معادل انگلیسی امواج اولیه ، امواج تراکمی
امواج تراکمی از همه محیطهایی که توان تحمل فشار را دارند از جمله گاز

زمين شناسی
امواج اولیه ، امواج تراکمی
امواج تراکمی از همه محیطهایی که توان تحمل فشار را دارند از جمله گازها و مایعات عبور می کنند ذراتی که تحت تاثیر موج p قرار می گیرند در جهت انتشار موج به جلو یا عقب نوسان می کنند اولین موجی که از زلزله احساس می شود امواج p هستند
primary wave
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی امواج اولیه ، امواج تراکمی
امواج تراکمی از همه محیطهایی که توان تحمل فشار را دارند از جمله گاز
امواج اولیه ، امواج تراکمی - امواج تراکمی از همه محیطهایی که توان تحمل فشار را دارند از جمله گازها و مایعات عبور می کنند ذراتی که تحت تاثیر موج p قرار می گیرند در جهت انتشار موج به جلو یا عقب نوسان می کنند اولین موجی که از زلزله احساس می شود امواج p هستند
primary wave|primary waves|primary waves|p wave|waves
موج ناگهانی
abrupt wave
موج هوا ، هوا موج
یک آکوستیک در هوا؛ مقایسه شود با: صدای زمین لرزه ، هوا موج یک آکوستیک در هوا؛ مقایسه شود با: صدای زمین لرزه
air wave
موج سالیانه
سرد شدن و گرم شدن چرخه ای سالیانه فضای 3 تا 5 متری بالای کره زمین که به خاطر چرخه سالیانه خورشیدی رخ می دهد در پائین این سطح درجه حرارت بی تغییر و ثابت می باشد مقایسه شود با: موج روزانه/هر روزه ، موج سالیانه سرد شدن و گرم شدن چرخه ای سالیانه فضای 3 تا 5 متری بالای کره زمین که به خاطر چرخه سالیانه خورشیدی رخ می دهد در پائین این سطح درجه حرارت بی تغییر و ثابت می باشد مقایسه شود با: موج روزانه/هر روزه
annual wave
موج بستر ، موج رسوب
bed wave
موج بدنه
موج زمینلرزه که از داخل زمین عبور می کند ، موج بدنه موج زمینلرزه که از داخل زمین عبور می کند
body wave
موج زوج
c wave
موج کانالی/ موج کانال
یک نوع موج هدایت شونده که در یک لایه کم سرعت درون کره زمین یا درون اقیانوس یا اتمسفر منتشر می شود مقایسه شود با: موج stoneley ، سوفار ، موج کانالی/ موج کانال یک نوع موج هدایت شونده که در یک لایه کم سرعت درون کره زمین یا درون اقیانوس یا اتمسفر منتشر می شود مقایسه شود با: موج stoneley
channel wave
موج جنبی
یک مترادف منسوخ برای موج سطحی
circumferential wave
موج سرما ، موج سرمائی
cold wave
موج فشاری ، امواج p
compressional wave
موج مخروطی ، موج سر
conical wave
موج سازنده
موجی که توسط حرکت دادن و جابجا کردن رو به خشکی مواد ، یک ساحل یا کرانه می سازد مانند یک موج ملایم که دارای پیش موج (موج از دریا به ساحل) قوی تر نسبت به پس موج (موج از ساحل به دریا) می باشد بر روی سواحل ماسه ای ، موجی با شیب کمتر از 0 25 به عنوان یک موج سازنده در نظر گرفته می شود متضاد: موج مخرب ، موج سازنده موجی که توسط حرکت دادن و جابجا کردن رو به خشکی مواد
constructive wave
موج واگردیده
یک موج لرزه ای که در یک موج p به یک موج s یا برعکس بوسیله بازتاب یا شکست در یک میان سطح واگردیده شده است چنین امواجی برخی اوقات به شکل ps یا sp نشان داده می شوند
مقایسه شود با : موج بازتابیده
مترادف: موج تغییر شکل داده ، موج واگردیده یک موج لرزه ای که در یک موج p به یک موج s یا برعکس بوسیله بازتاب یا شکست در یک میان سطح واگردیده شده است چنین امواجی برخی اوقات به شکل ps یا sp نشان داده می شوند مقایسه شود با : موج بازتابیده مترادف: موج تغییر شکل داده
converted wave
موج مزدوج
یک نوع از موج که بطور پیوسته و مداوم توسط یک موج دیگر که دارای سرعت فازی مشابه است ، منتشر می شود مترادف: موج c ، موج مزدوج یک نوع از موج که بطور پیوسته و مداوم توسط یک موج دیگر که دارای سرعت فازی مشابه است
coupled wave
ساختار موج میرا یک سری بالاآمدگی و فرورفتگی حلقوی شکل با کاهش سریع دامنه در مجاورت بالا آمدگی مرکزی مربوط به یک ساختار نهان انفجاری (dietz ، 1959 ، p 496-497)
damped wave structure|damped wave|damped wave
موج ژرفابی
موجی بر روی سطح یک توده آب که طول موج آن کمتر از 2 برابر عمق آب می باشد و عمق آن اثری بر روی سرعت یا شکل حرکت آن نمی‌گذارد مقایسه شود با: موج آب کم عمق یا انتقالی مترادف: موج کوتاه ، موج سطحی (S) ، موج ژرفابی موجی بر روی سطح یک توده آب که طول موج آن کمتر از 2 برابر عمق آب می باشد و عمق آن اثری بر روی سرعت یا شکل حرکت آن نمی‌گذارد مقایسه شود با: موج آب کم عمق یا انتقالی مترادف: موج کوتاه
deep water wave
موج مخرب
موجی که یک ساحل را بوسیله حرکت دادن رو به دریای مواد فرسوده می کند مانند یک موج طوفانی با پسروی بسیار قدرتمند تر از پیشروی بر روی یک ساحل ماسه ای ، موجی با سراشیبی بزرگتر از 0 25
متضاد : موج سازنده ، موج مخرب موجی که یک ساحل را بوسیله حرکت دادن رو به دریای مواد فرسوده می کند مانند یک موج طوفانی با پسروی بسیار قدرتمند تر از پیشروی بر روی یک ساحل ماسه ای ، موجی با سراشیبی بزرگتر از 0 25 متضاد : موج سازنده
destructive wave
موج اتساعی ، موج P
dilatational wave
موج اعوجاجی ، موج S
distortional wave
موج روزانه
گرم شدن و سرد شدن چرخه ای روزانه 30 تا 50 سانتی متر بالایی کره زمین که به خاطر چرخه خورشیدی روزانه می باشد در پائین این عمق ، دمای روزانه ثابت است

مقایسه شود با : موج سالیانه – مترادف : موج روزانه ، موج روزانه گرم شدن و سرد شدن چرخه ای روزانه 30 تا 50 سانتی متر بالایی کره زمین که به خاطر چرخه خورشیدی روزانه می باشد در پائین این عمق ، دمای روزانه ثابت است مقایسه شود با : موج سالیانه – مترادف : موج روزانه
diurnal wave
گونه ای موج لرزه ای
یک موج لرزه ای که در یک ناحیه با شیب - سرعت بالا منکسر می شود و به سطح ( در جایی که ممکن است به شکل یک ورودی شکست مشاهده شود ) باز می گردد ، البته هیچ مسیر قابل توجهی از درون یک منکسر کننده شاخص نداشته است ، گونه ای موج لرزه ای یک موج لرزه ای که در یک ناحیه با شیب - سرعت بالا منکسر می شود و به سطح ( در جایی که ممکن است به شکل یک ورودی شکست مشاهده شود ) باز می گردد
diving wave
موج دریایی لرزه ای
رجوع شود به tsunami (سونامی)
earthquake sea wave
موج الکترومغناطیس
روش حرکت انرژی تشعشعی (تمام انرژی بصورت هم ذره و هم موج) به اصطلاح برای اینکه انرژی تشعشعی هم دارای خصوصیات مغناطیسی است و هم خصوصیات الکتریکی امواج الکترومغناطیسی زمانی ایجاد می شوند که بار الکتریکی حرکت خود را تغییر دهد سرعت حرکت تمام امواج الکترومغناطیسی چه با فرکانس بالا و چه با فرکانس پایین ، 000 ، 300 متر در ثانیه است ، موج الکترومغناطیس روش حرکت انرژی تشعشعی (تمام انرژی بصورت هم ذره و هم موج) به اصطلاح برای اینکه انرژی تشعشعی هم دارای خصوصیات مغناطیسی است و هم خصوصیات الکتریکی امواج الکترومغناطیسی زمانی ایجاد می شوند که بار الکتریکی حرکت خود را تغییر دهد سرعت حرکت تمام امواج الکترومغناطیسی چه با فرکانس بالا و چه با فرکانس پایین
electromagnetic wave
موج ثابت حجم ، موج S
equivoluminal wave
سیل کوهه ، موج سیلی ، موج کوتاه
فرازی در سطح یک رود در یک ستیغ قبل از فرود ، اوج می‌گیرد ، موج کوتاه فرازی در سطح یک رود در یک ستیغ قبل از فرود
flood wave
موج راهنما
موج الکترومغناطیس یا صوتی که در مرزهای مشخصی تحمیل می شود ، موج راهنما موج الکترومغناطیس یا صوتی که در مرزهای مشخصی تحمیل می شود
guided wave
موج هیدرودینامیکی
h wave
موج حرارتی ، موج گرمایی
heat wave
موج طوفانی ، موج توفندی
hurricane wave
موج ضربه ای
impulsive wave
موج کا
موج طولی (p) در هسته بیرونی کره زمین ،
مقایسه شود با: I wave ، موج کا موج طولی (p) در هسته بیرونی کره زمین ، مقایسه شود با: I wave
k wave
موج جنبش شناختی
برآمدگی در سطح یخی که با سرعتی معادل با سه تا چهار برابر سرعت سطح توده یخی ، در روی سطح آن به سمت پایین می آید
مقایسه شود با: Glocierwave ،
مترادف: Traveling wave ، موج جنبش شناختی برآمدگی در سطح یخی که با سرعتی معادل با سه تا چهار برابر سرعت سطح توده یخی ، در روی سطح آن به سمت پایین می آید مقایسه شود با: Glocierwave ، مترادف: Traveling wave
kinematic wave
طول موج
length of wave
موج طولی ، اموج اولیه ، موج فشاری
longitudinal wave
امواج لاو
نوعی از امواج سطحی که حرکت شبیه موج عرضی دارند با این تفاوت که ذرات ماده به موازات سطح زمین و در جهت عمود بر انتشار موج حرکت کرده و ذرات در صفحه قایم حرکت ندارند موجهای لاو سریعتر از امواج رایلی حرکت کرده و زودتر بر روی لرزه نگاشت ظاهر می شوند
love wave
موج نوسانی
یک موج آبی که ذرات تشکیل دهنده آن ، بدون هیچ تغییر موقعیتی ، در مدارهایی تقریباً قائم ، حول یک نقطه می گردند ، اگرچه خود موج در این میان ، حرکت کرده و پیشروی می کند ، مانند یک موج اقیانوسی عمیق
مقایسه شود با: wave of translation
مترادف: wave of oscillation ، موج نوسانی یک موج آبی که ذرات تشکیل دهنده آن ، مانند یک موج اقیانوسی عمیق مقایسه شود با: wave of translation مترادف: wave of oscillation
oscillatory wave
نگره موج نوسانی ، نظریه موج نوسانی یک تئوری مدرن در مورد جزر و مد (که جایگزین تئوری موج پیشرو شده است) که طبق آن: حرکات جزر و مدی اصلی یک اقیانوس در حقیقت از سیستمی از امواج که در واحدهای تشکیل دهنده سطح اقیانوس که هر کدام نسبت به ارتفاع مد ، گره ثابتی دارند ، نوسان می کنند ، تشکیل شده است نوسانات مزبور با توجه به موقعیتهای نسبی زمین ، ماه و خورشید و نیز شکل ، اندازه و عمق آب موجود در هر واحد ، تغییر می کنند در این تئوری حرکات موجی پیشرو ، به عنوان عامل ثانویه در نظر گرفته شده است مترادف: stationary-wave theory
oscillatory wave theory|oscillatory|oscillatory|stationary wave
موج طولی ، موج P ، نوعی موج لرزه‌ای درونی که شامل حرکت ذره‌ای (تناوب انقباض و انبساط) در جهت انتشار است این موج سریع‌ترین موج لرزه‌ای بوده که با سرعت 2/7-5/5 کیلومتر بر ثانیه در پوسته و با سرعت 5/8-5/7 کیلومتر بر ثانیه در گوشته بالایی حرکت می کند امواج صوتی امواج P هستند P به‌معنای اولیه ، بدین‌دلیل نامگذاری شده که اولین موج دریافتی می باشند
p wave
نوعی موج لرزه‌ای درونی که شامل حرکت ذره‌ای (تناوب انقباض و انبساط) در جهت انتشار است این موج سریع‌ترین موج لرزه‌ای بوده که با سرعت 2/7-5/5 کیلومتر بر ثانیه در پوسته و با سرعت 5/8-5/7 کیلومتر بر ثانیه در گوشته بالایی حرکت می کند امواج صوتی امواج P هستند P به‌معنای اولیه ، بدین‌دلیل نامگذاری شده که اولین موج دریافتی می باشند
p wave|primary wave|primary wave
دوره موج
period wave
موج سطح اشباع ، موج آب زیرزمینی
phreatic wave
موج سیاره‌ای
موج جوی اصلی و برجسته که با طول‌موج زیاد ، دامنه نوسان قابل ملاحظه و شتاب به سمت غرب مشخص می‌شود همچنین موج پیشرونده آزاد مشابهی در مدل اقیانوس که وجود آن هنوز به شکل متقاعدکننده ای نشان داده نشده ، ولی اعتقاد بر آن است که دارای حدود 1600 کیلومتر طول بوده و در نتیجه جذب گرانشی خورشید و ماه روی زمین به وجود می‌آید ولی بیشتر تحت تأثیر عمق آب و اثرات چرخشی زمین می‌باشد ، موج سیاره‌ای - موج جوی اصلی و برجسته که با طول‌موج زیاد
planetary wave
موج فشاری ، موج P
pressure wave
نابرجایی اولیه
در تشکیل زغال‌سنگ ، توده‌ای از بازمانده‌های گیاهی در منطقه‌ای که در انطباق با ناحیه‌ای که گیاهان در آن رشد می کنند ، نیست ، نابرجایی اولیه - در تشکیل زغال‌سنگ
primary allochtony
شعاع آمبولاکرال اولیه
یکی از سه شعاع ادریوآستروئید: جلویی ، سمت راست و سمت چپ این شعاع‌ها از مرکز منطقه دهانی گسترش یافته و با خطوط میانی دهانی جلویی ومتقاطع مشخص می‌شوند دو شعاع جانبی برای تشکیل دو جفت آمبولاکرای جانبی به دو شاخه منشعب می شوند ، I-II و IV-V؛ شعاع جلویی به صورت آمبولاکروم III ادامه می‌یابد (بل ، 1976) ، شعاع آمبولاکرال اولیه - یکی از سه شعاع ادریوآستروئید: جلویی
primary ambulacral radius
کمان اولیه
واژه منسوخ شده برای یک کمان آتشفشانی که به سمت بیرون قاره محدب بوده و روی یک عارضه تکتونیکی در عمق جایگزین‌شده قرار می گیرد ، کمان اولیه - واژه منسوخ شده برای یک کمان آتشفشانی که به سمت بیرون قاره محدب بوده و روی یک عارضه تکتونیکی در عمق جایگزین‌شده قرار می گیرد
primary arc
سپتولوم محوری اولیه
سپتولوم اولیه در یک پوسته فرامینیفری ، نشان‌دهنده سپتولوم محوری قابل مشاهده در مقطع سهمی (استوایی)(نظیر لپیدولینا و یابینا)
primary axial septulum
سپتولوم محوری اولیه - سپتولوم اولیه در یک پوسته فرامینیفری ، نشان‌دهنده سپتولوم محوری قابل مشاهده در مقطع سهمی (استوایی)(نظیر لپیدولینا و یابینا)
primary axial septulum|septulum|septulum
نواربندی اولیه ، لایه‌بندی فازی
primary banding
رس اولیه
رسی که در محل تشکیل خود یافت می شود؛ رس باقیمانده ، رس اولیه - رسی که در محل تشکیل خود یافت می شود؛ رس باقیمانده
primary clay
رنگهای اصلی
primary color
رنگهای اصلی
primary color|primary colors|primary colors
تحکیم اولیه
primary consolidation
کراتر اولیه
الف)کراتر برخوردی که مستقیماً در نتیجه برخورد سریع سنگ آسمانی یا پرتابه دیگر ایجاد می‌شود؛ به عنوان مثال هر کراتر قمری تشکیل‌شده توسط برخورد ماه با اشیا از فضا
ب) کراتر واقعی ، کراتر اولیه - الف)کراتر برخوردی که مستقیماً در نتیجه برخورد سریع سنگ آسمانی یا پرتابه دیگر ایجاد می‌شود؛ به عنوان مثال هر کراتر قمری تشکیل‌شده توسط برخورد ماه با اشیا از فضا - ب) کراتر واقعی
primary crater
خزش اولیه
primary creep
شیب اولیه
شیب ملایم یک رسوب مطبق مفروض در لحظه رسوبگذاری آن ، شیب اولیه - شیب ملایم یک رسوب مطبق مفروض در لحظه رسوبگذاری آن
primary dip
دولومیت اولیه - سنگ دولومیتی ریزبافت و چگال متشکل از دانه‌هایی با قطر کمتر از یک صدم میلیمتر ، تشکیل‌شده در محلی توسط رسوبگذاری مستقیم شیمیایی یا بیوشیمیایی از آب دریا یا آب دریاچه این سنگ مشخصاً به‌خوبی مطبق شده ، فاقد فسیل و دارای میان لایه هایی از انیدریت ، رس و سنگ آهک میکریتی می‌باشد rheidity همچنین ، سنگ دولومیتی با بافت مشابه مرکب از ذرات آواری تشکیل‌شده توسط رسوبگذاری مستقیم برخی نویسندگان این سنگ را syndiagenetic (هم درونزادی) محسوب می کنند (فیربریج ، 1967)
primary dolomite|dolomite|dolomite|syndiagenetic
فابریک اولیه
primary fabric
شارش اولیه
حرکت در یک سنگ آذرین که هنوز به صورت بخشی ، مایع است(کلوس ، 1946) ، شارش اولیه - حرکت در یک سنگ آذرین که هنوز به صورت بخشی
primary flowage
میانبار سیال اولیه
میانبار سیال دارای سیالی که در طول تبلور اصلی کانی میزبان خود به دام افتاده است(رودر ، 1979) ، میانبار سیال اولیه - میانبار سیال دارای سیالی که در طول تبلور اصلی کانی میزبان خود به دام افتاده است(رودر
primary fluid inclusion
زمین ناودیس اولیه
واژه پیو و سینیتزین برای ارتوژئوسنکلینال(1950)
primary geosyncline
زمین ناودیس اولیه - واژه پیو و سینیتزین برای ارتوژئوسنکلینال(1950)
primary geosyncline|orthogeosyncline|orthogeosyncline
گنیس اولیه
سنگی که مشخصات ساختارهای صفحه‌ای یا خطی سنگ‌های دگرگونی را نشان می‌دهد ولی فاقد دانه‌بندی یا تجدید تبلور قابل مشاهده می باشد و بنابراین دارای منشأ آذرین محسوب می شود ، گنیس اولیه - سنگی که مشخصات ساختارهای صفحه‌ای یا خطی سنگ‌های دگرگونی را نشان می‌دهد ولی فاقد دانه‌بندی یا تجدید تبلور قابل مشاهده می باشد و بنابراین دارای منشأ آذرین محسوب می شود
primary gneiss
گمانه های دسته اول ، گمانه های اولیه
primary holes
منفذ میان‌دانه‌ای اولیه ، منفذ اولیه
primary interstice
نازک‌لایه اولیه
نیم‌حلقه اول هر انتهای حلقوی براکیوپود از اتصال آن تا یک پایک
primary lamella
نازک‌لایه اولیه - نیم‌حلقه اول هر انتهای حلقوی براکیوپود از اتصال آن تا یک پایک
primary lamella|lamella|lamella
لایه اولیه
لایه پوسته بیرونی بلافاصله زیر پریوستراکوم یک براکیوپود که به صورت خارج سلولی توسط برون پوش خارجی ستونی بخش پوششی بیرونی رسوبگذاری شده این لایه یک دیواره آهکی بخوبی مشخص ، عاری از لایه‌های سیتوپلاسمی را در بیشتر براکیوپودهای مفصل دار تشکیل می دهد ، لایه اولیه - لایه پوسته بیرونی بلافاصله زیر پریوستراکوم یک براکیوپود که به صورت خارج سلولی توسط برون پوش خارجی ستونی بخش پوششی بیرونی رسوبگذاری شده این لایه یک دیواره آهکی بخوبی مشخص
primary layer
لایه‌بندی اولیه ، لایه‌بندی ترکیبی
primary layering
رباط اولیه(دوکفه‌ای‌ها)
بخشی از رباط یک نرم‌تن دوکفه‌ای نشان‌دهنده شرایط اولیه ساختار ، مرکب از پریوستراکوم و استراکوم ، ولی دارای افزودگی‌های ثانویه ، رباط اولیه(دوکفه‌ای‌ها) - بخشی از رباط یک نرم‌تن دوکفه‌ای نشان‌دهنده شرایط اولیه ساختار
primary ligament
ماگمای اولیه
ماگمایی که از زیر پوسته زمین منشأ می گیرد این واژه گاهی به صورت مترادف با ماگمای مادر به کار می رود ، ماگمای اولیه - ماگمایی که از زیر پوسته زمین منشأ می گیرد این واژه گاهی به صورت مترادف با ماگمای مادر به کار می رود
primary magma
کانی اولیه ، کانی اولیه
کانی تشکیل‌شده همزمان با تشکیل سنگ در برگیرنده ی کانی توسط فرآیندهای آذرین ، گرمابی یا گاز کافتی ، و ترکیب و شکل اولیه آن حفظ می شود ، کانی اولیه - کانی تشکیل‌شده همزمان با تشکیل سنگ در برگیرنده ی کانی توسط فرآیندهای آذرین
primary mineral
عنصرهای غذایی اولیه
primary nutrients
محور نوری اولیه
یکی از دو محور نوری در یک بلور که عمود بر مقاطع مدّور بیضوی نمار است و در طول آن تمام پرتوهای نور با سرعت یکسان حرکت می کنند ، محور نوری اولیه - یکی از دو محور نوری در یک بلور که عمود بر مقاطع مدّور بیضوی نمار است و در طول آن تمام پرتوهای نور با سرعت یکسان حرکت می کنند
primary optic axis
دهانی اولیه - در ادریوآستروئیدها ، یکی از صفحات دهانی بزرگ با زوائد میان‌دیواره‌ای که در تشکیل قالب دهانی زیررانده شرکت می‌کند ، و دارای موقعیتی ثابت در دیواره نسبت به آمبولاسرال و صفحات دهانی دیگر می باشد (بل ، 1976)
primary oral
کوهزایی اولیه
کوهزایی که مشخصه بخش درونی کمربند کوهزایی است و دربرگیرنده تغییر شکل ، دگرگونی ناحیه‌ای و گرانیتی‌شدن می باشد ، کوهزایی اولیه - کوهزایی که مشخصه بخش درونی کمربند کوهزایی است و دربرگیرنده تغییر شکل
primary orogeny
ذرات اولیه
primary particles
فاز اولیه
تنها فاز بلورین که قادر است با یک مایع معین در تعادل باشد؛ این فاز ابتدا با سردشدن از یک حالت مایع ظاهر می‌شود و سپس با گرمایش تا نقطه ذوب ناپدید می‌شود ، فاز اولیه - تنها فاز بلورین که قادر است با یک مایع معین در تعادل باشد؛ این فاز ابتدا با سردشدن از یک حالت مایع ظاهر می‌شود و سپس با گرمایش تا نقطه ذوب ناپدید می‌شود
primary phase
منطقه فازی اولیه
منطقه یا حجمی در فازدیاگرام است که تعادل مذاب - بلور را در ته نشینی یک فاز بلوری به تصویر می کشد ، منطقه فازی اولیه - منطقه یا حجمی در فازدیاگرام است که تعادل مذاب - بلور را در ته نشینی یک فاز بلوری به تصویر می کشد
primary phase field
منطقه فازی اولیه
در یک نمودار فازی ، مکان هندسی تمامی ترکیباتی که دارای فاز اولیه مشترک هستند
، منطقه فازی اولیه - در یک نمودار فازی ، مکان هندسی تمامی ترکیباتی که دارای فاز اولیه مشترک هستند -
primary phase region
نهشت اولیه ، رسوب اولیه
رسوب مستقیماً تشکیل‌شده به عنوان مثال سنگ تبخیری تشکیل‌شده توسط تبخیر محلول نمک یا رسوب تشکیل‌شده به صورت حاصل واکنش بین مواد حل‌شده و رس معلق یا نتیجه تغییر در اسیدیته یا جابجایی در پتانسیل اکسایش-کاهش ، رسوب اولیه - رسوب مستقیماً تشکیل‌شده به عنوان مثال سنگ تبخیری تشکیل‌شده توسط تبخیر محلول نمک یا رسوب تشکیل‌شده به صورت حاصل واکنش بین مواد حل‌شده و رس معلق یا نتیجه تغییر در اسیدیته یا جابجایی در پتانسیل اکسایش-کاهش
primary precipitate
سنگ‌های اولیه
الف) سنگ‌هایی که اجزایی از آن ، قطعات تازه تشکیل‌شده هستند که هرگز اجزای تشکیل‌شده قبلی نبوده‌اند و محصول هوازدگی یا جانشینی نمی باشند به ویژه سنگ‌های آذرین مستقیماً تشکیل‌شده از انجماد ماگما
ب) مترادف "مناسب‌تر" سنگ‌های ابتدایی (هومبل ، 1843) این واژه با این کاربرد ، امروزه منسوخ شده است
primary rock
سنگ‌های اولیه - الف) سنگ‌هایی که اجزایی از آن ، قطعات تازه تشکیل‌شده هستند که هرگز اجزای تشکیل‌شده قبلی نبوده‌اند و محصول هوازدگی یا جانشینی نمی باشند به ویژه سنگ‌های آذرین مستقیماً تشکیل‌شده از انجماد ماگما - ب) مترادف "مناسب‌تر" سنگ‌های ابتدایی (هومبل ، 1843) این واژه با این کاربرد ، امروزه منسوخ شده است
primary rock|primary rocks|primary rocks
سقف اصلی که بلافاصله در بالای معدن قرار می گیرد ضخامت آن ممکن است از یک تا چند هزار فوت تغییر کند
primary roof
ساختار رسوبی اولیه
ساختار رسوبی همزاد که توسط شرایط رسوبگذاری (اصولاً سرعت جریان و نرخ رسوبگذاری) تعیین‌شده و قبل از تشکیل سنگی که در آن دیده می شود ، ایجادشده این ساختار شامل طبقه بندی به مفهوم کلی (به ویژه شکل خارجی لایه‌ها و پیوستگی و یکنواختی ضخامت آنها) ، نشانه‌های سطح لایه‌بندی نظیر ریپل‌مارک‌ها و علائم کف لایه و ساختارهای تغییر شکلی ایجادشده توسط حرکت قبل از تحکیم به علت بارگذاری نابرابر یا لغزش یا افتادگی فرودامنه‌ای می باشد ، ساختار رسوبی اولیه - ساختار رسوبی همزاد که توسط شرایط رسوبگذاری (اصولاً سرعت جریان و نرخ رسوبگذاری) تعیین‌شده و قبل از تشکیل سنگی که در آن دیده می شود
primary sedimentary structure
سپتولوم اولیه
دیواره اصلی یک حجره کوچک در پوسته فرامینیفری ؛ به عنوان مثال سپتولوم محوری اولیه و سپتولوم متقاطع اولیه ، سپتولوم اولیه - دیواره اصلی یک حجره کوچک در پوسته فرامینیفری ؛ به عنوان مثال سپتولوم محوری اولیه و سپتولوم متقاطع اولیه
primary septulum
چینه‌بندی اولیه - چینه‌بندی ایجادشده در زمانی که رسوبات برای اولین بار ته‌نشین شده‌اند
primary stratification
ساختار اولیه
(دیرینه‌شناسی):واکوئل یا فضاهای ریز در دیواره یک لوریکای تیتنتیدی
الف) ساختی که در یک سنگ آذرین همزمان با تشکیل یا جانشینی سنگ اما قبل از انجماد نهایی آن ایجاد می‌شود ، به عنوان مثال ساخت بالشی ایجادشده در طول فوران گدازه یا لایه‌بندی ایجادشده در طول انجماد ماگما
ب) ساخت رسوبی اولیه ، به عنوان مثال طبقه بندی یا ریپل‌مارک
ج)ساختی که قبل از تغییر شکل و تعادل دوباره همراه با جانشینی در عمق کم در یک توده دگرگونی با منشأ عمیق در طول کوهزایی تشکیل شده است (به عنوان مثال توده‌های لرزولیت آلپین) ، ساختار اولیه - (دیرینه‌شناسی):واکوئل یا فضاهای ریز در دیواره یک لوریکای تیتنتیدی - الف) ساختی که در یک سنگ آذرین همزمان با تشکیل یا جانشینی سنگ اما قبل از انجماد نهایی آن ایجاد می‌شود ، به عنوان مثال ساخت بالشی ایجادشده در طول فوران گدازه یا لایه‌بندی ایجادشده در طول انجماد ماگما - ب) ساخت رسوبی اولیه ، به عنوان مثال طبقه بندی یا ریپل‌مارک - ج)ساختی که قبل از تغییر شکل و تعادل دوباره همراه با جانشینی در عمق کم در یک توده دگرگونی با منشأ عمیق در طول کوهزایی تشکیل شده است (به عنوان مثال توده‌های لرزولیت آلپین)
primary structure
خاک‌ورزی اولیه
primary tillage
سپتولوم عرضی اولیه
سپتولوم اولیه در یک پوسته فرامینیفری که سطحی تقریباً نرمال با محور مارپیچی است و در بخش محوری قابل مشاهده است (نظیر لپیدولینا و یابینا)
primary transverse septulum
سپتولوم عرضی اولیه - سپتولوم اولیه در یک پوسته فرامینیفری که سطحی تقریباً نرمال با محور مارپیچی است و در بخش محوری قابل مشاهده است (نظیر لپیدولینا و یابینا)
primary transverse septulum|septulum|septulum
نمونه اولیه
نمونه ای که توصیف گونه جدید بر مبنای آن صورت می گیرد ( به طور بخشی یا کلی ) ، به عنوان مثال هولوتیپ ، سن‌تیپ یا لکتوتیپ(فریزل ، 1933 ، ص 662) ، نمونه اولیه - نمونه ای که توصیف گونه جدید بر مبنای آن صورت می گیرد ( به طور بخشی یا کلی )
primary type
دیواره اولیه-سلول-
اولین دیواره مناسب تشکیل‌شده در یک سلول گیاهی در حال تشکیل و تنها دیواره در بیشتر انواع سلول‌ها (اسائو ، 1965) ، دیواره اولیه-سلول- - اولین دیواره مناسب تشکیل‌شده در یک سلول گیاهی در حال تشکیل و تنها دیواره در بیشتر انواع سلول‌ها (اسائو
primary wall
مرحله نخست تصفیه
primary waste treatment
زیاسای اولیه
یک زیاسای مجزا(آنسستورولا) یا یکی از چندین زیاسای تشکیل‌شده به صورت همزمان حاصل از دگردیسی یک لارو مجزا برای ایجاد یک کلونی کیلوستومی بریوزوآ(بوردمن ، چتام ، 1973) ، زیاسای اولیه - یک زیاسای مجزا(آنسستورولا) یا یکی از چندین زیاسای تشکیل‌شده به صورت همزمان حاصل از دگردیسی یک لارو مجزا برای ایجاد یک کلونی کیلوستومی بریوزوآ(بوردمن
primary zooid
گسیختگی فشار اولیه
primary-compression failure
زغال سنگ نوع اولیه ، اجزاء نواری
primary-type coal
موج ماسه پیشرونده
واژه به کاررفته توسط بوخر(1919) ، برای موج ماسه‌ای که به سمت پایین دست جریان مهاجرت می کند
progressive sand wave
موج پیشرونده
موج آب ، موجی که با حرکت پیشرونده ظاهر می‌شود ، موج پیشرونده - موج آب
progressive wave
نظریه موج پیشرونده - نظریه قدیمی کشندها شامل تشکیل دو موج کشندی در اقیانوس جنوبی ، یکی ناشی از ماه و دیگری روی قطر مخالف زمین(مون‌خوس ، 1965 ، ص249) نظریه موج نوسانی ، جانشین نظریه فوق شده است
progressive-wave theory|progressive wave|progressive wave
موج فشارشی - کششی ، موج P
push pull wave
موج فشارشی - کششی ، موج P
push pull wave|p wave|p wave
موج لاو
q wave
موج لاو
querwellen wave
رجوع شود به Rayleigh wave
r wave
رجوع شود به Rayleigh wave
r wave|rayleigh wave|rayleigh wave
روش موج رادیویی - یک روش اکتشاف الکترومغناطیسی که در آن ، امواج الکترومغناطیس گسیل شده از ایستگاه های پخش رادیویی به عنوان منبع انرژی در تعیین ویژگی های الکتریکی زمین استفاده می شوند
radio-wave method|radio-wave|radio-wave
امواج رایلی
نوعی ازامواج سطحی که در آن حرکت ذرات در امتداد مدارهای دایره ای (یا بیضوی) صورت می گیرد حرکات ذرات سنگ ، مدار بیضوی پسگرد را در صفحه قایمی به طرف منشاء زمین لرزه طی می کنند
rayleigh wave
موج منعکس شده ، موج بازتابیده
یک موج کشسان که در سطح مشترک بین محیط ها با ویژگی های کشسانی متفاوت منعکس شده است این موج توسط نمادهایی مانند PSS ، SP ، SS نشان داده می شود
مقایسه شود با: converted wave ، موج بازتابیده - یک موج کشسان که در سطح مشترک بین محیط ها با ویژگی های کشسانی متفاوت منعکس شده است این موج توسط نمادهایی مانند PSS ، SS نشان داده می شود - مقایسه شود با: converted wave
reflected wave
موج انکساری
رجوع شود به head wave ، موج انکساری - رجوع شود به head wave
refracted wave
موج ماسه ای پس رونده
اصطلاحی که توسط بوچر (1919) برای جایگزینی آنتی دون که توسط گیلبرت (1914) استفاده شده ، پیشنهاد گردیده است بیشتر نویسندگان اصطلاح اولیه را ترجیح می دهند
متضاد: موج ماسه ای پیش رونده
regressive sand wave
موج برگشتی
rejection wave
یک موج رایلی آهسته با دوره کوتاه که فقط در امتداد یک مسیر غیر اقیانوسی سیر می کند “g” اشاره به لایه گرانیتی دارد
مقایسه شود با: موج Lg ، یک موج رایلی آهسته با دوره کوتاه که فقط در امتداد یک مسیر غیر اقیانوسی سیر می کند “g” اشاره به لایه گرانیتی دارد - مقایسه شود با: موج Lg
rg wave
موج چرخشی یا دورانی
رجوع شود به S wave
rotational wave
موج چرخشی یا دورانی - رجوع شود به S wave
rotational wave|s wave|s wave
موج S
s wave
امواج نمکی
salt wave
موج ماسه ای
الف) اصطلاح کلی برای شکل طبقه موجی مانند در ماسه ب) شکل طبقه نامتقارن معمولاً بزرگ در ماسه با موجی شکل که فاقد حفرشدگی عمیق همراه تلماسه ها و مگاریپل ها است (بوترویدوهوبارد 1974) موج های ماسه ای بزرگ معمولاً دارای ضریب ریپل زیاد هستند و شیبهای بادپناه در کمتر از زاویه استقرار ماسه قرار دارند
ج) اصطلاحی کلی که برای توصیف ریپل های ماسه ای بسیار بزرگ زیرآبی استفاده می شود ، موج ماسه ای - الف) اصطلاح کلی برای شکل طبقه موجی مانند در ماسه ب) شکل طبقه نامتقارن معمولاً بزرگ در ماسه با موجی شکل که فاقد حفرشدگی عمیق همراه تلماسه ها و مگاریپل ها است (بوترویدوهوبارد 1974) موج های ماسه ای بزرگ معمولاً دارای ضریب ریپل زیاد هستند و شیبهای بادپناه در کمتر از زاویه استقرار ماسه قرار دارند - ج) اصطلاحی کلی که برای توصیف ریپل های ماسه ای بسیار بزرگ زیرآبی استفاده می شود
sand wave
امواج ثانویه
امواجی که بلافاصله بعد از امواج اولیه به وسیله لرزه نگار ثبت می گردند امواج ثانویه نام دارند دامنه امواج ثانویه از دامنه امواج اولیه بیشتر است و از نوع امواج عرضی محسوب می گردند این امواج تنها در محیط هایی که می توانند در برابر تغییر شکل جانبی مقاومت کنند - مانند محیط های جامد - منتشر می گردند در این امواج ارتعاش ذرات محیط عمود بر جهت حرکت موج می باشد
secondary wave
امواج ثانویه - امواجی که بلافاصله بعد از امواج اولیه به وسیله لرزه نگار ثبت می گردند امواج ثانویه نام دارند دامنه امواج ثانویه از دامنه امواج اولیه بیشتر است و از نوع امواج عرضی محسوب می گردند این امواج تنها در محیط هایی که می توانند در برابر تغییر شکل جانبی مقاومت کنند - مانند محیط های جامد - منتشر می گردند در این امواج ارتعاش ذرات محیط عمود بر جهت حرکت موج می باشد
secondary wave|secondary waves|secondary waves|s-wave|s-waves|shear waves|shear wave
موج سطحی لرزه یی
seismic surface wave
امواج لرزه ای
موج انرژی ارتعاشی که از مرکز زمینلرزه به سمت خارج حرکت می کند و باعث یک آشفتگی کشسان در سنگهایی می شود که از آن عبور می کند
seismic wave
موج برشی
shear wave
موج ضربه ای
انتشار امواج ضربه درسنگ بلافصل انفجاراست و ازآزاد شدن ناگهانی گازهای حاصل از انفجارحاصلمی شود شکل انتشار امواج به محل شروع انفجارچال ، سرعت انفجار وسرعت انتشارامواج در سنگ بستگی دارد
shock wave
ارتفاع قابل ملاحظه موج
significant wave
موج سطحی(لرزه شناسی) ، موج سطحی
به دو دسته امواج امواج رایلی rayleigh waves و امواج لاو love waves تقسیم می شوند امواج سطحی بیشترین انرژی ناشی از لرزه های کم عمق را دارا بوده و عامل اصلی خرابی های ناشی از زمین لرزه بخصوص در مناطق مسکونی می باشند
surface wave
موج صوتی با دوره کوتاه در دریا
t wave
موج ترادیسیده
موج تبدیل شده ، موج واگردیده
transformed wave
موج زودگذر
translatory wave
موج سه موج
von schmidt wave
اصطلاحی باستانی برای موج سطحی که از درون نقطه متقاطر مرکز زلزله باز می گردد
w wave
موج-خیز آب ، موج
(لرزه شناسی): یک موج لرزه ای
(آب): یک حرکت نوسانی آب که توسط صعود و نزول متناوب یک سطح درون یا بر روی آب آشکار می شود ، موج - (لرزه شناسی): یک موج لرزه ای - (آب): یک حرکت نوسانی آب که توسط صعود و نزول متناوب یک سطح درون یا بر روی آب آشکار می شود
wave
موج باد
موجی که توسط باد حاصل شده یک موج دریا یا بخشی از دریا
، موج باد - موجی که توسط باد حاصل شده یک موج دریا یا بخشی از دریا -
wind wave

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن