معنی bed ripple

زمين شناسی
bed ripple
موج بستر
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی bed ripple
فاز لایه
آگرگات تمام چینه های بستر که شامل یک نوع به خصوص شکل لایه یا ترکیبی از اشکال لایه ها می باشد یک رده کلی و عمومی برای ترتیب لایه ها است و بر طبق یک دامنه مشخص شرایط هیدرولیکی و بوسیله عمل جریان بر روی یک بستر آبرفتی که از دامنه مشخصی از رسوبات کف تشکیل شده است ، ایجاد می شود
مثلاً ripple bed phase می تواند (برای جریان های هم جهت نیمه هم سنگ/ نیمه هم وزن) بوسیله یک دامنه خاص از شرایط عمق ، سرعت ، اندازه و دانه ها ، تعریف شود
همچنین ببینید: bed form ، bed state ، فاز لایه آگرگات تمام چینه های بستر که شامل یک نوع به خصوص شکل لایه یا ترکیبی از اشکال لایه ها می باشد یک رده کلی و عمومی برای ترتیب لایه ها است و بر طبق یک دامنه مشخص شرایط هیدرولیکی و بوسیله عمل جریان بر روی یک بستر آبرفتی که از دامنه مشخصی از رسوبات کف تشکیل شده است ، ایجاد می شود مثلاً ripple bed phase می تواند (برای جریان های هم جهت نیمه هم سنگ/ نیمه هم وزن) بوسیله یک دامنه خاص از شرایط عمق ، تعریف شود همچنین ببینید: bed form
لایه ، لایه بندی ، لایه ای ، لایه دار ، لایه لایه
(نهشته کانه): الف) به رگه یا سایر اشکال نهشته های کانی می گویند ، که شیب لایه بندی در سنگ رسوبی را دنبال می کند ب) به یک نهشته جانشینی لایه ای (لایه دار شده) گویند مقایسه شود با: stratiform چینه سان/ لایه ای چینه کران/ استراتی باند (Strata-bound)
(چینه شناسی): تشکیل شده یا نهشته شده در لایه ها یا طبقه ها ، یا ساخته شده بصورت لایه ای است و یا به این شکل دیده می شود (چینه‌شناسی) خصوصاً به یک سنگ رسوبی لایه دار شده ، می‌گویند این اصطلاح همچنین برای مواد غیر رسوبی ، که نشان دهنده لایه بندی رسوبی هستند ، به کار برده می شود مانند رسوبات لایه ای توف آتشفشانی که با گدازه در گوشته ی یک استراتو ولکان بطور متناوب قرار دارند همچنین ببینید: stratified مطبق/ لایه ای/ خوب لایه بندی شده well-bedded) ) ، لایه لایه (نهشته کانه): الف) به رگه یا سایر اشکال نهشته های کانی می گویند ، که شیب لایه بندی در سنگ رسوبی را دنبال می کند ب) به یک نهشته جانشینی لایه ای (لایه دار شده) گویند مقایسه شود با: stratiform چینه سان/ لایه ای چینه کران/ استراتی باند (Strata-bound) (چینه شناسی): تشکیل شده یا نهشته شده در لایه ها یا طبقه ها
سطح لایه بندی ، صفحه لایه بندی ، بستره
سطح جدایی دو لایه سنگ رسوبی ، بستره:سطحی که لایه ای از سنگهای رسوبی را از لایه دیگر جدا می کند

صفحه لایه بندی ، سطح چینه بندی
الف) یک سطح چینه بندی مسطح یا تقریباً مسطح که بطور مشخصی هر لایه سنگ چینه ای را از لایه بعدی یا قبلی جدا می کند (سنگی با لیتولوژی مشابه یا متفاوت) یک سطح رسوبگذاری این سطح معمولاً نشانه ی تغییر ، در شرایط رسوبگذاری است و ممکن است نمایانگر جداسازی تغییر رنگ یا هر دو مورد باشد ب) اصطلاحی است که معمولاً برای هر سطح چینه بندی استفاده می شود حتی وقتی که سطح بطور آشکار خم شده و یا بوسیله چین خوردگی تغییر شکل داده باشد
ج) اصطلاحی است که عموماً برای یک سطح ناپیوستگی (معمولاً صفحه/ سطح لایه بندی) بکار می رود که در امتداد آن ، سنگ تمایل به از هم پاشیدن یا شکستن دارد
مترادف: لایه بندی Bedding (چینه شناسی)/ سطح لایه bed plane/ plane stratification سطح چینه بندی ، بستره سطح جدایی دو لایه سنگ رسوبی ، بستره:سطحی که لایه ای از سنگهای رسوبی را از لایه دیگر جدا می کند صفحه لایه بندی ، سطح چینه بندی الف) یک سطح چینه بندی مسطح یا تقریباً مسطح که بطور مشخصی هر لایه سنگ چینه ای را از لایه بعدی یا قبلی جدا می کند (سنگی با لیتولوژی مشابه یا متفاوت) یک سطح رسوبگذاری این سطح معمولاً نشانه ی تغییر ، در شرایط رسوبگذاری است و ممکن است نمایانگر جداسازی تغییر رنگ یا هر دو مورد باشد ب) اصطلاحی است که معمولاً برای هر سطح چینه بندی استفاده می شود حتی وقتی که سطح بطور آشکار خم شده و یا بوسیله چین خوردگی تغییر شکل داده باشد ج) اصطلاحی است که عموماً برای یک سطح ناپیوستگی (معمولاً صفحه/ سطح لایه بندی) بکار می رود که در امتداد آن ، سنگ تمایل به از هم پاشیدن یا شکستن دارد مترادف: لایه بندی Bedding (چینه شناسی)/ سطح لایه bed plane/ plane stratification سطح چینه بندی
آژنگ ، موجک ، ریپل ، خیزآب ، موج کوچک ، موج بستر ، امواج ریز
در رودخانه ، الف) یک بخش مستقیم و کم عمق آب جاری در رودخانه که توسط بستر ناهموار یا سنگی شکسته شده و با امواج کوچک ناهموار شده است ب) خیزاب ، شانه
*در ساختارهای رسوبی ، الف) یک پشته کوچک ماسه ای که شبیه چینی بر روی آب است و بر روی سطح طبقه بندی یک رسوب تشکیل می شود بالاخص یک ریپل مارک یا یک موج ماسه ای کوچک که شکل آن مشابه تلماسه است ب) یک اصطلاح کلی که برای تمام انواع موجهای ماسه ای با شکل شبیه ریپل های کوچک مقیاس استفاده می‌شود (مثلاً راینک و singh 1973) بدون توجه به مقیاس مترادف: ریپل رسوبی
*در موضوع جریانها ، الف) مترادفی برای موج مولین ب) چین خوردگی ملایم سطح آب آفروسیدریت که حاصل وزش یک نسیم است مترادف: گسلاب
، امواج ریز - در رودخانه ، شانه - *در ساختارهای رسوبی ، الف) یک پشته کوچک ماسه ای که شبیه چینی بر روی آب است و بر روی سطح طبقه بندی یک رسوب تشکیل می شود بالاخص یک ریپل مارک یا یک موج ماسه ای کوچک که شکل آن مشابه تلماسه است ب) یک اصطلاح کلی که برای تمام انواع موجهای ماسه ای با شکل شبیه ریپل های کوچک مقیاس استفاده می‌شود (مثلاً راینک و singh 1973) بدون توجه به مقیاس مترادف: ریپل رسوبی - *در موضوع جریانها ، الف) مترادفی برای موج مولین ب) چین خوردگی ملایم سطح آب آفروسیدریت که حاصل وزش یک نسیم است مترادف: گسلاب -
موج نقش بادی
(رسوب شناسی): یکی از ریپل های نامتقارن موج مانند که بر روی سطح ماسه بوسیله حرکت جهشی ذرات توسط باد حاصل می شود و گهگاه در سنگهای بادی یافت می شود این ریپل معمولاً طویل تر و با ارتفاع کمتر نسبت به یک ریپل مارک آبی است اما از نظر داشتن طرف بادپناه پرشیب تر (به سمت پایین دست جریان) و یک طرف رو به باد با شیب ملایم (رو به بالا دست جریان) با آن مشابه است نیز ببینید: ریپل ماسه ای ریپل دانه ای
مقایسه شود با: پادریپل
(برف): یکی از دسته آرایش ها یا نقش های موج مانند بر روی سطح برف را گویند که با زوایای قائم نسبت به جهت باد قرار دارد و زمانی تشکیل شده که دانه های برف توسط باد حرکت داده می شوند ، موج نقش بادی - (رسوب شناسی): یکی از ریپل های نامتقارن موج مانند که بر روی سطح ماسه بوسیله حرکت جهشی ذرات توسط باد حاصل می شود و گهگاه در سنگهای بادی یافت می شود این ریپل معمولاً طویل تر و با ارتفاع کمتر نسبت به یک ریپل مارک آبی است اما از نظر داشتن طرف بادپناه پرشیب تر (به سمت پایین دست جریان) و یک طرف رو به باد با شیب ملایم (رو به بالا دست جریان) با آن مشابه است نیز ببینید: ریپل ماسه ای ریپل دانه ای - مقایسه شود با: پادریپل - (برف): یکی از دسته آرایش ها یا نقش های موج مانند بر روی سطح برف را گویند که با زوایای قائم نسبت به جهت باد قرار دارد و زمانی تشکیل شده که دانه های برف توسط باد حرکت داده می شوند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن