معادل انگلیسی کاساگرانده
این دستگاه برای تعیین مقدار درصد رطوبت موجود در خاک طراحی شده است برای تعیین مقدار

زمين شناسی

کاساگرانده
این دستگاه برای تعیین مقدار درصد رطوبت موجود در خاک طراحی شده است برای تعیین مقدار رطوبت خاک توسط این دستگاه خاک از حالت جامد انعطاف پذیر یا پلاستیسیته به حالت مایع یا روان در می آید

casagrande liquid limit

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی کاساگرانده
این دستگاه برای تعیین مقدار درصد رطوبت موجود در خاک طراحی شده است برای تعیین مقدار

کاساگرانده این دستگاه برای تعیین مقدار درصد رطوبت موجود در خاک طراحی شده است برای تعیین مقدار رطوبت خاک توسط این دستگاه خاک از حالت جامد انعطاف پذیر یا پلاستیسیته به حالت مایع یا روان در می آید

casagrande liquid limit|casagrande liquid|casagrande liquid|casagrande

حد و مرز عیارسنجی حد ومرز یک کانسنگ آنگونه که با عیارسنجی تعیین می شود تا بوسیله کنترل های ساختمانی ، چینه شناسی یا سایر کنترل های زمین شناسی مقایسه شود با: cutoff grade ؛ مترادف: Economic limit / cutoff limit

assay limit|cutoff limit|cutoff limit|economic limit

حدهای آتربرگ حدود مرزی محتوی آب بین حالات نیمه مایع و موم سانی در یک رسوب (که به عنوان حد مایع از آن یاد می شود) و بین حالات پلاستیک و نیمه جامد (که به عنوان موم سانی شناخته می شود) مترادف: consistency limits

atterberg limits|consistency limits|consistency limits|atterberg|liquid limit

مرز یا حد پشتاب ، حد فراب ، حدپنگاب
مرزپشتاب یا حد تاثیر پشتاب مقطعی از رودخانه است که در آن سطوح آب پشت بدرون سطح طبیعی آب راه یافته و در آن نفود می کند از این رو ، از این محل یا مرز بسوی بالادست اثری از پشتاب وجود ندارد

back water limit

کازاگرانده

casagrande

اصطلاح فنی ، ضربه های متوالی ومنظم برنمونه خاک را گویند ، (اصطلاح فنی)ضربه های متوالی ومنظم برنمونه خاک

casagrande of ap apparatus

حد اطمینان مقدار یا ارزش بالایی یا پایینی دامنه ای که درون آن یک اندازه گیری یا پارامتر حقیقی با یک احتمال تعیین شده افت می کند

confidence limit

حد سفتی

consistency limit

حد خزش ، حد انبساط‌ دائمی تنش حداکثر که ماده ای بدون آن که دچار خزش آشکار و قابل ملاحظه ای شود ، می تواند عمل کند

creep limit

محدوده عیار حد ، عیار حد

cutoff limit

حد آشکارسازی حداقل مقدار مشخصی از عنصر که تحت شرایط اندازه‌گیری خاص قابل شناسایی است

detection limit

حد کشسانی

elastic limit

حد تعادل ، خط تعادل

equilibrium limit

حد خستگی

fatigue limit

حد یخ برف ، خط یخ برف

firn limit

محدوده اندازه دانه
با انتخاب دو اندازه دانه دلخواه ، یک محدوده اندازه دانه بین آن دو ایجاد می شود ، محدوده اندازه دانه با انتخاب دو اندازه دانه دلخواه

grading limit

حد رطوبت خاک ، حد رطوبتی که در آن خاک از حالت پلاستیک جامد بصورت مایع روان در می آید این حالت را می توان بوسیله آزمایش تعیین کرد ، حد روانی ، حد میعان ، ll

liquid limit

آزمایش حد روانی ، ll برای تعیین حد روانی بکار می رود

liquid limit test|liquid limit|liquid limit

حد پایین خمیری

lower plastic limit

حد پلاستیک

plastic limit

آزمایش حد خمیری ، pl

plastic limit test|plastic limit|plastic limit

حد خمیر سانی

plasticity limit

حد پواسون

poisson limit

حد تناسب ، حد نسبی‌ ، حد خطی‌ - بالاترین میزان تنشی که یک ماده می‌تواند قبل از ازبین‌رفتن رابطه خطی بین تنش و کرنش تحمل کند ، به عنوان مثال قبل از اینکه حرکت ماده مطابق قانون هوک متوقف شود

proportional limit

محدوده راش
فاصله از سطح یک توده سیاره ای اصلی تا یک جرم کوچکتر که در آن ، تنش کشندی در سرتاسر جرم کوچکتر از مقاومت کششی بیشتر می‌شود این محدوده ، به افتخار ادوارد راش ، ریاضیدان فرانسوی که این محدوده را بر اساس جرم بدون مقاومت کششی تعیین نمود ، نامگذاری شده است در نتیجه ، یک جرم قبل از آنکه گسیخته باشد ، باید در این محدوده قرار گیرد ، محدوده راش - فاصله از سطح یک توده سیاره ای اصلی تا یک جرم کوچکتر که در آن

roche limit

حدانقباض

shrinkage limit

حد بالا

upper limit

حدبالای شکل‌پذیری

upper plastic limit

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی کاساگرانده
این دستگاه برای تعیین مقدار درصد رطوبت موجود در خاک طراحی شده است برای تعیین مقدار

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی کاساگرانده
این دستگاه برای تعیین مقدار درصد رطوبت موجود در خاک طراحی شده است برای تعیین مقدار

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی کاساگرانده این دستگاه برای تعیین مقدار درصد رطوبت موجود در خاک طراحی شده است برای تعیین مقدار

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی کاساگرانده این دستگاه برای تعیین مقدار درصد رطوبت موجود در خاک طراحی شده است برای تعیین مقدار

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی کاساگرانده
این دستگاه برای تعیین مقدار درصد رطوبت موجود در خاک طراحی شده است برای تعیین مقدار

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی کاساگرانده
این دستگاه برای تعیین مقدار درصد رطوبت موجود در خاک طراحی شده است برای تعیین مقدار