معنی bedding index

زمين شناسی

bedding index

شاخص چینه بندی
ضریب لایه بندی ، ضریب یا شاخص چینه بندی ، شاخص چینه بندی ضریب لایه بندی

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی bedding index

air quality index

شاخص کیفیت هوا

alkali-lime index

شاخص قلیایی – آهک
وسیله ای برای رده بندی سنگ های آذرین که بوسیله Peacock در سال 1931 معرفی شد که بر پایه درصد وزنی سیلیس موجود که درصد های وزنی CaO و K2O+NaO برابر باشند ، استوار است
چهار گروه شیمیایی سنگ های آذرین بر طبق این شاخص عبارت اند از: آلکالیک (وقتی که در صد سیلیس کمتر از 51 است) آلکالی ـ کلسیک (وقتی درصد سیلیس بین 51 و 56 است) کالک آلکالیک (وقتی درصد سیلی بین 56 و 61 است) و کلسیک (وقتی که درصد سیلیس بیش از 61 است)
مترادف: شاخص کالک آلکالی ، شاخص قلیایی – آهک وسیله ای برای رده بندی سنگ های آذرین که بوسیله Peacock در سال 1931 معرفی شد که بر پایه درصد وزنی سیلیس موجود که درصد های وزنی CaO و K2O+NaO برابر باشند ، استوار است چهار گروه شیمیایی سنگ های آذرین بر طبق این شاخص عبارت اند از: آلکالیک (وقتی که در صد سیلیس کمتر از 51 است) آلکالی ـ کلسیک (وقتی درصد سیلیس بین 51 و 56 است) کالک آلکالیک (وقتی درصد سیلی بین 56 و 61 است) و کلسیک (وقتی که درصد سیلیس بیش از 61 است) مترادف: شاخص کالک آلکالی

antecedent pricipitation index

نظریه سر نگونی
نظریه سر نگونی/سقوط پیشین ، مقدار رطوبت در حوضه زهکشی قبل از یک طوفان؛
مخفف:API
همچنین ببینید: Antecedent Moisture

beddedness index

شاخص چینه بندی
ضریب/ شاخص چینه بندی ضریب لایه بندی ، شاخص چینه بندی ضریب/ شاخص چینه بندی ضریب لایه بندی

bedding

لایه بندی ، بسترسازی ، لایه بندی
قرار گرفتن موازی و روی هم لایه های رسوبی را گویند ، لایه بندی قرار گرفتن موازی و روی هم لایه های رسوبی را گویند

bedding cave

غار لایه بندی ، غار سطح لایه بندی

bedding clay

رس چسبنده

bedding cleavage

رخ لایه بندی
رخ سطح لایه‌بندی ، کلیواژ لایه بندی

bedding cleavage|cleavage|cleavage

رخ لایه بندی رخ سطح لایه‌بندی ، کلیواژ لایه بندی

bedding fault

گسل چینه ای یا طبقه ای
در این حالت سطح گسل موازی سطح چینه بندی است

bedding fault|fault|fault

گسل چینه ای یا طبقه ای در این حالت سطح گسل موازی سطح چینه بندی است

bedding glide

لغزش لایه بندی
یک گسل رورانده تقریباً افقی که بوسیله لغزش سطح لایه ای بوجود می آید (Nelson ، 1965) مقایسه شود با: گسل چینه ای Bedding fault)) مترادف است با: راندگی چینه ای(Bedding thrust) ، لغزش لایه بندی یک گسل رورانده تقریباً افقی که بوسیله لغزش سطح لایه ای بوجود می آید (Nelson

bedding joint

درزه لایه ای موازی
درزه هایی که بر روی لایه ها و موازی با امتداد آن بوجود آمده اند

bedding joint|bedding joint|bedding joint

درزه لایه ای موازی درزه هایی که بر روی لایه ها و موازی با امتداد آن بوجود آمده اند

bedding plane

bedding plane cave

غار سطح لایه بندی
گذر (محل عبور) غار می باشد که معمولاً پهن و مسطح است و در امتداد سطح لایه بندی رشد کرده و بوجود آمده است و معمولاً بوسیله انحلال یکی از لایه ها بوجود می آید
مترادف: bedding cave

bedding plane cave|bedding cave|bedding cave

غار سطح لایه بندی گذر (محل عبور) غار می باشد که معمولاً پهن و مسطح است و در امتداد سطح لایه بندی رشد کرده و بوجود آمده است و معمولاً بوسیله انحلال یکی از لایه ها بوجود می آید مترادف: bedding cave

bedding plane fault

گسل سطح لایه بندی ، گسل چینه ای (Bedding fault)

bedding plane fault|bedding fault|bedding fault

گسل سطح لایه بندی ، گسل چینه ای (Bedding fault)

bedding plane sag

فرورفتگی سطح لایه بندی
نشست/ افت سطح لایه بندی که در آن یک چینه یا لامینه فرورفته و درون آن یک بلوک آتشفشانی ، یا بمب سقوط کرده است
مقایسه شود با: دهانه ثانویه secondary crater
مترادف: bomb sag

bedding plane sag|bomb sag|bomb sag

فرورفتگی سطح لایه بندی نشست/ افت سطح لایه بندی که در آن یک چینه یا لامینه فرورفته و درون آن یک بلوک آتشفشانی ، یا بمب سقوط کرده است مقایسه شود با: دهانه ثانویه secondary crater مترادف: bomb sag

bedding slip

لغزش میان لایه ای

bedding surface

سطح لایه بندی
یک سطح مشخص در درون یک توده سنگ لایه بندی شده که نشان دهنده یک سطح اولیه رسوبگذاری است سطح جدایش بین دولایه مجاور سنگ رسوبی ـ اگر این سطح تقریباً منظم یا مسطح باشدـ ، سطح لایه بندی (Bedding plane)خوانده می شود

bedding surface|bedding plane|bedding plane

سطح لایه بندی یک سطح مشخص در درون یک توده سنگ لایه بندی شده که نشان دهنده یک سطح اولیه رسوبگذاری است سطح جدایش بین دولایه مجاور سنگ رسوبی ـ اگر این سطح تقریباً منظم یا مسطح باشدـ ، سطح لایه بندی (Bedding plane)خوانده می شود

bedding thrust

راندگی لایه بندی
راندگی چینه ای ، Bedding glide لغزش لایه ای ، راندگی لایه بندی راندگی چینه ای

bedding void

حفره لایه بندی یک فضای باز بین جریان های متوالی گدازه می باشد و در جایی ساخته می شود که جریان بالایی با جریان گدازه زیرین خود که کاملاً مانند پوسته ، سخت شده است ، مطابقت ندارد

bedding-plane cleavage

رخ سطح لایه بندی
رخی که موازی با سطح لایه‌بندی است
مقایسه شود با: رخ/ کلیواژ سطح لایه بندی(axial-plane cleavage) ، رخ سطح محوری
مترادف: رخ لایه بندی (Bedding cleavage) رخ موازی parallels cleavage

رخ سطح لایه بندی رخی که موازی با سطح لایه‌بندی است مقایسه شود با: رخ/ کلیواژ سطح لایه بندی(axial-plane cleavage) ، رخ سطح محوری مترادف: رخ لایه بندی (Bedding cleavage) رخ موازی parallels cleavage

bedding-plane slide

لغزش سطح لایه بندی
یک لغزش زیردریایی که در آن توده تقریباً دست نخورده ، بدون چرخش رو به عقب و در امتداد سطح موازی با لایه بندی حرکت می کند (saxov 1980)

bedding-plane slide|bedding plane|bedding plane|slide

لغزش سطح لایه بندی یک لغزش زیردریایی که در آن توده تقریباً دست نخورده ، بدون چرخش رو به عقب و در امتداد سطح موازی با لایه بندی حرکت می کند (saxov 1980)

bedding-plane slip

لغزش سطح لایه بندی
جدایش و جابجایی چینه رسوبی ، در امتداد سطوح لایه بندی در حین عمل چین خوردگی که این عمل باعث بوجود آمدن چین خوردگی ناهماهنگ و در نهایت چین خوردگی گسسته می شود مترادف: flexural slip

bedding-plane slip|bedding-plane|bedding-plane

لغزش سطح لایه بندی جدایش و جابجایی چینه رسوبی ، در امتداد سطوح لایه بندی در حین عمل چین خوردگی که این عمل باعث بوجود آمدن چین خوردگی ناهماهنگ و در نهایت چین خوردگی گسسته می شود مترادف: flexural slip

break index

شاخص شکست
این شاخص تعیین کننده تعدادمتوسط صفحات ناپیوستگی درهر مترازهرلایه اصلی سنگ می باشد که آنرا به طورعمودی یا افقی قطع کرده است ، شاخص شکست این شاخص تعیین کننده تعدادمتوسط صفحات ناپیوستگی درهر مترازهرلایه اصلی سنگ می باشد که آنرا به طورعمودی یا افقی قطع کرده است

caking index

ضریب پختگی ، مقدار آگلوتنید شدن

climatic index

شاخص اقلیمی

color index

شاخص یا ضریب رنگ
در سنگ شناسی ، خصوصاً در رده بندی سنگهای آذرین ، عددی که بیانگر درصد بر حجم ، کانی های تیره رنگ (مافیک) در یک سنگ می باشد بر طبق این شاخص ، سنگها ممکن است به روشن رنگ یا لوکوکرات (شاخص رنگ 0 تا 30) ، میانوش یا فروکرات (شاخص رنگ 30 تا 60) و ملانوکرات یا تیره رنگ (شاخص رنگ 60 تا 100) تقسیم شوند
مترادف: نسبت رنگ ، شاخص یا ضریب رنگ در سنگ شناسی ، میانوش یا فروکرات (شاخص رنگ 30 تا 60) و ملانوکرات یا تیره رنگ (شاخص رنگ 60 تا 100) تقسیم شوند مترادف: نسبت رنگ

compaction index

شاخص فشردگی

compressibility index

شاخص تراکم پذیری

compression index

شاخص تراکم (فشردگی)

cone index

نمایه مخروط

consistency index

شاخص سفتی ، شاخص تغییرشکل پذیری ، شاخص قوام

conversion efficiency of a pumped storage cycle|pumped storage index|pumped storage index

بازده تبدیل در چرخه تلمبه ذخیره ای (شاخص تلمبه ذخیره ای) برابر است با نسبت انرژی الکتریکی بدست آمده از راه تلمبه زنی (پمپاژ)به انرژی الکتریکی مصرف شده در زمان تلمبه زنی (پمپاژ) مربوط به همان مقدار آب تلمبه شده در طی یک چرخه

cosistency index

شاخص سفتی ، شاخص قوام

crystal index

شاخص های بلوری ، شاخص های هیلر
الف) محور بلور شناسی
ب) یکی از سه لبه سلول واحد انتخاب شده در یک / شبکه بلوری
ج) هر ردیف شبکه مترادف: محور (بلور شناسی) ، شاخص های هیلر الف) محور بلور شناسی ب) یکی از سه لبه سلول واحد انتخاب شده در یک / شبکه بلوری ج) هر ردیف شبکه مترادف: محور (بلور شناسی)

crystallization index

شاخص تبلور
در سنگ شناسی آذرین ، به ویژه تفریق آذرین ، عددی که از سامانه فورستریت ، دیوبسید ، آنورتیت محاسبه می شود و نشان دهنده مجموع (به صورت درصد وزنی) آنورتیت ، دیوبسید منیزیمی ، فورستریت نورماتیو ، استاتیت نرماتیوی است که به فورستریت تبدیل شده اند و اسپنیل منیزیمی که از کواندوم نورماتیو در سنگهای فوق تیره (اولترامافیک) محاسبه شده اند (پولدروارت و پارکر 1964)
مخفف: CI
مقایسه شود با: سامانه ابتدایی سنگ شناسی ، شاخص تبلور در سنگ شناسی آذرین ، استاتیت نرماتیوی است که به فورستریت تبدیل شده اند و اسپنیل منیزیمی که از کواندوم نورماتیو در سنگهای فوق تیره (اولترامافیک) محاسبه شده اند (پولدروارت و پارکر 1964) مخفف: CI مقایسه شود با: سامانه ابتدایی سنگ شناسی

differentiation index

ضریب تفریق
در سنگ شناسی آذرین ، عددی که نشان دهنده مجموع درصد های وزنی کوارتز نورماتیو ، اورتوکلاز ، آلبیت ، نفلین ، لوسیت و کلسیلیت باشد( تورنتون و تاتل 1960 ) – بیان عددی دامنه تفریق یک ماگما مخفف :DI نیز ببینید : سیستم بازماندی پتروژنی ، ضریب تفریق در سنگ شناسی آذرین

drought index

شاخص خشکی

dst index

شاخص DST
شاخص زمین‌مغناطیسی که تغییر جریان زنجیره ای استوایی را توصیف می کند ، شاخص DST شاخص زمین‌مغناطیسی که تغییر جریان زنجیره ای استوایی را توصیف می کند

durability index

شاخص دوام
مقاومت نسبی به سایش که توسط ذرات رسوبی در مسیر حمل و نقل نمایش داده می شود و توسط نسبت شاخص تقلیل استاندارد (مانند کوارتز) به شاخص یک سنگ یا کانی مشخص تحت شرایط یکسان بیان می شود (ورنت ورث ، 1931) مخفف: DI

dust veil index

نمایه پرده غبار
روش کمی جهت مقایسه بزرگای انفجار أتشفشانی است که توسط h h Lamb ارایه شده است ، نمایه پرده غبار روش کمی جهت مقایسه بزرگای انفجار أتشفشانی است که توسط h h Lamb ارایه شده است

expansion index

شاخص تورم

explosive index

شاخص انفجاری
درصد مواد آذر آواری در میان محصولات کل یک فوران آتشفشانی مترادف: شاخص انفجار ، شاخص انفجاری درصد مواد آذر آواری در میان محصولات کل یک فوران آتشفشانی مترادف: شاخص انفجار

explosivity index

شاخص انفجار ، شاخص انفجاری (explosive index)

felsic index

شاخص فلسیک ، شاخص رنگینی
یک پارامتر شیمیایی برای سنگهای آذرین ، برابر با: (Na2O+K2O)/(Na2O+(K2O+CaO) ضربدر 100

این شاخص از 25 (بازالت) تا 100 (ریولیت) متغیر است اغلب به عنوان طول بر روی دیاگرام های تغییر ترکیب ترسیم می شود که بر روی آنها ، عرض ، نشان دهنده شاخص مافیک است این شاخص بازتاب کننده تغییرات حاصله توسط تبلور تفریقی کانی های فلسیک است (لسیمپون ، 1954)
مقایسه شود با: شاخص مافیک مخفف: FI ، شاخص رنگینی یک پارامتر شیمیایی برای سنگهای آذرین ، برابر با: (Na2O+K2O)/(Na2O+(K2O+CaO) ضربدر 100 این شاخص از 25 (بازالت) تا 100 (ریولیت) متغیر است اغلب به عنوان طول بر روی دیاگرام های تغییر ترکیب ترسیم می شود که بر روی آنها ، 1954) مقایسه شود با: شاخص مافیک مخفف: FI

fertilizer salt index

نمایه شوری کود

flood index

نمایه سیل

flow index

ضریب جریان ، شاخص جریان

fluidity index

شاخص سیالیت
نسبت آوار ماسه به خمیره واریزه ای میان ذره ای یک ماسه سنگ را گویند (پتی جان 1954) این ضریب ، مقیاسی از سیالیت (چگالی و گرانروی) محیط ته نشینی است و تقریباً تعیین کننده جورشدگی رسوب منقتل شده است مثلاً نسبت زیاد نشان دهنده یک رسوب با جورشدگی ضعیف است که از محیطی با چگالی و گران روی بالا ته نشین شده است مترادف: عامل سیالیت ، شاخص سیالیت نسبت آوار ماسه به خمیره واریزه ای میان ذره ای یک ماسه سنگ را گویند (پتی جان 1954) این ضریب

green leaf area index

شاخص سطح برگ سبز

helium index

شمارشگر هلیوم
عنوانی منسوخ برای سن حاصل از تعویض مقادیر هلیوم و پرتوزایی در معادله سن ، شمارشگر هلیوم عنوانی منسوخ برای سن حاصل از تعویض مقادیر هلیوم و پرتوزایی در معادله سن

horizontal form index

شاخص شکل افقی
عنوان ارائه شده توسط بوچر Bucher جهت بیان درجه عدم تقارن یک ساختار موجی (ریپل مارک) که به صورت نسبت طول افقی قسمت پرشیب (جهت جریان رو به پایین) به بخش با شیب ملایم (جهت بالا رفتن جریان) تعریف شده است Twenhofel توئن هافل به منظور اندازه گیری میزان تقارن یا عدم تقارن ساختارهای موجی شکل از عکس رابطه اخیر و Allen از نسبت طول یال به طول موج ساختار استفاده کرده اند مقایسه شود با vertical from index در این مورد به معنای واژه ripple symmetry index (شاخص تقارن ساختارهای موجی شکل) نیز مراجعه کنید ، شاخص شکل افقی عنوان ارائه شده توسط بوچر Bucher جهت بیان درجه عدم تقارن یک ساختار موجی (ریپل مارک) که به صورت نسبت طول افقی قسمت پرشیب (جهت جریان رو به پایین) به بخش با شیب ملایم (جهت بالا رفتن جریان) تعریف شده است Twenhofel توئن هافل به منظور اندازه گیری میزان تقارن یا عدم تقارن ساختارهای موجی شکل از عکس رابطه اخیر و Allen از نسبت طول یال به طول موج ساختار استفاده کرده اند مقایسه شود با vertical from index در این مورد به معنای واژه ripple symmetry index (شاخص تقارن ساختارهای موجی شکل) نیز مراجعه کنید

hydrogen-index log|hydrogen-index|hydrogen-index

نمودار نوترون در چاه پیمایی نمودارهای نوترون با اندازه گیری مقدار تسخیر نوترون های تولید شده از یک منبع نوترون ، تمرکز یونی هیدروژن را در سازند اندازه می گیرند

index

شاخص ، راهنما ، نمایه ، نما

infiltration index

شاخص نفوذ ، ایندکس تراوش -نمایه تراوش

international roughness index

شاخص ناهمواری بین المللی (IRI)

leaf area index

شاخص مساحت برگ(lai)

mafic index

شاخص مافیک
یکی از پارامترهای شیمیایی سنگهای آذرین که برابر است با حاصل عبارت: 100+(FeO2Fe2O3)1MgO+Feo+Fe2o3 این پارامتر معمولاً بر روی محور قائم نمودار تغییرات رسم می شود در حالیکه محور افقی چنین نموداری مربوط به شاخص فلسیکی است پارامتر مزبور ، نشان دهنده تغییرات ناشی از تبلور جزئی کانیهای مافیک ، در هر سنگ یا ساختار است
علامت اختصاری: MI ، شاخص مافیک یکی از پارامترهای شیمیایی سنگهای آذرین که برابر است با حاصل عبارت: 100+(FeO2Fe2O3)1MgO+Feo+Fe2o3 این پارامتر معمولاً بر روی محور قائم نمودار تغییرات رسم می شود در حالیکه محور افقی چنین نموداری مربوط به شاخص فلسیکی است پارامتر مزبور ، در هر سنگ یا ساختار است علامت اختصاری: MI

maintenance control index

شاخص کنترل نگهداری (MCI)

map index

فهرست شاخص نقشه ها ، اندکس نقشه
فهرست یا راهنمایی است که در نقشه ها و یا در قسمت آخر اطلس های جغرافیایی به چاب می رسد ، اندکس نقشه فهرست یا راهنمایی است که در نقشه ها و یا در قسمت آخر اطلس های جغرافیایی به چاب می رسد

maturity index

نمار بلوغ
مقیاسی از میزان نزدیک شدن خواص شیمیایی یا کانی شناسی یک رسوب آواری به شرایط پایداری که در واحدهای مختلفی چون نسبت آلومین به کربنات سدیم ، کوارتز به فلدسپات یا کوارتز + چرت به فلدسپات + خرده سنگهای موجود ، تعیین شده و بیان می شود بالا بودن مقدار این شاخصها ، در یک رسوب نشان دهنده بلوغ آن است ، نمار بلوغ مقیاسی از میزان نزدیک شدن خواص شیمیایی یا کانی شناسی یک رسوب آواری به شرایط پایداری که در واحدهای مختلفی چون نسبت آلومین به کربنات سدیم

mean refractive index

ضریب انکسار متوسط ، ضریب شکست میانگین
شاخص میانگین انکساری برای هر ماده بلورین که به خاطر منطقه بندی اجزا و مواد ماده مزبور ، در قسمتهای مختلف آن با هم متفاوت است؛ شاخص میانگین انکساری در هر ماده ریزبلوری که مقادیر شاخص ویژه مرتبط با جهات بلورین آن ، تعیین نشده اند (c) در یک بلور دو محوری ، این عنوان برای شاخص انکساری بتا ، Ny یا Nm بکار می رود (که در آن y یا m میانگین) شاخص مزبور در حقیقت یک شاخص میانگین نیست ، ضریب شکست میانگین شاخص میانگین انکساری برای هر ماده بلورین که به خاطر منطقه بندی اجزا و مواد ماده مزبور

miosture index

شاخص رطوبت
رابطه ای برای طبقه بندی آب و هوایی که توسط ترون وایت ، بدین صورت ارائه شده است: مازاد فصل مرطوب منهای 6/0 کمبود فصل خشک ، تقسیم بر نیاز کلی ، تمامی پارامتر می بایست به صورت هم واحد (برای مثال در واحد اینچ) بیان شوند ، شاخص رطوبت رابطه ای برای طبقه بندی آب و هوایی که توسط ترون وایت

moisture index

نمایه تری

normalized difference vegetation index

شاخص نرمال شده تفاوت پوشش گیاهی(ndvi)
روش پردازش تصویری که در تعیین وجود یا عدم وجود پوشش گیاهی کمک می کند این شاخص از طریق تقسیم تفاوت مقادیر بین باندهای مادون قرمز نزدیک و مادون قرمز بر مجموع دو باند محاسبه می شود

oblate-prolate index

شاخص دوسرتخت-کشیده
یک شاخص عددی که توسط رابکیز و فولک (1970) برای تشریح شکل یک ذره ارائه شده است شاخص مزبور بر پایه مقدار پارامتر یا عبارت (L-I/L-S) که نشان می دهد آیا طول محور متوسط (I) به محور کوتاه (S) نزدیکتر است یا به محور بلند (L) ، شاخص دوسرتخت-کشیده یک شاخص عددی که توسط رابکیز و فولک (1970) برای تشریح شکل یک ذره ارائه شده است شاخص مزبور بر پایه مقدار پارامتر یا عبارت (L-I/L-S) که نشان می دهد آیا طول محور متوسط (I) به محور کوتاه (S) نزدیکتر است یا به محور بلند (L)

pavement condition index

شاخص شرایط روسازی (PCI)

perpendicular vegetation index

شاخص گیاهی متعامد

photo index

نمارعکس ، شاخص عکس
موزاییک حاصل از گردآوری عکس‌های خاص (با اسامی همراه) در موقعیت‌های مناسب مربوطه و کپی مجموعه عکس‌ها در یک مقیاس کوچک‌تر این واژه معادل نمار نقشه نمی‌باشد ، شاخص عکس موزاییک حاصل از گردآوری عکس‌های خاص (با اسامی همراه) در موقعیت‌های مناسب مربوطه و کپی مجموعه عکس‌ها در یک مقیاس کوچک‌تر این واژه معادل نمار نقشه نمی‌باشد

plasticity index

شاخص خمیرایی ، شاخص خمیری ، شاخص موم سانی
میزان رطوبت خاک که در آن خاک به صورت پلاستیک در می آید و به صورت عددی بدین شکل تعریف می شود: حد مایع منهای حد پلاستیک ، شاخص موم سانی - میزان رطوبت خاک که در آن خاک به صورت پلاستیک در می آید و به صورت عددی بدین شکل تعریف می شود: حد مایع منهای حد پلاستیک

pluvial index

نمایه بارانی

point load index

شاخص بارگذاری نقطه ای

polar-area index

شاخص ناحیه قطبی
نسبت بین ناحیه قطبی یک دانه گرده و قطر آن ، شاخص ناحیه قطبی - نسبت بین ناحیه قطبی یک دانه گرده و قطر آن

pollution index

شاخص آلودگی

present serviceability index

نشانه خدمت حاضر روسازی (PSI)

quartz index

شاخص کوارتز
در رسوب شناسی ، واژه به کاررفته توسط داپلس و دیگران(1953) برای نشان‌دادن بلوغ کانی شناختی یک ماسه‌سنگ توسط اندازه‌گیری درصد کوارتزهای آواری این شاخص به صورت نسبت کوارتز و چرت به مجموع درصد فلدسپات سدیک و پتاسیک ، خرده سنگ و خمیره رسی بیان می شود این شاخص به عنوان پایه‌ای برای ارزیابی درجه هوازدگی سنگ منشأ و درجه حمل رسوب به کار می‌رود مقادیر این شاخص برای ماسه سنگ‌ها بین 3 و 19 است
در سنگ شناسی ، کمیت مشتق‌شده (qz) در سامانه رده بندی سنگ نیگلی ، که ممکن است مثبت یا منفی باشد ، و شاخص درجه اشباعیت سیلیس سنگ است ، شاخص کوارتز - در رسوب شناسی ، خرده سنگ و خمیره رسی بیان می شود این شاخص به عنوان پایه‌ای برای ارزیابی درجه هوازدگی سنگ منشأ و درجه حمل رسوب به کار می‌رود مقادیر این شاخص برای ماسه سنگ‌ها بین 3 و 19 است - در سنگ شناسی

rainfall erosion index

نمایه فرسایشی باران

rainfall erosivity index

نمایه فرسایندگی باران

reduction index

ضریب تقلیل
آهنگ سایش ذرات رسوبی را گویند که در معرض سایش در مسیر حمل و نقل قرار دارند و به عنوان اختلاف بین وزن میانگین ذره قبل و بعد از حمل و نقل تقسیم بر حاصل وزن میانگین قبل از حمل و نقل و فاصله طی شده بیان می گردد (ونت ورث 1931 – صفحه 25) – مخفف: RI مقایسه شود با: ضریب دوام یا دوام پذیری ، ضریب تقلیل - آهنگ سایش ذرات رسوبی را گویند که در معرض سایش در مسیر حمل و نقل قرار دارند و به عنوان اختلاف بین وزن میانگین ذره قبل و بعد از حمل و نقل تقسیم بر حاصل وزن میانگین قبل از حمل و نقل و فاصله طی شده بیان می گردد (ونت ورث 1931 – صفحه 25) – مخفف: RI مقایسه شود با: ضریب دوام یا دوام پذیری

refractive index

ضریب شکست
رجوع شود به index of refraction

relative consistency|consistency index|consistency index

غلظت نسبی - رجوع شود به شاخص غلظت (consistency index)

relative refractive index

ضریب شکست نسبی
رجوع شود به relative index of refraction

relative water content|liquidity index|liquidity index

محتوای آب نسبی - رجوع شود به liquidity index (شاخص روانی)

remolding index

نشانه دست خوردگی
نسبت ضریب تغییر شکل یک خاک در حالت غیرآشفته به ضریب تغییر شکل همان خاک در حالت دست خورده ، نشانه دست خوردگی - نسبت ضریب تغییر شکل یک خاک در حالت غیرآشفته به ضریب تغییر شکل همان خاک در حالت دست خورده

remoulding index

نشانه دستخوردگی ، شاخص دستخوردگی

riding comfort index

شاخص راحتی سواری

riding comfort index|rci|rci|comfort index

شاخص راحتی سواری

ripple index

شاخص ریپل
نسبت طول موج ریپل مارک به دامنه ریپل مارک این نسبت ، معمولاً از 6 تا 22 برای ریپل های حاصل از جریان های آب یا موجی و از 20 تا 50 برای ریپل های حاصل باد متغیر است
مترادف: شاخص ریپل مارک شاخص شکل قائم ، شاخص ریپل - نسبت طول موج ریپل مارک به دامنه ریپل مارک این نسبت ، معمولاً از 6 تا 22 برای ریپل های حاصل از جریان های آب یا موجی و از 20 تا 50 برای ریپل های حاصل باد متغیر است - مترادف: شاخص ریپل مارک شاخص شکل قائم

ripple symmetry index

شاخص تقارن ریپل
اصطلاحی که توسط تنر (1960) برای بیان درجه تقارن یک ریپل مارک استفاده شد که به عنوان نسبت طول افقی طرف ملایم و کم شیب (رو به بالای جریان) به طول افقی طرف پرشیب (پایین جریان) بیان می شود یک ریپل مارک متقارن دارای شاخصی بزرگتر از 1 است
مخفف: RSI نیز ببینید: شاخص شکل افقی ، شاخص تقارن ریپل - اصطلاحی که توسط تنر (1960) برای بیان درجه تقارن یک ریپل مارک استفاده شد که به عنوان نسبت طول افقی طرف ملایم و کم شیب (رو به بالای جریان) به طول افقی طرف پرشیب (پایین جریان) بیان می شود یک ریپل مارک متقارن دارای شاخصی بزرگتر از 1 است - مخفف: RSI نیز ببینید: شاخص شکل افقی

ripple-mark index

شاخص ریپل مارک ، شاخص ریپل

shrinkage index

نمایه انقباض ، شاخص انقباض ، نشانه انقباض

site index

نمایه محل

stock market price index

شاخص بهای بازار سهام

structure index

شاخص ساختمان

surprise index

شاخص شگفتی

twoing index

شاخص دوپارهسازی

usual provider continuity index

شاخص تداوم خدمترسان معمول

vegetation index

شاخص پوشش گیاهی

vertical form index

شاخص فرم (شکل) قائم
اصطلاحی که توسط بوچر (ص154 ، 1919) برای نسبتی استفاده شد که همچنین به نام شاخص ریپل (موجواره) نیز شناخته می شود
مقایسه شود با: شاخص فرم یا شکل افقی ، شاخص فرم (شکل) قائم - اصطلاحی که توسط بوچر (ص154 ، 1919) برای نسبتی استفاده شد که همچنین به نام شاخص ریپل (موجواره) نیز شناخته می شود - مقایسه شود با: شاخص فرم یا شکل افقی

void index

شاخص پوکی

wave-cutting index

شاخص برش موج

weathering index

شاخص هوازدگی
مقیاسی برای خصوصیات هوازدگی زغال سنگ ، بر طبق یک روند استاندارد آزمایشی
مترادف: slacking index ، شاخص هوازدگی - مقیاسی برای خصوصیات هوازدگی زغال سنگ ، بر طبق یک روند استاندارد آزمایشی - مترادف: slacking index

weathering-potential index

شاخص پتانسیل هوازدگی
مقیاسی از درجه حساسیت در مقابل هوازدگی برای یک سنگ یا کانی که از یک تجزیه و تحلیل شیمیایی محاسبه می‌شود و به عنوان نسبت مول ـ درصد مولی مجموع خاکهای قلیایی یا آلکالی ها (آب ترکیب شده کمتر) به کل مول حاضر بدون در نظر گرفتن آب ، بیان می شود (ریشه 1943) ، شاخص پتانسیل هوازدگی - مقیاسی از درجه حساسیت در مقابل هوازدگی برای یک سنگ یا کانی که از یک تجزیه و تحلیل شیمیایی محاسبه می‌شود و به عنوان نسبت مول ـ درصد مولی مجموع خاکهای قلیایی یا آلکالی ها (آب ترکیب شده کمتر) به کل مول حاضر بدون در نظر گرفتن آب

wholesale price index

شاخص بهای عمدهفروشی

xerothermic index

شاخص گزروترمیک

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی bedding index

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی bedding index

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما