معادل انگلیسی ساختمان مخروط در مخروط
یک ساختمان رسوبی کم اهمیت/ فرعی در لایه های باریک و معمولاً آهکی بعضی از

زمين شناسی
ساختمان مخروط در مخروط
یک ساختمان رسوبی کم اهمیت/ فرعی در لایه های باریک و معمولاً آهکی بعضی از شیل ها و در سایر بخش های بعضی سنگان های عظیم ، خصوصاً سپتاریا - این ساختمان شبیه دسته ای از مخروط های هم مرکز مدور است که یکی در دیگری در موقعیتهای معکوس شده قرار می گیرند (قائده رو به بالا و قله رو به پایین) و معمولاً توسط نوارهای رسی باریک از هم جدا می شوند و عموماً از کلسیت فیبری و به ندرت از سیدریت یا ژیپس ساخته شده اند ، ساختمان مخروط در مخروط یک ساختمان رسوبی کم اهمیت/ فرعی در لایه های باریک و معمولاً آهکی بعضی از شیل ها و در سایر بخش های بعضی سنگان های عظیم
cone incone structure
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ساختمان مخروط در مخروط
یک ساختمان رسوبی کم اهمیت/ فرعی در لایه های باریک و معمولاً آهکی بعضی از
مخروط
(زمین شناسی دریایی): یک نوع بادبزن زیردریایی این اصطلاح اغلب برای توصیف یک بادبزن عمیق همراه با یک دلتای سازنده اصلی بکار می رود ، مانند می سی سی پی ، نیل و گنگ (کلینگ و استانلی 1976)
(زمین شناسی یخچالها): یک تپه یا کپه پرشیب ماسه ، شن و گاهی اوقات تخته سنگ با یک قائده بادبزن مانند از برون شست که در کنار جبهه یک یخچال توسط رودخانه های برفاب ، رسوبگذاری شده اند
(زمین ریخت شناسی): یک کوه ، تپه یا سایر زمین شکل ها که شبیه یک مخروط هستند و دارای سرازیری های نسبتاً پرشیب و یک نوک برجسته یا تیز می باشند به ویژه یک مخروط آبرفتی
(گیاه شناسی): یک شاخه پرمیوه که دارای یک گروه خاص از پولک برگهای دارای هاگ می باشد ، مانند آنچه در کاج دیده می شود
مقایسه شود با: Strobilus ، مخروط (زمین شناسی دریایی): یک نوع بادبزن زیردریایی این اصطلاح اغلب برای توصیف یک بادبزن عمیق همراه با یک دلتای سازنده اصلی بکار می رود ، نیل و گنگ (کلینگ و استانلی 1976) (زمین شناسی یخچالها): یک تپه یا کپه پرشیب ماسه ، رسوبگذاری شده اند (زمین ریخت شناسی): یک کوه ، تپه یا سایر زمین شکل ها که شبیه یک مخروط هستند و دارای سرازیری های نسبتاً پرشیب و یک نوک برجسته یا تیز می باشند به ویژه یک مخروط آبرفتی (گیاه شناسی): یک شاخه پرمیوه که دارای یک گروه خاص از پولک برگهای دارای هاگ می باشد ، مانند آنچه در کاج دیده می شود مقایسه شود با: Strobilus
مخروط فرونشینی
گودی مخروطی شکلی که بلافاصله پس از برداشت آب در یک چاه آب به وجود می آید
مخروط افت:
افتی در سطح پتانسیومتری یک حجم آب زیرزمینی که دارای شکل یک مخروط معکوس شده می باشد و به دور یک چاه بوجود می آید که از آن آب برداشت شده است شکل این افت حاصل این واقعیت است که آب در نزدیکی چاه باید از درون مقاطع عرضی بطور متناوب/ پیش رونده کوچکتری جریان داشته باشد و در نتیجه فشار هیدرولیکی باید پرشیب تر باشد
مقایسه شود با: drown down (آب زیر زمینی) ، مخروط تخلیه ، مخروط فرونشینی گودی مخروطی شکلی که بلافاصله پس از برداشت آب در یک چاه آب به وجود می آید مخروط افت:افتی در سطح پتانسیومتری یک حجم آب زیرزمینی که دارای شکل یک مخروط معکوس شده می باشد و به دور یک چاه بوجود می آید که از آن آب برداشت شده است شکل این افت حاصل این واقعیت است که آب در نزدیکی چاه باید از درون مقاطع عرضی بطور متناوب/ پیش رونده کوچکتری جریان داشته باشد و در نتیجه فشار هیدرولیکی باید پرشیب تر باشد مقایسه شود با: drown down (آب زیر زمینی)
مخروط افت فشار
یک مخروط افت در یک سطح پتانسومتریک ، یک توده آب زیر زمینی تحت فشار ، مانند آنچه توسط تولمان (ص 562 – 1937) تعریف شده ، یک سطح فرضی که نشان دهنده شرایط افت فشار در یک آبخوان تحت فشار به خاط پمپاژ می باشد rectangular coordinates|rectilinear coordinates مختصات راست گوش
مختصات دو یا سه بعدی بر روی هر سیستمی که در آن ، محورهای مرجع با زاویه های قائم یکدیگر را قطع می کنند مختصات سطح یا صفحه ای همچنین یک سیستم مختصات که از مختصات متعامد استفاده می کند
مترادف: rectilinear coordinates ، مخروط افت فشار یک مخروط افت در یک سطح پتانسومتریک ، یک سطح فرضی که نشان دهنده شرایط افت فشار در یک آبخوان تحت فشار به خاط پمپاژ می باشد rectangular coordinates|rectilinear coordinates مختصات راست گوش مختصات دو یا سه بعدی بر روی هر سیستمی که در آن ، محورهای مرجع با زاویه های قائم یکدیگر را قطع می کنند مختصات سطح یا صفحه ای همچنین یک سیستم مختصات که از مختصات متعامد استفاده می کند مترادف: rectilinear coordinates
ساختار هسته و پوسته
اصطلاحی که توسط مک کی (1954) برای یک ساختار رسوبی استفاده شد که مشابه یک سنگال است که در گلسنگ سیلتی توده ای بوجود آمده و توسط یک کلوخه گردشده (هسته) بیضی تا دراز و کشیده و دارای قطر بین 3 تا 30 سانتی متر تشخیص داده می شود که بوسیله سری از لایه های هم مرکز احاطه شده است (پوسته ها) هر کدام دارای دامنه ضخامتی بین 3 تا 12 میلی متر می باشند و ظاهراً به خاطر انقباض در گل یکنواخت بی ساختمان بوجود می آیند این خصوصیت شرایط خشکی پس از سیل در ناحیه ای با رطوبت قابل ملاحظه ای می باشد ، ساختار هسته و پوسته اصطلاحی که توسط مک کی (1954) برای یک ساختار رسوبی استفاده شد که مشابه یک سنگال است که در گلسنگ سیلتی توده ای بوجود آمده و توسط یک کلوخه گردشده (هسته) بیضی تا دراز و کشیده و دارای قطر بین 3 تا 30 سانتی متر تشخیص داده می شود که بوسیله سری از لایه های هم مرکز احاطه شده است (پوسته ها) هر کدام دارای دامنه ضخامتی بین 3 تا 12 میلی متر می باشند و ظاهراً به خاطر انقباض در گل یکنواخت بی ساختمان بوجود می آیند این خصوصیت شرایط خشکی پس از سیل در ناحیه ای با رطوبت قابل ملاحظه ای می باشد
ساختاری ملاتی
ساختاری در سنگهای بلورین که مشخصه آن حضور ذرات ریزدانه ای از کوارتز و فلدسپات فاقد فلدسپات که فواصل میان دانه های گرد و درشتتری از همان نوع کانیها را اشغال کرده و یا مرزهایی را در لبه های آنها ایجاد کرده اند اگر چه همواره اعتقاد بر این بوده است که چنین ساختاری محصول کاتاکلاز می باشد ولی شاید بتوان آن را محصول تغییر شکل پلاستیک و تبلور مجدد دینامیک یا پویا دانست
در این مورد به معنای واژه: pseudogritty structure
مترادف: cataclastic structure ‘ marbruk structure‘ porphyroclastic structure ، ساختاری ملاتی ساختاری در سنگهای بلورین که مشخصه آن حضور ذرات ریزدانه ای از کوارتز و فلدسپات فاقد فلدسپات که فواصل میان دانه های گرد و درشتتری از همان نوع کانیها را اشغال کرده و یا مرزهایی را در لبه های آنها ایجاد کرده اند اگر چه همواره اعتقاد بر این بوده است که چنین ساختاری محصول کاتاکلاز می باشد ولی شاید بتوان آن را محصول تغییر شکل پلاستیک و تبلور مجدد دینامیک یا پویا دانست در این مورد به معنای واژه: pseudogritty structure مترادف: cataclastic structure ‘ marbruk structure‘ porphyroclastic structure
ساخت بالشی
(آذرین):ساخت مشاهده‌شده در سنگ‌های آذرین خروجی خاص که با توده‌‌های ناپیوسته بالشی ‌شکل به ابعاد از چند سانتیمتر تا یک متر یا بیشتر (معمولاً بین 30 تا 60 سانتیمتر) مشخص می‌شوند بالش‌ها ، به‌هم‌فشرده‌اند ، تقعر یک بالش با تحدب دیگری منطبق می‌شود فضاهای بین بالش‌ها کم بوده و با ماده‌ای مشابه با ترکیب بالش‌ها ، رسوبات آواری و یا با مواد تفاله ایپر می‌شوند اندازه‌ دانه‌ها در بالش‌ها به سمت خارج گرایش به کم‌شدن دارد ساخت‌های بالشی به عنوان محصولات فوران زیرآبی ، عموماً با رسوبات مناطق عمیق دریا همراه هستند
(رسوب شناسی):یک ساخت رسوبی اولیه که از نظر اندازه وشکل شبیه به یک بالش است؛ نمونه ی بارز آن در بخش های قاعده‌ای ماسه‌سنگ قرارگرفته روی شیل شناخته شده است ، ساخت بالشی (آذرین):ساخت مشاهده‌شده در سنگ‌های آذرین خروجی خاص که با توده‌‌های ناپیوسته بالشی ‌شکل به ابعاد از چند سانتیمتر تا یک متر یا بیشتر (معمولاً بین 30 تا 60 سانتیمتر) مشخص می‌شوند بالش‌ها ، عموماً با رسوبات مناطق عمیق دریا همراه هستند (رسوب شناسی):یک ساخت رسوبی اولیه که از نظر اندازه وشکل شبیه به یک بالش است؛ نمونه ی بارز آن در بخش های قاعده‌ای ماسه‌سنگ قرارگرفته روی شیل شناخته شده است
ساختار اولیه
(دیرینه‌شناسی):واکوئل یا فضاهای ریز در دیواره یک لوریکای تیتنتیدی
الف) ساختی که در یک سنگ آذرین همزمان با تشکیل یا جانشینی سنگ اما قبل از انجماد نهایی آن ایجاد می‌شود ، به عنوان مثال ساخت بالشی ایجادشده در طول فوران گدازه یا لایه‌بندی ایجادشده در طول انجماد ماگما
ب) ساخت رسوبی اولیه ، به عنوان مثال طبقه بندی یا ریپل‌مارک
ج)ساختی که قبل از تغییر شکل و تعادل دوباره همراه با جانشینی در عمق کم در یک توده دگرگونی با منشأ عمیق در طول کوهزایی تشکیل شده است (به عنوان مثال توده‌های لرزولیت آلپین) ، ساختار اولیه - (دیرینه‌شناسی):واکوئل یا فضاهای ریز در دیواره یک لوریکای تیتنتیدی - الف) ساختی که در یک سنگ آذرین همزمان با تشکیل یا جانشینی سنگ اما قبل از انجماد نهایی آن ایجاد می‌شود ، به عنوان مثال ساخت بالشی ایجادشده در طول فوران گدازه یا لایه‌بندی ایجادشده در طول انجماد ماگما - ب) ساخت رسوبی اولیه ، به عنوان مثال طبقه بندی یا ریپل‌مارک - ج)ساختی که قبل از تغییر شکل و تعادل دوباره همراه با جانشینی در عمق کم در یک توده دگرگونی با منشأ عمیق در طول کوهزایی تشکیل شده است (به عنوان مثال توده‌های لرزولیت آلپین)

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن