معنی pin connected member

زمين شناسی

pin connected member

عضو متصل شده با خار مغزی ، عضو لولا شده ، عضو اتصال لولایی

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی pin connected member

bracing member

عضو مهاربندی

built-up member

عضو ساخته شده از دو یا چند نیمرخ ، قطعه ساخته شده یا دست ساز

flexural member

قطعه خمشی

f-member

عضو ساختمانی اف

mbr|member|member

عضو-چینه- (Member)

member

بخش قسمت ، بخشی از یک تشکیلات که دارای مشخصات فیزیکی ولیتولوژیکی جداگانه باشد ، بخش ، قسمت ، عضو
بخشی از یک تشکیلات که دارای مشخصات فیزیکی و لیتولوژیکی جداگانه باشد ، عضو بخشی از یک تشکیلات که دارای مشخصات فیزیکی و لیتولوژیکی جداگانه باشد

میله
(نقشه برداری):یک میله فلزی نوک‌تیز با یک حلقه در انتهای آن که برای نشانه‌گذاری اندازه‌‌گیری‌های مدرج روی زمین به کار می‌رود ، میله - (نقشه برداری):یک میله فلزی نوک‌تیز با یک حلقه در انتهای آن که برای نشانه‌گذاری اندازه‌‌گیری‌های مدرج روی زمین به کار می‌رود

pin connection

اتصال مفصلی ، پیوست لولایی ، اتصال میخی

pin ended member

عضو دوسر مفصلی

pin ended strut

قطعه فشاری در سر مفصلی

pin joint

اتصال مفصلی

pin jointed support

تکیه گاه لولایی

pin line

خط ثابت

pin line|pin lines|pin lines

خط ثابت

pinacoidal class

رده پیناکوئیدی
رده بلوری در سیستم تری‌کلینیک که تنها یک مرکز تقارن دارد

pinacoidal class|pinacoidal|pinacoidal

رده پیناکوئیدی - رده بلوری در سیستم تری‌کلینیک که تنها یک مرکز تقارن دارد

pinacoidal cleavage

رخ پیناکوئیدی
رخ کانی موازی با یکی از سطوح پیناکوئیدی بلور:مانند رخ (010) ژیپس

pinacoidal cleavage|cleavage|cleavage

رخ پیناکوئیدی - رخ کانی موازی با یکی از سطوح پیناکوئیدی بلور:مانند رخ (010) ژیپس

pinakiolite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mg2Mn+++O2(BO3) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mg2Mn+++O2(BO3)

pinalite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb3(WO4)OCl2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb3(WO4)OCl2

pinch

تنگنا ، موقعیت باریک
فشردگی دیواره های یک رگه یا سقف و کف یک رگه زغالی به طوریکه زغال به سمت بیرون فشرده شود
نازک شدگی لایه سنگ :
(الف) نازک‌شدگی یا فشردگی مشخص یک لایه سنگ؛ به عنوان مثال به هم رسیدن دیواره‌های یک رگه ، یا بالا و کف یک لایه زغال‌‌سنگ ، به نحوی که کانه یا زغال‌سنگ کم‌وبیش به صورت کامل جابجا شود
(ب) بخش نازک یا باریک یک کانسار؛ بخشی از یک زون کانی که تقریباً قبل از گسترش آن در محلی دیگر برای تشکیل یک کانسار بزرگ ، ناپدید می‌شود ، موقعیت باریک - فشردگی دیواره های یک رگه یا سقف و کف یک رگه زغالی به طوریکه زغال به سمت بیرون فشرده شود - نازک شدگی لایه سنگ : - (الف) نازک‌شدگی یا فشردگی مشخص یک لایه سنگ؛ به عنوان مثال به هم رسیدن دیواره‌های یک رگه ، به نحوی که کانه یا زغال‌سنگ کم‌وبیش به صورت کامل جابجا شود - (ب) بخش نازک یا باریک یک کانسار؛ بخشی از یک زون کانی که تقریباً قبل از گسترش آن در محلی دیگر برای تشکیل یک کانسار بزرگ

pinch out

نازک شدن
نازک شدن تا ازبین‌رفتن
پایان یا انتهای یک طبقه ، رگه یا بخش دیگری از سنگ که به‌شکل پیشرونده در جهت افقی باریک یا نازک می‌شود تا از بین میرود و سنگ‌های جدا از هم ، به هم می رسند به ویژه یک تله چینه‌شناختی حاصل نازک شدگی ماسه سنگ متخلخل یا نفوذ‌پذیر در بین دو لایه شیل نفوذناپذیر ویژگی سنگ‌شناختی طبقه عموماً در لبه نازک‌شده حفظ می‌شود ، نازک شدن - نازک شدن تا ازبین‌رفتن - پایان یا انتهای یک طبقه

pinch-and-swell structure

ساخت باقلایی
وضعیت ساختمانی که عموماً در رگه‌‌های کوارتز و پگماتیت‌ها در سنگ‌های دگرگونی دیده می‌شود که درآن رگه در فواصلی نازک ‌و مجدداً ضخیم میشود (رمبرگ ، 1955) ، ساخت باقلایی - وضعیت ساختمانی که عموماً در رگه‌‌های کوارتز و پگماتیت‌ها در سنگ‌های دگرگونی دیده می‌شود که درآن رگه در فواصلی نازک ‌و مجدداً ضخیم میشود (رمبرگ

pinchite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Hg++5O4Cl2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Hg++5O4Cl2

pingguite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Bi+++6Te++++2O13 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Bi+++6Te++++2O13

pingo

یخ‌ آماس
(الف) یک پشته منجمد بزرگ ، به ویژه یک پشته بزرگ مخروطی یخ پوشیده از خاک (عموماً با ارتفاع 50-30 متر و قطر بیش از 400 متر) که به صورت بخشی توسط فشار هیدروستاتیک آب داخل یا در زیر مناطق قطبی با یخبندان دائمی(بخصوص کانادا) و در طی بیش از یک سال بالا آمده‌ است؛یک تپه یا پشته بر آمده در خا ک های مناطق منجمد که دارای هسته یخی است گاهی رأس پوسته آن به علت ذوب یخ جداشده یا فرو می‌ریزد و در نتیجه یک دهانه‌ ستاره‌ای شکل تشکیل می‌شود؛ این واژه همچنین برای این نوع فرورفتگی به کارمی‌رود (مونک‌هوس ، 1965 ، ص237) گنبدی که اغلب شبیه به یک آتشفشان کوچک است این واژه برای اینگونه عوارض توسط پورسیلد(1938 ، ص46) معرفی شده است
جمع: pingos
(ب) واژه به کار رفته در موارد متعدد ، همچون یک تپه یا پشته مخروطی یا یک تپه کاملاً پوشیده از ورقه یخی که وجود آن با نشانه‌های سطحی مشخص می‌شود (ADTIC ، 1955 ، p 61)

pingo|pingos|pingos

یخ‌ آماس - (الف) یک پشته منجمد بزرگ ، به ویژه یک پشته بزرگ مخروطی یخ پوشیده از خاک (عموماً با ارتفاع 50-30 متر و قطر بیش از 400 متر) که به صورت بخشی توسط فشار هیدروستاتیک آب داخل یا در زیر مناطق قطبی با یخبندان دائمی(بخصوص کانادا) و در طی بیش از یک سال بالا آمده‌ است؛یک تپه یا پشته بر آمده در خا ک های مناطق منجمد که دارای هسته یخی است گاهی رأس پوسته آن به علت ذوب یخ جداشده یا فرو می‌ریزد و در نتیجه یک دهانه‌ ستاره‌ای شکل تشکیل می‌شود؛ این واژه همچنین برای این نوع فرورفتگی به کارمی‌رود (مونک‌هوس ، 1965 ، ص237) گنبدی که اغلب شبیه به یک آتشفشان کوچک است این واژه برای اینگونه عوارض توسط پورسیلد(1938 ، ص46) معرفی شده است - جمع: pingos - (ب) واژه به کار رفته در موارد متعدد ، همچون یک تپه یا پشته مخروطی یا یک تپه کاملاً پوشیده از ورقه یخی که وجود آن با نشانه‌های سطحی مشخص می‌شود (ADTIC ، 1955 ، p 61)

pings

حلقه ها

pinhole drilling excavation

حفاری اولیه مته ای

pinnacle

ستون سنگی نوک تیز
در ریف : یک منار یا ستون سنگی یا مرجانی کوچک و مجزا که تا حدودی غوطه‌ور یا شناور است ، یک قطعه ریف کومه ای مرکب از مرجان که به شکل نوک‌تیز به سمت بالا (با شیب بین 45 درجه تا نزدیک قائم) ، دراطراف یک کولاب حلقوی ، اغلب به صورت بالاآمده تا نزدیکی سطح آب ، رشد می‌کند
در زمین‌ریخت‌شناسی : (الف) یک برج بلند ، ظریف و مخروطی یا ستون منار مانند سنگ که یا به صورت مجزاست و یا در قله یک کوه یا تپه می باشد ، به ویژه یک قله بزرگ (ب) تپه یا کوه با قله نوک‌تیز
در چینه شناسی : ستون زمین شناسی ، ستون سنگی نوک تیز - در ریف : یک منار یا ستون سنگی یا مرجانی کوچک و مجزا که تا حدودی غوطه‌ور یا شناور است ، رشد می‌کند - در زمین‌ریخت‌شناسی : (الف) یک برج بلند ، به ویژه یک قله بزرگ (ب) تپه یا کوه با قله نوک‌تیز - در چینه شناسی : ستون زمین شناسی

pinnacle reef

ریف ستونی نوک تیز
(الف) مترادف برج(ریف)
ب) واژه به کار رفته در حوضه میشیگان برای یک پشته ریفی مجزای استروماتوپوروئیدی-جلبکی در میان سنگ‌های سیلورین میانی تحت الارضی که اکنون دولومیتی شده است؛بیشتر آنها تولید کننده نفت هستند این ریف‌ها دارای بیش از 500 آکر مساحت و 500 فوت ارتفاع ، با شیبی ندرتاً بیش از 15 درجه می‌باشند این ریف‌ها بیشتر به پشته ها شباهت دارند تا به ستون های حقیقی ، ریف ستونی نوک تیز - (الف) مترادف برج(ریف) - ب) واژه به کار رفته در حوضه میشیگان برای یک پشته ریفی مجزای استروماتوپوروئیدی-جلبکی در میان سنگ‌های سیلورین میانی تحت الارضی که اکنون دولومیتی شده است؛بیشتر آنها تولید کننده نفت هستند این ریف‌ها دارای بیش از 500 آکر مساحت و 500 فوت ارتفاع

pinnacled iceberg

کوه یخ ستونی نوک تیز
یک کوه یخ نامنظم ، شکل‌گرفته و فرسایش‌یافته به روشی نظیر بلند شدن با منارها و قله ها ، کوه یخ ستونی نوک تیز - یک کوه یخ نامنظم

pinnate venation

رگه بندی پرمانند
نوعی رگه‌بندی شبکه‌ای که در آن رگه‌های ثانویه از رگبرگ میانی در الگوی موازی ، منشعب می‌شوند ، رگه بندی پرمانند - نوعی رگه‌بندی شبکه‌ای که در آن رگه‌های ثانویه از رگبرگ میانی در الگوی موازی

pinning

کمربند سازی سقف ؛ نگاهداری معلق (معدن)

pinnoite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: MgB2O4•3(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: MgB2O4•3(H2O)

pinnule

پینول ، برگچه به آخرین اجزاء یک گیاه گفته می شود
در کرینوئیدها ، برانشه های کوچک ونازک متصل به بازو ، برگچه به آخرین اجزاء یک گیاه گفته می شود - در کرینوئیدها

pintadoite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2V2O7•9(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2V2O7•9(H2O)

pinwheel garnet

گارنت گلوله برفی
گارنت پورفیروبلاستیک با ادخال های کاملاً مرتب به نحوی که چرخش را در طول تشکیل نشان می دهند ، گارنت گلوله برفی - گارنت پورفیروبلاستیک با ادخال های کاملاً مرتب به نحوی که چرخش را در طول تشکیل نشان می دهند

tapered member

عضو بامقطع متغیر

unrestrained member

عضو نامقید در مقابل دوران ، عضو غیر مقید در مقابل دوران

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

معنی pin connected member

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی pin connected member

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما