معنی crust bed

زمين شناسی

crust bed

لایه ای قشری در خاک های قهوه ای یا سرخ قشری در بین قشر سخت وآهک های سازنده زیرین دانه های درشتی به صورت سیمانی تشکیل می گردند

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی crust bed

bed

لایه ، به لایه ای گفته می شود که ضخامت کم دارد ، لایه های مشخص قشر اقیانوسی را گویند ، بستر ، طبقه ، لایه
در چینه شناسی کوچکترین واحد رسمی در سلسله مراتب واحدهای سنگی طبقه معمولاً از نظر ضخامت از یک سانتیمتر تا چند متر تغییر می کند

bone bed

بستر استخوانی ، لایه استخوانی شده

boulder bed

کنگلومرا یا تیلیتی را گویند که دارای مقداری تخته سنگ باشد

coal bed

طبقه زغال سنگی ، یک لایه زغال سنگ

confined bed

بستر نفوذ ناپذیر

confining bed

طبقه محصور کننده
لایه محصور کننده؛ توده ای از مواد نفوذ ناپذیر یا با نفوذپذیری بوضوح کمتر که بطور چینه شناسی در مجاورت یک یا چند آبخوان قرار دارند مقایسه شود با: آکی تارد ، آکی فیوژ ، آکی کلود ، طبقه محصور کننده لایه محصور کننده؛ توده ای از مواد نفوذ ناپذیر یا با نفوذپذیری بوضوح کمتر که بطور چینه شناسی در مجاورت یک یا چند آبخوان قرار دارند مقایسه شود با: آکی تارد

cross bed

طبقه متقاطع
یک طبقه منفرد ، که با زاویه ای نسبت به سطوح اصلی چینه بندی میل پیدا کرده است این اصطلاح توسط مک کی و وایر (1953) محدود به طبقه ای شده است که بیش از یک سانتی متر ضخامت دارد
نیز ببینید: چینه متقاطع ، لامینه متقاطع ، چینه بندی مورب
نیز نوشته می شود: Crossbed ، طبقه متقاطع یک طبقه منفرد ، که با زاویه ای نسبت به سطوح اصلی چینه بندی میل پیدا کرده است این اصطلاح توسط مک کی و وایر (1953) محدود به طبقه ای شده است که بیش از یک سانتی متر ضخامت دارد نیز ببینید: چینه متقاطع ، چینه بندی مورب نیز نوشته می شود: Crossbed

crust

پوسته

crust mor

مور قشری ، مور پوسته ای

crust mound

پشته قشری

crust reef

ریف قشری
یک ریف مرجانی که بر روی یک ساحل مغروق تشکیل می شود ، ریف قشری یک ریف مرجانی که بر روی یک ساحل مغروق تشکیل می شود

crust stone

قشر سنگ
یک نوع ریف سنگ ، باندستون یا فریم استون که از کلونی های ورقه ای شکل ساخته شده که یکدیگر را مثل پوشش می پوشانند و تشکیل یک توده اسکلتی درجا و لایه دار را می دهند (کوفی 0 1985)
مقایسه شود با: پوش سنگ (Coverstone) ، قشر سنگ یک نوع ریف سنگ ، باندستون یا فریم استون که از کلونی های ورقه ای شکل ساخته شده که یکدیگر را مثل پوشش می پوشانند و تشکیل یک توده اسکلتی درجا و لایه دار را می دهند (کوفی 0 1985) مقایسه شود با: پوش سنگ (Coverstone)

crust|crusts|crusts

پوسته خارجی ترین لایه یا قشر زمین ، که برطبق خصوصیات متنوعی شامل سرعت لرزه ای ، چگالی و ترکیب توصیف می شود ، بخشی از زمین که بالای ناپیوستگی موهو قرار دارد و ترکیبش سیال یا سیال و سیما می باشد و کمتر از 1درصد کل حجم زمین را تشکیل می دهد

crustacea

سخت پوستان ، رده بزرگی از بندپایان می باشند ، ابر رده کراستاسه
صدفی یا پوسته دار ، گروه بزرگی از مفصل داران اکثراً دریایی
از جمله صدف داران ، خرچنگها ، خرچنگهای دریایی ، استراکودها ، حشرات
آخرین دوره از دوران مزوزوئیک متعلق به 145 تا 65 میلیون سال پیش ، پس از دوره ژوراسیک وقبل از دوره ترشیاری از دوران سنوزوئیک این نام برگرفته از واژه لاتین creta به معنای گچ وبرای اولین بار در مورد نهشته های گس بکار رفته است ، ابر رده کراستاسه صدفی یا پوسته دار ، گروه بزرگی از مفصل داران اکثراً دریایی از جمله صدف داران ، حشرات آخرین دوره از دوران مزوزوئیک متعلق به 145 تا 65 میلیون سال پیش

crustacean

سخت پوست
هر بندپای متعلق به ابر رده سخت پوستان (Crustacea) که عمدتاً توسط حضور یک جفت شاخک بر روی سر تشخیص داده می شوند بیشتر اشکال در محیط های دریایی دیده می شوند سخت پوستان نسبت به تعداد موجودات منفرد نسبت به حشرات دوم هستند
گستردگی زمانی: کامبرین تا عهد حاضر ، سخت پوست هر بندپای متعلق به ابر رده سخت پوستان (Crustacea) که عمدتاً توسط حضور یک جفت شاخک بر روی سر تشخیص داده می شوند بیشتر اشکال در محیط های دریایی دیده می شوند سخت پوستان نسبت به تعداد موجودات منفرد نسبت به حشرات دوم هستند گستردگی زمانی: کامبرین تا عهد حاضر

crustaceous

سخت پوست
الف) دارای یک پوسته یا صدف
ب) متعلق به سخت پوستان سخت پوست ، سخت پوست الف) دارای یک پوسته یا صدف ب) متعلق به سخت پوستان سخت پوست

crustal abundance

فراوانی پوسته ای ، کلارک

Crustal assimilation

آلایش پوسته ای

crustal velocity structure

ساختار سرعتی پوسته

crustal velocity structure|crustal velocity|crustal velocity

ساختار سرعتی پوسته

crusted strand

کلاف قشری

crustified

قشری
به رگه ای گویند که در آن پرشدگی کانی یا معدنی در لایه هایی بر روی سنگهای دیواره نهشته شده اند
مترادف: Healed

crustified texture

بافت پوسته ای

crustified texture|crustified|crustified

بافت پوسته ای

crustified|healed|healed

قشری به رگه ای گویند که در آن پرشدگی کانی یا معدنی در لایه هایی بر روی سنگهای دیواره نهشته شده اند مترادف: Healed

crustiforme

بشکل پوسته ای وقشری که بصورت افقی گسترده شده اند

deaf-bed

لایه بی حاصل

direction of a bed

امتداد یک لایه ، جهت یک لایه

dirt bed

طبقه خاک
زغال شناسی : نوار خاک ( زغال سنگ شناسی )
خاک شناسی : یک خاک قدیمی که مواد آلی آن فقط به طور ناقص تجزیه شده اند این نوع خاک ، برخی اوقات در یخرفت ظاهر می شود ، طبقه خاک زغال شناسی : نوار خاک ( زغال سنگ شناسی ) خاک شناسی : یک خاک قدیمی که مواد آلی آن فقط به طور ناقص تجزیه شده اند این نوع خاک

disturbed

دست خورده ، نمونه دست خورده در آزمایش های مکانیک خاک

ejecta bed

بستر مخروط افکنه ای

estuarin bed

نهشته های کشندان ، خور ، مدخل رودخانه بزرگ به دریا که تشکیل خلیج را می کند

filter bed

فرش صافی

foreset bed

پیش لایه
لایه ای شیب دار که در بخش جلوی دلتا نهشته شده است ، پیش لایه لایه ای شیب دار که در بخش جلوی دلتا نهشته شده است

granitic bed

قشر گرانیتی

honeycombed

متخلخل

honeycombed concrete|honeycombed|honeycombed

بتن متخلخل

impervious bed

لایه ناتراوا

kaiso bed

نهشته های رس

key bed

لایه راهنما

leather bed

یک لایه رسی نسبتاً غیر قابل نفوذ بین دیوارهای یک گسل

marker bed

لایه نشانه ، لایه ماخذ ، افق شاخص

massive bed

لایه غیر مطبق ، طبقه بدون لایه بندی

natural bed

بستر طبیعی

passage bed

لایه گذر
چینه ای که از نظر سنگ شناسی یا دیرین شناسی حد واسط میان سنگهای فوقانی و تحتانی خود یا سنگهای دو سیستم زمین شناسی متمایز می باشد ، مانند نهشته ای که طی دوره تغییر مجموعه ای از شرایط جغرافیایی به شرایطی دیگر شکل گرفته است (برای مثال چینه ای از طبقه یا مرحله Rhaetian (رائتین)که از نظر مشخصات و موقعیت ، حد واسط بین نهشته های قاره ای تریاس فوقانی و رسهای دریایی ژوراسیک تحتانی است
نیز ببینید: transitional series

pebble bed

لایه ریگی
هر کنگلومرای سنگ ریزه ای خصوصاً نمونه ای که سنگ ریزه های تشکیل دهنده آن بسیار هوازده و در نتیجه سست شده اند ، مانند طبقات کنگلومرایی بونتر در انگلستان
مترادف: popple rock

perching bed

لایه معلق ، طبقه معلق
یک توده یا ساختار سنگی عموماً چینه یا لایه ای شکل که از یک سفره آب زیرزمینی معلق ، محافظت می کند تراوایی چنین توده ای به حدی کم است که آبی که از طریق آن به سطوح پایینتر تراوش می کند ، قادر به افزایش فشار آب موجود در زون غیر اشباع تحتانی ، تا حدی بالاتر از فشار جو نمی باشد این احتمال وجود دارد که در محل خاص ، دو یا چند طبقه معلق و نیز سفره آب معلق وجود داشته باشند که در این حالت هر کدام از سفره آبها و طبقات محافظ آنها ، با استفاده از زونهایی غیر اشباع ، از یکدیگر و نیز از زون اشباع اصلی ، جدا می شوند ، طبقه معلق یک توده یا ساختار سنگی عموماً چینه یا لایه ای شکل که از یک سفره آب زیرزمینی معلق

plane bed

لایه مسطح
لایه رسوبی فاقد بر آمدگی یا فرورفتگی های بزرگ‌تر از حد اکثر اندازه ذرات تشکیل دهنده لایه (سیمونز ودیگران ، 1961 ، vii ص) این لایه مشخص‌کننده بخش زیرین رژیم جریان فوقانی است ، لایه مسطح - لایه رسوبی فاقد بر آمدگی یا فرورفتگی های بزرگ‌تر از حد اکثر اندازه ذرات تشکیل دهنده لایه (سیمونز ودیگران

positive confining bed

طبقه بالا‌آمده محصورکننده
لایه فوقانی محصورکننده یک آبخوان که رأس آن بالای سطح فوقانی زون اشباع است ، نظیر بالای سطح ایستابی این واژه کمتر به کار می‌رود ، طبقه بالا‌آمده محصورکننده - لایه فوقانی محصورکننده یک آبخوان که رأس آن بالای سطح فوقانی زون اشباع است

pseudobed

لایه دروغین
گروهی از سطوح صاف نسبتاً‌ موازی که به سمت بالا دست لامینه های ریپل های رورانده شیب دارند و درنتیجه عدم رسوبگذاری یا فرسایش روی بخش های بالا دست لامینه های ریپل رورانده شده تشکیل می‌شوند:" بین طبقات دروغین متوالی ، به مجموعه‌ای از لامینه‌ها که شیب تندی در جهت مخالف دارند و در نتیجه رسوبگذاری روی بخش بادپناه هر راس ریپل تشکیل شده و به طور کلی مشابه با طبقه بندی مورب مسطح موازی می باشند گفته می شود (مک‌کی در میدلتون ، 1965 ، ص 250) ، لایه دروغین - گروهی از سطوح صاف نسبتاً‌ موازی که به سمت بالا دست لامینه های ریپل های رورانده شیب دارند و درنتیجه عدم رسوبگذاری یا فرسایش روی بخش های بالا دست لامینه های ریپل رورانده شده تشکیل می‌شوند:" بین طبقات دروغین متوالی

raised bed

بستربرجسته

ribbed

دنده دار ، دندانه دار ، آجدار

river bed

رود آورد
کانالی که حاوی آب یک رود بوده یا هست
نیز نوشته می شود: riverbed

river bed|riverbed|riverbed

رود آورد - کانالی که حاوی آب یک رود بوده یا هست - نیز نوشته می شود: riverbed

road bed

بستر جاده ، زیر سازی

roadbed

بستر راه ، بالاست

root bed

بسترریشه

rootlet bed

طبقه آثار ریشه
چینه ای که بوسیله ظهور آثار ریشه فسیلی گیاهان تشخیص داده می شود مثلاً: رس نسوز در زیر یک طبقه زغال سنگی ، طبقه آثار ریشه - چینه ای که بوسیله ظهور آثار ریشه فسیلی گیاهان تشخیص داده می شود مثلاً: رس نسوز در زیر یک طبقه زغال سنگی

seabed

کف دریا ، بستر دریا

seafloor|seabed|seabed

کف اقیانوس

slurried bed

طبقه دوغابی ، طبقه گل روان
طبقه ای از مواد گلی و ماسه ای یا سنگ ریزه ای که جور نشده و دانه بندی نشده است بجز در قاعده یعنی در جایی که معمولاً لایه باریک دانه بندی شده وجود دارد (وود و اسمیت 1958) این تفکر در مورد این طبقه وجود دارد که توسط لخشیدگی و فروپاشی رسوبات تقریباً تحکیم یافته تشکیل شده و ممکن است مانند جریان واریزه ای زیردریایی ، به پایین شیب حرکت کند
مترادف: slurry bedding (طبقه بندی گل روان یا دوغابی) ، طبقه گل روان - طبقه ای از مواد گلی و ماسه ای یا سنگ ریزه ای که جور نشده و دانه بندی نشده است بجز در قاعده یعنی در جایی که معمولاً لایه باریک دانه بندی شده وجود دارد (وود و اسمیت 1958) این تفکر در مورد این طبقه وجود دارد که توسط لخشیدگی و فروپاشی رسوبات تقریباً تحکیم یافته تشکیل شده و ممکن است مانند جریان واریزه ای زیردریایی ، به پایین شیب حرکت کند - مترادف: slurry bedding (طبقه بندی گل روان یا دوغابی)

stone bed

بستر سنگی

strut and tie bed

بستر کلافی

topset bed

سر لایه(دلتایی) ، لایه‌های طبقه فوقانی

undisturbed

دست نخورده

water bed

طبقه آب
واژه مرسوم در بالای دره می سی سی پی برای طبقه ای از خرده سنگ درشت و ریگ واقع در بالای تیل ها ، طبقه آب - واژه مرسوم در بالای دره می سی سی پی برای طبقه ای از خرده سنگ درشت و ریگ واقع در بالای تیل ها

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی crust bed

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی crust bed

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما