معنی pre emergence tillage

زمين شناسی

pre emergence tillage

خاک‌ورزی پیش ازجوانه‌زنی

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی pre emergence tillage

clean tillage

خاک ورزی پاک

complete tillage

خاک‌ورزی کامل

conservation tillage

خاک‌ورزی حفاظتی

contour tillage

خاک‌ورزی هم‌تراز

conventional tillage

شخم مرسوم

incomplete tillage

خاک‌ورزی ناقص

minimum tillage

خاک ورزی کمینه

moldboard tillage

شخم گاوآهن برگرداندار

mulch tillage

خاک ورزی مالچی

once over tillage

خاک‌ورزی یکباره

oriented tillage

خاک‌ورزی جهت‌دار

post emergence tillage

خاک‌ورزی بعدازجوانه‌زنی

post harvest tillage

خاک‌ورزی پس ازبرداشت

post planting tillage

خاک‌ورزی پس ازکاشت

pre apical

قبل و نزدیک نوک ، انتها یا قسمت خارجی قبل از نوک

pre harvest tillage

خاک‌ورزی پیش ازبرداشت

pre imbrian

قبل از ایمبرین
الف) مرتبط با قدیمی‌ترین عوارض توپوگرافیک و واحدهای نقشه های سنگ‌‌شناختی ماه ، مرکب از سیستمی از سنگ‌هایی که در زمین‌های کوهستانی ظاهر می‌شوند و بخوبی در بخش جنوبی سطح مرئی ماه و بسیار بیشتر در سمت دیگر ماه دیده می شوند
ب) به دوره چینه شناختی که در طی آن سیستم قبل از ایمبرین ایجاد شده ، اطلاق می‌شود

pre imbrian|imbrian|imbrian

قبل از ایمبرین - الف) مرتبط با قدیمی‌ترین عوارض توپوگرافیک و واحدهای نقشه های سنگ‌‌شناختی ماه ، مرکب از سیستمی از سنگ‌هایی که در زمین‌های کوهستانی ظاهر می‌شوند و بخوبی در بخش جنوبی سطح مرئی ماه و بسیار بیشتر در سمت دیگر ماه دیده می شوند - ب) به دوره چینه شناختی که در طی آن سیستم قبل از ایمبرین ایجاد شده ، اطلاق می‌شود

pre planting tillage

خاک‌ورزی پیش ازکاشت

pre splitting

پیش شکافت

pre start tests

آزمونهای پیش راه اندازی

pre start tests|pre commissioning tests|pre commissioning tests

آزمونهای پیش راه اندازی

prealpine facies

رخساره پیش‌آلپی
رخساره ژئوسنکلینالی مشخصه مناطق ساحلی ، نشان‌دهنده رسوبات ضخیم آهکی و مواد درشت قاره ای و شبیه به رسوبات پادگانه بر قاره ای این رخساره عموماً توسط فلیش پوشانده می‌شود ، نظیر منطقه آلپ

prealpine facies|prealpine|prealpine

رخساره پیش‌آلپی - رخساره ژئوسنکلینالی مشخصه مناطق ساحلی ، نشان‌دهنده رسوبات ضخیم آهکی و مواد درشت قاره ای و شبیه به رسوبات پادگانه بر قاره ای این رخساره عموماً توسط فلیش پوشانده می‌شود ، نظیر منطقه آلپ

preanalysis

پیش کاوی ، تجزیه وتحلیل اولیه

prebored

پیش حفاری

prebored|predug|predug

پیش حفاری

pre-boring pressuremeters

پرسیومتر های با گمانه های پیش حفاری شده (PBP) ، فراوانترین نوع پرسیومتر در مطالعات ژیوتکنیک Self- Boring Pressuremeters|SBP|Pressuremeter|Self- Boring پرسیومتر خود حفار (SBP)

pre-boring pressuremeters|pbp|pbp|pressuremeter|pre-boring

precambrian

دوران پرکامبرین (زمان زمین شناسی)
در حدود 4600-543میلیون سال پیش ، در برگیرنده تمام زمان های زمین شناسی قبل از شروع دوران پالئوزوئیک می شود این مقطع زمانی حدود 90 درصد کل زمان زمین شناسی را شامل می شود طول مدت پرکامبرین 4000 میلیون سال است در چینه شناسی ، پرکامبرین را به دو ائون آرکئن (archean) و پروتروزوئیک (proterozoic) تقسیم نموده اند
نام های مترادف : eozoic ، protozoic ، azoic ، archeozoic ، angustozoic ، crypotozoic ، دوران پرکامبرین (زمان زمین شناسی) - در حدود 4600-543میلیون سال پیش ، پرکامبرین را به دو ائون آرکئن (archean) و پروتروزوئیک (proterozoic) تقسیم نموده اند - نام های مترادف : eozoic

precambrian basement

پی ‎سنگ پرکامبرین

precast

پیش ساخته ، پیش ریخته

precast concrete

بتن پیش ساخته

precast concrete pile

شمع پیش ساخته بتنی

precast concrete pile|precast concrete|precast concrete

شمع پیش ساخته بتنی

precast reinforced concrete

بتن مسلح پیش ساخته

precession camera

دوربین پرسشن - دوربین پرتو ایکس به کاررفته برای ثبت پراش از یک بلور واحد که نشان‌دهنده لایه‌های مجزای شبکه معکوس بدون اعوجاج می‌باشد

precession method

روش تغییر محور ، روش چرخش با تغییر محور بورگه

precingular series

مجموعه‌های پرسینگولار
مجموعه‌ای از صفحات ، بین مجموعه‌های رأسی و کمری در دیواره دینوفلاژلیت

precingular series|precingular|precingular

مجموعه‌های پرسینگولار - مجموعه‌ای از صفحات ، بین مجموعه‌های رأسی و کمری در دیواره دینوفلاژلیت

precious

گرانبها ، قیمتی-گوهر ، کانی
به بهترین نوع جواهر یا کانی گفته می‌شود؛ به عنوان مثال " یشم گرانبها" (ژادییت حقیقی که یا بطور کامل و یا به صورت بخشی سبز تند است یا " اسکاپولیت گرانبها" (اسکاپولیت با کیفیت جواهر) ، کانی - به بهترین نوع جواهر یا کانی گفته می‌شود؛ به عنوان مثال " یشم گرانبها" (ژادییت حقیقی که یا بطور کامل و یا به صورت بخشی سبز تند است یا " اسکاپولیت گرانبها" (اسکاپولیت با کیفیت جواهر)

precious garnet

گارنت قیمتی
الف) آلماندین درخشان و به صورت غیرمعمول ارغوانی رنگ
ب) پیروپ درخشان و به صورت غیرمعمول قرمزرنگ ، گارنت قیمتی - الف) آلماندین درخشان و به صورت غیرمعمول ارغوانی رنگ - ب) پیروپ درخشان و به صورت غیرمعمول قرمزرنگ

precious serpentine

سرپانتین گرانبها
نوعی کانی سرپانتین سبز توده‌ای و نیمه‌شفاف ، سرپانتین گرانبها - نوعی کانی سرپانتین سبز توده‌ای و نیمه‌شفاف

precious stone

سنگ قیمتی
الف) سنگ قیمتی که به علت زیبایی ، کمیابی ، مقاومت و سختی دارای بیشترین ارزش تجاری بوده و به صورت سنتی از روزگاران قدیم از اعتبار خاصی برخوردار بوده است؛ به ویژه الماس ، یاقوت ، یاقوت کبود و زمرد (و گاهی مروارید ، اپال ، توپاز و کریسوبریل)
ب) مطلقاً هر نوع ماده جواهری خالص ، سنگ قیمتی - الف) سنگ قیمتی که به علت زیبایی ، توپاز و کریسوبریل) - ب) مطلقاً هر نوع ماده جواهری خالص

precipice

دیواره پرشیب
دیواره یا سطح سنگی بسیار پرشیب ، قائم یا برآمده ، به عنوان مثال سمت مرتفع و پر شیب یک پرتگاه ، دیواره پرشیب - دیواره یا سطح سنگی بسیار پرشیب

precipitable

قابل بارش

precipitate

رسوب شیمیایی ، رسوب کردن ، غیر محلول و ته نشین شونده

precipitated rock

سنگ رسوبی

precipitation

بارندگی ، --- بارش ، فرآیندی که طی آن آبی که در اتمسفر ذخیره شده بصورت باران ، برف یا تگرگ بر خشکی یا اقیانوس فرو ریزد
--- ته نشست ، رسوبگذاری هر نوع آب غلیظ از آتمسفر به سطح زمین ، برف یا تگرگ بر خشکی یا اقیانوس فرو ریزد - --- ته نشست

precipitation facies

رخساره رسوبی
مشخصات رخساره‌ای که شواهدی از شرایط رسوبگذاری که اساساً توسط ساختارهای رسوبی(نظیر چینه‌بندی متقاطع و ریپل‌مارک) و توسط اجزای اصلی(به ویژه فسیل‌ها) معلوم می‌شود ، را فراهم می‌سازد (سوندر ، 1956)

precipitation facies|facies|facies

رخساره رسوبی - مشخصات رخساره‌ای که شواهدی از شرایط رسوبگذاری که اساساً توسط ساختارهای رسوبی(نظیر چینه‌بندی متقاطع و ریپل‌مارک) و توسط اجزای اصلی(به ویژه فسیل‌ها) معلوم می‌شود ، را فراهم می‌سازد (سوندر ، 1956)

precipitation gauge

ریزش سنج

precipitation intensity

شدت بارندگی

precipitation interception

بارش‌گیر

precipitation mass curve

منحنی مجموع بارش

preciptation pit

چاهی که در آن به محلول مس اضافه می شود که موجب می شود مس رسوب کند

precise ephemeris

اطلاعات دقیق مدار ماهواره

precise leveling

ترازیابی دقیق

precise positioning service

تعیین موقعیت دقیق

precise positioning service|pps|pps

تعیین موقعیت دقیق

precise range and rang-rate equipment

نظام طولی دو مسیری
نظام دوپلر که برای تعیین مدار ماهواره ها و مختصات نقط زمینی بکار می رود

precise range and rang-rate equipment|prare|prare

نظام طولی دو مسیری - نظام دوپلر که برای تعیین مدار ماهواره ها و مختصات نقط زمینی بکار می رود

precision

دقت ، دقیق ، سنجش توانایی تشخیص و تمایز میان مقدارهای تقریبا نزدیک به هم
میزان تشخیص و تمایز که با آن یک کمیت بیان می شود ، سنجش توانایی تشخیص و تمایز میان مقدارهای تقریبا نزدیک به هم - میزان تشخیص و تمایز که با آن یک کمیت بیان می شود

precision depth recorder

ژرفاسنج دقیق
عمق‌یاب پژواکی دارای دقت بیشتر از 1 در 3000 مخفف: PDR ، ژرفاسنج دقیق - عمق‌یاب پژواکی دارای دقت بیشتر از 1 در 3000 مخفف: PDR

precision levelling

ترازیابی دقیق

precision measuring equipment

تجهیزات سنجش دقیق

precision scale

مقیاس دقیق

precompression

پیش تنیدگی ، پیش فشردگی ، پیش تنش

precompression pressure

فشار پیش تحکیمی

preconsolidation

پیش تحکیم یافته

preconsolidation pressur

فشارپیش تراکم

preconsolidation pressure

فشار پیش تحکیمی ، فشار پیش تراکمی
بیشترین تنش مؤثر که خاک یا رسوب در معرض آن قرار گرفته اند؛ فشار روی رسوب پیش‌تحکیمی توسط مواد پوشاننده فعلی یا قبلی یا خشک‌شدن سیلت یا رس به علت فشردگی اعمال می‌شود ، فشار پیش تراکمی - بیشترین تنش مؤثر که خاک یا رسوب در معرض آن قرار گرفته اند؛ فشار روی رسوب پیش‌تحکیمی توسط مواد پوشاننده فعلی یا قبلی یا خشک‌شدن سیلت یا رس به علت فشردگی اعمال می‌شود

preconsolidation prestress

فشارپیش تراکم

precurrent mark

نشان پیش جریان
ساختار ایجادشده روی سطح یک رسوب متراکم‌نشده قبل از ورود یک جریان آشفته؛ به عنوان مثال یک شیار جانوری

precurrent mark|precurrent|precurrent

نشان پیش جریان - ساختار ایجادشده روی سطح یک رسوب متراکم‌نشده قبل از ورود یک جریان آشفته؛ به عنوان مثال یک شیار جانوری

predation

شکارگری

predictable

قابل پیشگویی

prediction

پیش بینی

predictive text input(t9)

سامانه انشاء هوشمند
این فناوری به کاربر این امکان را می دهد که فقط با وارد کردن حرف اول و یا دوم هر کلمه از میان لغات پیشنهاد شده توسط دستگاه ، کلمه مورد نظر خود را انتخاب کندو در وقت صرفه جویی کند همچنین سرعت ورود کلمات بیشتر می شود و در عین حال ورود کلمات آسانتر نیز می گردد

predictive text input(t9)|t9|t9|predictive text input

سامانه انشاء هوشمند - این فناوری به کاربر این امکان را می دهد که فقط با وارد کردن حرف اول و یا دوم هر کلمه از میان لغات پیشنهاد شده توسط دستگاه ، کلمه مورد نظر خود را انتخاب کندو در وقت صرفه جویی کند همچنین سرعت ورود کلمات بیشتر می شود و در عین حال ورود کلمات آسانتر نیز می گردد

prefabricated

پیش ساخته

prefect cleavage

رخ کامل
درصورتی که کانی به راحتی و به صورت صفحات نازک با سطوح صاف و و صیقلی بشکند می گویند که داری رخ کامل است مانند میکا و ژیپس همچنین انواع رخ را بنگرید ، رخ کامل - درصورتی که کانی به راحتی و به صورت صفحات نازک با سطوح صاف و و صیقلی بشکند می گویند که داری رخ کامل است مانند میکا و ژیپس همچنین انواع رخ را بنگرید

preferential flow

جریان ترجیحی

preferred orientation

جهت گیری برتر

preglabellar field

منطقه پیش گلابلار
بخشی از قسمت مرکزی سر تریلوبیت بین برآمدگی پیشانی میان دوابرو و شیار مرزی جلویی

preglabellar field|preglabellar|preglabellar

منطقه پیش گلابلار - بخشی از قسمت مرکزی سر تریلوبیت بین برآمدگی پیشانی میان دوابرو و شیار مرزی جلویی -

prehistoric

ماقبل تاریخ
الف) به آنچه مرتبط با گذشته و قبل از سوابق ثبت‌شده مرتبط با انسان می باشد ، گفته می‌شود
ب) مرتبط با قبل از تاریخ ، به عنوان مثال مطالعه انسان در زمان قبل از سوابق ثبت‌شده‌اش ، ماقبل تاریخ - الف) به آنچه مرتبط با گذشته و قبل از سوابق ثبت‌شده مرتبط با انسان می باشد ، گفته می‌شود - ب) مرتبط با قبل از تاریخ

prehnite

پرهنیت ، پرهنیت نیمه شفاف است ، زئولیت نیست ، با زئولیت ، داتولیت و کلسیت دیده می شود در رگه ها و غارهای سنگهای بازالتی دیده می شود ، بعضی مواقع در گرانیت ها ، سینیت ها یا گنیس ها مشاهده می شود اولین بار در آفریقای جنوبی دیده شد
فرمول شیمیایی : Ca2 Al2 Si3 O10(OH)2
گروه کانی شناسی (شیمیایی): سیلیکات
گروه کانی (ساختاری): فیلوسیلیکات
رنگ: معمولا سبز و سبز مایل به زرد
جلا: شیشهای
سیستم تبلور: اورترومبیک
کلیواژ: یک جهت کامل
سختی: 6 - 6 5
رنگ خاکه: سفید
وزن مخصوص: 2 9 ، سینیت ها یا گنیس ها مشاهده می شود اولین بار در آفریقای جنوبی دیده شد - فرمول شیمیایی : Ca2 Al2 Si3 O10(OH)2 - گروه کانی شناسی (شیمیایی): سیلیکات - گروه کانی (ساختاری): فیلوسیلیکات - رنگ: معمولا سبز و سبز مایل به زرد - جلا: شیشهای - سیستم تبلور: اورترومبیک - کلیواژ: یک جهت کامل - سختی: 6 - 6 5 - رنگ خاکه: سفید - وزن مخصوص: 2 9

preisingerite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Bi3(AsO4)2O(OH) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Bi3(AsO4)2O(OH)

preiswerkite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:NaMg2Al3Si2O10(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:NaMg2Al3Si2O10(OH)2

prementum

پیش چانه ناحیه ای از لب زیری که روی آن پالیها و لیگولا قرار دارد

premolar

دندان آسیاب کوچک
دندانهایی که جایگزین آسیاهای شیری می شود و بین آسیاهای دائمی و دندان نیش قرار دارند ، دندان های 4 و 5 از خط میانی و دو که عمل جویدن و بریدن و نگهداشتن را بر عهده دارند و در هر فک چهار عدد و در دهان 8 عدد هستند ، bicuspid هم نامیده می شوند

premolar|bicuspid|bicuspid

دندان آسیاب کوچک - دندانهایی که جایگزین آسیاهای شیری می شود و بین آسیاهای دائمی و دندان نیش قرار دارند ، دندان های 4 و 5 از خط میانی و دو که عمل جویدن و بریدن و نگهداشتن را بر عهده دارند و در هر فک چهار عدد و در دهان 8 عدد هستند ، bicuspid هم نامیده می شوند

preobrazhenskite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Mg3B11O15(OH)9 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Mg3B11O15(OH)9

preoccupied name

نام قبلاً به کاررفته
در رده بندی جانوران ، نامی که مؤخر است ، به عنوان مثال نام متشابه ، غیرموجود برای استفاده بدلیل اینکه قبلاً به تاکسون مختلفی داده شده است ، نام قبلاً به کاررفته - در رده بندی جانوران

preoral cavity|preoral|preoral

حفره پیش‌دهانی - گودی بالای گلو در یک تینتینید

prepacked concrete

بتون پیش آکنده

preparatio

مکانی که زغال تغییر و دانه بندی شده و برای بازار آماده می گردد

preplaced aggregate concrete

بتن پیش‌آکنده
برای بتن‌ریزی قطعات ویژه ، نظیر برخی محفظه‌های پیلهای هسته‌ای یا فضاهایی که ریختن ، جا دادن و متراکم کردن بتن تازه در آنها به سادگی میسر نیست از بتن پیش‌آکنده استفاده می‌شود در این روش سنگدانه‌های درشت در درون قالب یا در فضای مورد نظر چیده شده یا با وسایل مناسب و به نحوی مشخص ریخته ، توزیع و متراکم می‌شوند سپس ملات سیمان ، که معمولاً حاوی مواد روان کننده و منبسط شونده است ، به طور مداوم از پایین به بالا تحت فشاری بین 5 تا 8 اتمسفر ، به طور یکنواخت در فضای خالی بین سنگدانه‌ها تزریق می‌شود کوچکترین اندازه سنگدانه مصرفی باید حداقل 8 تا 10 برابر بزرگترین اندازه دانه‌‌های ماسه موجود در دوغاب باشد قالب و قطعات محصور کننده محل مورد بتن‌ریزی باید کاملاً آب‌بند بوده و بتوانند فشار ملات سیمان را تحمل کنند ، بتن پیش‌آکنده - برای بتن‌ریزی قطعات ویژه

prepuce

غلفه ، پوست ختنه گاه

prepupa

پیش شفیره دوره قبل از شفیرگی دوره فعالیت کم لارو قبل از شفیره شدن

prescutum

پیش سپر محوطه جلوی میان گرده

presence

وجود

present before

پیشین ، افق شخم زده خورده

present serviceability index

نشانه خدمت حاضر روسازی (PSI)

present serviceability index|psi|psi

نشانه خدمت حاضر روسازی (PSI)

preseptal passage

گذرگاه پیش‌تیغه‌ای
دهانه‌ای که همه حجرات کوچک حجره همسان یک پوسته فرامینیفری را به هم متصل می کند(نظیر آلوئولینیدا) ، واقع در بخش جلویی حجره ، گذرگاه پیش‌تیغه‌ای - دهانه‌ای که همه حجرات کوچک حجره همسان یک پوسته فرامینیفری را به هم متصل می کند(نظیر آلوئولینیدا)

preshrunk concrete

بتن نیم ساخته

pressed amber

صمغ فشرده ، صمغ گوهری

pressiometer

پرسیومتر که به صورت Pressuremeter هم نوشته می شود ، سوندی استوانه ای شکل و دارای غشاء انعطاف پذیر و منبسط شونده است که برای اعمال فشار یکنواخت به دیواره گمانه طراحی شده است اولین بار توسط Louis Menard-1955)) اسفاده شد

pressiometer|pressuremeter|pressuremeter

pressolved

حل‌شده فشاری - به طبقه یا سنگ رسوبی که در آن دانه‌ها متحمل انحلال فشاری گردیده‌اند ، گفته می‌شود به عنوان مثال "pressolved quartzite" که سفتی ویکنواختی آن به علت بافت به‌هم‌‌ پیوسته و محکم دانه‌های کوارتز است که در معرض انحلال فشارشی قرار گرفته اند این واژه توسط هیلد(1956 ، ص22) معرفی شده است

pressure

فشار
الف) نیروی اعمال شده در طول یک سطح حقیقی یا مجازی که بر مبنای مساحت سطح تقسیم می‌شود ، نیروی واحد سطح اعمال شده بر سطح ، توسط واسطه‌ای که با آن در تماس است
ب) شکل کوتاه متداول برای فشار زمین‌ایستایی ، فشار - الف) نیروی اعمال شده در طول یک سطح حقیقی یا مجازی که بر مبنای مساحت سطح تقسیم می‌شود ، توسط واسطه‌ای که با آن در تماس است - ب) شکل کوتاه متداول برای فشار زمین‌ایستایی

pressure arch

قوس فشار
برجستگی موج‌مانند تشکیل‌شده توسط فشار روی سطح یک یخچال ، قوس فشار - برجستگی موج‌مانند تشکیل‌شده توسط فشار روی سطح یک یخچال

pressure bulb

حباب فشار

pressure canal

کانال تحت فشار

pressure cell

فشار سنج

pressure conduit

کانال تحت فشار(آب)

pressure cone

مخروط فشاری ، مخروط خردشدگی

pressure cone|pressure cones|pressure cones

مخروط فشاری ، مخروط خردشدگی

pressure decay

واپاشی فشاری
افت معمولاً تدریجی از شرایط فشاری موقتی و نابهنجار متمایل به سمت فشاری که تقریباً در تعادل بیشتری با شرایط ثابت یا پایدار زیست‌محیطی می باشد Pressure surface map نقشه سطح فشار ، مترادف کمتر مقدم نقشه پتانسیل‌سنجی ، واپاشی فشاری - افت معمولاً تدریجی از شرایط فشاری موقتی و نابهنجار متمایل به سمت فشاری که تقریباً در تعادل بیشتری با شرایط ثابت یا پایدار زیست‌محیطی می باشد Pressure surface map نقشه سطح فشار

pressure diversion system

سامانه انحراف آب تحت فشار

pressure dome

گنبد فشاری ، تپه

pressure drag

نیروی مقاوم فشاری ، پسای فشاری ، مقاومت فشاری

pressure equalizer

تعدیل کننده فشار

pressure figure

شکل فشاری
الگویی شبیه به یک ستاره شش‌پر ، ایجادشده توسط تلاقی خطوط جدایش حاصل لغزش ، هنگامی که کانی‌های خاص به ویژه میکا با درجه‌ای کند فشرده می شوند گوشه ها از نظر ویژگی و نه لزوماً از نظر وضعیت ، مشابه با اشکال ضربه‌ای می‌باشند ، شکل فشاری - الگویی شبیه به یک ستاره شش‌پر

pressure filter

فیلتر فشاری
این فیلتر از یک سری محفظه های کم عمق که دیواره قایم آن با پارچه فیلتری آستر شده ، تشکیل گردیده است محلول ، تحت فشار به داخل محفظه ها پمپمی شودوموادجامد مانند یک لایه نازک روی دیوار باقی میمانند و تشکیل کیک می دهند سیال حاصل از فیلتراسیون از کیک جامد گذشته و از دریچه خروجی تعبیه شده در کف فیلتر تخلیه می شود ، فیلتر فشاری - این فیلتر از یک سری محفظه های کم عمق که دیواره قایم آن با پارچه فیلتری آستر شده

pressure fringe

حاشیه فشاری ، سایه فشاری

pressure gauge

فشار سنج

pressure gradient

شیب فشار ، گرادیان فشار
الف) نرخ تغییرات فشار در یک جهت معین در فضا در زمانی ثابت در اقیانوس ، تغییرات فشار ناشی از توزیع قائم چگالی(که بستگی به دما و شوری آب دارد) ، ناشی از شیب سطح دریا نسبت به سطح هموار و یا نتیجه اختلاف در فشار جوی در سطح دریا می باشد
ب) به صورت بی‌قاعده برای بزرگای شیب به کار می رود ، گرادیان فشار - الف) نرخ تغییرات فشار در یک جهت معین در فضا در زمانی ثابت در اقیانوس ، ناشی از شیب سطح دریا نسبت به سطح هموار و یا نتیجه اختلاف در فشار جوی در سطح دریا می باشد - ب) به صورت بی‌قاعده برای بزرگای شیب به کار می رود

pressure head

بار فشار
اعمال نیرو با استفاده از فشار ، بار فشار - اعمال نیرو با استفاده از فشار

pressure ice

یخ فشاری
واژه‌ای عمومی برای یخ ، به ویژه یخ دریا که سطح آن در برخی نقاط در نتیجه تنش‌های ایجادشده توسط باد ، جریان‌ها یا امواج ، تغییر شکل یافته است؛ این یخ شامل قطعاتی از یخ فشرده‌شده مجاور ساحل یا جایی‌که به سمت بالا یا پایین تحت فشار قرار گرفته ، می باشد یخ فشاری ممکن است " شناور" ، " برجسته" یا "خیمه‌مانند" باشد

pressure ice|deformed ice|deformed ice

یخ فشاری - واژه‌ای عمومی برای یخ ، به ویژه یخ دریا که سطح آن در برخی نقاط در نتیجه تنش‌های ایجادشده توسط باد ، جریان‌ها یا امواج ، تغییر شکل یافته است؛ این یخ شامل قطعاتی از یخ فشرده‌شده مجاور ساحل یا جایی‌که به سمت بالا یا پایین تحت فشار قرار گرفته ، می باشد یخ فشاری ممکن است " شناور" ، " برجسته" یا "خیمه‌مانند" باشد

pressure maintenance

حفظ فشار - واردساختن سیال به داخل مخزن نفت یا گاز برای حفظ فشار و به دنبال آن افزایش بازیافت نهایی

pressure melting

ذوب فشاری
ذوب یخ در محلی که نقطه ذوب در اثر افزایش فشار ، کاهش یافته است ؛ به ویژه بخش اول فرآیند بازانجماد در یک یخچال ، یافت‌شده در مکان‌هایی که یخ رورانده مخصوصاً ضخیم است ، ذوب فشاری - ذوب یخ در محلی که نقطه ذوب در اثر افزایش فشار

pressure membrane

غشای فشاری

pressure pan

کفه فشاری

pressure penitente

ستون فشاری
ستون کنگره‌ای برف مرکب از یخ سفید درخشان ، تشکیل‌شده داخل پشته‌ای باریک به علت فشار جانبی رودهای یخرفتی همگرا و ناشی ازذوب یخ های مجاور پوشیده از واریزه (ورکمن ، 1914) این عوارض ، سطوح بالاتر و وجوه دارای شیب تند را شکسته‌اند( مشابه مخروط‌های تیز ، گوه‌ها یا هرم‌ها) و معمولاً در بخش های پایین‌ دست یخچال‌ها ، جایی که رودهای یخرفتی شدیداً توسعه می یابند ، وجود دارند ، ستون فشاری - ستون کنگره‌ای برف مرکب از یخ سفید درخشان

pressure penstock

لوله آب بر پر فشار ، تونل پرفشار

pressure plateau

فلات فشاری
منطقه بالاآمده یک جریان ضخیم و دریاچه‌ای گدازه ، با اندازه بیش از 3 تا 4 مترمربع که بالاآمدگی آن ناشی از نفوذ گدازه جدید از زیر است که به سطح نمی‌رسد بخش زیرین این جریان ممکن است برای چندین هفته ، مایع باقی بماند ، فلات فشاری - منطقه بالاآمده یک جریان ضخیم و دریاچه‌ای گدازه

pressure pulsation

ضربان فشار (هیدرودینامیکی)

pressure reducing valve

شیر فشارشکن

pressure reducing valve|pressure relief valve|pressure relief valve

شیر فشارشکن

pressure relief pipe

لوله فشارشکن

pressure relief valve

شیر فشارشکن

pressure relief well

چاه فشارشکن

pressure relieving joint

درز فشارگیر

pressure resistance

مقاومت فشاری
در دینامیک سیالات ، تنش نرمال ناشی از شتاب سیال که موجب کاهش فشار از سوی بالا دست به سمت پایین دست یک شیء می شود و به صورت عمود با مرز عمل می کند (چو ، 1957) ، مقاومت فشاری - در دینامیک سیالات

pressure shadow

سایه فشاری
در سنگ‌شناسی ساختمانی ، مجموعه هایی از دانه‌های جدید رشد کرده روی بخش‌های مخالف دانه میزبان پورفیروبلاست یا آواری که به ‌موجب آن ساختاری دراز و باریک ایجاد می‌شود این ساخت عموماً به موازات برگوارگی قرار می گیرد وممکن است یک خط‌واره را مشخص کند (هوبز ، مینز و ویلیامز ، 1976) ، سایه فشاری - در سنگ‌شناسی ساختمانی

pressure shaft

محور پرفشار ، شافت پرفشار ، تونل تحت فشار

pressure solution

انحلال فشاری

pressure surface

سطح فشار
مترادف کمتر مقدم سطح پتانسیل‌سنجی ، سطح فشار - مترادف کمتر مقدم سطح پتانسیل‌سنجی

pressure surge

خیزاب فشار- موج فشاری

pressure tank

تونل تحت فشار (آب)

pressure tube

لوله فشاری
حفره عمیق استوانه‌ای تشکیل‌شده در یک یخسار توسط فرونشست یک سنگ مجزا که تشعشع خورشیدی بیشتری را نسبت به یخ مجاور جذب کرده است (مالت ، 1838) ، لوله فشاری - حفره عمیق استوانه‌ای تشکیل‌شده در یک یخسار توسط فرونشست یک سنگ مجزا که تشعشع خورشیدی بیشتری را نسبت به یخ مجاور جذب کرده است (مالت

pressure tunnel

آبراهه تحت فشار(آب)

pressure tunnel development

طرح تونل پر فشار

pressure vessel

محفظه فشار ، مخزن تحت فشار

pressure void ratio curve

منحنی فشار ، نسبت پوکی

pressure wave

موج فشاری ، موج P

pressure-melting temperature|pressure-melting|pressure-melting

دمای ذوب فشاری - دمایی که در آن یخ می‌تواند در فشار معین ذوب شود

pressuremeter

مقاومت سنج

prestress

پیش تنیدن

prestressed

پیش تنیده

prestressed concrete

بتن پیش تنیده

prestressed dam

سد پیش تنیده

prestressing

پیش تنیدگی

prestressing cable

کابل پیش تنیدگی

prestressing force

نیروی پیش تنیدگی

pretensioning

پیش کشیدگی

pretensioning load

بار پیش کشیدگی

pretulite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:ScPO4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:ScPO4

prevailing wind

باد غالب

preverification

قرایند پالایش یک برنامه CLDC
زمانی که یک برنامه با CLDC اجرا می شود تمام کلاس های کامپایل شده باید پالایش شوند این عمل فرایندی برای اضافه کردن تفسیر اضافی به کمک ماشین مجازی CLDC به یک فایل بایت کد کلاس است این فرایند این اطمینان را به وجود می آورد که محتوای کلاس فقط کد هایی اجرا شوند که در آن CLDC JVM باشند ، قرایند پالایش یک برنامه CLDC - زمانی که یک برنامه با CLDC اجرا می شود تمام کلاس های کامپایل شده باید پالایش شوند این عمل فرایندی برای اضافه کردن تفسیر اضافی به کمک ماشین مجازی CLDC به یک فایل بایت کد کلاس است این فرایند این اطمینان را به وجود می آورد که محتوای کلاس فقط کد هایی اجرا شوند که در آن CLDC JVM باشند

previtrain

عدسی چوبی لیگنیت
عدسی‌های چوبی در لیگنیت که معادل ویترین در زغال‌سنگ با رتبه بالاتر می باشد (اسکوف ، 1960) ، عدسی چوبی لیگنیت - عدسی‌های چوبی در لیگنیت که معادل ویترین در زغال‌سنگ با رتبه بالاتر می باشد (اسکوف

primary tillage

خاک‌ورزی اولیه

reduced tillage

کم‌خاک‌ورزی

ridge tillage

شخم جوی وپشته ای

stubble mulch tillage

خاک‌ورزی مالچی-کلشی

subsurface tillage

شخم زیرسطحی

surface tillage

خا‌ک‌ورزی سطحی

tillage

خاک‌ورزی

zero tillage

بدون خاک ورزی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی pre emergence tillage

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی pre emergence tillage

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما