معنی cop

زمين شناسی

cop

کپ
اصطلاح مستعمل در انگلیسی برای رأس یک تپه و نیز تپه کوچک با قله گرد ، کپ اصطلاح مستعمل در انگلیسی برای رأس یک تپه و نیز تپه کوچک با قله گرد

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی cop

coppice mound

خاک پشته

coprogenous earth

خاک مدفوعی

copperas

زاج سبز ، سولفات آهن

copper ladie

زنی که بر روی کوههای پاریس کار می کند تا کانه ها را قبل از فرایند آماده سازی خرد کند

copernican system

سامانه کوپرنیکی
یک مفهوم از حرکت سیاره ای که بر طبق آن ، کره زمین حول یک محور ، روزی یک بار می گردد و به دور خورشید سالی یک بار می چرخد و همچنین بر طبق این مفهوم ، تمام سیارات دیگر دارای مدارهایی با مرکزیت خورشید می باشند این سامانه از روی نام اختر شناس لهستانی کوپرنیک بدین نام خوانده می شود (وفات 1543) ، سامانه کوپرنیکی یک مفهوم از حرکت سیاره ای که بر طبق آن

copper slate

شیست مس دار ، به سنگ های شیستی گفته می شود که محتوی ترکیبات مس هستند

copper age

عصر مس
در علم باستان شناسی ، یک لایه تمدنی است که برخی اوقات بین عصر برتر و عصر آهن قابل تشخیص می باشد این عصر بوسیله آزمایش با مس و استفاده آن برای مقاصد فنآوری به عنوان اسلحه و ابزار تشخیص داده می شود تطابق لایه های تمدنی مرتبط بر اساس سن واقعی (و بنابراین با واحد های زمان ، چینه شناسی زمین شناسی) از ناحیه ای به ناحیه دیگر متفاوت است
مترادف: Enolithic ، Chalcoilthic

copper age|chalcoilthic|chalcoilthic|enolithic

عصر مس در علم باستان شناسی ، یک لایه تمدنی است که برخی اوقات بین عصر برتر و عصر آهن قابل تشخیص می باشد این عصر بوسیله آزمایش با مس و استفاده آن برای مقاصد فنآوری به عنوان اسلحه و ابزار تشخیص داده می شود تطابق لایه های تمدنی مرتبط بر اساس سن واقعی (و بنابراین با واحد های زمان ، چینه شناسی زمین شناسی) از ناحیه ای به ناحیه دیگر متفاوت است مترادف: Enolithic ، Chalcoilthic

copula

عضو رابط
یک مجرا یا لوله کوتاه توخالی قیف مانند در محل برجستگی در قائده حفره کیتینوزوآهای زنجیره ساز ، Copulas به پروزوم حفره های جلوتر برای تشکیل زنجیره ها ، متصل می شود ، عضو رابط یک مجرا یا لوله کوتاه توخالی قیف مانند در محل برجستگی در قائده حفره کیتینوزوآهای زنجیره ساز

copper

علامت اختصاری آن cuوزن اتمی آن 63عدد اتمی آن 29 ، فرمول شیمیایی : Cu
ترکیب شیمیایی : Cu100% با انکلوزیون های نقره ، آهن ، بیسموت ، ارسنیک
رده بندی :عنصر
خواص شیمیایی : در اسید نیتریک حل می شود در آب تمییز می شودو در حرارت شعله ذوب می شود
سیستم تبلور : کوبیک
شکستگی : دندانه ای ، صدفی و بدون رخ
جلا : فلزی
سختی :2 5-3
چگالی :8 93
پاراژنز :کوپریت ، آزوریت ، مالاکیت
کاربرد :صنایع الکترونیک و
منشا تشکیل : ثانوی در مرز زونهای اکسیداسیون وسمانتاسیون
محل پیدایش : امریکا (میشیگان)
رنگ خاکه : قرمز مسی
رنگ کانی : قرمز روشن و گاهی متمایل به قهوه ای
شکل بلور : شش سطحس ، چهار سطحس ، دودکائدر _ به صورت کمیاب اکتائدر
نام آن از کلمه یونانی Cuprum گرفته شده است

cope with

فایق آمدن

copper|cu|cu|cuivre|kupfer

فرمول شیمیایی : Cu - ترکیب شیمیایی : Cu100% با انکلوزیون های نقره ، آهن ، بیسموت ، ارسنیک - رده بندی :عنصر - خواص شیمیایی : در اسید نیتریک حل می شود در آب تمییز می شودو در حرارت شعله ذوب می شود - سیستم تبلور : کوبیک - شکستگی : دندانه ای ، صدفی و بدون رخ - جلا : فلزی - سختی :2 5-3 - چگالی :8 93 - پاراژنز :کوپریت ، آزوریت ، مالاکیت - کاربرد :صنایع الکترونیک و - منشا تشکیل : ثانوی در مرز زونهای اکسیداسیون وسمانتاسیون - محل پیدایش : امریکا (میشیگان) - رنگ خاکه : قرمز مسی - رنگ کانی : قرمز روشن و گاهی متمایل به قهوه ای - شکل بلور : شش سطحس ، چهار سطحس ، دودکائدر _ به صورت کمیاب اکتائدر - نام آن از کلمه یونانی Cuprum گرفته شده است

copper vitriol

کات مس ، کالکانیتت ، زاج سبز
الف) ملانتریت
ب) نامی که برخی اوقات برای سایر کانی های سولفاته مانند کوپیوپیت (سولفات آهن زرد) و گوسلاریت (سولفات آهن سفید) استفاده می شود
، زاج سبز - الف) ملانتریت - ب) نامی که برخی اوقات برای سایر کانی های سولفاته مانند کوپیوپیت (سولفات آهن زرد) و گوسلاریت (سولفات آهن سفید) استفاده می شود -

copper pyrites

کالکوپیریت

copal

کوپال
یک اصطلاح منظور شده برای انواع گسترده ای از صمغ های فسیلی قرمز مایل به زرد نیمه شفاف شکننده و سخت که از درختان حاره ای متنوعی حاصل می شوند (مانندcapaifera و agathis) که تقریباً در حلال های معمولی نامحلول هستند و در ظاهر شبیه کهربا می باشد
مثلاً کوپال کونگو و kavni ، کوپال همچنین به شکل تراوش صمغی تازه نیز ظاهر می شود
مترادف: gum copal ، کوپال یک اصطلاح منظور شده برای انواع گسترده ای از صمغ های فسیلی قرمز مایل به زرد نیمه شفاف شکننده و سخت که از درختان حاره ای متنوعی حاصل می شوند (مانندcapaifera و agathis) که تقریباً در حلال های معمولی نامحلول هستند و در ظاهر شبیه کهربا می باشد مثلاً کوپال کونگو و kavni ، کوپال همچنین به شکل تراوش صمغی تازه نیز ظاهر می شود مترادف: gum copal

coppaelite

کوپالیت
یک ملیلیتیت بیرونی خارجی بدون اولیوین که دارای کیلنوپیروکسن در زمینه تمام بلورین از ملیلیت ، کلینوپیروکسن و فلوگوپیت می باشد این نام که توسط ساباتینی در سال 1903 انتخاب شده است ، این کاربرد توصیه نمی شود ، کوپالیت یک ملیلیتیت بیرونی خارجی بدون اولیوین که دارای کیلنوپیروکسن در زمینه تمام بلورین از ملیلیت

copalite

کوپالیت
یک نوع صمغ فسیلی روشن ، خاکستری به رنگ یا قهوه ای به رنگ که در سختی رنگ ، شفافیت و انحلال سخت در الکل مشابه کوپال است و حاوی اسید ساکسینیت است و از نظر داشتن اکسیژن نسبت به اکثر کهرباها فقیرتر می باشد مثلاً صمغ های گیت که در رسهای ترشیری آبی در لندن یافت می شود مترادف: کوپالین ، کوپال فسیل ، کوپالیت یک نوع صمغ فسیلی روشن

copernican

کوپرنیکی
الف) متعلق به جوان ترین عوارض توپوگرافی ماه و واحدهای نقشه سنگ شناسی که از یک دسته سنگهایی تشکیل شده در دوره تشکیل کراترهای شعاعی بوجود آمده است (مانند کوپرنیک)
ب) به دوره چینه شناسی گویند که در حین آن ، سیستم کوپرنیکی بوجود آمده است ، کوپرنیکی الف) متعلق به جوان ترین عوارض توپوگرافی ماه و واحدهای نقشه سنگ شناسی که از یک دسته سنگهایی تشکیل شده در دوره تشکیل کراترهای شعاعی بوجود آمده است (مانند کوپرنیک) ب) به دوره چینه شناسی گویند که در حین آن

copropel

کوپروپل
اصطلاحی که توسط اسوین و پروکویویوچ (ص 1184-1954) برای جایگزینی اصطلاح gyttja که بطور مبهم کاربرد داشت ، پیشنهاد داده شد و نشان دهنده یک "یک لجن مدفوعی قهوه ای تیره تا خاکستری است و حاوی اسکلت خارجی کیتینی بند پایان کف زی به علاوه مواد آلی بازپرداخته می باشد" ، کوپروپل اصطلاحی که توسط اسوین و پروکویویوچ (ص 1184-1954) برای جایگزینی اصطلاح gyttja که بطور مبهم کاربرد داشت

coprocoenosis

کوپروکونوسیز
تجمعی از بقایای فسیل ریز مهره داران که نخست از دستگاه گوارش گوشتخواران (عمدتاً پستانداران) عبور کرده اند و به عنوان مدفوع در یا نزدیک یک رودخانه یا دریاچه نهشته شده اند ، در جایی که بعداً توسط رسوبات پوشیده شده اند (ملت -1974) ریشه کلمه: یونانی copros ، عادی ، مشترک dung + kolnos ، کوپروکونوسیز تجمعی از بقایای فسیل ریز مهره داران که نخست از دستگاه گوارش گوشتخواران (عمدتاً پستانداران) عبور کرده اند و به عنوان مدفوع در یا نزدیک یک رودخانه یا دریاچه نهشته شده اند

coprolite

کوپرولیت ، بعضی از سنگ های آهکی سرشار از فضولات فسیلی سخت پوستان وبندپایان بوده وبه صورت لایه های نازکی در درون سنگ های دیده می شود ، بقایای سنگواره شده فضولات حیوانی
مدفوع فسیلی شده مهره داران مانند ماهی ها ، خزندگان و پستانداران که بزرگتر از پلت مدفوعی می باشد که تا 20 سانتی متر طول داشته و توسط یک شکل بیضی تا کشیده و سطحی که با هم پیچی های حلقوی با رنگ قهوه ای یا سیاه تشخیص داده می شود و معمولاً عمدتاً از فسفات کلسیم ساخته شده است
اصطلاح "مدفوع سنگ شده" : این اصطلاح بطور نادرست برای اشاره به بقایای مدفوع تازه یا خشک شده استفاده می شود این اصطلاح توسط باکلند معرفی شد (1829) ، بقایای سنگواره شده فضولات حیوانی مدفوع فسیلی شده مهره داران مانند ماهی ها ، خزندگان و پستانداران که بزرگتر از پلت مدفوعی می باشد که تا 20 سانتی متر طول داشته و توسط یک شکل بیضی تا کشیده و سطحی که با هم پیچی های حلقوی با رنگ قهوه ای یا سیاه تشخیص داده می شود و معمولاً عمدتاً از فسفات کلسیم ساخته شده است اصطلاح "مدفوع سنگ شده" : این اصطلاح بطور نادرست برای اشاره به بقایای مدفوع تازه یا خشک شده استفاده می شود این اصطلاح توسط باکلند معرفی شد (1829)

copiapite|janosite|janosite|misy

کوپیاپیت - ترکیب شیمیایی :MgFe4 3+[OH|(SO4)3]2 18H2O - درصد مواد:MgO3 4 Fe2O327 SO340 7 H2O28 9 با انکلوزیون Cu ، Ca ، Al - سیستم تبلور: تری کلینیک - رده بندی: سولفات - رخ: کامل ، مطابق با /010/ - جلا:صدفی - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلورهای کوچک ، آگرگات های گرد - ژیزمان : تقریباْ‌ کمیاب ; فرانسه ، آلمان ، سوئد ، چک و اسلواکی ، اسپانیا ، امریکا و - خواص شیمیایی : به آسانی درآب حل میشود - رنگ کانی : زرد ، زرد متمایل به سبز ، زرد نارنجی - رنگ خاکه:روشن تر از رنگ کانی - پاراژنز :هالوتریکیت ، پیکرینژیت ، پیریت ، مارکاسیت - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها:پهن و کوتاه - محل پیدایش: شیلی(کوپیاکو) - نام آن از نام محل اکتشاف آن Copiapo درشیلی گرفته شده است - سختی : 2 5 - چگالی :2 1

copiapite

کوپیاپیت
ترکیب شیمیایی :MgFe4 3+[OH|(SO4)3]2 18H2O
درصد مواد:MgO3 4 Fe2O327 SO340 7 H2O28 9 با انکلوزیون Cu ، Ca ، Al
سیستم تبلور: تری کلینیک
رده بندی: سولفات
رخ: کامل ، مطابق با /010/
جلا:صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلورهای کوچک ، آگرگات های گرد
ژیزمان : تقریباْ‌ کمیاب ; فرانسه ، آلمان ، سوئد ، چک و اسلواکی ، اسپانیا ، امریکا و
خواص شیمیایی : به آسانی درآب حل میشود
رنگ کانی : زرد ، زرد متمایل به سبز ، زرد نارنجی
رنگ خاکه:روشن تر از رنگ کانی
پاراژنز :هالوتریکیت ، پیکرینژیت ، پیریت ، مارکاسیت
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها:پهن و کوتاه
محل پیدایش: شیلی(کوپیاکو)
نام آن از نام محل اکتشاف آن Copiapo درشیلی گرفته شده است
سختی : 2 5
چگالی :2 1

coprogenese

کودزائی ، تولید کود

copiotrophs

گیاگان غیر بومی

copper bearing

مس دار

coprogenic material

مواد مدفوعی

coprogene mor

مور کوب روژن دار ، مور حاصل از مواد کود دار

copper mica

میکای مس ، کالکوفیلیت

coprogenic

نهشته مدفوعی
به رسوبی گفته می شود که از مدفوع جانوری بوجود آمده است
ریشه کلمه: یونانی ، نهشته مدفوعی به رسوبی گفته می شود که از مدفوع جانوری بوجود آمده است ریشه کلمه: یونانی

copromull

نوع هوموس ملایم ونرمی که همراه فضله ها ومدفوعات حیوانات کوچک که در سطح یا لایه های بسیاری سطحی خاک زندگی می کنند وجود دارد

coparsite

نوعی کانی-در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: Cu4O2[(As ، V)O4]Cl ، نوعی کانی-در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: Cu4O2[(As

copper nickel

نیکل مس ، نیکلین

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی cop

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی cop

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما