معنی ortho photograph

زمين شناسی

ortho photograph

عکس قایم

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی ortho photograph

aerial photograph

عکس هوایی ، عکس هوایی
عکس هوایی قایم یا مایلی که توسط وسایط هوایی(مانند هواپیما) از سطح زمین برداشته شود و برای تهیه نقشه و مطالعات کلی شکل زمین و باستان شناسی بکار می رود ، عکس هوایی عکس هوایی قایم یا مایلی که توسط وسایط هوایی(مانند هواپیما) از سطح زمین برداشته شود و برای تهیه نقشه و مطالعات کلی شکل زمین و باستان شناسی بکار می رود

aerlal photograph

عکسی که به روش هوایی گرفته شده

air photograph

عکس هوایی

annotated photograph

عکس توضیحی
عکسی که بر روی آن اطلاعات Planemetric سطحی ، زمین شناسی ، فرازنگاری ، فرهنگی ، آب شناختی و یا پوشش گیاهی به منظور شناسایی ، طبقه بندی ، خلاصه ، توضیح یا توصیف ویژگی هایی که در غیر این صورت قابل دیدن نخواهند بود و در بررسی و مطالعه یک عکس نشان داده نشده (1975ASP) ، به آن اضافه شده است این اصطلاح به طور عمومی برای عکسی که توسط کنترل پیمایشی و یا نقطه های گذری (عبوری) علامت گذاری شده باشد ، به کار نمی رود ، عکس توضیحی عکسی که بر روی آن اطلاعات Planemetric سطحی

composite photograph

عکس مرکب
عکسی که از گردآوری عکس های مجزایی بوجود می آید که بوسیله لنزهای متعدد یک دوربین چند لنزی در نوردهی یا رخنمون هم زمان برداشت شده اند ، عکس مرکب عکسی که از گردآوری عکس های مجزایی بوجود می آید که بوسیله لنزهای متعدد یک دوربین چند لنزی در نوردهی یا رخنمون هم زمان برداشت شده اند

horizontal photograph

تصویر افقی

negative photograph

تصویر فوتوگرافیک که تُنهای آن معکوس شده اند
فیلم ، صفحه یا کاغذی دارای تصویر معکوس شده ، تصویر فوتوگرافیک که تُنهای آن معکوس شده اند فیلم

oblique photograph

عکس مایل

orthoaxis

محور قائم ، راست محور
محور جانبی یک بلور مونوکلینیک که دارای تقارن دوگانه بوده و یا بر صفحه آینه تقارن عمود است؛ این محور جانبی در حقیقت همان محور b است
مقایسه شود با: clinoaxis

orthoaxis|clinoaxis|clinoaxis

محور قائم ، راست محور محور جانبی یک بلور مونوکلینیک که دارای تقارن دوگانه بوده و یا بر صفحه آینه تقارن عمود است؛ این محور جانبی در حقیقت همان محور b است مقایسه شود با: clinoaxis

orthobrannerite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: UUTi4O12(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: UUTi4O12(OH)2

orthochamosite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Fe++ ، Mg ، Fe3+)5Al(Si3Al)O10(OH ، O)8 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Fe++

orthochem

ناب شیمیایی ، شیمیابُن
این ذرات کربنات کلسیم دانهریز که به صورت ماتریکس بین دانهها انباشته می شود و نیز کلسیت شفاف که از طریق شیمیایی در بین دانهها پس از رسوبگذاری به صورت سیمان نهشته می شود می باشند
رسوبات ته نشین شده ضرورتاً نرمالی که مستقیماً توسط فرآیندهای شیمیایی در یک حوضه نهشته گذاری و یا مجموعه ای از رسوبات شکل گرفته اند (در مقایسه با موادی که به صورت جامد منتقل شده اند) ، میکریت کلسیتی بسیار ریز بلور ، سیمان بین دانه ای ، مواد رسوبیی با تبلور مجدد و کانیهای جایگزینی چون دولومیت ، نمونه هایی از این دست اند
صفت: orthochemical
مقایسه شود با: allochem

orthochem|orthochemical|orthochemical

ناب شیمیایی ، شیمیابُن این ذرات کربنات کلسیم دانهریز که به صورت ماتریکس بین دانهها انباشته می شود و نیز کلسیت شفاف که از طریق شیمیایی در بین دانهها پس از رسوبگذاری به صورت سیمان نهشته می شود می باشند رسوبات ته نشین شده ضرورتاً نرمالی که مستقیماً توسط فرآیندهای شیمیایی در یک حوضه نهشته گذاری و یا مجموعه ای از رسوبات شکل گرفته اند (در مقایسه با موادی که به صورت جامد منتقل شده اند) ، میکریت کلسیتی بسیار ریز بلور ، سیمان بین دانه ای ، مواد رسوبیی با تبلور مجدد و کانیهای جایگزینی چون دولومیت ، نمونه هایی از این دست اند صفت: orthochemical مقایسه شود با: allochem

orthochevkinite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ce ، La ، Ca ، Na ، Th)4(Fe++ ، Mg)2(Ti ، Fe3+)3Si4O22 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ce

orthochronology

راست گاهشماری
زمین گاه شناسی بر پایه توالی استانداردی از گونه های گیاهی و جانوری شاخص از نظر زیست چینه ای ، و یا بر پایه فرآیندهای تکاملی بدون بازگشت در حالت ایده آل ، چنین مباحثی بر پایه توالی چینه شناسی کاملی شکل می گیرد که در آن هر نمونه یا گونه در حقیقت از نسل یکی از گونه های پیش از آن (از نظر چینه شناسی) می باشد مقایسه شود با: parachronology
نیز ببینید: biochronology

orthochronology|biochronology|biochronology

راست گاهشماری زمین گاه شناسی بر پایه توالی استانداردی از گونه های گیاهی و جانوری شاخص از نظر زیست چینه ای ، و یا بر پایه فرآیندهای تکاملی بدون بازگشت در حالت ایده آل ، چنین مباحثی بر پایه توالی چینه شناسی کاملی شکل می گیرد که در آن هر نمونه یا گونه در حقیقت از نسل یکی از گونه های پیش از آن (از نظر چینه شناسی) می باشد مقایسه شود با: parachronology نیز ببینید: biochronology

orthochrysotile

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mg3Si2O5(OH)4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mg3Si2O5(OH)4

Orthoclase

ارتوکلاز

orthoclase|adularia|adularia|orthose

ارتوکلاز - فرمول شیمیایی :KAlSi3O8 - گروه کانی شناسی (شیمیایی): سیلیکات - گروه کانی (ساختاری): تکتوسیلیکات - رنگ: سفید ، زرد ، نارنجی و قرمز - جلا: شیشهای - سیستم تبلور: مونوکلینیک - کلیواژ: در دو جهت به خوبی کلیواژ دارد - شکستگی: صدفی - سختی: 6 - رنگ خاکه: سفید - وزن مخصوص: 2 53 - 2 56 - کانیهای همراه: کوارتز ، پلاژیوکلاز ، تورمالین ، توپاز - شرایط تشکیل: اورتوکلاز یکی از کانیهای سری فلدسپاتهای پتاسیم دار است و با کانیهای این گروه پلی مورف است اورتوکلاز در دمای متوسط شکل میگیرد و در بین محدوده پایداری اورتوکلاز و سانیدین در دمای 400 درجه سانتیگراد و پایینتر میکروکلین ساختار پایدار است و در دمای بین 500 تا 900 درجه سانتیگراد اورتوکلاز ساختار پایدار محسوب میشود و در دمای بیش از 900 درجه سانیدین فاز پایدار محسوب میشود این مسئله میتواند در مطالعه دمای ماگما کمک بزرگی باشد - نامهای دیگر این کانی : Adularia

orthocline

صدف قائم
الف) انحراف یا خمیدگی ناحیه اصلی کفه های یک بازوپا که در ادامه صفحه دوزی صدف شکل می گیرد
ب) بدنه صدف یک نرم تن دو کفه ای (و در برخی گونه ها ، دندانه های مفصلی این موجودات) که بر محور لولای آن عمود یا تقریباً عمود است مترادف: acline در چینه شناسی
ج) خطوط رشد صدف یک شکم پا که شیارهای صدف را به صورت عمود بر رشد آنها ، قطع می کنند ، صدف قائم الف) انحراف یا خمیدگی ناحیه اصلی کفه های یک بازوپا که در ادامه صفحه دوزی صدف شکل می گیرد ب) بدنه صدف یک نرم تن دو کفه ای (و در برخی گونه ها ، دندانه های مفصلی این موجودات) که بر محور لولای آن عمود یا تقریباً عمود است مترادف: acline در چینه شناسی ج) خطوط رشد صدف یک شکم پا که شیارهای صدف را به صورت عمود بر رشد آنها

orthocone

مخروط قائم
صدف صاف و باریک یک نوتیلوئید که مشابه صدف Orthoceras (اورتوسراس) است
مترادف: orthoceracone

orthocone|orthoceracone|orthoceracone

مخروط قائم صدف صاف و باریک یک نوتیلوئید که مشابه صدف Orthoceras (اورتوسراس) است مترادف: orthoceracone

orthoconglomerate

ناب همکلاو ، ناب کنگلومرا
عنوان مورد استفاده توسط پتی جان برای کنگلومرایی با چارچوب گراولی درهم و فشرده که دارای یک سیمان بلورین بوده و توسط جریانات معمولی ولی بسیار مغشوش و متلاطم (توسط جریانات بسیار پرسرعت یا خیزاب ها) نهشته شده است ، مانند کنگلومرای ارتوکوارتزیت و کنگلومرای آرکوزی چنین کنگلومرایی دارای طبقه بندی جریانی مشخص بوده و به همراه ماسه سنگهایی با طبقه بندی مورب مشخص و بزرگ مقیاس ، دیده می شود
مقایسه شود با: paraconglomerate

orthoconglomerate|paraconglomerate|paraconglomerate

ناب همکلاو ، ناب کنگلومرا عنوان مورد استفاده توسط پتی جان برای کنگلومرایی با چارچوب گراولی درهم و فشرده که دارای یک سیمان بلورین بوده و توسط جریانات معمولی ولی بسیار مغشوش و متلاطم (توسط جریانات بسیار پرسرعت یا خیزاب ها) نهشته شده است ، مانند کنگلومرای ارتوکوارتزیت و کنگلومرای آرکوزی چنین کنگلومرایی دارای طبقه بندی جریانی مشخص بوده و به همراه ماسه سنگهایی با طبقه بندی مورب مشخص و بزرگ مقیاس ، دیده می شود مقایسه شود با: paraconglomerate

orthoconic

صدف راست(بدون پیچش)

orthocontour

خطوط هم ارزش گرادیان یک تابع فضایی این خطوط درجه و جهت تغییر در پدیدههای نقشهبرداری شده را نشان میدهد
همچنین نگاه کنید بهgradient

orthocontour|orthocontours|orthocontours

orthodolomite

دولومیت رسوبی ، دولومیت اولیه الف) دولومیت اولیه یا دولومیت حاصل از رسوبگذاریب) عنوان مورد استفاده توسط (Tieje (1921 ، برای یک سنگ دولومیتی که به گونه ای سیمانی شده است که ذرات آن در هم فرو رفته و کاملاً به هم پیوند خورده اند

orthodontics

مبحث اصلاح دندانهای کج و معوج در دندانپزشکی
شاخه ای از علم دندانپزشکی که به بحث در زمینه رشد صورت ، رویش دندانها و اصلاح ناهنجاریهای دندانی و فکی می پردازد ، مبحث اصلاح دندانهای کج و معوج در دندانپزشکیشاخه ای از علم دندانپزشکی که به بحث در زمینه رشد صورت

orthodrome

خطی از دایره بزرگ (دایره استوایی) کوتاهترین فاصله بین دو نقط روی زمین
این خطوط به طور معمول در سیستم تصویر گنومونیک (gnomonic) به صورت مستقیم ظاهر می شود ، خطی از دایره بزرگ (دایره استوایی) کوتاهترین فاصله بین دو نقط روی زمین این خطوط به طور معمول در سیستم تصویر گنومونیک (gnomonic) به صورت مستقیم ظاهر می شود

orthods

ارتادها

orthoericssonite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (BaMn2( Fe3+O)Si2O7(OH ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (BaMn2( Fe3+O)Si2O7(OH

orthogenesis

راست زایش
تکامل یک هویه ای که طبق روندی معین و به صورت پیوسته برای نسلهای متوالی یک گونه رخ داده و اغلب تحت تاثیر انتخاب طبیعی یا دیگر فاکتورهای خارجی قرار نمی گیرد
مقایسه شود با: rectilinear evolution
مترادف: straight-line evolution

orthogenesis|straight-line evolution|straight-line evolution

راست زایش تکامل یک هویه ای که طبق روندی معین و به صورت پیوسته برای نسلهای متوالی یک گونه رخ داده و اغلب تحت تاثیر انتخاب طبیعی یا دیگر فاکتورهای خارجی قرار نمی گیرد مقایسه شود با: rectilinear evolution مترادف: straight-line evolution

orthogeocyncline

ناب زمین ناودیس ، جفت زمین ناودیس
ژئوسنکلاینی که در فاصله میان دو کراتون قاره ای و اقیانوسی شکل گرفته و حاوی هر دو کمربند آتشفشانی (یوژئوسنکلینال) و غیر آتشفشانی (میوژئوسنکلینال) است مترادف: primary geocyncline ، geocynclinal couple
نیز ببینید: miogeosyncline ، eugeosyncline

orthogeocyncline|primary geocyncline|primary geocyncline|geocynclinal couple

ناب زمین ناودیس ، جفت زمین ناودیس ژئوسنکلاینی که در فاصله میان دو کراتون قاره ای و اقیانوسی شکل گرفته و حاوی هر دو کمربند آتشفشانی (یوژئوسنکلینال) و غیر آتشفشانی (میوژئوسنکلینال) است مترادف: primary geocyncline ، geocynclinal couple نیز ببینید: miogeosyncline ، eugeosyncline

orthogonal fissures

شکافهای متعامد

orthogonal projection

فرافکنی راست گوشه
سیستم تصویری که خطوط تصویری آن (خطوط مستقیم و موازی) بر صفحه تصویر ، عمودند ، مانند یک تصویر یا نقشه ارتوگرافیک

orthogonal projection|orthogonal|orthogonal

فرافکنی راست گوشه سیستم تصویری که خطوط تصویری آن (خطوط مستقیم و موازی) بر صفحه تصویر ، عمودند ، مانند یک تصویر یا نقشه ارتوگرافیک

orthogonal speciation concept

مفهوم تخصیص عمودی
راهبردی تحلیلی که ترکیبی از روش های شناسایی یا جداسازی مختلف را بکار می برد که به آنها مفاهیم تحلیلی ارتوگونال گویند ، مفهوم تخصیص عمودی راهبردی تحلیلی که ترکیبی از روش های شناسایی یا جداسازی مختلف را بکار می برد که به آنها مفاهیم تحلیلی ارتوگونال گویند

orthogranic fabric

فابریک اورتوگرانیک

orthographic projection

تصویرسازی ارتوگرافی
نوعی نقشه که اصولاً ( یکطرف )یک کره را ترسیم می کند در این نقشه نواحی بیشترین خطا را داشته اما یک کره را به خوبی نشان می دهد ، تصویرسازی ارتوگرافی نوعی نقشه که اصولاً ( یکطرف )یک کره را ترسیم می کند در این نقشه نواحی بیشترین خطا را داشته اما یک کره را به خوبی نشان می دهد

orthohydrous

هیدروژن دار
(الف) زغالسنگی که حاوی 5 تا 6 درصد هیدروژن می باشد (در حالت خشک و خالص)
(ب) ماسرالی با میزان هیدروژن محتوی نرمال و معمولی مانند ویترینیت
مقایسه شود با: perhydrous ، subhydrous ، هیدروژن دار (الف) زغالسنگی که حاوی 5 تا 6 درصد هیدروژن می باشد (در حالت خشک و خالص) (ب) ماسرالی با میزان هیدروژن محتوی نرمال و معمولی مانند ویترینیت مقایسه شود با: perhydrous

orthojoaquinite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: NaFe++Ba2Ce2Ti2[Si4O12]2 O2(OH)•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NaFe++Ba2Ce2Ti2[Si4O12]2 O2(OH)•(H2O)

ortholignitous

گونه ای زغالسنگ
زغالسنگی که حاوی 80-75 درصد کربن می باشد (در حالت خشک و خالص) چنین زغالسنگی در لیست ارائه شده توسط ASTM در مورد انواع زغالسنگ ، ارائه نشده است ، گونه ای زغالسنگ زغالسنگی که حاوی 80-75 درصد کربن می باشد (در حالت خشک و خالص) چنین زغالسنگی در لیست ارائه شده توسط ASTM در مورد انواع زغالسنگ

ortholimestone

سنگ آهک رسوبی
عنوان پیشنهاد شده توسط بروس (1954) برای یک سنگ آهک رسوبی مقایسه شود با: metalimestone ، orthomarble ، سنگ آهک رسوبی عنوان پیشنهاد شده توسط بروس (1954) برای یک سنگ آهک رسوبی مقایسه شود با: metalimestone

orthomagmatic

ماگمابنی

orthomagmatic stage

مرحله ماگمابُنی ، مرحله ناب ماگمایی
مرحله اصلی در فرآیند تبلور سیلیکاتها از یک ماگمای مشخص؛ مرحله ای که طی آن تا 90 درصد محتویات ماگما متبلور می شوند
مترادف: orthotectic stage

orthomagmatic stage|orthomagmatic|orthomagmatic|orthotectic stage

مرحله ماگمابُنی ، مرحله ناب ماگمایی مرحله اصلی در فرآیند تبلور سیلیکاتها از یک ماگمای مشخص؛ مرحله ای که طی آن تا 90 درصد محتویات ماگما متبلور می شوند مترادف: orthotectic stage

orthomatrix

ناب آژند
عنوان ارائه شده توسط دیکینسون (1970) برای رسهای آواری مجدداً متبلور شده موجود در گریوآلها و آرکوزها ، ناب آژند عنوان ارائه شده توسط دیکینسون (1970) برای رسهای آواری مجدداً متبلور شده موجود در گریوآلها و آرکوزها

orthomimic feldspar

فلدسپار اورتومیمیک
گروهی از فلدسپاتها دارای دوقلویی مکرر ، که درجه تقارن بالاتری را شبیه سازی می کنند یا به عبارت دیگر متقارن تر به نظر می رسند ، فلدسپار اورتومیمیک گروهی از فلدسپاتها دارای دوقلویی مکرر

orthominasragrite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: VO(SO4)•5(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: VO(SO4)•5(H2O)

orthophosphate

ارتوفسفات

orthophoto map

نقشه عکسی قایم

orthophotograph

نسخه فوتوگرافیک از عکس پرسپکتیو با تحریفات شکلی ناشی از کج شدن و حذف برجستگیها (پستیو بلندیها)

orthophotomap

عکس نقشه قائم
اورتوگراف یا مجموعه یا موزاییکی از اورتوگرافهای متعدد که در فرمت چهارگوش استاندارد و در رنگهای طبیعی (مشابه شرایط موجود در طبیعت) چاپ شده و حتی برخی از علایم کارتوگرافی چون خطوط تراز ، مرزها ، جاده ها و حوضه‌های زهکشی نیز بدان افزوده شده اند ، عکس نقشه قائم اورتوگراف یا مجموعه یا موزاییکی از اورتوگرافهای متعدد که در فرمت چهارگوش استاندارد و در رنگهای طبیعی (مشابه شرایط موجود در طبیعت) چاپ شده و حتی برخی از علایم کارتوگرافی چون خطوط تراز

orthophotomosaic

موزاییک عکسی قائم
یک موزاییک تصویری هم مقیاس که از مجموعه ای از ارتوگرافها تشکیل شده است ، موزاییک عکسی قائم یک موزاییک تصویری هم مقیاس که از مجموعه ای از ارتوگرافها تشکیل شده است

orthophotoquad

نقشهای استاندارد که با ارتوگراف به چاپ رسیده است

orthopinacoid

راست پیناکوئید
رجوع شود به front pinacoid

orthopinacoid|front pinacoid|front pinacoid

راست پیناکوئید رجوع شود به front pinacoid

orthopinakiolite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mg ، Mn++)2Mn+++BO5 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mg

orthopyroxene

ارتوپیروکسن
، ارتوپیروکسن

orthoquartzitic conglomerate

همکلاو کوارتزیتی ، کنگلومرای کوارتزیتی
ارتوکنگلومرایی جور شده ، همگن و روشن رنگ که از بقایای کوارتزدار بالغ یا فوق العاده بالغی (خصوصاً کوارتز رگه ای ، چرت و کوارتزیت ریز تا متوسط دانه) تشکیل شده که در حقیقت مواد نسبتاً پایدار مشتق شده از سنگهای گرانیتی یا دگرگونی فرسایش یافته ای هستند که مواد ریزدانه تر و ناپایدارتر آنها در اثر هوازدگی یا حمل و نقل های طولانی ، حذف شده اند چنین کنگلومرایی دارای میان لایه هایی از ماسه سنگ کوارتزی خالص است
مترادف: quartz-pebble conglomerate ، کنگلومرای کوارتزیتی ارتوکنگلومرایی جور شده ، حذف شده اند چنین کنگلومرایی دارای میان لایه هایی از ماسه سنگ کوارتزی خالص است مترادف: quartz-pebble conglomerate

orthoquartzitic sandstone

ماسه سنگ کوارتزیتی
رجوع شود به orthoquartzite

orthoquartzitic sandstone|orthoquartzitic|orthoquartzitic|orthoquartzite

ماسه سنگ کوارتزیتی رجوع شود به orthoquartzite

orthorhombic system

سیستم ارتورومبیک
فرمولهای بلوری در این سیستم دارای سه محور بلورشناسی عمود بر هم با ابعاد مختلف می‌باشند ساده ترین شکل تبلور در این سیستم را می‌توان مانند یک قوطی کبریت در نظر گرفت

orthorhombic system|orthorhombic|orthorhombic

سیستم ارتورومبیک - فرمولهای بلوری در این سیستم دارای سه محور بلورشناسی عمود بر هم با ابعاد مختلف می‌باشند ساده ترین شکل تبلور در این سیستم را می‌توان مانند یک قوطی کبریت در نظر گرفت

orthoscope

راست نما
یک میکروسکوپ پلاریزان که در آن نور با استفاده از بلوری که با محور میکروسکوپ موازی است ، منتقل می شود؛ در حالیکه در یک کنوسکوپ ، جهت انتقال نور از عدسیهای همگرا و عدسیهای برتراند ، استفاده می شود ، راست نما یک میکروسکوپ پلاریزان که در آن نور با استفاده از بلوری که با محور میکروسکوپ موازی است

orthose

ارتوز
فرمول شیمیایی :K[AlSi3O8]
درصد مواد: % 72K2O16 93% Al2O318 35% SiO264 باانکلوزیونهای Na ، Fe ، Ca ، Rb
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:کامل ، مطابق باسطح /001/ خوب ، مطابق با سطح/010/
جلا: شیشه ای ، صدفی
شکستگی:صدفی ، نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی:شکننده
اشکال ظاهری :بلوری ، قطعه ای ، آگرگاتدانه ای ، بلورهای درشت
ژیزمان : بسیار فراوان ; چک و اسلواکی ، لهستان ، روسیه ، ایتالیا ، آلمان ، ماداگاسکار ، بیرمانی ، امریکا ، هند و برزیل
خواص شیمیایی : محلول در HF و قلیاهای الکالن
رنگ کانی : بی رنگ ، سفید ، متمایل به زرد ، متمایل به قهوه ای ، متمایل به قرمز ،
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز :میکا ، پلاژیوکلاز ، کوارتز
منشا تشکیل :ماگمائی ، پگماتیتی ، هیدروترمال
شکل بلورها: منشوری ، پهن و ضخیم ، ماکله
کاربرد : صنایع سرامیک و شیشه
محل پیدایش: ایتالیا
بلورهای خالص ارتوز به کانی آدولر معروفند ، گاه دارای لومینسانس زرد ، کرم ، سفید یا سبز فام دارند
نام آن از کلمه یونانی Orthos بمعنای مستقیم گرفته شده است
سختی : 6
چگالی :2 53 - 2 58 ، ارتوز - فرمول شیمیایی :K[AlSi3O8] - درصد مواد: % 72K2O16 93% Al2O318 35% SiO264 باانکلوزیونهای Na ، Rb - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:کامل ، مطابق با سطح/010/ - جلا: شیشه ای ، صدفی - شکستگی:صدفی ، نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی:شکننده - اشکال ظاهری :بلوری ، بلورهای درشت - ژیزمان : بسیار فراوان ; چک و اسلواکی ، هند و برزیل - خواص شیمیایی : محلول در HF و قلیاهای الکالن - رنگ کانی : بی رنگ ، - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز :میکا ، کوارتز - منشا تشکیل :ماگمائی ، هیدروترمال - شکل بلورها: منشوری ، ماکله - کاربرد : صنایع سرامیک و شیشه - محل پیدایش: ایتالیا - بلورهای خالص ارتوز به کانی آدولر معروفند ، سفید یا سبز فام دارند - نام آن از کلمه یونانی Orthos بمعنای مستقیم گرفته شده است - سختی : 6 - چگالی :2 53 - 2 58

orthoserpierite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca(Cu ، Zn)4(SO4)2(OH)6•3(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca(Cu

orthosilicate

سیلیکات اورتورومبیک
عنوانی که در طبقه بندی منسوخی که سیلیکاتها را در قالب اکسی اسیدهای سیلیکن دسته بندی می نمود ، برای یک نمک اسید ارتوسیلیسیک با فرمول H4SiO4 بکار برده می شده است مقایسه شود با: metasilicate ، سیلیکات اورتورومبیک عنوانی که در طبقه بندی منسوخی که سیلیکاتها را در قالب اکسی اسیدهای سیلیکن دسته بندی می نمود

orthostratigraphy

ناب چینه شناسی
چینه شناسی استاندارد یا اصلی بر پایه فسیلهایی که عامل شناسایی زیست چینه ای مختلف هستند (مانند بندپایان خرچنگی که مختص دوره کامبرین بوده و گراپتولیتها که منحصر به سیلورین بوده اند)
مقایسه شود با: parastratigraphy ، ناب چینه شناسی چینه شناسی استاندارد یا اصلی بر پایه فسیلهایی که عامل شناسایی زیست چینه ای مختلف هستند (مانند بندپایان خرچنگی که مختص دوره کامبرین بوده و گراپتولیتها که منحصر به سیلورین بوده اند) مقایسه شود با: parastratigraphy

orthotectic

ناب ماگمایی
رجوع شود به magmatic ، ناب ماگمایی رجوع شود به magmatic

orthotectic stage

مرحله ناب ماگمایی
رجوع شود به orthomagmatic stage

orthotectic stage|orthomagmatic stage|orthomagmatic stage

مرحله ناب ماگمایی رجوع شود به orthomagmatic stage

orthotectonics

زمین ساخت آلپی
مترادفی برای تکتونیک آلپینوتایپ (alpinotype) یا نوع آلپی؛ این واژه توسط Dewey (1969) برای کمربندهای کوهزایی نوع آندین ، به کار رفته است ، زمین ساخت آلپی مترادفی برای تکتونیک آلپینوتایپ (alpinotype) یا نوع آلپی؛ این واژه توسط Dewey (1969) برای کمربندهای کوهزایی نوع آندین

orthotill

یخرفتی که در اثر فرآیندهایی چون سایش و ذوب ، به سرعت از یخ حمل کننده خود جدا شده است
متضاد: paratill ، به سرعت از یخ حمل کننده خود جدا شده است متضاد: paratill

orthotriaene

سوزنه متعامد
یک سوزنه اسفنجی که در آن زوائد تقریباً بر بدنه اصلی عمودند
مقایسه شود با: protriaene

orthotriaene|protriaene|protriaene

سوزنه متعامد یک سوزنه اسفنجی که در آن زوائد تقریباً بر بدنه اصلی عمودند مقایسه شود با: protriaene

orthowalpurgite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (UO2)Bi4O4(AsO4)2•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (UO2)Bi4O4(AsO4)2•2(H2O)

orthox

ارتاکس

photograph

تصویر
تصویر تشکیل شده به کمک عمل نور روی ماده حساس به نور مثل فیلم عکاسی ، تصویر تصویر تشکیل شده به کمک عمل نور روی ماده حساس به نور مثل فیلم عکاسی

photograph large scale|photograph|photograph

عکس هوایی با مقیاس 500:1 تا 10000:1

photograph medium scale|photograph|photograph

عکس هوایی با مقیاس 12000: 1 تا 300000 : 1

photograph small scale|photograph|photograph

عکس هوایی با مقیاس کوچکتر از 400000: 1

vertical aerial photograph

عکس هوایی گرفته شده با محور نوری دوربین عمود بر سطح مبنای کره زمین

vertical photograph

عکس قائم
عکس هوایی که وقتی تهیه شده که محور دوربین عمودی یا مقدار ممکن در هواپیما می باشد (دوربین مستقیماً به سمت پایین منظم شده باشد) مقایسه شود با: عکس مایل قائم ، عکس قائم - عکس هوایی که وقتی تهیه شده که محور دوربین عمودی یا مقدار ممکن در هواپیما می باشد (دوربین مستقیماً به سمت پایین منظم شده باشد) مقایسه شود با: عکس مایل قائم

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی ortho photograph

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی ortho photograph

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما