معادل انگلیسی شعاع آمبولاکرال اولیه
یکی از سه شعاع ادریوآستروئید: جلویی ، سمت راست و سمت چپ این شعاع‌ها از مر

زمين شناسی
شعاع آمبولاکرال اولیه
یکی از سه شعاع ادریوآستروئید: جلویی ، سمت راست و سمت چپ این شعاع‌ها از مرکز منطقه دهانی گسترش یافته و با خطوط میانی دهانی جلویی ومتقاطع مشخص می‌شوند دو شعاع جانبی برای تشکیل دو جفت آمبولاکرای جانبی به دو شاخه منشعب می شوند ، I-II و IV-V؛ شعاع جلویی به صورت آمبولاکروم III ادامه می‌یابد (بل ، 1976) ، شعاع آمبولاکرال اولیه - یکی از سه شعاع ادریوآستروئید: جلویی
primary ambulacral radius
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی شعاع آمبولاکرال اولیه
یکی از سه شعاع ادریوآستروئید: جلویی ، سمت راست و سمت چپ این شعاع‌ها از مر
ساختار اولیه
(دیرینه‌شناسی):واکوئل یا فضاهای ریز در دیواره یک لوریکای تیتنتیدی
الف) ساختی که در یک سنگ آذرین همزمان با تشکیل یا جانشینی سنگ اما قبل از انجماد نهایی آن ایجاد می‌شود ، به عنوان مثال ساخت بالشی ایجادشده در طول فوران گدازه یا لایه‌بندی ایجادشده در طول انجماد ماگما
ب) ساخت رسوبی اولیه ، به عنوان مثال طبقه بندی یا ریپل‌مارک
ج)ساختی که قبل از تغییر شکل و تعادل دوباره همراه با جانشینی در عمق کم در یک توده دگرگونی با منشأ عمیق در طول کوهزایی تشکیل شده است (به عنوان مثال توده‌های لرزولیت آلپین) ، ساختار اولیه - (دیرینه‌شناسی):واکوئل یا فضاهای ریز در دیواره یک لوریکای تیتنتیدی - الف) ساختی که در یک سنگ آذرین همزمان با تشکیل یا جانشینی سنگ اما قبل از انجماد نهایی آن ایجاد می‌شود ، به عنوان مثال ساخت بالشی ایجادشده در طول فوران گدازه یا لایه‌بندی ایجادشده در طول انجماد ماگما - ب) ساخت رسوبی اولیه ، به عنوان مثال طبقه بندی یا ریپل‌مارک - ج)ساختی که قبل از تغییر شکل و تعادل دوباره همراه با جانشینی در عمق کم در یک توده دگرگونی با منشأ عمیق در طول کوهزایی تشکیل شده است (به عنوان مثال توده‌های لرزولیت آلپین)
شعاع
الف) یک پرتوی یک خارپوست ، مثلا هر کدام از 5 استخوانچه منشعب شده در فانوس ارسطوی یک خارپوست را گویند؛ مثلا یک صفحه شعاعی
ب) بخش جانبی یک صفحه اتاقکی یک سخت پوست مژیکای را گیوند که با بالچه یک صفحه پیوندی هم پوشانی دارد و از دیواره توسط تغییری در جهت خطوط رشد ، تفریق می شود
ج) یک خط شعاعی فرضی را گویند که بدن یک جانوران متقارن شعاعی را به بخش های مشابه تقسیم می کند
د) استخوان میانی تر ، از بین دو استخوان ساعد چهارپایان را گویند
جمع: radii ، شعاع - الف) یک پرتوی یک خارپوست ، مثلا هر کدام از 5 استخوانچه منشعب شده در فانوس ارسطوی یک خارپوست را گویند؛ مثلا یک صفحه شعاعی - ب) بخش جانبی یک صفحه اتاقکی یک سخت پوست مژیکای را گیوند که با بالچه یک صفحه پیوندی هم پوشانی دارد و از دیواره توسط تغییری در جهت خطوط رشد ، تفریق می شود - ج) یک خط شعاعی فرضی را گویند که بدن یک جانوران متقارن شعاعی را به بخش های مشابه تقسیم می کند - د) استخوان میانی تر ، از بین دو استخوان ساعد چهارپایان را گویند - جمع: radii

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن