معادل انگلیسی موج نقش بیابانی
یکی از سیستم پشته های نسبتاً کمانی حاصل از باد که تقریباً آرایش هم پوشان حدود

زمين شناسی
موج نقش بیابانی
یکی از سیستم پشته های نسبتاً کمانی حاصل از باد که تقریباً آرایش هم پوشان حدود 15 متر فاصله با خط الرأس های حمایت گر پوشش گیاهی و خط القعر های پوشیده با caliche قرار دارد این ریپل ممکن است دارای ارتفاع 1 متر و طول 150 متر باشد ، موج نقش بیابانی یکی از سیستم پشته های نسبتاً کمانی حاصل از باد که تقریباً آرایش هم پوشان حدود 15 متر فاصله با خط الرأس های حمایت گر پوشش گیاهی و خط القعر های پوشیده با caliche قرار دارد این ریپل ممکن است دارای ارتفاع 1 متر و طول 150 متر باشد
desert ripple
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی موج نقش بیابانی
یکی از سیستم پشته های نسبتاً کمانی حاصل از باد که تقریباً آرایش هم پوشان حدود
جلای بیابانی ، ورنی بیابانی ، ورنی کویری
یک لایه یا پوشش باریک تیره براق که از اکسید آهن به همراه اثرات اکسید منگنز و سیلیس ساخته شده و بر روی سطح سنگریزه ها ، تخته سنگ ها و سایر قطعات سنگی در نواحی بیابانی بعد از اینکه به مدت طولانی در معرض قرار گرفتند ، تشکیل می شود این باور وجود دارد که توسط تراوش محلول های کانی زایی از زیر و ته نشینی توسط تبخیر بر روی سطح ، حاصل شده باشد
عارضه مشابه ایجاد شده توسط فرسایش بادی به نام Desert Polish جلای کویری ( بیابانی ) شناخته می شود
مترادف : زنگار یا پشته یا جلای بیابانی – لاک بیابانی – قشر صحرایی – پوسته بیابانی – جلا ، ورنی کویری یک لایه یا پوشش باریک تیره براق که از اکسید آهن به همراه اثرات اکسید منگنز و سیلیس ساخته شده و بر روی سطح سنگریزه ها ، حاصل شده باشد عارضه مشابه ایجاد شده توسط فرسایش بادی به نام Desert Polish جلای کویری ( بیابانی ) شناخته می شود مترادف : زنگار یا پشته یا جلای بیابانی – لاک بیابانی – قشر صحرایی – پوسته بیابانی – جلا
آژنگ ، موجک ، ریپل ، خیزآب ، موج کوچک ، موج بستر ، امواج ریز
در رودخانه ، الف) یک بخش مستقیم و کم عمق آب جاری در رودخانه که توسط بستر ناهموار یا سنگی شکسته شده و با امواج کوچک ناهموار شده است ب) خیزاب ، شانه
*در ساختارهای رسوبی ، الف) یک پشته کوچک ماسه ای که شبیه چینی بر روی آب است و بر روی سطح طبقه بندی یک رسوب تشکیل می شود بالاخص یک ریپل مارک یا یک موج ماسه ای کوچک که شکل آن مشابه تلماسه است ب) یک اصطلاح کلی که برای تمام انواع موجهای ماسه ای با شکل شبیه ریپل های کوچک مقیاس استفاده می‌شود (مثلاً راینک و singh 1973) بدون توجه به مقیاس مترادف: ریپل رسوبی
*در موضوع جریانها ، الف) مترادفی برای موج مولین ب) چین خوردگی ملایم سطح آب آفروسیدریت که حاصل وزش یک نسیم است مترادف: گسلاب
، امواج ریز - در رودخانه ، شانه - *در ساختارهای رسوبی ، الف) یک پشته کوچک ماسه ای که شبیه چینی بر روی آب است و بر روی سطح طبقه بندی یک رسوب تشکیل می شود بالاخص یک ریپل مارک یا یک موج ماسه ای کوچک که شکل آن مشابه تلماسه است ب) یک اصطلاح کلی که برای تمام انواع موجهای ماسه ای با شکل شبیه ریپل های کوچک مقیاس استفاده می‌شود (مثلاً راینک و singh 1973) بدون توجه به مقیاس مترادف: ریپل رسوبی - *در موضوع جریانها ، الف) مترادفی برای موج مولین ب) چین خوردگی ملایم سطح آب آفروسیدریت که حاصل وزش یک نسیم است مترادف: گسلاب -
موج نقش بادی
(رسوب شناسی): یکی از ریپل های نامتقارن موج مانند که بر روی سطح ماسه بوسیله حرکت جهشی ذرات توسط باد حاصل می شود و گهگاه در سنگهای بادی یافت می شود این ریپل معمولاً طویل تر و با ارتفاع کمتر نسبت به یک ریپل مارک آبی است اما از نظر داشتن طرف بادپناه پرشیب تر (به سمت پایین دست جریان) و یک طرف رو به باد با شیب ملایم (رو به بالا دست جریان) با آن مشابه است نیز ببینید: ریپل ماسه ای ریپل دانه ای
مقایسه شود با: پادریپل
(برف): یکی از دسته آرایش ها یا نقش های موج مانند بر روی سطح برف را گویند که با زوایای قائم نسبت به جهت باد قرار دارد و زمانی تشکیل شده که دانه های برف توسط باد حرکت داده می شوند ، موج نقش بادی - (رسوب شناسی): یکی از ریپل های نامتقارن موج مانند که بر روی سطح ماسه بوسیله حرکت جهشی ذرات توسط باد حاصل می شود و گهگاه در سنگهای بادی یافت می شود این ریپل معمولاً طویل تر و با ارتفاع کمتر نسبت به یک ریپل مارک آبی است اما از نظر داشتن طرف بادپناه پرشیب تر (به سمت پایین دست جریان) و یک طرف رو به باد با شیب ملایم (رو به بالا دست جریان) با آن مشابه است نیز ببینید: ریپل ماسه ای ریپل دانه ای - مقایسه شود با: پادریپل - (برف): یکی از دسته آرایش ها یا نقش های موج مانند بر روی سطح برف را گویند که با زوایای قائم نسبت به جهت باد قرار دارد و زمانی تشکیل شده که دانه های برف توسط باد حرکت داده می شوند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن