معنی morphologic species

زمين شناسی

morphologic species

گونه ریخت شناسی
گونه ای با مشخصات ریخت شناسی منحصر به فرد ، گونه ریخت شناسی گونه ای با مشخصات ریخت شناسی منحصر به فرد

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی morphologic species

biospecies

زیست گونه
یک گونه که بر پایه پتانسیل و قابلیت پیوندی ، دو رگه بودن و یا چند تار کردن تفسیر می شود ، زیست گونه یک گونه که بر پایه پتانسیل و قابلیت پیوندی

endemic species

گونه تنگ‌جا

equilibrium species

نمونه تعادلی

fugitive species

گونه های فرار
رجوع شود به گونه های فرصت طلب (oppertuntistic species)

fugitive species|oppertuntistic species|oppertuntistic species

گونه های فرار رجوع شود به گونه های فرصت طلب (oppertuntistic species)

luster species

انواع جلا
به واژگان زیر بنگرید:
جلای فلزی
جلای نیمه فلزی
جلای شیشه ای
جلای نیمه شیشه ای
جلای صمغی
جلای چرب
جلای ابریشمی
جلای الماسی
جلای مرواریدی

morphologic region

منطقه ریخت زادی
ناحیه ای که بر اساس مشخصات ریختی متمایز آن از قبیل ساختار سنگی یا تاریخچه تکاملی ، از نواحی دیگر ، تشخیص داده می شود

morphologic region|morphologic|morphologic

منطقه ریخت زادی ناحیه ای که بر اساس مشخصات ریختی متمایز آن از قبیل ساختار سنگی یا تاریخچه تکاملی ، از نواحی دیگر ، تشخیص داده می شود

morphologic series

سری ریخت شناسی
سری منظمی از فسیلها که نشان دهنده تغییرات ایجاد شده در نمونه های منفرد و نیز تغییرات تحمیل شده بر روی برخی از وجوه متغیر گونه های فسیلی است ، سری ریخت شناسی سری منظمی از فسیلها که نشان دهنده تغییرات ایجاد شده در نمونه های منفرد و نیز تغییرات تحمیل شده بر روی برخی از وجوه متغیر گونه های فسیلی است

morphologic unit

واحد ریخت شناسی
(زمین ریخت‌شناسی):یک سطح رسوبی یا نهشته ای که بر اساس مشخصات ریخت‌شناسی اش ، قابل شناسایی است
(چینه شناسی): واحد ریخت چینه شناسی ( morphostratigraphic unit)

morphologic unit|morphologic|morphologic

واحد ریخت شناسی (زمین ریخت‌شناسی):یک سطح رسوبی یا نهشته ای که بر اساس مشخصات ریخت‌شناسی اش ، قابل شناسایی است (چینه شناسی): واحد ریخت چینه شناسی ( morphostratigraphic unit)

morphospecies

ریخت گونه
گونه های زنده یا فسیلی که تنها بر پایه ریخت شناسی خود ، قابل تشخیص هستند ، ریخت گونه گونه های زنده یا فسیلی که تنها بر پایه ریخت شناسی خود

opportunistic species

گونه فرصت طلب
گونه ای که با انواع متعددی از شرایط تطبیق پیدا کرده و تولید مثل و گسترش سریعی دارد (r آن در معادل رشد جمعیت مقدار قابل ملاحظه ای دارد) ولی به خاطر شرایط نامساعد ، ناپایدار و غیرقابل پیش بینی محیط زیستی که اشغال می‌کند ، همیشه جمعیتهایی کوچک را تشکیل می دهد
مترادف: fugitive species ، generalist species ، r strategist
متضاد: equilibrium species

opportunistic species|equilibrium species|equilibrium species|fugitive species|generalist species

گونه فرصت طلب گونه ای که با انواع متعددی از شرایط تطبیق پیدا کرده و تولید مثل و گسترش سریعی دارد (r آن در معادل رشد جمعیت مقدار قابل ملاحظه ای دارد) ولی به خاطر شرایط نامساعد ، ناپایدار و غیرقابل پیش بینی محیط زیستی که اشغال می‌کند ، همیشه جمعیتهایی کوچک را تشکیل می دهد مترادف: fugitive species ، generalist species ، r strategist متضاد: equilibrium species

r strategist|opportunistic species|opportunistic species

راهبردگر آر - رجوع شود به opportunistic species (گونه های فرصت طلب)

sibling species

گونه های خویشاوند ، جنسهای هم نژاد
یکی از دو یا چند جنس یا گونه که نسبت نزدیکی بهم دارند و از نظر ریخت شناسی بسیار بهم شبیه هستند ، اما از نظر تولید مثلی از هم مجزا و منفرد هستند ، جنسهای هم نژاد - یکی از دو یا چند جنس یا گونه که نسبت نزدیکی بهم دارند و از نظر ریخت شناسی بسیار بهم شبیه هستند

species

گونه
گونه کوچکترین واحد طبقهبندی موجودات است و به گروهی از موجودات نزدیک به هم اطلاقمی شودکه در عین حال که وجود خارجی دارد با همدیگر رابطه ژنتیکی و ساختمانی هم داشته و پس ار تولیدمثل بتوانند صفات خود را به نسلهای بعدی منتقل نمایند ، گونه - گونه کوچکترین واحد طبقهبندی موجودات است و به گروهی از موجودات نزدیک به هم اطلاقمی شودکه در عین حال که وجود خارجی دارد با همدیگر رابطه ژنتیکی و ساختمانی هم داشته و پس ار تولیدمثل بتوانند صفات خود را به نسلهای بعدی منتقل نمایند

sub species

زیرگونه جمعیت مجزایی از یک گونه که مشخصات مربط به خود دارد

type species

گونه نمونه یا شاخص
گونه ای که بر طبق آن ، توصیف اولیه یک جنس یا زیر جنس کاملاً استوار است نوع یا تیپ یک جنس یا زیر جنس مترادف: ژنوتیپ یا گونه ویژه یک نسل ، گونه نمونه یا شاخص - گونه ای که بر طبق آن

zone breaking species

گونه زون شکن
گونه فسیلی که محصور یا محدود به یک منطقه زیست ـ چینه ای در نواحی خاصی است اما از مرزهای آن منطقه در جاهای دیگر ، فراتر می رود (آرکل 1933)

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

ارزان و با کیفیت

می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه

معنی morphologic species

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی morphologic species

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما