معنی cone karst

زمين شناسی

cone karst

کارست مخروطی

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی cone karst

cone karst|karst|karst

کارست مخروطی

alpine karst

کارست آلپی
کارستی که در ارتفاعات بالا و یا در منطقه قطبی بدون توجه به ارتفاع ، ساخته شود
مترداف:glaciokarst (کارست برف زی)؛ nival karst (زیست کننده در برف/برف دوست)

کارست آلپی کارستی که در ارتفاعات بالا و یا در منطقه قطبی بدون توجه به ارتفاع ، ساخته شود مترداف:glaciokarst (کارست برف زی)؛ nival karst (زیست کننده در برف/برف دوست)

cockpit karst

کارست کابینی
یک نوع کارست مخصوص نواحی استوایی یا حاره که در آن کابین ها بوسیله تپه های گردشده با دیواره های پرشیب از هم جدا شده اند و تشکیل الگویی را می دهند که شبیه جعبه تخم مرغ است مترادف: کارست مخروطی ، Kegel Karat ، کارست چند گوش نیز ببینید: کارست سینک هول ، کارست برجی ، کارست کابینی یک نوع کارست مخصوص نواحی استوایی یا حاره که در آن کابین ها بوسیله تپه های گردشده با دیواره های پرشیب از هم جدا شده اند و تشکیل الگویی را می دهند که شبیه جعبه تخم مرغ است مترادف: کارست مخروطی

cone

مخروط
(زمین شناسی دریایی): یک نوع بادبزن زیردریایی این اصطلاح اغلب برای توصیف یک بادبزن عمیق همراه با یک دلتای سازنده اصلی بکار می رود ، مانند می سی سی پی ، نیل و گنگ (کلینگ و استانلی 1976)
(زمین شناسی یخچالها): یک تپه یا کپه پرشیب ماسه ، شن و گاهی اوقات تخته سنگ با یک قائده بادبزن مانند از برون شست که در کنار جبهه یک یخچال توسط رودخانه های برفاب ، رسوبگذاری شده اند
(زمین ریخت شناسی): یک کوه ، تپه یا سایر زمین شکل ها که شبیه یک مخروط هستند و دارای سرازیری های نسبتاً پرشیب و یک نوک برجسته یا تیز می باشند به ویژه یک مخروط آبرفتی
(گیاه شناسی): یک شاخه پرمیوه که دارای یک گروه خاص از پولک برگهای دارای هاگ می باشد ، مانند آنچه در کاج دیده می شود
مقایسه شود با: Strobilus ، مخروط (زمین شناسی دریایی): یک نوع بادبزن زیردریایی این اصطلاح اغلب برای توصیف یک بادبزن عمیق همراه با یک دلتای سازنده اصلی بکار می رود ، نیل و گنگ (کلینگ و استانلی 1976) (زمین شناسی یخچالها): یک تپه یا کپه پرشیب ماسه ، رسوبگذاری شده اند (زمین ریخت شناسی): یک کوه ، تپه یا سایر زمین شکل ها که شبیه یک مخروط هستند و دارای سرازیری های نسبتاً پرشیب و یک نوک برجسته یا تیز می باشند به ویژه یک مخروط آبرفتی (گیاه شناسی): یک شاخه پرمیوه که دارای یک گروه خاص از پولک برگهای دارای هاگ می باشد ، مانند آنچه در کاج دیده می شود مقایسه شود با: Strobilus

cone bit

مته مخروطی
این نوع سرمته مناسب سنگهای سخت مانندگرافیت ، ماسه سنگ ، فلدسپات وهورنبلندمی باشد ، مته مخروطی این نوع سرمته مناسب سنگهای سخت مانندگرافیت

cone crusher

سنگ شکن مخروطی
این سنگ شکن ها به نام symons معروف می باشد و در مراحل میانی سنگ شکنی مورد نیاز است در این سنگ شکنها ، هسته متحرک و سطح داخلی بدنه ثابت بوسیله پوششهای قابل تعویض پوشیده شده اند که فضای بین آنها به میزان خردکردن بستگی دارد

cone crusher|symons|symons

سنگ شکن مخروطی این سنگ شکن ها به نام symons معروف می باشد و در مراحل میانی سنگ شکنی مورد نیاز است در این سنگ شکنها ، هسته متحرک و سطح داخلی بدنه ثابت بوسیله پوششهای قابل تعویض پوشیده شده اند که فضای بین آنها به میزان خردکردن بستگی دارد

cone in cone coal

زغال سنگ مخروط در مخروط
زغال سنگی که از خود ساختمان مخروط در مخروط را به نمایش بگذارد
مترادف: زغال سنگ بلور شده ، زغال سنگ مخروط در مخروط زغال سنگی که از خود ساختمان مخروط در مخروط را به نمایش بگذارد مترادف: زغال سنگ بلور شده

cone in cone structure

ساختمان مخروط در مخروط
در آتشفشان شناسی): یک ساختمان آتشفشانی که در آن یک یا چند مخروط جوان تر درون یک مخروط اصلی/ اولیه بوجود آمدند همچنین یک الگوی مشابه بوجود آمدن یا رشد دهانه آتشفشان صفت:nested

cone in cone structure|cone in cone|cone in cone

ساختمان مخروط در مخروط در آتشفشان شناسی): یک ساختمان آتشفشانی که در آن یک یا چند مخروط جوان تر درون یک مخروط اصلی/ اولیه بوجود آمدند همچنین یک الگوی مشابه بوجود آمدن یا رشد دهانه آتشفشان صفت:nested

cone incone structure

ساختمان مخروط در مخروط
یک ساختمان رسوبی کم اهمیت/ فرعی در لایه های باریک و معمولاً آهکی بعضی از شیل ها و در سایر بخش های بعضی سنگان های عظیم ، خصوصاً سپتاریا - این ساختمان شبیه دسته ای از مخروط های هم مرکز مدور است که یکی در دیگری در موقعیتهای معکوس شده قرار می گیرند (قائده رو به بالا و قله رو به پایین) و معمولاً توسط نوارهای رسی باریک از هم جدا می شوند و عموماً از کلسیت فیبری و به ندرت از سیدریت یا ژیپس ساخته شده اند ، ساختمان مخروط در مخروط یک ساختمان رسوبی کم اهمیت/ فرعی در لایه های باریک و معمولاً آهکی بعضی از شیل ها و در سایر بخش های بعضی سنگان های عظیم

cone index

نمایه مخروط

cone of dejection

مخروط افکنش
یک مخروط آبرفتی که از مواد درشت ساخته شده و در جایی تشکیل می شود که یک تندآب کوهستانی از یک دره باریک بر روی یک دشت بوجود می آید یا بر روی یک سکوی به سمت دره غوطه ور می شود
مترادف: dejection cone

cone of dejection|dejection cone|dejection cone

مخروط افکنش یک مخروط آبرفتی که از مواد درشت ساخته شده و در جایی تشکیل می شود که یک تندآب کوهستانی از یک دره باریک بر روی یک دشت بوجود می آید یا بر روی یک سکوی به سمت دره غوطه ور می شود مترادف: dejection cone

cone of depression

مخروط فرونشینی
گودی مخروطی شکلی که بلافاصله پس از برداشت آب در یک چاه آب به وجود می آید
مخروط افت:
افتی در سطح پتانسیومتری یک حجم آب زیرزمینی که دارای شکل یک مخروط معکوس شده می باشد و به دور یک چاه بوجود می آید که از آن آب برداشت شده است شکل این افت حاصل این واقعیت است که آب در نزدیکی چاه باید از درون مقاطع عرضی بطور متناوب/ پیش رونده کوچکتری جریان داشته باشد و در نتیجه فشار هیدرولیکی باید پرشیب تر باشد
مقایسه شود با: drown down (آب زیر زمینی) ، مخروط تخلیه ، مخروط فرونشینی گودی مخروطی شکلی که بلافاصله پس از برداشت آب در یک چاه آب به وجود می آید مخروط افت:افتی در سطح پتانسیومتری یک حجم آب زیرزمینی که دارای شکل یک مخروط معکوس شده می باشد و به دور یک چاه بوجود می آید که از آن آب برداشت شده است شکل این افت حاصل این واقعیت است که آب در نزدیکی چاه باید از درون مقاطع عرضی بطور متناوب/ پیش رونده کوچکتری جریان داشته باشد و در نتیجه فشار هیدرولیکی باید پرشیب تر باشد مقایسه شود با: drown down (آب زیر زمینی)

cone of detritus

مخروط آبرفت

cone of detritus|alluvial cone|alluvial cone

مخروط آبرفت

cone of exhaustion

مخروط تخلیه
یک افت مخروطی شکل در سطح پتانسیومتریک یک حجم آب زیرزمینی که به دور یک چاه در جایی بوجود می آید که آب سریع تر از آنکه بتواند بطور جانبی تراوش کند ، برداشت می شود ، مخروط تخلیه یک افت مخروطی شکل در سطح پتانسیومتریک یک حجم آب زیرزمینی که به دور یک چاه در جایی بوجود می آید که آب سریع تر از آنکه بتواند بطور جانبی تراوش کند

cone of pressure relief

مخروط افت فشار
یک مخروط افت در یک سطح پتانسومتریک ، یک توده آب زیر زمینی تحت فشار ، مانند آنچه توسط تولمان (ص 562 – 1937) تعریف شده ، یک سطح فرضی که نشان دهنده شرایط افت فشار در یک آبخوان تحت فشار به خاط پمپاژ می باشد rectangular coordinates|rectilinear coordinates مختصات راست گوش
مختصات دو یا سه بعدی بر روی هر سیستمی که در آن ، محورهای مرجع با زاویه های قائم یکدیگر را قطع می کنند مختصات سطح یا صفحه ای همچنین یک سیستم مختصات که از مختصات متعامد استفاده می کند
مترادف: rectilinear coordinates ، مخروط افت فشار یک مخروط افت در یک سطح پتانسومتریک ، یک سطح فرضی که نشان دهنده شرایط افت فشار در یک آبخوان تحت فشار به خاط پمپاژ می باشد rectangular coordinates|rectilinear coordinates مختصات راست گوش مختصات دو یا سه بعدی بر روی هر سیستمی که در آن ، محورهای مرجع با زاویه های قائم یکدیگر را قطع می کنند مختصات سطح یا صفحه ای همچنین یک سیستم مختصات که از مختصات متعامد استفاده می کند مترادف: rectilinear coordinates

cone penetration

نفوذ مخروط

cone penetrometer

فروسنج مخروطی ، نفوذ سنج مخروطی
نفوذ سنج ها به منظور درک ضخامت لایه های مختلف زمین ، سنجش تراکم و غلظت خاک و درک خصوصیات فیزیکی خاک بکار می روند شامل یک لوله یا عصا هستند که داخل خاک می روند و این داده های ذکرشده را اعلام می کنند با استفاده از نفوذ سنج های مخروطی می توان رسوبات ضخیمی از خاک های ضعیف یا نسبتاً مقاوم را بطور سریع و با مخارجی کم مورد بررسی قرار داد

cone penetrometer test (c.p.t)

آزمون نفوذسنج مخروطی

cone penetrometer test (c.p.t)|cone penetrometer test|cone penetrometer test|cpt

آزمون نفوذسنج مخروطی

cone penetrometer|cpt|cpt

نفوذ سنج مخروطی نفوذ سنج ها به منظور درک ضخامت لایه های مختلف زمین ، سنجش تراکم و غلظت خاک و درک خصوصیات فیزیکی خاک بکار می روند شامل یک لوله یا عصا هستند که داخل خاک می روند و این داده های ذکرشده را اعلام می کنند با استفاده از نفوذ سنج های مخروطی می توان رسوبات ضخیمی از خاک های ضعیف یا نسبتاً مقاوم را بطور سریع و با مخارجی کم مورد بررسی قرار داد

conella

کلسیت ثانویه
یک منشور یا مخروط بسیار کوچک آراگونیت اسفرولیتی یا کلسیت ثانویه که گهگاه بر روی سطح داخلی قالب صدفهای آمونوئید و بطور غیر معمول بر روی سطح صدف های نوتیلوئید یافت می شود که بوسیله انحلال بخشی لایه صدف منشوری درونی تولید شده است جمع: corellae ، کلسیت ثانویه یک منشور یا مخروط بسیار کوچک آراگونیت اسفرولیتی یا کلسیت ثانویه که گهگاه بر روی سطح داخلی قالب صدفهای آمونوئید و بطور غیر معمول بر روی سطح صدف های نوتیلوئید یافت می شود که بوسیله انحلال بخشی لایه صدف منشوری درونی تولید شده است جمع: corellae

conemaughian

کانیموگین
آشکوبی در پنسیلوانین میانی – بالایی ، کانیموگین آشکوبی در پنسیلوانین میانی – بالایی

conewangoan

کانیوانگوان
آشکوبی در بخش بالایی دونین بالایی ، کانیوانگوان آشکوبی در بخش بالایی دونین بالایی

covered karst

کارست پوشیده
کارستی که در زیر پوشش خاکی تشکیل می شود که ویژگی ها یا عوارض توبوگرافی آن مهار و تعدیل شده است نیز ببینید: کارست برهنه ، کارست انترستراتال ، کارست دیرین

covered karst|karst|karst

کارست پوشیده کارستی که در زیر پوشش خاکی تشکیل می شود که ویژگی ها یا عوارض توبوگرافی آن مهار و تعدیل شده است نیز ببینید: کارست برهنه ، کارست انترستراتال ، کارست دیرین

crevice karst

کارست شکافی
یک الگوی کارستی از انحلال عمیق در امتداد درزهای نزدیک بهم نیز ببینید: سنگفرش سنگ آهکی limestone parement

crevice karst|karst|karst

کارست شکافی یک الگوی کارستی از انحلال عمیق در امتداد درزهای نزدیک بهم نیز ببینید: سنگفرش سنگ آهکی limestone parement

cryokarst

کریوکارست ، درزها وشکاف های زیرزمینی ، کارست برودتی
کارست دمایی

cryokarst|karst|karst

کارست برودتی کارست دمایی

fluviokarst

کارست جریانی
کارستی که در نزدیکی حاشیه یک پادگانه سنگی قابل انحلال ، شکل گرفته است

fluviokarst|karst|karst|fluvio karst

کارست جریانی کارستی که در نزدیکی حاشیه یک پادگانه سنگی قابل انحلال ، شکل گرفته است

holokarst

تمام کارستی که با اووالا دیده می شود

karst

چاههای طبیعی -غارهای موجود در سنگهای آهکی ، کارست ، کارست
منطقه ای آهکی که تمام جویبارهای آن بصورت مجراهای زیرزمینی در آمده و سطح آن کاملا خشک و برهنه باشد
نوعی الگوی پستی و بلندی در اثر انحلال در سنگهای قابل حل(به ویژه سنگ آهک)ایجاد می شود فروچاله ، غار و آبراهه های زیرزمینی از خصوصیات آن است
نوعی ناهمواری که بوسیله فرآیند انحلال در سنگ آهک ، گچ و دیگر سنگها ، ایجاد می شود و در حقیقت مجموعه ای از سوراخهای بزرگ ، غارها و زهکشی زیرزمینی است واژه مزبور از زبان آلمانی مشتق شده است نمونه شاخص چنین ناهمواریهایی در کوههای آلپ دیناریک در یوگسلاوی ، شمال غربی و شمال شرقی ایتالیا ، دیده می شود؛ اولین بار فرم این ساختارها در یک نقشه توپوگرافی در ducatuscornililice ، منتشر شد واژه مزبور به صورت carst نیز نوشته می شود
صفت: karstic ،
مترادف: karsttopograply و Causse در این مورد به معنای واژه های psendokarst و thermokarst مراجعه نمایید ، کارست منطقه ای آهکی که تمام جویبارهای آن بصورت مجراهای زیرزمینی در آمده و سطح آن کاملا خشک و برهنه باشد نوعی الگوی پستی و بلندی در اثر انحلال در سنگهای قابل حل(به ویژه سنگ آهک)ایجاد می شود فروچاله ، غار و آبراهه های زیرزمینی از خصوصیات آن است نوعی ناهمواری که بوسیله فرآیند انحلال در سنگ آهک ، منتشر شد واژه مزبور به صورت carst نیز نوشته می شود - صفت: karstic ، - مترادف: karsttopograply و Causse در این مورد به معنای واژه های psendokarst و thermokarst مراجعه نمایید

merokarst

نیم کارست
کارستی ناقص که مشخصه آن وجود سنگ بستر آهکی ناخالص یا نازک و فعال بودن زهکشی سطحی است
در این مورد به معنای واژه holokarst نیز مراجعه نمایید

merokarst|karst|karst

نیم کارست کارستی ناقص که مشخصه آن وجود سنگ بستر آهکی ناخالص یا نازک و فعال بودن زهکشی سطحی است در این مورد به معنای واژه holokarst نیز مراجعه نمایید

naked karst

کارست برهنه
کارستی که در منطقه ای فاقد پوشش خاکی شکل گرفته و در نتیجه جوانب توپوگرافیکی آن به خوبی نمایان شده اند
مترادف: bare karst در این مورد به معنای واژه: covered kurst نیز مراجعه نمایید

naked karst|karst|karst

کارست برهنه کارستی که در منطقه ای فاقد پوشش خاکی شکل گرفته و در نتیجه جوانب توپوگرافیکی آن به خوبی نمایان شده اند مترادف: bare karst در این مورد به معنای واژه: covered kurst نیز مراجعه نمایید

paleokarst

دیرینه کارست
در اثر خروج آب لایه های آهکی و قرارگیری آن ها در معرض آب های جوی و فرآیند انحلال ایجاد می گردند پالیوکارستها با خاک های قدیمی (paleosoils) همراه هستند این ساختار در منطقه وادوز مشاهده می شوند

paleokarst|karst|karst

دیرینه کارست در اثر خروج آب لایه های آهکی و قرارگیری آن ها در معرض آب های جوی و فرآیند انحلال ایجاد می گردند پالیوکارستها با خاک های قدیمی (paleosoils) همراه هستند این ساختار در منطقه وادوز مشاهده می شوند

phytokarst

گیاه کارست
نوعی چشم‌انداز حاصل انحلال که در آن مورفولوژی اصلی نتیجه حمله جلبک ها یا قارچ های حفار به سنگ آهک می باشد ، گیاه کارست نوعی چشم‌انداز حاصل انحلال که در آن مورفولوژی اصلی نتیجه حمله جلبک ها یا قارچ های حفار به سنگ آهک می باشد

polygonal karst

کارست چندضلعی ، کارست گودالی

pseudokarst

غیر کارستی ، کارست دروغین
توپوگرافی که مشابه با کارست است ولی توسط انحلال سنگ تشکیل نشده است فرآیندها و اشکال دربردارنده پایپینگ و گرماکارست را شامل می‌شود(اتوس ، 1976)؛ برخی نویسندگان ، زمین‌های مشخص با دودکش‌های گدازه ، غارهای دریایی و بادچال‌ها را نیز به‌حساب می آورند کارست دروغین برای کارست‌های پوششی و کارست‌های ایجادشده توسط انحلال سنگ‌هایی که نسبتاً غیرقابل حل هستند ، نظیر کوارتزیت و گرانیت به کار می رود ، ولی در کاربردهای معمول‌تر ، این عوارض به عنوان انواعی از کارست‌های واقعی محسوب می شوند این واژه ابتدا توسط ون نبل در 1906 به کار رفته است

pseudokarst|pseudokarsts|pseudokarsts|karst

غیر کارستی ، کارست دروغین - توپوگرافی که مشابه با کارست است ولی توسط انحلال سنگ تشکیل نشده است فرآیندها و اشکال دربردارنده پایپینگ و گرماکارست را شامل می‌شود(اتوس ، 1976)؛ برخی نویسندگان ، زمین‌های مشخص با دودکش‌های گدازه ، غارهای دریایی و بادچال‌ها را نیز به‌حساب می آورند کارست دروغین برای کارست‌های پوششی و کارست‌های ایجادشده توسط انحلال سنگ‌هایی که نسبتاً غیرقابل حل هستند ، نظیر کوارتزیت و گرانیت به کار می رود ، ولی در کاربردهای معمول‌تر ، این عوارض به عنوان انواعی از کارست‌های واقعی محسوب می شوند این واژه ابتدا توسط ون نبل در 1906 به کار رفته است

relict karst

کارست بازمانده
کارستی که در آشکوب زمین شناختی قبلی تشکیل شده و هرگز توسط نهشته های بعدی پوشیده نشده است
نیز ببینید: کارست دیرین مترادف: کارست فسیلی ، کارست بازمانده - کارستی که در آشکوب زمین شناختی قبلی تشکیل شده و هرگز توسط نهشته های بعدی پوشیده نشده است - نیز ببینید: کارست دیرین مترادف: کارست فسیلی

resurrected karst

کارست باززاد
یک کارست دیرین که مجدداً فعال شده است ، کارست باززاد - یک کارست دیرین که مجدداً فعال شده است

volcano-karst

کارست آتشفشانی
یک خاستگاه یا زمین از جنس مواد آتشفشانی تازه فوران کرده ای (خصوصاً آذر آواری هایی مانند توفها و آگلومراهایی که حاوی کانی‌های ناپایدار هستند) که توسط آب باران برای تولید اشکال ریز برجستگی ، شبیه کارست آهکی ، خورده شده است
این اصطلاح توسط نام و همکاران (1962) به شکل "vulcanokarstul" معرفی شد

volcano-karst|volcano karst|volcano karst

کارست آتشفشانی - یک خاستگاه یا زمین از جنس مواد آتشفشانی تازه فوران کرده ای (خصوصاً آذر آواری هایی مانند توفها و آگلومراهایی که حاوی کانی‌های ناپایدار هستند) که توسط آب باران برای تولید اشکال ریز برجستگی ، شبیه کارست آهکی ، خورده شده است - این اصطلاح توسط نام و همکاران (1962) به شکل "vulcanokarstul" معرفی شد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی cone karst

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی cone karst

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما