معادل انگلیسی عصر مس
در علم باستان شناسی ، یک لایه تمدنی است که برخی اوقات بین عصر برتر و عصر آهن قابل تشخیص

زمين شناسی
عصر مس
در علم باستان شناسی ، یک لایه تمدنی است که برخی اوقات بین عصر برتر و عصر آهن قابل تشخیص می باشد این عصر بوسیله آزمایش با مس و استفاده آن برای مقاصد فنآوری به عنوان اسلحه و ابزار تشخیص داده می شود تطابق لایه های تمدنی مرتبط بر اساس سن واقعی (و بنابراین با واحد های زمان ، چینه شناسی زمین شناسی) از ناحیه ای به ناحیه دیگر متفاوت است
مترادف: Enolithic ، Chalcoilthic
copper age
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی عصر مس
در علم باستان شناسی ، یک لایه تمدنی است که برخی اوقات بین عصر برتر و عصر آهن قابل تشخیص
کلیواژ ، رخ ، کلیواژ
تمایل کانی یا سنگ برای شکستن در امتداد یک جهت ترجیحی در سطوح موازی در سنگهای دگرگونی ، بر گوارگی یا شیست وارگی هم نامیده می شود (به شیست وارگی مراجعه شود )
رخ کامل
رخ خوب
رخ مشخص
رخ ناقص ، کلیواژ تمایل کانی یا سنگ برای شکستن در امتداد یک جهت ترجیحی در سطوح موازی در سنگهای دگرگونی ، بر گوارگی یا شیست وارگی هم نامیده می شود (به شیست وارگی مراجعه شود ) رخ کامل رخ خوب رخ مشخص رخ ناقص
رخ مشخص
کانیهائی که دارای این نوع رخ هستند گاهی در جهات رخ و به صورت سطوح صاف و صیقلی میشکنند و گاهی با ایجاد سطوح ناهموار می شکنند مانند : فلدسپاتها ، آمفیبولها همچنین
انواع رخ را بنگرید ، رخ مشخص کانیهائی که دارای این نوع رخ هستند گاهی در جهات رخ و به صورت سطوح صاف و صیقلی میشکنند و گاهی با ایجاد سطوح ناهموار می شکنند مانند : فلدسپاتها
رخ ناقص
دراین نوع رخ ؛سطوح صاف بسیار کم است و عمدتاُ سطوح ناهموار ایجاد می شود مانند بریل ، آپاتیت همچنین
انواع رخ را بنگرید ، رخ ناقص دراین نوع رخ ؛سطوح صاف بسیار کم است و عمدتاُ سطوح ناهموار ایجاد می شود مانند بریل
مرحله رشد وتوسعه رودخانه ، کهن سنی
در توپوگرافی ، مرحله نهایی در چرخه فرسایشی یک عارضه یا یک ناحیه که طی آن سطح ناحیه فرسایش یافته و تقریباً به سطح مبنا رسیده و عوارض نیز فرمی ساده داشته و به صورت تقریباً مسطح درآمده اند مشخصه چنین مرحله ای ، جاری بودن چند جریان یا آبراهه پرپیچ و خم بزرگ و آرام ، در عرض دشتهای سیلابی وسیع موجود در منطقه ، که توسط تپه هایی نیمه هموار از یکدیگر جدا شده و دارای انشعابات شاخه شاخه ای می‌باشند ، و نیز فرآیند مسطح شدن ساختارها ، می باشد مقایسه شود با: senescence ، senility مترادف: topographic old age
در ساحل ، یک مرحله فرضی در شکل گیری و تکامل یک ساحل یا خط ساحلی ، که مشخصه آن سطحی مضرس و عریض ، صخره ای کم و بیش مسطح که به طرف خشکی هدایت شده و نیز منطقه ای جزر و مدی است از آنجا که احتمالاً سطح آب دریا در بازه زمانی لازم برای فرسایشی بدین نحو ، پایدار و با ثبات نمی باشد این مرحله ، یک مرحله نظری بسیار فشرده شده است
در رودخانه ها ، مرحله ای از شکل گیری و تکامل یک جریان یا آبراهه که طی آن قدرت و کارایی فرسایش افزایش یافته و باکاهش قابل توجه گرادیان (شیب مسیر) ، فرآیند نهشته گذاری و تشکیل آبرفت ، سرعت قابل ملاحظه ای پیدا می کند مشخصات چنین مرحله ای بدین فرایند باری که جریان قادر به حمل آن نبوده و از این رو به راحتی ته‌نشین می شود؛ یک دره بسیار وسیع ، کم عمق ، با جوانب کم شیب و بستری تقریباً مسطح (دشت سیلابی) که عرض آن می تواند معادل با 15 برابر کمربند مئاندری باشد ، وجود تعداد زیادی شکاف های پرپیچ و خم ، خاکریز ، یازو ، بایو ، ساختارهای هلالی شکل و مرداب در بستر دره مزبور ، یک جریان کند و آهسته ، انشعابات آرام و بالغ (با تعداد کم) و نهایتاً فرسایش کند و کم اثر است ، کهن سنی در توپوگرافی ، senility مترادف: topographic old age در ساحل ، یک مرحله نظری بسیار فشرده شده است در رودخانه ها
رخ کامل
درصورتی که کانی به راحتی و به صورت صفحات نازک با سطوح صاف و و صیقلی بشکند می گویند که داری رخ کامل است مانند میکا و ژیپس همچنین
انواع رخ را بنگرید ، رخ کامل - درصورتی که کانی به راحتی و به صورت صفحات نازک با سطوح صاف و و صیقلی بشکند می گویند که داری رخ کامل است مانند میکا و ژیپس همچنین انواع رخ را بنگرید
آشکوب(مقیاس چینه شناسی زمانی)
آخرین تقسیمات زمانی چینه شناسی و بعد از دوره قرار دارد
(چینه شناسی)؛ الف) واحد زمان چینه شناسی با گسترش و رتبه ای پایین تر از سری معمولاٌ در تقسیم بندی ها و ارتباطات درون قاره ای بیشترین کاربرد را دارد هرچند که توانایی معرفی و شناخته شدن را در حد جهانی دارد (بند 74 ، NACSN ، 1983) معادل زمانی اشکوب ، عصر است ممکن است که اشکوب به زیر اشکوبهایی تقسیم شود ، اما الزاماً چنین نیست تشخیص اشکوب عموماً بر پایه توالی بیوزونها استوار است بیشتر اسامی اشکوبها بر پایه واحدهای سنگ چینه ای استوار هستند ، با وجود این اشکوب ترجیحاً باید نامی جغرافیایی باشد که پیش از این در نامگذاری چینه شناسی استفاده نشده باشد پایان-وند صفتی برای نام جغرافیایی معمولاً “an” یا “-ian” است ، با وجود این شایسته است که نام جغرافیایی را بدون هیچ پایان-وند خاصی بکار بریم؛ مانند اشکوب کلیبورن
ب) اصطلاح غیررسمی برای نمایش “هر نوع” واحد زمان چینه شناسی با رتبه تقریبی اشکوب استفاده می شود ، آشکوب(مقیاس چینه شناسی زمانی) - آخرین تقسیمات زمانی چینه شناسی و بعد از دوره قرار دارد - (چینه شناسی)؛ الف) واحد زمان چینه شناسی با گسترش و رتبه ای پایین تر از سری معمولاٌ در تقسیم بندی ها و ارتباطات درون قاره ای بیشترین کاربرد را دارد هرچند که توانایی معرفی و شناخته شدن را در حد جهانی دارد (بند 74 ، با وجود این شایسته است که نام جغرافیایی را بدون هیچ پایان-وند خاصی بکار بریم؛ مانند اشکوب کلیبورن - ب) اصطلاح غیررسمی برای نمایش “هر نوع” واحد زمان چینه شناسی با رتبه تقریبی اشکوب استفاده می شود

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن