معنی wave age

زمين شناسی
wave age
سن موج
مرحله توسعه یک موج سطح آب تولید شده توسط باد که به عنوان نسبت سرعت موج به سرعت باد (که حدود 8 متر بالاتر از حد یا سطح آب ساکن اندازه گیری می شود) بیان می گردد ، سن موج - مرحله توسعه یک موج سطح آب تولید شده توسط باد که به عنوان نسبت سرعت موج به سرعت باد (که حدود 8 متر بالاتر از حد یا سطح آب ساکن اندازه گیری می شود) بیان می گردد
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی wave age
کلیواژ ، رخ ، کلیواژ
تمایل کانی یا سنگ برای شکستن در امتداد یک جهت ترجیحی در سطوح موازی در سنگهای دگرگونی ، بر گوارگی یا شیست وارگی هم نامیده می شود (به شیست وارگی مراجعه شود )
رخ کامل
رخ خوب
رخ مشخص
رخ ناقص ، کلیواژ تمایل کانی یا سنگ برای شکستن در امتداد یک جهت ترجیحی در سطوح موازی در سنگهای دگرگونی ، بر گوارگی یا شیست وارگی هم نامیده می شود (به شیست وارگی مراجعه شود ) رخ کامل رخ خوب رخ مشخص رخ ناقص
رخ مشخص
کانیهائی که دارای این نوع رخ هستند گاهی در جهات رخ و به صورت سطوح صاف و صیقلی میشکنند و گاهی با ایجاد سطوح ناهموار می شکنند مانند : فلدسپاتها ، آمفیبولها همچنین
انواع رخ را بنگرید ، رخ مشخص کانیهائی که دارای این نوع رخ هستند گاهی در جهات رخ و به صورت سطوح صاف و صیقلی میشکنند و گاهی با ایجاد سطوح ناهموار می شکنند مانند : فلدسپاتها
رخ ناقص
دراین نوع رخ ؛سطوح صاف بسیار کم است و عمدتاُ سطوح ناهموار ایجاد می شود مانند بریل ، آپاتیت همچنین
انواع رخ را بنگرید ، رخ ناقص دراین نوع رخ ؛سطوح صاف بسیار کم است و عمدتاُ سطوح ناهموار ایجاد می شود مانند بریل
مرحله رشد وتوسعه رودخانه ، کهن سنی
در توپوگرافی ، مرحله نهایی در چرخه فرسایشی یک عارضه یا یک ناحیه که طی آن سطح ناحیه فرسایش یافته و تقریباً به سطح مبنا رسیده و عوارض نیز فرمی ساده داشته و به صورت تقریباً مسطح درآمده اند مشخصه چنین مرحله ای ، جاری بودن چند جریان یا آبراهه پرپیچ و خم بزرگ و آرام ، در عرض دشتهای سیلابی وسیع موجود در منطقه ، که توسط تپه هایی نیمه هموار از یکدیگر جدا شده و دارای انشعابات شاخه شاخه ای می‌باشند ، و نیز فرآیند مسطح شدن ساختارها ، می باشد مقایسه شود با: senescence ، senility مترادف: topographic old age
در ساحل ، یک مرحله فرضی در شکل گیری و تکامل یک ساحل یا خط ساحلی ، که مشخصه آن سطحی مضرس و عریض ، صخره ای کم و بیش مسطح که به طرف خشکی هدایت شده و نیز منطقه ای جزر و مدی است از آنجا که احتمالاً سطح آب دریا در بازه زمانی لازم برای فرسایشی بدین نحو ، پایدار و با ثبات نمی باشد این مرحله ، یک مرحله نظری بسیار فشرده شده است
در رودخانه ها ، مرحله ای از شکل گیری و تکامل یک جریان یا آبراهه که طی آن قدرت و کارایی فرسایش افزایش یافته و باکاهش قابل توجه گرادیان (شیب مسیر) ، فرآیند نهشته گذاری و تشکیل آبرفت ، سرعت قابل ملاحظه ای پیدا می کند مشخصات چنین مرحله ای بدین فرایند باری که جریان قادر به حمل آن نبوده و از این رو به راحتی ته‌نشین می شود؛ یک دره بسیار وسیع ، کم عمق ، با جوانب کم شیب و بستری تقریباً مسطح (دشت سیلابی) که عرض آن می تواند معادل با 15 برابر کمربند مئاندری باشد ، وجود تعداد زیادی شکاف های پرپیچ و خم ، خاکریز ، یازو ، بایو ، ساختارهای هلالی شکل و مرداب در بستر دره مزبور ، یک جریان کند و آهسته ، انشعابات آرام و بالغ (با تعداد کم) و نهایتاً فرسایش کند و کم اثر است ، کهن سنی در توپوگرافی ، senility مترادف: topographic old age در ساحل ، یک مرحله نظری بسیار فشرده شده است در رودخانه ها
رخ کامل
درصورتی که کانی به راحتی و به صورت صفحات نازک با سطوح صاف و و صیقلی بشکند می گویند که داری رخ کامل است مانند میکا و ژیپس همچنین
انواع رخ را بنگرید ، رخ کامل - درصورتی که کانی به راحتی و به صورت صفحات نازک با سطوح صاف و و صیقلی بشکند می گویند که داری رخ کامل است مانند میکا و ژیپس همچنین انواع رخ را بنگرید
آشکوب(مقیاس چینه شناسی زمانی)
آخرین تقسیمات زمانی چینه شناسی و بعد از دوره قرار دارد
(چینه شناسی)؛ الف) واحد زمان چینه شناسی با گسترش و رتبه ای پایین تر از سری معمولاٌ در تقسیم بندی ها و ارتباطات درون قاره ای بیشترین کاربرد را دارد هرچند که توانایی معرفی و شناخته شدن را در حد جهانی دارد (بند 74 ، NACSN ، 1983) معادل زمانی اشکوب ، عصر است ممکن است که اشکوب به زیر اشکوبهایی تقسیم شود ، اما الزاماً چنین نیست تشخیص اشکوب عموماً بر پایه توالی بیوزونها استوار است بیشتر اسامی اشکوبها بر پایه واحدهای سنگ چینه ای استوار هستند ، با وجود این اشکوب ترجیحاً باید نامی جغرافیایی باشد که پیش از این در نامگذاری چینه شناسی استفاده نشده باشد پایان-وند صفتی برای نام جغرافیایی معمولاً “an” یا “-ian” است ، با وجود این شایسته است که نام جغرافیایی را بدون هیچ پایان-وند خاصی بکار بریم؛ مانند اشکوب کلیبورن
ب) اصطلاح غیررسمی برای نمایش “هر نوع” واحد زمان چینه شناسی با رتبه تقریبی اشکوب استفاده می شود ، آشکوب(مقیاس چینه شناسی زمانی) - آخرین تقسیمات زمانی چینه شناسی و بعد از دوره قرار دارد - (چینه شناسی)؛ الف) واحد زمان چینه شناسی با گسترش و رتبه ای پایین تر از سری معمولاٌ در تقسیم بندی ها و ارتباطات درون قاره ای بیشترین کاربرد را دارد هرچند که توانایی معرفی و شناخته شدن را در حد جهانی دارد (بند 74 ، با وجود این شایسته است که نام جغرافیایی را بدون هیچ پایان-وند خاصی بکار بریم؛ مانند اشکوب کلیبورن - ب) اصطلاح غیررسمی برای نمایش “هر نوع” واحد زمان چینه شناسی با رتبه تقریبی اشکوب استفاده می شود
سکوی موج بریده
یک سطح یا سکوی هموار تا شیبدار ملایم باریک که توسط عمل فرسایش امواج حاصل می شود و به سمت خارج از بالای قاعده صخره موج شکن گسترده می شود و تمام منطقه ساحلی و یک بخش یا کل حاشیه ساحلی را اشغال می کند (جانسن 1919) این سکو عمدتاً بالاتر از سطح آب بوسیله افشانه یا پاشیدن امواج توفانی تشدید شده توسط هوازدگی نیمه هوایی و باران شست تشکیل می شود این سکو ممکن است از جنس سنگ برهنه تازه ساییده شده باشد یا بطور موقت توسط یک ساحل پوشیده باشد ممکن است ناگهانی به انتها برسد یا به تدریج تبدیل به سکوی سایشی شود
نیز ببینید: سکوی موج شکن مترادف: سکوی کرانه ای سکوی ساحلی سکوی آب بالا ، سکوی موج بریده - یک سطح یا سکوی هموار تا شیبدار ملایم باریک که توسط عمل فرسایش امواج حاصل می شود و به سمت خارج از بالای قاعده صخره موج شکن گسترده می شود و تمام منطقه ساحلی و یک بخش یا کل حاشیه ساحلی را اشغال می کند (جانسن 1919) این سکو عمدتاً بالاتر از سطح آب بوسیله افشانه یا پاشیدن امواج توفانی تشدید شده توسط هوازدگی نیمه هوایی و باران شست تشکیل می شود این سکو ممکن است از جنس سنگ برهنه تازه ساییده شده باشد یا بطور موقت توسط یک ساحل پوشیده باشد ممکن است ناگهانی به انتها برسد یا به تدریج تبدیل به سکوی سایشی شود - نیز ببینید: سکوی موج شکن مترادف: سکوی کرانه ای سکوی ساحلی سکوی آب بالا
سکوی موج بریده ، سکوی موج کند
الف) یک سطح شیبدار ملایم که توسط فرسایش امواج تشکیل می شود و تا مسافت زیادی درون دریا یا دریاچه از قاعده صخره موج بریده ، گسترده می شود که نشان دهنده هر دو سکوی ساحلی و سکوی سایشی است
مترادف: پادگانه موج کفه ، سکوی کنده شده ، سکوی فرسایشی ، سکوی موجی ، سکوی کرانه ای ، دشت موج کفه ، پهنه ساحلی
ب) اصطلاحی که گاهی اوقات بطور محدود شده ای به عنوان مترادفی برای سکوی سایشی استفاده می شود
نیمکت یا قلاتی که در امتداد خط ساحلی و همسطح دریا توسط عمل فرسایش امواج ایجاد می‌شود ، سکوی موج کند - الف) یک سطح شیبدار ملایم که توسط فرسایش امواج تشکیل می شود و تا مسافت زیادی درون دریا یا دریاچه از قاعده صخره موج بریده ، گسترده می شود که نشان دهنده هر دو سکوی ساحلی و سکوی سایشی است - مترادف: پادگانه موج کفه ، پهنه ساحلی - ب) اصطلاحی که گاهی اوقات بطور محدود شده ای به عنوان مترادفی برای سکوی سایشی استفاده می شود - نیمکت یا قلاتی که در امتداد خط ساحلی و همسطح دریا توسط عمل فرسایش امواج ایجاد می‌شود
واولیت
ترکیب شیمیایی :Al3 [(OH)3|(PO4)2] 5H2O
درصد مواد:Al2O337 11% P2O534 47% H2O28 42%
سیستم تبلور:ارترومبیک
رده بندی: فسفات
رخ:خوب ، مطابق با سطح /110/
جلا:شیشه ای ، ابریشمی
شفافیت: شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات درخشان ، کروی
ژیزمان:فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، چک و اسلواکی ، بریتانیای کبیر و برزیل
خواص شیمیایی:حل شونده در اسیدها
رنگ کانی : سفید ، زرد ، سبز ، قهوه ای ، آبی
رنگ خاکه: سفید
تشابه کانی شناسی :مینیولیت ، پرهنیت
پاراژنز :لیمونیت ، هماتیت
منشا تشکیل : هیدروترمال ، ثانوی
شکل بلورها: منشور کوتاه یا بلند
محل پیدایش: چک و اسلواکی
نام آن نام یک فیزیکدان انگلیسی W Wavell است
سختی : 3 5 – 4
چگالی : 2 3 - 2 4 ، واولیت - ترکیب شیمیایی :Al3 [(OH)3|(PO4)2] 5H2O - درصد مواد:Al2O337 11% P2O534 47% H2O28 42% - سیستم تبلور:ارترومبیک - رده بندی: فسفات - رخ:خوب ، مطابق با سطح /110/ - جلا:شیشه ای ، ابریشمی - شفافیت: شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلور ، کروی - ژیزمان:فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، بریتانیای کبیر و برزیل - خواص شیمیایی:حل شونده در اسیدها - رنگ کانی : سفید ، آبی - رنگ خاکه: سفید - تشابه کانی شناسی :مینیولیت ، پرهنیت - پاراژنز :لیمونیت ، هماتیت - منشا تشکیل : هیدروترمال ، ثانوی - شکل بلورها: منشور کوتاه یا بلند - محل پیدایش: چک و اسلواکی - نام آن نام یک فیزیکدان انگلیسی W Wavell است - سختی : 3 5 – 4 - چگالی : 2 3 - 2 4

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن