معنی surface wave

زمين شناسی
surface wave
موج سطحی(لرزه شناسی) ، موج سطحی
به دو دسته امواج امواج رایلی rayleigh waves و امواج لاو love waves تقسیم می شوند امواج سطحی بیشترین انرژی ناشی از لرزه های کم عمق را دارا بوده و عامل اصلی خرابی های ناشی از زمین لرزه بخصوص در مناطق مسکونی می باشند
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی surface wave
surface wave dispersion
پاشندگی امواج سطحی
surface wave|surface waves|surface waves
موج سطحی - به دو دسته امواج امواج رایلی rayleigh waves و امواج لاو love waves تقسیم می شوند امواج سطحی بیشترین انرژی ناشی از لرزه های کم عمق را دارا بوده و عامل اصلی خرابی های ناشی از زمین لرزه بخصوص در مناطق مسکونی می باشند
abrupt wave
موج ناگهانی
air wave
موج هوا ، هوا موج
یک آکوستیک در هوا؛ مقایسه شود با: صدای زمین لرزه ، هوا موج یک آکوستیک در هوا؛ مقایسه شود با: صدای زمین لرزه
annual wave
موج سالیانه
سرد شدن و گرم شدن چرخه ای سالیانه فضای 3 تا 5 متری بالای کره زمین که به خاطر چرخه سالیانه خورشیدی رخ می دهد در پائین این سطح درجه حرارت بی تغییر و ثابت می باشد مقایسه شود با: موج روزانه/هر روزه ، موج سالیانه سرد شدن و گرم شدن چرخه ای سالیانه فضای 3 تا 5 متری بالای کره زمین که به خاطر چرخه سالیانه خورشیدی رخ می دهد در پائین این سطح درجه حرارت بی تغییر و ثابت می باشد مقایسه شود با: موج روزانه/هر روزه
bed wave
موج بستر ، موج رسوب
body wave
موج بدنه
موج زمینلرزه که از داخل زمین عبور می کند ، موج بدنه موج زمینلرزه که از داخل زمین عبور می کند
c wave
موج زوج
channel wave
موج کانالی/ موج کانال
یک نوع موج هدایت شونده که در یک لایه کم سرعت درون کره زمین یا درون اقیانوس یا اتمسفر منتشر می شود مقایسه شود با: موج stoneley ، سوفار ، موج کانالی/ موج کانال یک نوع موج هدایت شونده که در یک لایه کم سرعت درون کره زمین یا درون اقیانوس یا اتمسفر منتشر می شود مقایسه شود با: موج stoneley
circumferential wave
موج جنبی
یک مترادف منسوخ برای موج سطحی
cold wave
موج سرما ، موج سرمائی
compressional wave
موج فشاری ، امواج p
conical wave
موج مخروطی ، موج سر
constructive wave
موج سازنده
موجی که توسط حرکت دادن و جابجا کردن رو به خشکی مواد ، یک ساحل یا کرانه می سازد مانند یک موج ملایم که دارای پیش موج (موج از دریا به ساحل) قوی تر نسبت به پس موج (موج از ساحل به دریا) می باشد بر روی سواحل ماسه ای ، موجی با شیب کمتر از 0 25 به عنوان یک موج سازنده در نظر گرفته می شود متضاد: موج مخرب ، موج سازنده موجی که توسط حرکت دادن و جابجا کردن رو به خشکی مواد
converted wave
موج واگردیده
یک موج لرزه ای که در یک موج p به یک موج s یا برعکس بوسیله بازتاب یا شکست در یک میان سطح واگردیده شده است چنین امواجی برخی اوقات به شکل ps یا sp نشان داده می شوند
مقایسه شود با : موج بازتابیده
مترادف: موج تغییر شکل داده ، موج واگردیده یک موج لرزه ای که در یک موج p به یک موج s یا برعکس بوسیله بازتاب یا شکست در یک میان سطح واگردیده شده است چنین امواجی برخی اوقات به شکل ps یا sp نشان داده می شوند مقایسه شود با : موج بازتابیده مترادف: موج تغییر شکل داده
coupled wave
موج مزدوج
یک نوع از موج که بطور پیوسته و مداوم توسط یک موج دیگر که دارای سرعت فازی مشابه است ، منتشر می شود مترادف: موج c ، موج مزدوج یک نوع از موج که بطور پیوسته و مداوم توسط یک موج دیگر که دارای سرعت فازی مشابه است
damped wave structure|damped wave|damped wave
ساختار موج میرا یک سری بالاآمدگی و فرورفتگی حلقوی شکل با کاهش سریع دامنه در مجاورت بالا آمدگی مرکزی مربوط به یک ساختار نهان انفجاری (dietz ، 1959 ، p 496-497)
deep water wave
موج ژرفابی
موجی بر روی سطح یک توده آب که طول موج آن کمتر از 2 برابر عمق آب می باشد و عمق آن اثری بر روی سرعت یا شکل حرکت آن نمی‌گذارد مقایسه شود با: موج آب کم عمق یا انتقالی مترادف: موج کوتاه ، موج سطحی (S) ، موج ژرفابی موجی بر روی سطح یک توده آب که طول موج آن کمتر از 2 برابر عمق آب می باشد و عمق آن اثری بر روی سرعت یا شکل حرکت آن نمی‌گذارد مقایسه شود با: موج آب کم عمق یا انتقالی مترادف: موج کوتاه
destructive wave
موج مخرب
موجی که یک ساحل را بوسیله حرکت دادن رو به دریای مواد فرسوده می کند مانند یک موج طوفانی با پسروی بسیار قدرتمند تر از پیشروی بر روی یک ساحل ماسه ای ، موجی با سراشیبی بزرگتر از 0 25
متضاد : موج سازنده ، موج مخرب موجی که یک ساحل را بوسیله حرکت دادن رو به دریای مواد فرسوده می کند مانند یک موج طوفانی با پسروی بسیار قدرتمند تر از پیشروی بر روی یک ساحل ماسه ای ، موجی با سراشیبی بزرگتر از 0 25 متضاد : موج سازنده
dilatational wave
موج اتساعی ، موج P
distortional wave
موج اعوجاجی ، موج S
diurnal wave
موج روزانه
گرم شدن و سرد شدن چرخه ای روزانه 30 تا 50 سانتی متر بالایی کره زمین که به خاطر چرخه خورشیدی روزانه می باشد در پائین این عمق ، دمای روزانه ثابت است

مقایسه شود با : موج سالیانه – مترادف : موج روزانه ، موج روزانه گرم شدن و سرد شدن چرخه ای روزانه 30 تا 50 سانتی متر بالایی کره زمین که به خاطر چرخه خورشیدی روزانه می باشد در پائین این عمق ، دمای روزانه ثابت است مقایسه شود با : موج سالیانه – مترادف : موج روزانه
diving wave
گونه ای موج لرزه ای
یک موج لرزه ای که در یک ناحیه با شیب - سرعت بالا منکسر می شود و به سطح ( در جایی که ممکن است به شکل یک ورودی شکست مشاهده شود ) باز می گردد ، البته هیچ مسیر قابل توجهی از درون یک منکسر کننده شاخص نداشته است ، گونه ای موج لرزه ای یک موج لرزه ای که در یک ناحیه با شیب - سرعت بالا منکسر می شود و به سطح ( در جایی که ممکن است به شکل یک ورودی شکست مشاهده شود ) باز می گردد
earthquake sea wave
موج دریایی لرزه ای
رجوع شود به tsunami (سونامی)
electromagnetic wave
موج الکترومغناطیس
روش حرکت انرژی تشعشعی (تمام انرژی بصورت هم ذره و هم موج) به اصطلاح برای اینکه انرژی تشعشعی هم دارای خصوصیات مغناطیسی است و هم خصوصیات الکتریکی امواج الکترومغناطیسی زمانی ایجاد می شوند که بار الکتریکی حرکت خود را تغییر دهد سرعت حرکت تمام امواج الکترومغناطیسی چه با فرکانس بالا و چه با فرکانس پایین ، 000 ، 300 متر در ثانیه است ، موج الکترومغناطیس روش حرکت انرژی تشعشعی (تمام انرژی بصورت هم ذره و هم موج) به اصطلاح برای اینکه انرژی تشعشعی هم دارای خصوصیات مغناطیسی است و هم خصوصیات الکتریکی امواج الکترومغناطیسی زمانی ایجاد می شوند که بار الکتریکی حرکت خود را تغییر دهد سرعت حرکت تمام امواج الکترومغناطیسی چه با فرکانس بالا و چه با فرکانس پایین
equivoluminal wave
موج ثابت حجم ، موج S
flood wave
سیل کوهه ، موج سیلی ، موج کوتاه
فرازی در سطح یک رود در یک ستیغ قبل از فرود ، اوج می‌گیرد ، موج کوتاه فرازی در سطح یک رود در یک ستیغ قبل از فرود
guided wave
موج راهنما
موج الکترومغناطیس یا صوتی که در مرزهای مشخصی تحمیل می شود ، موج راهنما موج الکترومغناطیس یا صوتی که در مرزهای مشخصی تحمیل می شود
h wave
موج هیدرودینامیکی
heat wave
موج حرارتی ، موج گرمایی
hurricane wave
موج طوفانی ، موج توفندی
impulsive wave
موج ضربه ای
k wave
موج کا
موج طولی (p) در هسته بیرونی کره زمین ،
مقایسه شود با: I wave ، موج کا موج طولی (p) در هسته بیرونی کره زمین ، مقایسه شود با: I wave
kinematic wave
موج جنبش شناختی
برآمدگی در سطح یخی که با سرعتی معادل با سه تا چهار برابر سرعت سطح توده یخی ، در روی سطح آن به سمت پایین می آید
مقایسه شود با: Glocierwave ،
مترادف: Traveling wave ، موج جنبش شناختی برآمدگی در سطح یخی که با سرعتی معادل با سه تا چهار برابر سرعت سطح توده یخی ، در روی سطح آن به سمت پایین می آید مقایسه شود با: Glocierwave ، مترادف: Traveling wave
length of wave
طول موج
longitudinal wave
موج طولی ، اموج اولیه ، موج فشاری
love wave
امواج لاو
نوعی از امواج سطحی که حرکت شبیه موج عرضی دارند با این تفاوت که ذرات ماده به موازات سطح زمین و در جهت عمود بر انتشار موج حرکت کرده و ذرات در صفحه قایم حرکت ندارند موجهای لاو سریعتر از امواج رایلی حرکت کرده و زودتر بر روی لرزه نگاشت ظاهر می شوند
oscillatory wave
موج نوسانی
یک موج آبی که ذرات تشکیل دهنده آن ، بدون هیچ تغییر موقعیتی ، در مدارهایی تقریباً قائم ، حول یک نقطه می گردند ، اگرچه خود موج در این میان ، حرکت کرده و پیشروی می کند ، مانند یک موج اقیانوسی عمیق
مقایسه شود با: wave of translation
مترادف: wave of oscillation ، موج نوسانی یک موج آبی که ذرات تشکیل دهنده آن ، مانند یک موج اقیانوسی عمیق مقایسه شود با: wave of translation مترادف: wave of oscillation
oscillatory wave theory|oscillatory|oscillatory|stationary wave
نگره موج نوسانی ، نظریه موج نوسانی یک تئوری مدرن در مورد جزر و مد (که جایگزین تئوری موج پیشرو شده است) که طبق آن: حرکات جزر و مدی اصلی یک اقیانوس در حقیقت از سیستمی از امواج که در واحدهای تشکیل دهنده سطح اقیانوس که هر کدام نسبت به ارتفاع مد ، گره ثابتی دارند ، نوسان می کنند ، تشکیل شده است نوسانات مزبور با توجه به موقعیتهای نسبی زمین ، ماه و خورشید و نیز شکل ، اندازه و عمق آب موجود در هر واحد ، تغییر می کنند در این تئوری حرکات موجی پیشرو ، به عنوان عامل ثانویه در نظر گرفته شده است مترادف: stationary-wave theory
p wave
موج طولی ، موج P ، نوعی موج لرزه‌ای درونی که شامل حرکت ذره‌ای (تناوب انقباض و انبساط) در جهت انتشار است این موج سریع‌ترین موج لرزه‌ای بوده که با سرعت 2/7-5/5 کیلومتر بر ثانیه در پوسته و با سرعت 5/8-5/7 کیلومتر بر ثانیه در گوشته بالایی حرکت می کند امواج صوتی امواج P هستند P به‌معنای اولیه ، بدین‌دلیل نامگذاری شده که اولین موج دریافتی می باشند
p wave|primary wave|primary wave
نوعی موج لرزه‌ای درونی که شامل حرکت ذره‌ای (تناوب انقباض و انبساط) در جهت انتشار است این موج سریع‌ترین موج لرزه‌ای بوده که با سرعت 2/7-5/5 کیلومتر بر ثانیه در پوسته و با سرعت 5/8-5/7 کیلومتر بر ثانیه در گوشته بالایی حرکت می کند امواج صوتی امواج P هستند P به‌معنای اولیه ، بدین‌دلیل نامگذاری شده که اولین موج دریافتی می باشند
period wave
دوره موج
phreatic wave
موج سطح اشباع ، موج آب زیرزمینی
planetary wave
موج سیاره‌ای
موج جوی اصلی و برجسته که با طول‌موج زیاد ، دامنه نوسان قابل ملاحظه و شتاب به سمت غرب مشخص می‌شود همچنین موج پیشرونده آزاد مشابهی در مدل اقیانوس که وجود آن هنوز به شکل متقاعدکننده ای نشان داده نشده ، ولی اعتقاد بر آن است که دارای حدود 1600 کیلومتر طول بوده و در نتیجه جذب گرانشی خورشید و ماه روی زمین به وجود می‌آید ولی بیشتر تحت تأثیر عمق آب و اثرات چرخشی زمین می‌باشد ، موج سیاره‌ای - موج جوی اصلی و برجسته که با طول‌موج زیاد
pressure wave
موج فشاری ، موج P
primary wave
امواج اولیه ، امواج تراکمی
امواج تراکمی از همه محیطهایی که توان تحمل فشار را دارند از جمله گازها و مایعات عبور می کنند ذراتی که تحت تاثیر موج p قرار می گیرند در جهت انتشار موج به جلو یا عقب نوسان می کنند اولین موجی که از زلزله احساس می شود امواج p هستند
progressive sand wave
موج ماسه پیشرونده
واژه به کاررفته توسط بوخر(1919) ، برای موج ماسه‌ای که به سمت پایین دست جریان مهاجرت می کند
progressive wave
موج پیشرونده
موج آب ، موجی که با حرکت پیشرونده ظاهر می‌شود ، موج پیشرونده - موج آب
progressive-wave theory|progressive wave|progressive wave
نظریه موج پیشرونده - نظریه قدیمی کشندها شامل تشکیل دو موج کشندی در اقیانوس جنوبی ، یکی ناشی از ماه و دیگری روی قطر مخالف زمین(مون‌خوس ، 1965 ، ص249) نظریه موج نوسانی ، جانشین نظریه فوق شده است
push pull wave
موج فشارشی - کششی ، موج P
push pull wave|p wave|p wave
موج فشارشی - کششی ، موج P
q wave
موج لاو
querwellen wave
موج لاو
r wave
رجوع شود به Rayleigh wave
r wave|rayleigh wave|rayleigh wave
رجوع شود به Rayleigh wave
radio-wave method|radio-wave|radio-wave
روش موج رادیویی - یک روش اکتشاف الکترومغناطیسی که در آن ، امواج الکترومغناطیس گسیل شده از ایستگاه های پخش رادیویی به عنوان منبع انرژی در تعیین ویژگی های الکتریکی زمین استفاده می شوند
rayleigh wave
امواج رایلی
نوعی ازامواج سطحی که در آن حرکت ذرات در امتداد مدارهای دایره ای (یا بیضوی) صورت می گیرد حرکات ذرات سنگ ، مدار بیضوی پسگرد را در صفحه قایمی به طرف منشاء زمین لرزه طی می کنند
reflected wave
موج منعکس شده ، موج بازتابیده
یک موج کشسان که در سطح مشترک بین محیط ها با ویژگی های کشسانی متفاوت منعکس شده است این موج توسط نمادهایی مانند PSS ، SP ، SS نشان داده می شود
مقایسه شود با: converted wave ، موج بازتابیده - یک موج کشسان که در سطح مشترک بین محیط ها با ویژگی های کشسانی متفاوت منعکس شده است این موج توسط نمادهایی مانند PSS ، SS نشان داده می شود - مقایسه شود با: converted wave
refracted wave
موج انکساری
رجوع شود به head wave ، موج انکساری - رجوع شود به head wave
regressive sand wave
موج ماسه ای پس رونده
اصطلاحی که توسط بوچر (1919) برای جایگزینی آنتی دون که توسط گیلبرت (1914) استفاده شده ، پیشنهاد گردیده است بیشتر نویسندگان اصطلاح اولیه را ترجیح می دهند
متضاد: موج ماسه ای پیش رونده
rejection wave
موج برگشتی
rg wave
یک موج رایلی آهسته با دوره کوتاه که فقط در امتداد یک مسیر غیر اقیانوسی سیر می کند “g” اشاره به لایه گرانیتی دارد
مقایسه شود با: موج Lg ، یک موج رایلی آهسته با دوره کوتاه که فقط در امتداد یک مسیر غیر اقیانوسی سیر می کند “g” اشاره به لایه گرانیتی دارد - مقایسه شود با: موج Lg
rotational wave
موج چرخشی یا دورانی
رجوع شود به S wave
rotational wave|s wave|s wave
موج چرخشی یا دورانی - رجوع شود به S wave
s wave
موج S
salt wave
امواج نمکی
sand wave
موج ماسه ای
الف) اصطلاح کلی برای شکل طبقه موجی مانند در ماسه ب) شکل طبقه نامتقارن معمولاً بزرگ در ماسه با موجی شکل که فاقد حفرشدگی عمیق همراه تلماسه ها و مگاریپل ها است (بوترویدوهوبارد 1974) موج های ماسه ای بزرگ معمولاً دارای ضریب ریپل زیاد هستند و شیبهای بادپناه در کمتر از زاویه استقرار ماسه قرار دارند
ج) اصطلاحی کلی که برای توصیف ریپل های ماسه ای بسیار بزرگ زیرآبی استفاده می شود ، موج ماسه ای - الف) اصطلاح کلی برای شکل طبقه موجی مانند در ماسه ب) شکل طبقه نامتقارن معمولاً بزرگ در ماسه با موجی شکل که فاقد حفرشدگی عمیق همراه تلماسه ها و مگاریپل ها است (بوترویدوهوبارد 1974) موج های ماسه ای بزرگ معمولاً دارای ضریب ریپل زیاد هستند و شیبهای بادپناه در کمتر از زاویه استقرار ماسه قرار دارند - ج) اصطلاحی کلی که برای توصیف ریپل های ماسه ای بسیار بزرگ زیرآبی استفاده می شود
secondary wave
امواج ثانویه
امواجی که بلافاصله بعد از امواج اولیه به وسیله لرزه نگار ثبت می گردند امواج ثانویه نام دارند دامنه امواج ثانویه از دامنه امواج اولیه بیشتر است و از نوع امواج عرضی محسوب می گردند این امواج تنها در محیط هایی که می توانند در برابر تغییر شکل جانبی مقاومت کنند - مانند محیط های جامد - منتشر می گردند در این امواج ارتعاش ذرات محیط عمود بر جهت حرکت موج می باشد
secondary wave|secondary waves|secondary waves|s-wave|s-waves|shear waves|shear wave
امواج ثانویه - امواجی که بلافاصله بعد از امواج اولیه به وسیله لرزه نگار ثبت می گردند امواج ثانویه نام دارند دامنه امواج ثانویه از دامنه امواج اولیه بیشتر است و از نوع امواج عرضی محسوب می گردند این امواج تنها در محیط هایی که می توانند در برابر تغییر شکل جانبی مقاومت کنند - مانند محیط های جامد - منتشر می گردند در این امواج ارتعاش ذرات محیط عمود بر جهت حرکت موج می باشد
seismic surface wave
موج سطحی لرزه یی
seismic wave
امواج لرزه ای
موج انرژی ارتعاشی که از مرکز زمینلرزه به سمت خارج حرکت می کند و باعث یک آشفتگی کشسان در سنگهایی می شود که از آن عبور می کند
shear wave
موج برشی
shock wave
موج ضربه ای
انتشار امواج ضربه درسنگ بلافصل انفجاراست و ازآزاد شدن ناگهانی گازهای حاصل از انفجارحاصلمی شود شکل انتشار امواج به محل شروع انفجارچال ، سرعت انفجار وسرعت انتشارامواج در سنگ بستگی دارد
significant wave
ارتفاع قابل ملاحظه موج
surface area
سطح ویژه
surface auger
مته دستی برای آزمایش خاک رس وخاک های معمولی که بدون سنگریزه وپاره سنگ می باشند
surface cauldron subsidence
فرونشست کالدرای سطحی
فرونشست کالدرایی که در آن گسل های حلقوی تا سطح زمین نیز کشیده می شوند
مقایسه شود با: فرونشست کالدرایی زیرزمینی (underground cauldron subsidence)
surface cauldron subsidence|cauldron|cauldron|cauldron subsidence
فرونشست کالدرای سطحی - فرونشست کالدرایی که در آن گسل های حلقوی تا سطح زمین نیز کشیده می شوند - مقایسه شود با: فرونشست کالدرایی زیرزمینی (underground cauldron subsidence)
surface compaction
فشردگی سطحی
surface course
لایه رویه (راهسازی)
surface creep
خزش سطحی
surface drainage
زهکشی سطحی
surface dressing
روکش سطحی ، اندود سطحی ، پوشش سطحی
surface fitting
ایجاد سطحی که از میان یا از نزدیکی تعدادی نقطه میگذرد
surface geology
زمین شناسی سطحی
الف) زمین شناسی و بررسی همبستگی سازه های سنگی ، ساختارها و سایر وجوه سطحی متضاد: subsurface geology (زمین شناسی زیرسطحی)
ب) زمین شناسی سطحی ، زمین شناسی سطحی - الف) زمین شناسی و بررسی همبستگی سازه های سنگی ، ساختارها و سایر وجوه سطحی متضاد: subsurface geology (زمین شناسی زیرسطحی) - ب) زمین شناسی سطحی
surface hyhrology
هیدرولوژی سطحی
surface leak
نشت سطحی
surface mine
معدن سطحی ، معدنی که زغال نزدیک سطح قرار دارد و با برداشت لایه های پوششی سنگ و خاک پوشاننده می تواند استخراج شود
surface minning
استخراج سطحی
به آن دسته ازروشهای بهره برداری که استخراج کانسنگ ، زغال سنگ یاسنگ تزیینی ونمادرسطح زمین صورت می گیرد ونیازی به حضور معدن چیان درزیرزمین نمی باشد ، معدنکاری سطحی گفتهمی شود
surface minning|minning|minning
استخراج سطحی - به آن دسته ازروشهای بهره برداری که استخراج کانسنگ ، زغال سنگ یاسنگ تزیینی ونمادرسطح زمین صورت می گیرد ونیازی به حضور معدن چیان درزیرزمین نمی باشد ، معدنکاری سطحی گفتهمی شود
surface of rupture
سطح گسیختگی
سطحی در زیر توده جابجا شده که حرکت توده مواد در راستای آن صورت میپذیرد همچنین سطح لغزش و سطح برش نیز گفته می شود در صورت صفحه ای بودن آن صفحه لغزش و صفحه برش نیز گفته می شود ، سطح گسیختگی - سطحی در زیر توده جابجا شده که حرکت توده مواد در راستای آن صورت میپذیرد همچنین سطح لغزش و سطح برش نیز گفته می شود در صورت صفحه ای بودن آن صفحه لغزش و صفحه برش نیز گفته می شود
surface of separation
سطح جدایش
بخشی از سطح اولیه زمین که اکنون توسط پای لغزش پوشیده شده است ، سطح جدایش - بخشی از سطح اولیه زمین که اکنون توسط پای لغزش پوشیده شده است
surface omission
سطح حذفی
surface pond
تالاب سطحی
surface runoff
رواناب سطحی ، رواناب سطحی
بارشی که سطح زمین یا کانال رودها را زهکشی می کند ، رواناب سطحی - بارشی که سطح زمین یا کانال رودها را زهکشی می کند
surface sealing
سله سطحی
surface soil
خاک سطحی
surface specific points and line
نقاط و خطوطی که از عوارض محلی ویژه را توصیف می کنند:
قلهها (حداکثرهای محلی)
چاهها یا گودالها (حداقلهای محلی)
گذرها
surface specific points and line|surface specific points|surface specific points|surface specific point
نقاط و خطوطی که از عوارض محلی ویژه را توصیف می کنند: - قلهها (حداکثرهای محلی) - چاهها یا گودالها (حداقلهای محلی) - گذرها
surface subsidence
نشست سطحی
surface tillage
خا‌ک‌ورزی سطحی
surface treatment
آسفالتهای حفاظتی
نوعی از رویه‌سازی آسفالتی است که در سطح راههای شنی و یا آسفالتی اجرا می‌شود ضخامت این آسفالت کمتر از 25 میلیمتر است و لذا جزو لایه باربر روسازی راه محسوب نمی‌شود و عملکرد سازه‌ای ندارد در آسفالتهای حفاظتی از قیرهای محلول ، قیرآبه‌ها و یاقیرهای خالص با کندروانی کم استفاده می‌شود ، آسفالتهای حفاظتی - نوعی از رویه‌سازی آسفالتی است که در سطح راههای شنی و یا آسفالتی اجرا می‌شود ضخامت این آسفالت کمتر از 25 میلیمتر است و لذا جزو لایه باربر روسازی راه محسوب نمی‌شود و عملکرد سازه‌ای ندارد در آسفالتهای حفاظتی از قیرهای محلول
surface water
آب سطحی
آبهایی مثل آب باران ، رودخانه ها و ، آب سطحی - آبهایی مثل آب باران
surface-charge density
تراکم بارسطحی
t wave
موج صوتی با دوره کوتاه در دریا
transformed wave
موج ترادیسیده
موج تبدیل شده ، موج واگردیده
translatory wave
موج زودگذر
von schmidt wave
موج سه موج
w wave
اصطلاحی باستانی برای موج سطحی که از درون نقطه متقاطر مرکز زلزله باز می گردد
wave
موج-خیز آب ، موج
(لرزه شناسی): یک موج لرزه ای
(آب): یک حرکت نوسانی آب که توسط صعود و نزول متناوب یک سطح درون یا بر روی آب آشکار می شود ، موج - (لرزه شناسی): یک موج لرزه ای - (آب): یک حرکت نوسانی آب که توسط صعود و نزول متناوب یک سطح درون یا بر روی آب آشکار می شود
wind wave
موج باد
موجی که توسط باد حاصل شده یک موج دریا یا بخشی از دریا
، موج باد - موجی که توسط باد حاصل شده یک موج دریا یا بخشی از دریا -

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن