معادل انگلیسی سن مطلق ، سن واقعی
سن زمین شناسی یک فسیل ، سنگ یا رخساره زمین شناسی یا واقعه ای که در یک واحد ز

زمين شناسی
سن مطلق ، سن واقعی
سن زمین شناسی یک فسیل ، سنگ یا رخساره زمین شناسی یا واقعه ای که در یک واحد زمانی (معمولا به سال بیان می گردد) اتفاق افتاده است مترادف با سن ایزوتوپی یا سن رادیومتری بکار برده می شود ، با این وجود ممکن است به سن های بدست آمده از حلقه های درخت ، واروها (سالچینه ها) و غیره اشاره کند این واژه با توجه به روش های سن سنجی کنونی ، ممکن است به دقت و قطعیت کافی دلالت نکند ، مثلا سن مطلق برای دو توده ماگمایی مشابه نیز ممکن است صدها میلیون سال تفاوت داشته باشند
*مقایسه شود با سن نسبی
*مترادف : سن واقعی
absolute age
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سن مطلق ، سن واقعی
سن زمین شناسی یک فسیل ، سنگ یا رخساره زمین شناسی یا واقعه ای که در یک واحد ز
کلیواژ ، رخ ، کلیواژ
تمایل کانی یا سنگ برای شکستن در امتداد یک جهت ترجیحی در سطوح موازی در سنگهای دگرگونی ، بر گوارگی یا شیست وارگی هم نامیده می شود (به شیست وارگی مراجعه شود )
رخ کامل
رخ خوب
رخ مشخص
رخ ناقص ، کلیواژ تمایل کانی یا سنگ برای شکستن در امتداد یک جهت ترجیحی در سطوح موازی در سنگهای دگرگونی ، بر گوارگی یا شیست وارگی هم نامیده می شود (به شیست وارگی مراجعه شود ) رخ کامل رخ خوب رخ مشخص رخ ناقص
رخ مشخص
کانیهائی که دارای این نوع رخ هستند گاهی در جهات رخ و به صورت سطوح صاف و صیقلی میشکنند و گاهی با ایجاد سطوح ناهموار می شکنند مانند : فلدسپاتها ، آمفیبولها همچنین
انواع رخ را بنگرید ، رخ مشخص کانیهائی که دارای این نوع رخ هستند گاهی در جهات رخ و به صورت سطوح صاف و صیقلی میشکنند و گاهی با ایجاد سطوح ناهموار می شکنند مانند : فلدسپاتها
رخ ناقص
دراین نوع رخ ؛سطوح صاف بسیار کم است و عمدتاُ سطوح ناهموار ایجاد می شود مانند بریل ، آپاتیت همچنین
انواع رخ را بنگرید ، رخ ناقص دراین نوع رخ ؛سطوح صاف بسیار کم است و عمدتاُ سطوح ناهموار ایجاد می شود مانند بریل
مرحله رشد وتوسعه رودخانه ، کهن سنی
در توپوگرافی ، مرحله نهایی در چرخه فرسایشی یک عارضه یا یک ناحیه که طی آن سطح ناحیه فرسایش یافته و تقریباً به سطح مبنا رسیده و عوارض نیز فرمی ساده داشته و به صورت تقریباً مسطح درآمده اند مشخصه چنین مرحله ای ، جاری بودن چند جریان یا آبراهه پرپیچ و خم بزرگ و آرام ، در عرض دشتهای سیلابی وسیع موجود در منطقه ، که توسط تپه هایی نیمه هموار از یکدیگر جدا شده و دارای انشعابات شاخه شاخه ای می‌باشند ، و نیز فرآیند مسطح شدن ساختارها ، می باشد مقایسه شود با: senescence ، senility مترادف: topographic old age
در ساحل ، یک مرحله فرضی در شکل گیری و تکامل یک ساحل یا خط ساحلی ، که مشخصه آن سطحی مضرس و عریض ، صخره ای کم و بیش مسطح که به طرف خشکی هدایت شده و نیز منطقه ای جزر و مدی است از آنجا که احتمالاً سطح آب دریا در بازه زمانی لازم برای فرسایشی بدین نحو ، پایدار و با ثبات نمی باشد این مرحله ، یک مرحله نظری بسیار فشرده شده است
در رودخانه ها ، مرحله ای از شکل گیری و تکامل یک جریان یا آبراهه که طی آن قدرت و کارایی فرسایش افزایش یافته و باکاهش قابل توجه گرادیان (شیب مسیر) ، فرآیند نهشته گذاری و تشکیل آبرفت ، سرعت قابل ملاحظه ای پیدا می کند مشخصات چنین مرحله ای بدین فرایند باری که جریان قادر به حمل آن نبوده و از این رو به راحتی ته‌نشین می شود؛ یک دره بسیار وسیع ، کم عمق ، با جوانب کم شیب و بستری تقریباً مسطح (دشت سیلابی) که عرض آن می تواند معادل با 15 برابر کمربند مئاندری باشد ، وجود تعداد زیادی شکاف های پرپیچ و خم ، خاکریز ، یازو ، بایو ، ساختارهای هلالی شکل و مرداب در بستر دره مزبور ، یک جریان کند و آهسته ، انشعابات آرام و بالغ (با تعداد کم) و نهایتاً فرسایش کند و کم اثر است ، کهن سنی در توپوگرافی ، senility مترادف: topographic old age در ساحل ، یک مرحله نظری بسیار فشرده شده است در رودخانه ها
رخ کامل
درصورتی که کانی به راحتی و به صورت صفحات نازک با سطوح صاف و و صیقلی بشکند می گویند که داری رخ کامل است مانند میکا و ژیپس همچنین
انواع رخ را بنگرید ، رخ کامل - درصورتی که کانی به راحتی و به صورت صفحات نازک با سطوح صاف و و صیقلی بشکند می گویند که داری رخ کامل است مانند میکا و ژیپس همچنین انواع رخ را بنگرید
آشکوب(مقیاس چینه شناسی زمانی)
آخرین تقسیمات زمانی چینه شناسی و بعد از دوره قرار دارد
(چینه شناسی)؛ الف) واحد زمان چینه شناسی با گسترش و رتبه ای پایین تر از سری معمولاٌ در تقسیم بندی ها و ارتباطات درون قاره ای بیشترین کاربرد را دارد هرچند که توانایی معرفی و شناخته شدن را در حد جهانی دارد (بند 74 ، NACSN ، 1983) معادل زمانی اشکوب ، عصر است ممکن است که اشکوب به زیر اشکوبهایی تقسیم شود ، اما الزاماً چنین نیست تشخیص اشکوب عموماً بر پایه توالی بیوزونها استوار است بیشتر اسامی اشکوبها بر پایه واحدهای سنگ چینه ای استوار هستند ، با وجود این اشکوب ترجیحاً باید نامی جغرافیایی باشد که پیش از این در نامگذاری چینه شناسی استفاده نشده باشد پایان-وند صفتی برای نام جغرافیایی معمولاً “an” یا “-ian” است ، با وجود این شایسته است که نام جغرافیایی را بدون هیچ پایان-وند خاصی بکار بریم؛ مانند اشکوب کلیبورن
ب) اصطلاح غیررسمی برای نمایش “هر نوع” واحد زمان چینه شناسی با رتبه تقریبی اشکوب استفاده می شود ، آشکوب(مقیاس چینه شناسی زمانی) - آخرین تقسیمات زمانی چینه شناسی و بعد از دوره قرار دارد - (چینه شناسی)؛ الف) واحد زمان چینه شناسی با گسترش و رتبه ای پایین تر از سری معمولاٌ در تقسیم بندی ها و ارتباطات درون قاره ای بیشترین کاربرد را دارد هرچند که توانایی معرفی و شناخته شدن را در حد جهانی دارد (بند 74 ، با وجود این شایسته است که نام جغرافیایی را بدون هیچ پایان-وند خاصی بکار بریم؛ مانند اشکوب کلیبورن - ب) اصطلاح غیررسمی برای نمایش “هر نوع” واحد زمان چینه شناسی با رتبه تقریبی اشکوب استفاده می شود

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن