معادل انگلیسی گونه فرصت طلب
گونه ای که با انواع متعددی از شرایط تطبیق پیدا کرده و تولید مثل و گسترش سریعی دا

زمين شناسی

گونه فرصت طلب
گونه ای که با انواع متعددی از شرایط تطبیق پیدا کرده و تولید مثل و گسترش سریعی دارد (r آن در معادل رشد جمعیت مقدار قابل ملاحظه ای دارد) ولی به خاطر شرایط نامساعد ، ناپایدار و غیرقابل پیش بینی محیط زیستی که اشغال می‌کند ، همیشه جمعیتهایی کوچک را تشکیل می دهد
مترادف: fugitive species ، generalist species ، r strategist
متضاد: equilibrium species

opportunistic species

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی گونه فرصت طلب
گونه ای که با انواع متعددی از شرایط تطبیق پیدا کرده و تولید مثل و گسترش سریعی دا

گونه فرصت طلب گونه ای که با انواع متعددی از شرایط تطبیق پیدا کرده و تولید مثل و گسترش سریعی دارد (r آن در معادل رشد جمعیت مقدار قابل ملاحظه ای دارد) ولی به خاطر شرایط نامساعد ، ناپایدار و غیرقابل پیش بینی محیط زیستی که اشغال می‌کند ، همیشه جمعیتهایی کوچک را تشکیل می دهد مترادف: fugitive species ، generalist species ، r strategist متضاد: equilibrium species

opportunistic species|equilibrium species|equilibrium species|fugitive species|generalist species

زیست گونه
یک گونه که بر پایه پتانسیل و قابلیت پیوندی ، دو رگه بودن و یا چند تار کردن تفسیر می شود ، زیست گونه یک گونه که بر پایه پتانسیل و قابلیت پیوندی

biospecies

گونه تنگ‌جا

endemic species

نمونه تعادلی

equilibrium species

گونه های فرار
رجوع شود به گونه های فرصت طلب (oppertuntistic species)

fugitive species

گونه های فرار رجوع شود به گونه های فرصت طلب (oppertuntistic species)

fugitive species|oppertuntistic species|oppertuntistic species

انواع جلا
به واژگان زیر بنگرید:
جلای فلزی
جلای نیمه فلزی
جلای شیشه ای
جلای نیمه شیشه ای
جلای صمغی
جلای چرب
جلای ابریشمی
جلای الماسی
جلای مرواریدی

luster species

گونه ریخت شناسی
گونه ای با مشخصات ریخت شناسی منحصر به فرد ، گونه ریخت شناسی گونه ای با مشخصات ریخت شناسی منحصر به فرد

morphologic species

ریخت گونه
گونه های زنده یا فسیلی که تنها بر پایه ریخت شناسی خود ، قابل تشخیص هستند ، ریخت گونه گونه های زنده یا فسیلی که تنها بر پایه ریخت شناسی خود

morphospecies

راهبردگر آر - رجوع شود به opportunistic species (گونه های فرصت طلب)

r strategist|opportunistic species|opportunistic species

گونه های خویشاوند ، جنسهای هم نژاد
یکی از دو یا چند جنس یا گونه که نسبت نزدیکی بهم دارند و از نظر ریخت شناسی بسیار بهم شبیه هستند ، اما از نظر تولید مثلی از هم مجزا و منفرد هستند ، جنسهای هم نژاد - یکی از دو یا چند جنس یا گونه که نسبت نزدیکی بهم دارند و از نظر ریخت شناسی بسیار بهم شبیه هستند

sibling species

گونه
گونه کوچکترین واحد طبقهبندی موجودات است و به گروهی از موجودات نزدیک به هم اطلاقمی شودکه در عین حال که وجود خارجی دارد با همدیگر رابطه ژنتیکی و ساختمانی هم داشته و پس ار تولیدمثل بتوانند صفات خود را به نسلهای بعدی منتقل نمایند ، گونه - گونه کوچکترین واحد طبقهبندی موجودات است و به گروهی از موجودات نزدیک به هم اطلاقمی شودکه در عین حال که وجود خارجی دارد با همدیگر رابطه ژنتیکی و ساختمانی هم داشته و پس ار تولیدمثل بتوانند صفات خود را به نسلهای بعدی منتقل نمایند

species

زیرگونه جمعیت مجزایی از یک گونه که مشخصات مربط به خود دارد

sub species

گونه نمونه یا شاخص
گونه ای که بر طبق آن ، توصیف اولیه یک جنس یا زیر جنس کاملاً استوار است نوع یا تیپ یک جنس یا زیر جنس مترادف: ژنوتیپ یا گونه ویژه یک نسل ، گونه نمونه یا شاخص - گونه ای که بر طبق آن

type species

گونه زون شکن
گونه فسیلی که محصور یا محدود به یک منطقه زیست ـ چینه ای در نواحی خاصی است اما از مرزهای آن منطقه در جاهای دیگر ، فراتر می رود (آرکل 1933)

zone breaking species

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی گونه فرصت طلب
گونه ای که با انواع متعددی از شرایط تطبیق پیدا کرده و تولید مثل و گسترش سریعی دا

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی گونه فرصت طلب
گونه ای که با انواع متعددی از شرایط تطبیق پیدا کرده و تولید مثل و گسترش سریعی دا

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی گونه فرصت طلب گونه ای که با انواع متعددی از شرایط تطبیق پیدا کرده و تولید مثل و گسترش سریعی دا

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی گونه فرصت طلب گونه ای که با انواع متعددی از شرایط تطبیق پیدا کرده و تولید مثل و گسترش سریعی دا

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی گونه فرصت طلب
گونه ای که با انواع متعددی از شرایط تطبیق پیدا کرده و تولید مثل و گسترش سریعی دا

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی گونه فرصت طلب
گونه ای که با انواع متعددی از شرایط تطبیق پیدا کرده و تولید مثل و گسترش سریعی دا