امواج سطحی آن به بیش از 30 سانتی متر نمی رسد مقایسه شود با: high energy coast
moderate-energy coast
ساحل تک شیبی
ساحل حاصل از خمش تک شیب بخشی از خط ساحلی مانند ساحل غربی جزیره جنوبی نیوزیلند
monoclinal coast
ساحل کوهستانی ، که قبل از دوران سوم تشکیل شده باشد
old mountian coast
ساحل باز
ساحلی که بدون هیچ گونه حفاظ یا فاصله ای در معرض برخورد با امواج و جریانات دریایی قرار دارد ، ساحل باز ساحلی که بدون هیچ گونه حفاظ یا فاصله ای در معرض برخورد با امواج و جریانات دریایی قرار دارد
open coast
مانداب ساحل باز یک تالاب یا مرداب نمکی که در امتداد یک ساحل باز شکل گرفته است مقایسه شود با: coastal marsh
open-coast marsh|marsh|marsh|open coast
ساحل خلیجی
ساحلی که چندین خلیج کوچک موازی دارد که تا فواصل دور درون بوم گسترده شده و با سنگین های پشته مانند بطور متناوب قرار دارد
مثلاً: سواحل جنوب غرب ایرلند و شمال غرب اسپانیا این ساحل خصوصاً در جایی ایجاد می‌شود که راستای ساختارهای ساحلی نسبت به خط ساحلی بطور عرضی است ، ساحل خلیجی - ساحلی که چندین خلیج کوچک موازی دارد که تا فواصل دور درون بوم گسترده شده و با سنگین های پشته مانند بطور متناوب قرار دارد - مثلاً: سواحل جنوب غرب ایرلند و شمال غرب اسپانیا این ساحل خصوصاً در جایی ایجاد می‌شود که راستای ساختارهای ساحلی نسبت به خط ساحلی بطور عرضی است
ria coast
ساحل یا رسوبگذاری رودخانه ای
یک ساحل دلتایی که توسط برآمدگی های لبه دار رو به دریا که انشعابات رودخانه را قطع کرده و توسط زمینهای پست کم ارتفاع احاطه شده اند ، مشخص می گردد (شپرد 1948) ، ساحل یا رسوبگذاری رودخانه ای - یک ساحل دلتایی که توسط برآمدگی های لبه دار رو به دریا که انشعابات رودخانه را قطع کرده و توسط زمینهای پست کم ارتفاع احاطه شده اند
river-deposition coast
سواحل زیر آب رونده(مغروق)
ساحلی که تشکیل آن عمدتا حاصل زیرآب رفتن قسمتی از سطح زمین یا به علت بالا آمدن سطح دریا و یا فرونشینی پوسته و یا هر دو حاصل شده است ، سواحل زیر آب رونده(مغروق) - ساحلی که تشکیل آن عمدتا حاصل زیرآب رفتن قسمتی از سطح زمین یا به علت بالا آمدن سطح دریا و یا فرونشینی پوسته و یا هر دو حاصل شده است
submergent coast
ساحل دو چرخه ای
ساحلی که توسط صخره های دو پله ای تشخیص داده می شود (کاتن 1922) ، ساحل دو چرخه ای - ساحلی که توسط صخره های دو پله ای تشخیص داده می شود (کاتن 1922)
two-cycle coast
ساحل با پوشش گیاهی
ساحل یا کرانه ای که به سمت دریا ، توسط رشد پوشش گیاهی گسترده شده است ، مانند درختان چندل در اورگلیدز در فلوریدا ، ساحل با پوشش گیاهی - ساحل یا کرانه ای که به سمت دریا
vegetation coast
ساحل باد نهشتی
ساحلی که به درون دریا توسط تلماسه‌هایی ساخته می شود که در جهت بادهای غالب پیشروی می کنند و معمولاً بر روی باد پناه گردنه ماسه ای خشکی یافت می شوند ، ساحل باد نهشتی - ساحلی که به درون دریا توسط تلماسه‌هایی ساخته می شود که در جهت بادهای غالب پیشروی می کنند و معمولاً بر روی باد پناه گردنه ماسه ای خشکی یافت می شوند
wind-deposition coast
ساحل بی انرژی
ساحلی که توسط ارتفاع موج شکن میانگین 3 سانتی متر یا کمتر ، تشخیص داده می شود
مقایسه شود با: ساحل کم انرژی ، ساحل بی انرژی - ساحلی که توسط ارتفاع موج شکن میانگین 3 سانتی متر یا کمتر ، تشخیص داده می شود - مقایسه شود با: ساحل کم انرژی
zero-energy coast

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن