معنی bottom water

زمين شناسی
bottom water
آب زیرین ، آب ته چاه
(اقیانوس شناسی) آب زیرین: عمیق ترین و متراکم ترین توده آب که بوسیله سرد شدن در روی سطح ، در عرض های جغرافیایی بالا تشکیل می‌شود مقایسه شود با: آب عمیق deep water/ آب حد واسط intermediate آب سطحی: surface water (اقیانوس شناسی)؛ bottom water
(زمین شناسی نفت): آبی که دقیقاً و بلافاصله در زیر نفت یا گاز ، در یک مخزن زیرزمینی ، یا حوضچه نفت و گاز ، قرار دارد مقایسه شود با: edge water آب حاشیه ای ، آب ته چاه (اقیانوس شناسی) آب زیرین: عمیق ترین و متراکم ترین توده آب که بوسیله سرد شدن در روی سطح ، در عرض های جغرافیایی بالا تشکیل می‌شود مقایسه شود با: آب عمیق deep water/ آب حد واسط intermediate آب سطحی: surface water (اقیانوس شناسی)؛ bottom water (زمین شناسی نفت): آبی که دقیقاً و بلافاصله در زیر نفت یا گاز
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی bottom water
absorbed water
آب درون جذبی ، آب جذب سطحی
absorbed water|absorbed waters|absorbed waters|water
آب جذب سطحی
acid mine water
آب معدنی که دارای اسید سولفوریک آزاد می باشد که به طور عمده در اثر هوازدگی پیریتهای آهن شکل می گیرد
acid mine water|water|water|mine water
آب معدنی که دارای اسید سولفوریک آزاد می باشد که به طور عمده در اثر هوازدگی پیریتهای آهن شکل می گیرد
adhesive water
آب پوسته ای
adsorbed water
آب برون جذبی
adsorption water
آب آشام روئی
age of water
سن آب
مدت زمانی که از آخرین تماس و بر خورد توده آب با جو بر روی سطح اقیانوس ها ، شروع می شود ، سن آب مدت زمانی که از آخرین تماس و بر خورد توده آب با جو بر روی سطح اقیانوس ها
alkaline water
آب قلیائی
antecedent soil water
رطوبت پیشین
artesian water
آب آرتزین ، آب زیرسطحی است که دارای فشار کافی برای بالا آمدن از شکاف ها یا سایر دهانه های یک لایه نفوذ پذیر است
asymmetrical cutwater
آبشکن غیر متقارن
available water
آب قابل استفاده
back water
آب پسروی شده ، آبی که بوسیله یک حائل سد مانند نگهداری می شود
backing up of the tail water
پسروی آب پائین رودخانه یا نهر
backwater
برگشت آب ، پسرفت ، مرداب
belt of soil water
کمربند آب خاک
بخش بالایی منطقه تهویه که از بالا بوسیله سطح زمین و در پایین بوسیله کمربند حد واسط ، محدود شده است این منطقه حاوی ریشه های گیاهان و آب در دسترس برای رشد گیاهان می باشد
مترادف: کمربند رطوبت خاک discrete-film zone/ belt of soil moisture
boring under water
گمانه زنی زیرآبی ، حفاری زیرآبی
boron water
آب بردار ، آبی که در آن شرایط شوری وقلیائی ممکن است وجود داشته باشد ولی در هر حال بطور محدود یا زیادی دارای عنصر بر باشد
bottom
کف یا سطح زیرین یک حفاری زیرزمینی
bottom charge
خرجگذاری ته چال
bottom cut
برش زیرین
دراین برش تعدادی چال درپایین جبهه کاربازاویه تمایل به سمت پایین حفر می شود ، برش زیرین دراین برش تعدادی چال درپایین جبهه کاربازاویه تمایل به سمت پایین حفر می شود
bottom dump wagon
واگن تخلیه کننده باراززیر
bottom fold
چین زیرین ، چین خوردگی عمقی
bottom outlet
تخلیه کننده تحتانی ، تخلیه کننده عمقی ، تخلیه از کف ، گذرهای روبش ، دریچه کفی تخلیه کننده رسوبها
در مخزنها یا دریاچه های پشت سد ، وسیله ای است که برای تخلیه کامل مخزن طراحی می شود و بطور معمول در کف مخزن جای می گیرد
bottom outlet|scour sluice|scour sluice
تخلیه کننده تحتانی ، تخلیه کننده عمقی ، تخلیه از کف ، گذرهای روبش ، دریچه کفی تخلیه کننده رسوبها در مخزنها یا دریاچه های پشت سد ، وسیله ای است که برای تخلیه کامل مخزن طراحی می شود و بطور معمول در کف مخزن جای می گیرد
bottom ring
حلقه زیرین ، گرد سازه زیرین ، حلقه تحتانی
حلقه ثابتی که قسمت پائینی محور پره های هادی (دریچه های راهنما) توربین را نگه می دارد و نقش هدایت آب در جهت نوار چرخ دوار می باشد ، حلقه تحتانی حلقه ثابتی که قسمت پائینی محور پره های هادی (دریچه های راهنما) توربین را نگه می دارد و نقش هدایت آب در جهت نوار چرخ دوار می باشد
bottom tectonic
تکتونیک زیرین
bottomland
زمین پایین
bound water
آب پیوندی ، آب گیر افتاده ، آب پیوستی
آب موجود در موادی مانند سلول های گیاهی ، جانوری و خاکها که نمی توان آن را بدون تغییر در ساختار یا ترکیب مواد ، جابجا کرد و نمی تواند مانند آنچه آب آزاد واکنش نشان می دهد در روش هایی مثل انحلال قند و تشکیل بلورهای یخ ، واکنش نشان دهد ، آب پیوستی آب موجود در موادی مانند سلول های گیاهی
brackish water
آب لب شور ، آب لب شور
یک اصطلاح گنگ برای آبی با درجه شوری حد واسط ، بین درجه شوری نرمال آب دریا و درجه شوری نرمال آب شیرین ، آب لب شور یک اصطلاح گنگ برای آبی با درجه شوری حد واسط
break water
موج شکن
breakwater
موج شکن
ساختمانی که فضای نزدیک ساحل را از امواج شکننده حفظ می کند ، موج شکن ساختمانی که فضای نزدیک ساحل را از امواج شکننده حفظ می کند
brown water
آب قهوه‌ای
capillary water
آب مویین ، آب موئینه ، آب موئین
catchwater
خندق زهکش
clear water
آب روشن
cleft water
أب جاری (در داخل خاک)
cleft water|joint water|joint water
أب جاری (در داخل خاک)
combined water
آب ترکیبی ، آبی که در خاک بیشتر تحت تاثیر نیروی شیمیائی تا نیروی فیزیکی نگاهداری می شود
configuration water
آبهای محدود
confined groundwater
سفره آب بسته ، سفره آب تحت فشار
confined water
آبتخت فشار
connate water
آب زندانی ، آب فسیل
آبی است که جزو آب زیر زمینی بوده و در مقایسه با آبی که از سطح زمین نفوذ کرده است این آب از خود سنگ حاصل شده است
connate water|connate waters|connate waters|water
آب فسیل آبی است که جزو آب زیر زمینی بوده و در مقایسه با آبی که از سطح زمین نفوذ کرده است این آب از خود سنگ حاصل شده است
cosmic water
آب های آسمانی
dead water
مانداب-آب راکد
deep water
ژرفاب ، آب عمیق
یک توده آب چگال که در نتیجه سرد شدن و فرو رفتن و گسترش تا عمق زیاد حاصل می آید مقایسه شود با: آب حد واسط ، آب زیرین ، آب سطحی (اقیانوس شناسی) ، آب عمیق یک توده آب چگال که در نتیجه سرد شدن و فرو رفتن و گسترش تا عمق زیاد حاصل می آید مقایسه شود با: آب حد واسط
discontinuous breakwater
موج شکن منقطع
distribution of water
توزیع آب ، تقسیم آب ، پخش آب ، پراکندگی آب
domestic wastewater
فاضلاب خانگی
edge water
آب حاشیه ای
آب دور حواشی حوضچه نفتی یا گازی مقایسه شود با: bottom water (آب قاعده ای) نیز نوشته می شود: edgewater ، آب حاشیه ای آب دور حواشی حوضچه نفتی یا گازی مقایسه شود با: bottom water (آب قاعده ای) نیز نوشته می شود: edgewater
end of backwater
انتهای برگشتاب ، انتهای پنگاب
انتهای دسترسی به جریان بالا دست ، انتهای دریاچه مخزن ، نقطه گذر یا نقطه اتصال آبراهه ها برای آغاز به پر کردن مخزن ، انتهای پنگاب انتهای دسترسی به جریان بالا دست
escaped water
تلفات آب در بهره برداری
film water
آب پوسته‌ای ، لایه آب
flood water
سیلاب
الف) آبی که از حدود خود سرریز کرده باشد آب یک سیلاب
ب) منطقه سیلابی شده پشت یک سد یک آبگیر ، سیلاب الف) آبی که از حدود خود سرریز کرده باشد آب یک سیلاب ب) منطقه سیلابی شده پشت یک سد یک آبگیر
flowing water
آب جاری
fossil water
آب فسیل
شامل آبهای مدفون مانده در بین ذرات تشکیل دهنده رسوبات است که در اصل می تواند همان آبهای جوی باشند که دیرزمانی در داخل رسوبات مدفون مانده با کانیهای مشکله سنگها واکنش انجام داده ، ویژگیهای متفاوتی پیدا می نمایند ودر تشکیل ذخایر معدنی از جمله ذخایر تیپ دره می سی سی پی (mvt) ، نقش کارا دارند
free groundwater
آب زیر زمینی آزاد
free water
رطوبت سطحی -آب آزاد (خاک)
freestone|freestonewater|freestonewater
سنگ‌ مخصوص‌ تراش‌ ، سنگ‌ تراش‌ بردار مربوط به آب؛ آبی که حاوی مقدار اندکی مواد محلول بوده و یا کلا فاقد آنها می باشد مترادف: freestonewater مربوط به سنگها؛ هر سنگی (خصوصا ماسه سنگ ریزدانه ای با لایه های ضخیم و بافت مسطح) که در تمامی راستاهای ممکن ، با سهولتی یکسان ، قابل برش (بدون خرد یا شکسته شدن) می باشد سهولت ایجاد اشکال مختلف در چنین سنگی ، آنرا به ماده ای مناسب برای تولید بلوکهای ساختمانی تبدیل کرده است عنوان مزبور ، ابتدا یا برای سنگ آهک ارائه شده و امروزه نیز برای سنگ مزبور و انواع مشابه آن ، به کار می رود نیز ببینید: honite مقایسه شود با: flagstone
fringe water
آب حاشیه‌ای
funicular water
آب طنابی و رشته ای
gate water
راه عبور ، فوران ، یا جریان شدید وتند آب به داخل یا خارج گویند
gravitation head of water
بار ثقلی آب
gravitational water
آب ثقلی
gravity ground water
آب زیرزمینی ثقلی
آبی که تحت اثر گرانش می توان آن را از یک توده سنگ یا خاک برداشت کرد (به این شرط که حتماً منطقه اشباع و حاشیه مویینه ، تماماً در زیر توده به سمت پایین منتقل شوند و برای مدت زمان مشخصی در آن جا قرار بگیرند و هیچ آبی نباید از دست برود یا توسط توده ، به جز از طریق نیروی گرانش دریافت نشود) (مانیتزر 1923 ، ص27) مقایسه شود با: آب آزاد
gravity ground water|ground water|ground water
آب زیرزمینی ثقلی آبی که تحت اثر گرانش می توان آن را از یک توده سنگ یا خاک برداشت کرد (به این شرط که حتماً منطقه اشباع و حاشیه مویینه ، تماماً در زیر توده به سمت پایین منتقل شوند و برای مدت زمان مشخصی در آن جا قرار بگیرند و هیچ آبی نباید از دست برود یا توسط توده ، به جز از طریق نیروی گرانش دریافت نشود) (مانیتزر 1923 ، ص27) مقایسه شود با: آب آزاد
gravity water
آب آزاد- آب ثقلی
gravity water|gravitational water|gravitational water
آب آزاد- آب ثقلی
gravity waters|gravity water|gravity water
آب ثقلی آب گرانشی: الف) آب آزاد ب) آب وارد شده به کانال ها یا خطوط لوله توسط گرانش و نه توسط پمپاژ ، مثلاً برای آبیاری یا ذخیره آب عمومی
ground water
آب زیر زمینی
ground-water
سفره های آبی سطحی که در نقطه مقابل سفره های آبی عمقی با فرآتیک قرار دارد
hard water
آب سخت
آبی که دارای ترکیبات کلسیم و منیزیم و آهن بوده و یا محتوی گازکربنیک باشد و صابون در آن به آسانی کف نکند ، آب سخت آبی که دارای ترکیبات کلسیم و منیزیم و آهن بوده و یا محتوی گازکربنیک باشد و صابون در آن به آسانی کف نکند
head of water
بارآبی ، فرازه آبی
headwater
آب فرادست ، سرآب
high water
فرا کشندی آب دریا ، مد دریا ، پیشرفت آب دریا
highwater
مد
آب در بالاترین ارتفاع خود در هنگام مد ، مد آب در بالاترین ارتفاع خود در هنگام مد
hydrotimetric degree water
درجه آب سنجی
hygroscopic water
آب هیگروسکپی ، رطوبت پوسته ای- آب نم
industrial wastewater
فاضلاب صنعتی
infiltration water
تراوش
influent water
آب درونی
in-rush of water
نشت آب ، نشتاب
lime water
آب آهک
low water
فرو کشندی آب دریا ، جذر دریا ، پس رفت آب دریا
magmatic water
آب ماگمایی
ماگما ماده روان سنگ ساز که بطریق طبیعی تشکیل شده ، ونفوذ وخروج آن طی عمل سرد شدن سنگهای آذرین را بوجود می آورد می باشد ماگماهای مافیک واولترامافیک از مانتل بالایی منشا می گیرند ولی ماگماهای اسیدی اغلب حاصل ذوب آناتکسی پوسته قاره ای است ومقدار کمی از آن حاصل تفریق ماگمای مافیکی می باشد میزان آزاد شدن آب از یک گداخته ماگمایی که از افقهای ژرف به افقهای بالاتر پوسته راه می یابد برای سنگهای بازالتی وگرانیتی متفاوت است
marine water
آب اقیانوس
meager quantities of water
آب مقدارکم
mean high water
متوسط مدهای دریا متوسط پیشرفت آب دریا (mhw)
mean low water
متوسط جذرهای دریا ، متوسط پس رفت آب دریا
melt water
آبی که از ذوب شدن یخ وبرف حاصل می شود
metamorphic water
آب دگرگونی ، آبی که در حین دگرگون شدن رسوبات بیرون رانده می شود ، آب دگرگونی
هرگاه آبهای محصور بین ذرات رسوبی تحت تاثیر فشار وحرارت ناشی از دگرگونی قرار گیرند ، این فشار وحرارت موجب می شود تا آبها ، فضاهای بین دانه ها را ترک کنند وشروع به حرکت نمایندو این آبها می توانند بعضی از مواد را در خود حل کنند وآنها را در شکستگیها وگسلها بصورت ذخایر رگه ای بر جای می گذراند
meteoric water
آب شهابی
meteoric waters|meteoric water|meteoric water
آبهای جوی آبهایی که در رسوبات سطح زمین وجود داشته و منشأ آن آب باران یا برف است
mineral water
آب معدنی
national water
آبهای ملی ، آبهای داخلی ، آبهای سرزمین یک کشور
native ground water
آب زیرزمینی طبیعی
native water
آب فسیلی
آب سازندی ، (a) connatewater (b) formutionwater ، آب فسیلی آب سازندی
natural water
آب طبیعی ، آب چشمه ، رودخانه وباران
non tidal water
آبهای بدون جزر ومد (دریاچه های بسته) ، آبهای بسته
nonartesian ground water
آب زیرزمینی ، غیر آرتزین ، آب زیرزمینی غیر محصور
nonlimiting range water
گستره رطوبتی مطلوب
nonmoving water
آب راکد
normal water
آب عادی
آب بهنجار ، آب استاندارد شده که میزان کلر محتوی آن بین 19 30 و 19 50 بخش درهزار است مترادف: Copenhagen water ، standard seawater ، آب عادی آب بهنجار
osmotic potential of soil water
پتانسیل اسمزی آب خاک
pellicular water
آب قشری
perched ground water
سفره فرا ایستابی
perched groundwater
آب زیرزمینی معلق
توده ای منفرد از آب زیرزمینی که در بالا معلق مانده و توسط یک آبخوان نیمه تراوا از سطح ایستابی اصلی جدا می شود
perched groundwater|groundwater|groundwater
آب زیرزمینی معلق توده ای منفرد از آب زیرزمینی که در بالا معلق مانده و توسط یک آبخوان نیمه تراوا از سطح ایستابی اصلی جدا می شود
perched water
آب بالا آمده
percolation soil water
فرونشت آب
phreatic water
آب سطح اشباع
ponded water
مانداب
pore waters|pore water|pore water
آب منفذی - آبهایی که در لابه لای دانه های رسوبات وجود دارند
portable water
آب جاری
آبی است که دارای طعم مناسب جهت نوشیدن بوده و برای سلامتی مضر نیست
portable water|portable waters|portable waters|water
آب جاری - آبی است که دارای طعم مناسب جهت نوشیدن بوده و برای سلامتی مضر نیست
Rainwater
آب باران
redistribution of water
توزیع دوباره آب
rhizic water
آب ریشه ای
rubble mound breakwater
موج شکن توده سنگی
runoff water
گریزآب
salt water
آب شور ، شوراب ، آب نمک
مترادفی sea water (آب دریا)؛ متضاد آب شیرین (بطور کلی) ، آب نمک - مترادفی sea water (آب دریا)؛ متضاد آب شیرین (بطور کلی)
sea water
آب دریا
آب اقیانوس ها که توسط درجه شوری آن تشخیص داده می شود و از آب شیرین دریاچه ها ، رودها و باران مجزا می باشد آب شور (salt water) بعضی اوقات به عنوان مترادف استفاده می شود نیز نوشته می شود: sea water؛sea – water
sea water|seawater|seawater
آب دریا - آب اقیانوس ها که توسط درجه شوری آن تشخیص داده می شود و از آب شیرین دریاچه ها ، رودها و باران مجزا می باشد آب شور (salt water) بعضی اوقات به عنوان مترادف استفاده می شود نیز نوشته می شود: sea water؛sea – water
seawater
آب شور دریا و اقیانوس
sejunction water
آب مویینگی
آب مویینگی که توسط یک یا چند شکل هلالی احاطه شده و در تعادل استاتیک با خاک بالای حاشیه مویینه می باشد این آب می تواند بطور مجزا یا یک توده چسبنده ظاهر شود (شفردکر 1959 ، واژه 0243) مقایسه شود با: funicular water
sejunction water|funicular water|funicular water
آب مویینگی - آب مویینگی که توسط یک یا چند شکل هلالی احاطه شده و در تعادل استاتیک با خاک بالای حاشیه مویینه می باشد این آب می تواند بطور مجزا یا یک توده چسبنده ظاهر شود (شفردکر 1959 ، واژه 0243) مقایسه شود با: funicular water
semiperched ground water
آب زیرزمینی نیمه معلق
slack-water
آب راکد ، آب ساکن ، آب آرام
الف) شرایط جریان کشندی یا حرکت افقی آب ، در زمانی که سرعت آن بسیار کم است (کمتر از 1/0 نات) یا حتی 0 است ، خصوصاً در برگشت کشند وقتی که حرکت معکوسی بین جریان جزر و جریان مد وجود دارد همچنین ، بازه زمانی که در چین آن آب ساکن می گردد مترادف: slack tide (کشند ساکن)
ب) بخش آرام ، یا توده ساکن آب در رودخانه ، مثلاً درون خمش جایی که جریان آهسته و آرام است مترادف: slack [water] (ساکن ، آرام [آب]) ، آب آرام - الف) شرایط جریان کشندی یا حرکت افقی آب ، بازه زمانی که در چین آن آب ساکن می گردد مترادف: slack tide (کشند ساکن) - ب) بخش آرام
soft water
آب سبک ، آب نرم
آبی که با صابون معمولی به راحتی کف می کند آبی که حاوی بیش از 60 mg/l اجزای سختی ساز نیست و این اجزا به عنوان معادل caco3 بیان می شوند مقایسه شود با: hard water (آب سخت)؛ hardness [water] (سختی [آب]) ، آب نرم - آبی که با صابون معمولی به راحتی کف می کند آبی که حاوی بیش از 60 mg/l اجزای سختی ساز نیست و این اجزا به عنوان معادل caco3 بیان می شوند مقایسه شود با: hard water (آب سخت)؛ hardness [water] (سختی [آب])
soil water
آب خاک ، آب خاک
آب موجود در کمربند آب- خاک مترادف: soil moisture (رطوبت خاک)؛ rhizic water (آب ریشه ای) ، آب خاک - آب موجود در کمربند آب- خاک مترادف: soil moisture (رطوبت خاک)؛ rhizic water (آب ریشه ای)
sorption water
آب جذب
رجوع شود به pellicular water (آب قشری)
sorption water|pellicular water|pellicular water
آب جذب - رجوع شود به pellicular water (آب قشری)
sources of ground water
منابع زیرزمینی آب
sources of surface water
منابع سطحی آب
standard mean ocean water
استاندارد میانگین آب اقیانوس (SMOW)
standing water
آب ساکن
آب سطحی که جریان مشهودی ندارد و اساساً در محل خود باقی می ماند (مانند آب بعضی از دریاچه ها و برکه ها) آب ساکن ، مانند آنکه در باتلاقها و مردابها محصور شده است متضاد: running water (آب جاری)
standing water|ground water|ground water
آب ساکن - آب سطحی که جریان مشهودی ندارد و اساساً در محل خود باقی می ماند (مانند آب بعضی از دریاچه ها و برکه ها) آب ساکن ، مانند آنکه در باتلاقها و مردابها محصور شده است متضاد: running water (آب جاری)
stillwater complex|stillwater|stillwater
کمپلکس استیل واتردر مونتانای ایالات متحده امریکا - کمپلکس استیل واتر توده ای اولترامافیک – مافیک با ضخامت تقریبی 6000 متر است جایگاه تکتونیکی این کمپلکس به مانند بوشلود در ارتباط با فعالیت نقاط داغ در پهنه های غیر اروژنیک است وسن جایگیری آن براساس سن یابی دقیق به روش 2 791ga ، sm-nd تعیین شده است - پایین ترین بخش این کمپلکس شامل یک زون قاعده ای از نوریت وزونی اولترامافیک به ضخامت 1200 تا 2000 متر از لایه های متوالی برونزیتیت ، هارتزبرژیت وکرومیتیت است - آنچه که این کمپلکس های لایه ای را از نظر اقتصادی با اهمیت جلوه می دهد ، وجود فلزات با ارزش گروه پلاتین (pgmplatinum-group minerals) است که حدود 80% ذخیره آنها در ارتباط با کمپلکس بوشولد در آفریقای جنوبی می باشد
storm water
آب بارندگی ، آبهای سطحی حاصل از بارندگی
subsurface water
آب زیرسطحی
آب موجود درون لیتوسفر یا سنگ کره (به شکل جامد ، مایع یا گازی) که شامل تمام آبهای زیر سطح زمین و در زیر توده ها یا پیکره های آب سطحی می شود
مترادف: subterranean water (آب تحت الارضی)؛ underground water (آب زیرزمینی)؛ ground water (آب زیرزمینی)
subsurface water|ground water|ground water
آب زیرسطحی - آب موجود درون لیتوسفر یا سنگ کره (به شکل جامد ، مایع یا گازی) که شامل تمام آبهای زیر سطح زمین و در زیر توده ها یا پیکره های آب سطحی می شود - مترادف: subterranean water (آب تحت الارضی)؛ underground water (آب زیرزمینی)؛ ground water (آب زیرزمینی)
subterranean water
آب زیرزمینی ، آب تحت الارضی
الف) مترادفی برای آب زیرسطحی ب) مترادفی نامتداول برای آب زیرزمینی
subterranean water|ground water|ground water
آب زیرزمینی ، آب تحت الارضی - الف) مترادفی برای آب زیرسطحی ب) مترادفی نامتداول برای آب زیرزمینی
sulfur water
آب گوگرددار ، آب گوگردی
بطور کلی ، آبی که حاوی سولفید هیدروژن کافی برای داشتن مزه و بو ، است چنین آبی به جز سولفید هیدروژن ، نسبت به آب معمولی مواد معدنی دیگری نداشته و حتی ممکن است به عنوان آب شور در نظر گرفته شود در هر حال ، این آب ، معمولاً به عنوان آب معدنی در نظر گرفته می شود ، آب گوگردی - بطور کلی
suprapermafrost water
آب روی یخبندان دائم
آب زیرزمینی موجود در بالای لایه همیشه منجمد خاک نفوذناپذیر (مولر 1947 ، ص222) ، آب روی یخبندان دائم - آب زیرزمینی موجود در بالای لایه همیشه منجمد خاک نفوذناپذیر (مولر 1947
surcharge water
آب مازاد
surface water
آب سطحی
آبهایی مثل آب باران ، رودخانه ها و ، آب سطحی - آبهایی مثل آب باران
suspended water
آب معلق ، آب منطقه هوازده(vadose)
suspended water|vadose water|vadose water
آب معلق ، آب منطقه هوازده(vadose)
sweet water
آب شیرین
رجوع شود به fresh water
sweet water|fresh water|fresh water
آب شیرین - رجوع شود به fresh water
tailwater
پایاب ، مسیر آب فرودست ، مسیر آب پایین دست
telluric water
آب تلوریک -زمینی
آب تشکیل شده توسط ترکیب هیدروژن با اکسیژن جو در دما و فشار بالا (اسوین ، 1956 ، ص137) مقایسه شود: آب جوان ، آب تلوریک -زمینی - آب تشکیل شده توسط ترکیب هیدروژن با اکسیژن جو در دما و فشار بالا (اسوین
thermal water
آب گرمایی
آب حرارتی: آب ، معمولاً از یک چشمه یا آبفشان ، که دمای آن بطور قابل ملاحظه ای بالای دمای هوای میانگین سالیانه محلی است ، آب گرمایی - آب حرارتی: آب
tidal water
آب کشندی
آبی که در اثر کشند به یک محل آورده می شود ، آب کشندی - آبی که در اثر کشند به یک محل آورده می شود
tidewater
آب کشند
کشنداب: الف) آبی که بر روی خشکی در زمان یک پیش کشند طغیان و سرریز می کند همچنین ، آبی که یک زمین یا خشکی کشندی را می پوشاند همچنین ، آب رودی که توسط فراز و فرود جزر و مد متاثر شده باشد
مترادف: آب کشندی ب) یک اصطلاح گسترده برای زمین ساحلی یا کم ارتفاع یا دریا کنار که توسط رودهای آب کشندی پیموده می شود ، آب کشند - کشنداب: الف) آبی که بر روی خشکی در زمان یک پیش کشند طغیان و سرریز می کند همچنین ، آب رودی که توسط فراز و فرود جزر و مد متاثر شده باشد - مترادف: آب کشندی ب) یک اصطلاح گسترده برای زمین ساحلی یا کم ارتفاع یا دریا کنار که توسط رودهای آب کشندی پیموده می شود
total backwater
فراب کل
total potential of soil water
پتانسل کل آب خاک
unconfined groundwater
آب زیرزمینی نامحدود
vadose water
آب غیراشباع
voidance water
منجلاب آب بدبوی و گندیده
waste water
فاضلاب
الف) جریان بازگشتی
ب) تراوش آب از یک گودال یا مخزن ، فاضلاب - الف) جریان بازگشتی - ب) تراوش آب از یک گودال یا مخزن
wastewater
فاضلاب -هرزآب-پساب
water
آب ، زلال
(جواهرشناسی): اصطلاحی با استفاده نادر که اشاره به رنگ و شفافیت یک سنگ یا مروارید گرانبها دارد و خصوصاً در مورد رنگ و شفافیت الماس استفاده می‌شود مقایسه شود با: river (جواهرشناسی) ، زلال - (جواهرشناسی): اصطلاحی با استفاده نادر که اشاره به رنگ و شفافیت یک سنگ یا مروارید گرانبها دارد و خصوصاً در مورد رنگ و شفافیت الماس استفاده می‌شود مقایسه شود با: river (جواهرشناسی)
zone of soil water
زون آب خاک
کمربند آب خاک یا کمربند آب خاکی ، زون آب خاک - کمربند آب خاک یا کمربند آب خاکی
zone of suspended water
زون آب معلق
منطقه تهویه ، زون آب معلق - منطقه تهویه

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن