معادل انگلیسی موج نقش تداخل موج ، موج نقش متقاطع نوسانی

زمين شناسی
موج نقش تداخل موج ، موج نقش متقاطع نوسانی
wave interference ripple mark|interference ripple mark|interference ripple mark|interference ripple
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی موج نقش تداخل موج ، موج نقش متقاطع نوسانی
آژنگ ، موجک ، ریپل ، خیزآب ، موج کوچک ، موج بستر ، امواج ریز
در رودخانه ، الف) یک بخش مستقیم و کم عمق آب جاری در رودخانه که توسط بستر ناهموار یا سنگی شکسته شده و با امواج کوچک ناهموار شده است ب) خیزاب ، شانه
*در ساختارهای رسوبی ، الف) یک پشته کوچک ماسه ای که شبیه چینی بر روی آب است و بر روی سطح طبقه بندی یک رسوب تشکیل می شود بالاخص یک ریپل مارک یا یک موج ماسه ای کوچک که شکل آن مشابه تلماسه است ب) یک اصطلاح کلی که برای تمام انواع موجهای ماسه ای با شکل شبیه ریپل های کوچک مقیاس استفاده می‌شود (مثلاً راینک و singh 1973) بدون توجه به مقیاس مترادف: ریپل رسوبی
*در موضوع جریانها ، الف) مترادفی برای موج مولین ب) چین خوردگی ملایم سطح آب آفروسیدریت که حاصل وزش یک نسیم است مترادف: گسلاب
، امواج ریز - در رودخانه ، شانه - *در ساختارهای رسوبی ، الف) یک پشته کوچک ماسه ای که شبیه چینی بر روی آب است و بر روی سطح طبقه بندی یک رسوب تشکیل می شود بالاخص یک ریپل مارک یا یک موج ماسه ای کوچک که شکل آن مشابه تلماسه است ب) یک اصطلاح کلی که برای تمام انواع موجهای ماسه ای با شکل شبیه ریپل های کوچک مقیاس استفاده می‌شود (مثلاً راینک و singh 1973) بدون توجه به مقیاس مترادف: ریپل رسوبی - *در موضوع جریانها ، الف) مترادفی برای موج مولین ب) چین خوردگی ملایم سطح آب آفروسیدریت که حاصل وزش یک نسیم است مترادف: گسلاب -
سکوی موج بریده
یک سطح یا سکوی هموار تا شیبدار ملایم باریک که توسط عمل فرسایش امواج حاصل می شود و به سمت خارج از بالای قاعده صخره موج شکن گسترده می شود و تمام منطقه ساحلی و یک بخش یا کل حاشیه ساحلی را اشغال می کند (جانسن 1919) این سکو عمدتاً بالاتر از سطح آب بوسیله افشانه یا پاشیدن امواج توفانی تشدید شده توسط هوازدگی نیمه هوایی و باران شست تشکیل می شود این سکو ممکن است از جنس سنگ برهنه تازه ساییده شده باشد یا بطور موقت توسط یک ساحل پوشیده باشد ممکن است ناگهانی به انتها برسد یا به تدریج تبدیل به سکوی سایشی شود
نیز ببینید: سکوی موج شکن مترادف: سکوی کرانه ای سکوی ساحلی سکوی آب بالا ، سکوی موج بریده - یک سطح یا سکوی هموار تا شیبدار ملایم باریک که توسط عمل فرسایش امواج حاصل می شود و به سمت خارج از بالای قاعده صخره موج شکن گسترده می شود و تمام منطقه ساحلی و یک بخش یا کل حاشیه ساحلی را اشغال می کند (جانسن 1919) این سکو عمدتاً بالاتر از سطح آب بوسیله افشانه یا پاشیدن امواج توفانی تشدید شده توسط هوازدگی نیمه هوایی و باران شست تشکیل می شود این سکو ممکن است از جنس سنگ برهنه تازه ساییده شده باشد یا بطور موقت توسط یک ساحل پوشیده باشد ممکن است ناگهانی به انتها برسد یا به تدریج تبدیل به سکوی سایشی شود - نیز ببینید: سکوی موج شکن مترادف: سکوی کرانه ای سکوی ساحلی سکوی آب بالا
سکوی موج بریده ، سکوی موج کند
الف) یک سطح شیبدار ملایم که توسط فرسایش امواج تشکیل می شود و تا مسافت زیادی درون دریا یا دریاچه از قاعده صخره موج بریده ، گسترده می شود که نشان دهنده هر دو سکوی ساحلی و سکوی سایشی است
مترادف: پادگانه موج کفه ، سکوی کنده شده ، سکوی فرسایشی ، سکوی موجی ، سکوی کرانه ای ، دشت موج کفه ، پهنه ساحلی
ب) اصطلاحی که گاهی اوقات بطور محدود شده ای به عنوان مترادفی برای سکوی سایشی استفاده می شود
نیمکت یا قلاتی که در امتداد خط ساحلی و همسطح دریا توسط عمل فرسایش امواج ایجاد می‌شود ، سکوی موج کند - الف) یک سطح شیبدار ملایم که توسط فرسایش امواج تشکیل می شود و تا مسافت زیادی درون دریا یا دریاچه از قاعده صخره موج بریده ، گسترده می شود که نشان دهنده هر دو سکوی ساحلی و سکوی سایشی است - مترادف: پادگانه موج کفه ، پهنه ساحلی - ب) اصطلاحی که گاهی اوقات بطور محدود شده ای به عنوان مترادفی برای سکوی سایشی استفاده می شود - نیمکت یا قلاتی که در امتداد خط ساحلی و همسطح دریا توسط عمل فرسایش امواج ایجاد می‌شود
واولیت
ترکیب شیمیایی :Al3 [(OH)3|(PO4)2] 5H2O
درصد مواد:Al2O337 11% P2O534 47% H2O28 42%
سیستم تبلور:ارترومبیک
رده بندی: فسفات
رخ:خوب ، مطابق با سطح /110/
جلا:شیشه ای ، ابریشمی
شفافیت: شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات درخشان ، کروی
ژیزمان:فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، چک و اسلواکی ، بریتانیای کبیر و برزیل
خواص شیمیایی:حل شونده در اسیدها
رنگ کانی : سفید ، زرد ، سبز ، قهوه ای ، آبی
رنگ خاکه: سفید
تشابه کانی شناسی :مینیولیت ، پرهنیت
پاراژنز :لیمونیت ، هماتیت
منشا تشکیل : هیدروترمال ، ثانوی
شکل بلورها: منشور کوتاه یا بلند
محل پیدایش: چک و اسلواکی
نام آن نام یک فیزیکدان انگلیسی W Wavell است
سختی : 3 5 – 4
چگالی : 2 3 - 2 4 ، واولیت - ترکیب شیمیایی :Al3 [(OH)3|(PO4)2] 5H2O - درصد مواد:Al2O337 11% P2O534 47% H2O28 42% - سیستم تبلور:ارترومبیک - رده بندی: فسفات - رخ:خوب ، مطابق با سطح /110/ - جلا:شیشه ای ، ابریشمی - شفافیت: شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلور ، کروی - ژیزمان:فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، بریتانیای کبیر و برزیل - خواص شیمیایی:حل شونده در اسیدها - رنگ کانی : سفید ، آبی - رنگ خاکه: سفید - تشابه کانی شناسی :مینیولیت ، پرهنیت - پاراژنز :لیمونیت ، هماتیت - منشا تشکیل : هیدروترمال ، ثانوی - شکل بلورها: منشور کوتاه یا بلند - محل پیدایش: چک و اسلواکی - نام آن نام یک فیزیکدان انگلیسی W Wavell است - سختی : 3 5 – 4 - چگالی : 2 3 - 2 4
موج نقش بادی
(رسوب شناسی): یکی از ریپل های نامتقارن موج مانند که بر روی سطح ماسه بوسیله حرکت جهشی ذرات توسط باد حاصل می شود و گهگاه در سنگهای بادی یافت می شود این ریپل معمولاً طویل تر و با ارتفاع کمتر نسبت به یک ریپل مارک آبی است اما از نظر داشتن طرف بادپناه پرشیب تر (به سمت پایین دست جریان) و یک طرف رو به باد با شیب ملایم (رو به بالا دست جریان) با آن مشابه است نیز ببینید: ریپل ماسه ای ریپل دانه ای
مقایسه شود با: پادریپل
(برف): یکی از دسته آرایش ها یا نقش های موج مانند بر روی سطح برف را گویند که با زوایای قائم نسبت به جهت باد قرار دارد و زمانی تشکیل شده که دانه های برف توسط باد حرکت داده می شوند ، موج نقش بادی - (رسوب شناسی): یکی از ریپل های نامتقارن موج مانند که بر روی سطح ماسه بوسیله حرکت جهشی ذرات توسط باد حاصل می شود و گهگاه در سنگهای بادی یافت می شود این ریپل معمولاً طویل تر و با ارتفاع کمتر نسبت به یک ریپل مارک آبی است اما از نظر داشتن طرف بادپناه پرشیب تر (به سمت پایین دست جریان) و یک طرف رو به باد با شیب ملایم (رو به بالا دست جریان) با آن مشابه است نیز ببینید: ریپل ماسه ای ریپل دانه ای - مقایسه شود با: پادریپل - (برف): یکی از دسته آرایش ها یا نقش های موج مانند بر روی سطح برف را گویند که با زوایای قائم نسبت به جهت باد قرار دارد و زمانی تشکیل شده که دانه های برف توسط باد حرکت داده می شوند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن