معنی exfoliation cave

زمين شناسی
exfoliation cave
غار پوسته پوسته شده
غاری که بوسیله تخریب بخشی یک صفحه ، ورق یا تکه سنگ حاصل پوسته پوسته شدن تشکیل می شود و دارای دیواره پشتی صفحه ای و یک درزه پیوسته حاصل فرسایش پوست پیازی تا سقف غار ، می باشد (برادلی 1963) مثال هایی از این دست بر روی فلات کلورادو در جنوب غرب آمریکا یافت می‌شود ، غار پوسته پوسته شده غاری که بوسیله تخریب بخشی یک صفحه
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی exfoliation cave
anastomotic cave
غار شاخه شاخه ، غار منشعب
غاری که تشکیل شده است از مجاری لوله ای شکل بهم پیوسته
همچنین ببینید : غار شبکه ای (Spongwork Cave) ، غار منشعب غاری که تشکیل شده است از مجاری لوله ای شکل بهم پیوسته همچنین ببینید : غار شبکه ای (Spongwork Cave)
bedding cave
غار لایه بندی ، غار سطح لایه بندی
bedding plane cave
غار سطح لایه بندی
گذر (محل عبور) غار می باشد که معمولاً پهن و مسطح است و در امتداد سطح لایه بندی رشد کرده و بوجود آمده است و معمولاً بوسیله انحلال یکی از لایه ها بوجود می آید
مترادف: bedding cave
bedding plane cave|bedding cave|bedding cave
غار سطح لایه بندی گذر (محل عبور) غار می باشد که معمولاً پهن و مسطح است و در امتداد سطح لایه بندی رشد کرده و بوجود آمده است و معمولاً بوسیله انحلال یکی از لایه ها بوجود می آید مترادف: bedding cave
cave
غار
فضای باز طبیعی زیرزمینی با گذرگاه به سطح زمین انواع معمول غارها در سنگهای آهکی و در اثر انحلال تشکیل می شوند
یک حفره یا فضای میان تهی زیرزمینی در سطح پوسته جامد که از سطح زمین میتوان داخل آن شد
cavern|caverns|caverns|cave
غار یک حجره یا یک سری از حجره های طبیعی که معمولا بر اثر انحلال در سنگ آهک به وجود می آید مترادفی برای Cave غار (غارشناسی) ، معمولاً دارای معنای اندازه بزرگ ، یک سیستم یا سری از غارها یا حفره های غار
cliff foot cave
غار پای پرتگاه یا صخره
یک غار انحلالی در پای یک برج کارستی یا صخره مترادف : foot cave ، غار پای پرتگاه یا صخره یک غار انحلالی در پای یک برج کارستی یا صخره مترادف : foot cave
concave
کاو ، مقعر ، فرورفتگی
convex concave
محدب_مقعر
محدب بر روی یک طرف و مقعر در طرف دیگر مثلاً به یک صدف براکیوپد واژگون گویند که دارای کفه بازویی محدب و کفه ساقه ای مقعر می باشد
مقایسه شود با : مقعر – محدب ، محدب_مقعر محدب بر روی یک طرف و مقعر در طرف دیگر مثلاً به یک صدف براکیوپد واژگون گویند که دارای کفه بازویی محدب و کفه ساقه ای مقعر می باشد مقایسه شود با : مقعر – محدب
dead cave
غار مرده
غاری که در آن دیگر هیچ گونه رطوبت یا رشد سیلیوتم ها همراه با رطوبت وجود ندارد نیز ببینید : غار زنده – مترادف : غار خشک ، غار مرده غاری که در آن دیگر هیچ گونه رطوبت یا رشد سیلیوتم ها همراه با رطوبت وجود ندارد نیز ببینید : غار زنده – مترادف : غار خشک
dry cave
غار خشک ، غار مرده
exfoliation
پوسته پوسته شدن ، ورقه ورقه شدن ، فرسایش پوست پیازی ، پوسته پوسته شدن
فرآیندی که بوسیله آن ، فلس ها ، صفحات یا پوسته های هم مرکز سنگ ، با ضخامت کمتر از 1 سانتی متر تا چند متر ، بطور متوالی لایه لایه می شوند یا از سطح برهنه توده بزرگ سنگی کنده می شوند این حالت توسط نیروهای فیزیکی و شیمیایی حاصل می شود که تنش های تفریقی درون سنگ را موجب می شود ، مثلاً بوسیله انبساط کانی ها در نتیجه هوازدگی شیمیایی نزدیک سطحی یا بوسیله آزاد شدن فشار احاطه کننده سنگی که زمانی در اعماق دفن شده بوده (هنگامی که بوسیله فرسایش به سطح نزدیک می رسد) (درز و شکاف هایی از فشار) این حالت معمولاً باعث یک توده سنگی گرد شده یا تپه گنبدی شکل می شود
مقایسه شود با: هوازدگی شبه کروی ، جدایش شبه کروی
مترادف: پوسته ، پوسته شدن ، فلس شدن ، پوست پیازی ، تورق ، درزه بندی سطحی ، پوسته پوسته شدن فرآیندی که بوسیله آن ، مثلاً بوسیله انبساط کانی ها در نتیجه هوازدگی شیمیایی نزدیک سطحی یا بوسیله آزاد شدن فشار احاطه کننده سنگی که زمانی در اعماق دفن شده بوده (هنگامی که بوسیله فرسایش به سطح نزدیک می رسد) (درز و شکاف هایی از فشار) این حالت معمولاً باعث یک توده سنگی گرد شده یا تپه گنبدی شکل می شود مقایسه شود با: هوازدگی شبه کروی ، جدایش شبه کروی مترادف: پوسته
exfoliation dome
گنبد پوسته ای ، گنبد پوسته پوسته شده
ساختار بزرگ گنبدی شکل ، معمولا متشکل از گرانیت که به صورت ورقه ای شکل گرفته است
یک شکل گنبد مانند بزرگ که در سنگهای توده ای همگن دانه درشت خصوصاً گرانیت ، توسط فرسایش پوست پیازی ایجاد می شود
مثال هایی شناخته شده از این مورد در دره یوسمیت در کالیفرنیا مشاهده می شوند ، گنبد پوسته پوسته شده ساختار بزرگ گنبدی شکل ، معمولا متشکل از گرانیت که به صورت ورقه ای شکل گرفته است یک شکل گنبد مانند بزرگ که در سنگهای توده ای همگن دانه درشت خصوصاً گرانیت ، توسط فرسایش پوست پیازی ایجاد می شود مثال هایی شناخته شده از این مورد در دره یوسمیت در کالیفرنیا مشاهده می شوند
foot cave
غار پای صخره
رجوع شود به cliff-foot cave ، غار پای صخره رجوع شود به cliff-foot cave
lava cave
غار گدازه ، غارهائی که در اثر جریان گدازه در زیر سطح آن بوجود می آیند
master cave
غار اصلی
ناحیه یا بخشی از یک غار که به نظر بزرگترین و مسطح ترین بخش آن می باشد و مسیرها و مجاری فرعی غار بدان منتهی می شوند ، غار اصلی ناحیه یا بخشی از یک غار که به نظر بزرگترین و مسطح ترین بخش آن می باشد و مسیرها و مجاری فرعی غار بدان منتهی می شوند
obstruction cave
غار انسدادی
یک غار یخچالی که به خاطر قطع شدن یا توقف موضعی جریان یخی در اثر وجود برآمدگی قابل ملاحظه ای در سنگ بستر یا هر برآمدگی زیر یخچالی دیگر ، شکل می گیرد ورود به چنین غارهایی بدون حفاری تونل ، امکان پذیر نیست ، غار انسدادی یک غار یخچالی که به خاطر قطع شدن یا توقف موضعی جریان یخی در اثر وجود برآمدگی قابل ملاحظه ای در سنگ بستر یا هر برآمدگی زیر یخچالی دیگر
outflow cave
غار برون شارشی ، غار جریان بیرونی
حفره یا غاری که آب از آن بیرون می آید (یا پیش از این بیرون می‌آمده است) نیز ببینید: through cave ، inflow cave
مترادف: effluent cave ، cave of debouchure
outflow cave|cave of debouchure|cave of debouchure|effluent cave
غار برون شارشی ، غار جریان بیرونی حفره یا غاری که آب از آن بیرون می آید (یا پیش از این بیرون می‌آمده است) نیز ببینید: through cave ، inflow cave مترادف: effluent cave ، cave of debouchure
proper cave
غار مناسب
غاری که برای واردشدن یک شخص به اندازه کافی بزرگ است ، غار مناسب - غاری که برای واردشدن یک شخص به اندازه کافی بزرگ است
sandstone cave
غار ماسه سنگی
تقریبا هم معنی با پناهگاه سنگی (rockshelter) ، غار ماسه سنگی - تقریبا هم معنی با پناهگاه سنگی (rockshelter)
tunnel cave
غار تونلی ، تونل طبیعی
vertical cave
غار قائم
غاری که حاوی تونل های عمودی یا تقریباً عمودی ، معمولاً ولی نه الزاماً در دهانه ورودی غار ، می باشد مترادف: در غارشناسی ، چاله؛ در غارشناسی ، گودال؛ در غارشناسی ، کاواک؛ sotano؛ gouffre
مترادف بخشی: چاه؛ even ، غار قائم - غاری که حاوی تونل های عمودی یا تقریباً عمودی ، کاواک؛ sotano؛ gouffre - مترادف بخشی: چاه؛ even

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن