معنی back water limit

زمين شناسی
back water limit
مرز یا حد پشتاب ، حد فراب ، حدپنگاب
مرزپشتاب یا حد تاثیر پشتاب مقطعی از رودخانه است که در آن سطوح آب پشت بدرون سطح طبیعی آب راه یافته و در آن نفود می کند از این رو ، از این محل یا مرز بسوی بالادست اثری از پشتاب وجود ندارد
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی back water limit
back water limit|limit of back water effect|limit of back water effect
مرز یا حد پشتاب ، حد فراب ، حدپنگاب مرزپشتاب یا حد تاثیر پشتاب مقطعی از رودخانه است که در آن سطوح آب پشت بدرون سطح طبیعی آب راه یافته و در آن نفود می کند از این رو ، از این محل یا مرز بسوی بالادست اثری از پشتاب وجود ندارد
assay limit|cutoff limit|cutoff limit|economic limit
حد و مرز عیارسنجی حد ومرز یک کانسنگ آنگونه که با عیارسنجی تعیین می شود تا بوسیله کنترل های ساختمانی ، چینه شناسی یا سایر کنترل های زمین شناسی مقایسه شود با: cutoff grade ؛ مترادف: Economic limit / cutoff limit
atterberg limits|consistency limits|consistency limits|atterberg|liquid limit
حدهای آتربرگ حدود مرزی محتوی آب بین حالات نیمه مایع و موم سانی در یک رسوب (که به عنوان حد مایع از آن یاد می شود) و بین حالات پلاستیک و نیمه جامد (که به عنوان موم سانی شناخته می شود) مترادف: consistency limits
back actor shovel
کج بیل مکانیکی
back actor shovel|back actor|back actor
کج بیل مکانیکی
back arc
حوضه پشت کمانی ، قوس پشتی
ناحیه مجاور یک قوس آتشفشانی مرتبط با فرو رانش ، بر روی طرف مخالف گودال و صفحه فرورونده نقش تکنوتیکی پشت قوس معمولا کششی است ، قوس پشتی ناحیه مجاور یک قوس آتشفشانی مرتبط با فرو رانش
back arc spreadling zone
پهنه بازشده پشت کمانی
back arc spreadling zone|back arc|back arc
پهنه بازشده پشت کمانی
back azimuth
آزیموت برگشتی
زاویه افقی یک زمینلرزه از گیرنده نسبت به مرکز سطحی در جهت حرکت عقربه های ساعت
back azimuth|azimuth|azimuth
آزیموت برگشتی زاویه افقی یک زمینلرزه از گیرنده نسبت به مرکز سطحی در جهت حرکت عقربه های ساعت
back blowing
باز شوئی ، شستشو و توسعه چاه ، شستشوی چاه
back draft
شیب وارو
back filling
خاکریزی ، پرسازی
back float
فرجه پسین
back flow
پس زدن
back form
قالب پشت گیر
back furrow
خاک پشته
back hoe
کج بیل ، بیل سر کج ، بیل حفاری ، بیل مکانیکی پس کاو
back pier
دیواره های میانی لوله های مکش در پشت نیروگاه
back pressure
فشار معکوس
back prop
شمع پشت بند (گود برداری)
back propagation
پس انتشار
back reef
پس ریف یا ریف پشتی ، لاگون محدود شده در پشت یک سد ریفی
سمت روبه خشکی یک ریف که شامل محدوده بین ریف و خشکی اصلی و رسوبات آن است ، رسوبات خشکی ، ریف را به خشکی اصلی متصل می کنند
مقایسه کنید با fore reef
back reef|reef|reef|fore reef
پس ریف یا ریف پشتی ، لاگون محدود شده در پشت یک سد ریفی سمت روبه خشکی یک ریف که شامل محدوده بین ریف و خشکی اصلی و رسوبات آن است ، رسوبات خشکی ، ریف را به خشکی اصلی متصل می کنند مقایسه کنید با fore reef
back shovel
کج بیل ، بیل سر کج ، بیل حفاری ، بیل مکانیکی پس کاو
back shovel|back hoe|back hoe
کج بیل ، بیل سر کج ، بیل حفاری ، بیل مکانیکی پس کاو
back sight
دید عقب ، قرایت عقب
back slope
پشت شیب
back stay
پشت بند ، مهار
back tangent
مماس پشتی
back thrusting
عقب راندگی
back to back
خاک های پشته ای
back up capacity
ظرفیت کمکی
back up plate
پشت بند
back water
آب پسروی شده ، آبی که بوسیله یک حائل سد مانند نگهداری می شود
backbeach
فراساحل یا بخش عقبی ساحل
backbeach|backshore|backshore
فراساحل یا بخش عقبی ساحل
backbone
کوه پشته
backbone|backbones|backbones
کوه پشته
backfill
پس پر ، خاکریز کردن
باطله معدنی یا سنگ که برای حمایت سقف بعد از برداشت زغال سنگ به کار می رود ، خاکریز کردن باطله معدنی یا سنگ که برای حمایت سقف بعد از برداشت زغال سنگ به کار می رود
backfill concrete
بتن پرکننده
background
زمینه
در زمین شناسی پزشکی : ویژگی مربوط به مکانی خاص یا سنجش هایی از آن مکان که ناشی از فرایندهای طبیعی است و فرایندهای انسانی بر آن تأثیری ندارند در برخی موارد واژه "زمینه طبیعی" برای تأکید بر جنبه غیرانسانی آن به کار می رود با انتقال آلودگی های انسانی (برای مثال آلاینده های آلی ماندگار) در جو ، این مسئله که آیا ساختگاه های زمینه برای چندین ماده وجود دارند ، قابل بحث است ، زمینه در زمین شناسی پزشکی : ویژگی مربوط به مکانی خاص یا سنجش هایی از آن مکان که ناشی از فرایندهای طبیعی است و فرایندهای انسانی بر آن تأثیری ندارند در برخی موارد واژه "زمینه طبیعی" برای تأکید بر جنبه غیرانسانی آن به کار می رود با انتقال آلودگی های انسانی (برای مثال آلاینده های آلی ماندگار) در جو
background concentration
غلظت زمینه
backhoe
کج بیل ، نهرکن
کج بیل هادارای صندوقه هایی هستندکه سطح آنهابه طرف ماشین می باشدوازآن می توان درحفاری های زیرسطح ایستابی ماشین استفاده کرد کاربرداصلی این ماشینهادرحفرکانالهاوبارگیری ازسطحی پایین ترازسطح ایستایی ماشین است ظرفیت صندوقه های کج بیل تا23مترمکعب نیزمی رسدکه باعث ایجادسهولت کاردرشرایط سخت شده است ، نهرکن کج بیل هادارای صندوقه هایی هستندکه سطح آنهابه طرف ماشین می باشدوازآن می توان درحفاری های زیرسطح ایستابی ماشین استفاده کرد کاربرداصلی این ماشینهادرحفرکانالهاوبارگیری ازسطحی پایین ترازسطح ایستایی ماشین است ظرفیت صندوقه های کج بیل تا23مترمکعب نیزمی رسدکه باعث ایجادسهولت کاردرشرایط سخت شده است
backing strip
پشت بند جوش
backing up of the tail water
پسروی آب پائین رودخانه یا نهر
backing wall
دیوار پشت کار
backland
ناحیه پشت ساحلی ، پس بوم یا پس کرانه ، در تکتونیک معادل است باhinterland
پس کرانه یا پس لاد ، در ژیومرفولوژی زمین پست و هموار در دو سوی رودخانه و پشت خاکریز طبیعی ، بخشی از دشت سیلابی که از قاعده دامنه دره گسترش پیدا کرده و توسط خاکریز طبیعی از رودخانه جدا می شود مترادف با back lands
backland|hinterland|hinterland|back lands|back land
پس بوم یا پس کرانه ، در تکتونیک معادل است باhinterland پس کرانه یا پس لاد ، در ژیومرفولوژی زمین پست و هموار در دو سوی رودخانه و پشت خاکریز طبیعی ، بخشی از دشت سیلابی که از قاعده دامنه دره گسترش پیدا کرده و توسط خاکریز طبیعی از رودخانه جدا می شود مترادف با back lands
backlimb
پس یال یا یال پشتی ، یال کم شیب تر از دو یال چین تاقدیس مانند نامتقارن
مقایسه کنید با forelimb ، یال کم شیب تر از دو یال چین تاقدیس مانند نامتقارن مقایسه کنید با forelimb
backs of a fold
پشته یک چین
backscatter
پراکنش انرژی الکترومغناطیسی توسط ذرات ریز و برگشت آن به منبع ارسال کننده
backshore
حاشیه کناری ، حاشیه ساحلی ، فراساحل یا بخش عقبی ساحل ، کرانه جزر و مد ، باریکه
منطقه بالایی یا درونی ساحل که معمولاً خشک و باریک است و بین حد بالایی جزر و مد و حد بالایی ساحل قرار دارد؛ این بخش تنها زمانی که طوفان اتفاق می افتد یا مد به صورت غیر طبیعی بالاست در معرض امواج و آب قرار می گیرد این بخش اصولاً افقی است یا به سمت خشکی شیب دارد و توسط یالی که به سمت دریا شیب دارد از foreshore جدا شده است
منطقه ای که در پای صخره دریایی قرار دارد
، باریکه منطقه بالایی یا درونی ساحل که معمولاً خشک و باریک است و بین حد بالایی جزر و مد و حد بالایی ساحل قرار دارد؛ این بخش تنها زمانی که طوفان اتفاق می افتد یا مد به صورت غیر طبیعی بالاست در معرض امواج و آب قرار می گیرد این بخش اصولاً افقی است یا به سمت خشکی شیب دارد و توسط یالی که به سمت دریا شیب دارد از foreshore جدا شده است منطقه ای که در پای صخره دریایی قرار دارد
backslope
دامنه پرشیب ، شیب گرده
backswamp
باتلاق کناری ، باتلاق خلفی
منطقه ای با زهکشی ضعیف در دشت سیلابی که پس از تشکیل خاکریز طبیعی پدید می آید
پس باتلاق یا مرداب پشتی ، منطقه باتلاقی و لجن زار فروافتاده که بر روی دشت سیلابی توسعه پیدا کرده است و به واسطه وجود خاکریزهای طبیعی رودخانه زهکشی خوبی ندارد ، باتلاق خلفی منطقه ای با زهکشی ضعیف در دشت سیلابی که پس از تشکیل خاکریز طبیعی پدید می آید پس باتلاق یا مرداب پشتی
backus naur form
سیستمی برای توصیف ترکیب یک زبان و قابل استفاده برای عرضه قالبهای دادهای و زبانهای رایانهای
backwash
پسروی آب دریا
پسروی آب دریا به پایین ساحل که متعاقب شکستن موجی صورت می گیرد ، پسروی آب دریا پسروی آب دریا به پایین ساحل که متعاقب شکستن موجی صورت می گیرد
backwasting
پسرفت ، پسروی جبهه یخچال
حرکت ثقلی مواد که باعث می شود دامنه عقب نشینی کند بدون این که شکل آن تغییر کند
backwasting|back wasting|back wasting
پسرفت ، پسروی جبهه یخچال حرکت ثقلی مواد که باعث می شود دامنه عقب نشینی کند بدون این که شکل آن تغییر کند
backwater
برگشت آب ، پسرفت ، مرداب
backwater curve
منحنی یا نمودار پنگاب ، نمودار برگشت آب
نموداری است که افزایش ارتفاع گیری سطح آب مخزن از سد ، بند ، خاکریز و دیگر موارد را تا انتهای دریاچه مخزن که توسط جریان آب ورودی ایجاد می شود ، ارائه می دهد ، نمودار برگشت آب نموداری است که افزایش ارتفاع گیری سطح آب مخزن از سد
backwater effect
اثر پنگاب
backwater gate
دریچه اطمینان
backwearing
سایش پسرفتی
فرسایشی که سبب عقب نشینی پرتگاه ، دامنه تپه یا کوه به صورت موازی و یا پسروی جانبی دامنه بدون تغییر شکل آن می شود؛ فرآیندی است که به توسعه و گسترش دشتها و جلگه های آبرفتی کمک می کند ، سایش پسرفتی فرسایشی که سبب عقب نشینی پرتگاه
casagrande liquid limit
کاساگرانده
این دستگاه برای تعیین مقدار درصد رطوبت موجود در خاک طراحی شده است برای تعیین مقدار رطوبت خاک توسط این دستگاه خاک از حالت جامد انعطاف پذیر یا پلاستیسیته به حالت مایع یا روان در می آید
confidence limit
حد اطمینان مقدار یا ارزش بالایی یا پایینی دامنه ای که درون آن یک اندازه گیری یا پارامتر حقیقی با یک احتمال تعیین شده افت می کند
consistency limit
حد سفتی
creep limit
حد خزش ، حد انبساط‌ دائمی تنش حداکثر که ماده ای بدون آن که دچار خزش آشکار و قابل ملاحظه ای شود ، می تواند عمل کند
cutoff limit
محدوده عیار حد ، عیار حد
detection limit
حد آشکارسازی حداقل مقدار مشخصی از عنصر که تحت شرایط اندازه‌گیری خاص قابل شناسایی است
elastic limit
حد کشسانی
equilibrium limit
حد تعادل ، خط تعادل
fatigue limit
حد خستگی
firn limit
حد یخ برف ، خط یخ برف
grading limit
محدوده اندازه دانه
با انتخاب دو اندازه دانه دلخواه ، یک محدوده اندازه دانه بین آن دو ایجاد می شود ، محدوده اندازه دانه با انتخاب دو اندازه دانه دلخواه
liquid limit
حد رطوبت خاک ، حد رطوبتی که در آن خاک از حالت پلاستیک جامد بصورت مایع روان در می آید این حالت را می توان بوسیله آزمایش تعیین کرد ، حد روانی ، حد میعان ، ll
liquid limit test|liquid limit|liquid limit
آزمایش حد روانی ، ll برای تعیین حد روانی بکار می رود
lower plastic limit
حد پایین خمیری
plastic limit
حد پلاستیک
plastic limit test|plastic limit|plastic limit
آزمایش حد خمیری ، pl
plasticity limit
حد خمیر سانی
poisson limit
حد پواسون
proportional limit
حد تناسب ، حد نسبی‌ ، حد خطی‌ - بالاترین میزان تنشی که یک ماده می‌تواند قبل از ازبین‌رفتن رابطه خطی بین تنش و کرنش تحمل کند ، به عنوان مثال قبل از اینکه حرکت ماده مطابق قانون هوک متوقف شود
roche limit
محدوده راش
فاصله از سطح یک توده سیاره ای اصلی تا یک جرم کوچکتر که در آن ، تنش کشندی در سرتاسر جرم کوچکتر از مقاومت کششی بیشتر می‌شود این محدوده ، به افتخار ادوارد راش ، ریاضیدان فرانسوی که این محدوده را بر اساس جرم بدون مقاومت کششی تعیین نمود ، نامگذاری شده است در نتیجه ، یک جرم قبل از آنکه گسیخته باشد ، باید در این محدوده قرار گیرد ، محدوده راش - فاصله از سطح یک توده سیاره ای اصلی تا یک جرم کوچکتر که در آن
shrinkage limit
حدانقباض
upper limit
حد بالا
upper plastic limit
حدبالای شکل‌پذیری

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن