معنی organic soil material

زمين شناسی
organic soil material
ماده آلی خاک
خاک اشباعی (از آب) که بسته به میزان رس موجود در آن حاوی حداقل مقدار کربن معینی است ، به گونه ای که: در صورتیکه مقدار رس آن 60 درصد باشد ، حاوی 18 درصد کربن ، در صورتیکه فاقد رس باشد حاوی حداقل 12 درصد کربن و در صورتیکه مقدار رس آن حد واسط میان این دو درصد باشد ، حاوی مقدار کربنی متناسب با آن است خاکهایی که هرگز از آب اشباع نشده اند ، حاوی حداقل 20 درصد کربن آلی هستند ، ماده آلی خاک خاک اشباعی (از آب) که بسته به میزان رس موجود در آن حاوی حداقل مقدار کربن معینی است
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی organic soil material
organic soil materials
خاک ماده‌های آلی
aeolian soil material
خاک ماده باد رفتی
aggregation material
تراکم ماده ، توده ماده
amorphous material
ماده بی شکل
bank material
مصالح درجا (خاک و سنگ)
bed material
رسوب بستر ، ماده بستر ، رسوب کف
رسوباتی که از آنها ، بستر یک جریان آب ساخته شده است این مواد ممکن است بطور اولیه از مواد بار معلق ، یا بار بستر باشد و یا در بعضی از موارد ممکن است بطور بخشی از یک باقی مانده باشند ، رسوب کف رسوباتی که از آنها
complex organo-mineral material
همتافت ماده آلی-معدنی
coprogenic material
مواد مدفوعی
displaced material
توده جابجا شده
توده ای از مواد تشکیل دهنده زمین که در اثر لغزش از جای اصلی خود در دامنه جابجا شده اند ، توده جابجا شده توده ای از مواد تشکیل دهنده زمین که در اثر لغزش از جای اصلی خود در دامنه جابجا شده اند
fibric material
ماده الیافی
filter material
مصالح زهکش ، مصالح صافی
hemic material
ماده همیک
infill materials|infill material|infill material
مصالح پرکننده
limnic material
ماده لیمنیک
material
مصالح ، جنس
monomorphic material
ماده تک شکلی
organic acid
اسید آلی
اسیدهایی که از بقایای مواد آلی بوجود می آیند ، اسید آلی اسیدهایی که از بقایای مواد آلی بوجود می آیند
organic bank
کناره آلی ، سکوی آلی
رجوع شود به bank در رسوب شناسی ، سکوی آلی رجوع شود به bank در رسوب شناسی
organic chemistry
شیمی آلی
organic clay
خاک رس آلی ، خاک رسی که دارای مقدار زیادی مواد آلی باشد
organic deposits
نهشت های آلی ، سنگها یا رسوباتی که در اثر فعالیت های جانوران زنده یا بقایای آن ها بوجود آمده باشد
organic evolution
فرگشت آلی ، تکامل آلی
رجوع شود به evolution
organic evolution|evolution|evolution
فرگشت آلی ، تکامل آلی رجوع شود به evolution
organic farming
کشت آلی
organic fertilizer
کودآلی
organic gardening
باغداری آلی
organic geochemistry
زمین شیمی آلی
شاخه ای از شیمی که به بررسی مواد کربن دار طبیعی و نیز مواد بیولوژیکی که از نظر زمین شناسی با اهمیت می باشند ، می پردازد ، زمین شیمی آلی شاخه ای از شیمی که به بررسی مواد کربن دار طبیعی و نیز مواد بیولوژیکی که از نظر زمین شناسی با اهمیت می باشند
organic hieroglyph
سنگ زیست نشان ، سنگ نشان آلی
رجوع شود به bioglyph ، سنگ نشان آلی رجوع شود به bioglyph
organic impurity
ناخالصیهای آلی
organic lattice
شبکه آلی
رجوع شود به growth lattice ، شبکه آلی رجوع شود به growth lattice
organic limestone
سنگ آهک آلی ، سنگ آهکی که از بقایای جانوران دریائی بوجود آمده است
organic matter
مواد آلی ، مواد جانوری یا گیاهی موجود در خاک
organic mound
کومه آلی
رجوع شود به bioherm ، کومه آلی رجوع شود به bioherm
organic phosphorus
فسفرآلی
organic plasma
پلاسمای آلی
organic rock
سنگ آلی
یک سنگ رسوبی که از بقایای موجودات زنده (گیاهان یا حیوانات) مانند موادی که اسکلت یا بافتهای یک حیوان را تشکیل داده بوده اند ، تشکیل شده است
مقایسه شود با: biogenic rock ، سنگ آلی یک سنگ رسوبی که از بقایای موجودات زنده (گیاهان یا حیوانات) مانند موادی که اسکلت یا بافتهای یک حیوان را تشکیل داده بوده اند ، تشکیل شده است مقایسه شود با: biogenic rock
organic silt
سیلت آلی ، گل ولای محتوی مواد آلی
organic soil
خاک آلی ، خاکی که دارای مقدار زیادی بقایای گیاهان باشد
organic test
آزمایش آلی
organic weathering
هوازدگی آلی
فرآیندها و تغییرات زیستی که باعث تسریع و تسهیل فرآیند خرد شدن و شکست سنگها می شوند؛ مانند نفوذ ریشه گیاهان و فشار حاصل از آن ، حضور خزه ها و گلسنگها که باعث اسیدهای مومیک در محل تماس آنها با سنگ می‌شود ، و فعالیت حیوانات (کرمها ، موشهای کور و خرگوشها) در جابجا کردن خاک‌های سطحی
مترادف: bilologicweathering
organic weathering|bilologicweathering|bilologicweathering|weathering
هوازدگی آلی فرآیندها و تغییرات زیستی که باعث تسریع و تسهیل فرآیند خرد شدن و شکست سنگها می شوند؛ مانند نفوذ ریشه گیاهان و فشار حاصل از آن ، حضور خزه ها و گلسنگها که باعث اسیدهای مومیک در محل تماس آنها با سنگ می‌شود ، و فعالیت حیوانات (کرمها ، موشهای کور و خرگوشها) در جابجا کردن خاک‌های سطحی مترادف: bilologicweathering
parent material
ماده مادری ، مواد مادر
موادی که روی آنها خاک تشکیل می شود ، مواد مادر موادی که روی آنها خاک تشکیل می شود
plastic material
جسم پلاستیک ، جسم خمیری
pyroclastic material
مواد آذرآواری
radioactive material
مواد پرتوزا ، مواد رادیو اکتیو
residual material
ماده باقیمانده ، ماده بازماندی ، نهشت
مواد مادر تحکیم نیافته یا تقریباً هوازده خاک که این فرض در مورد آنها وجود دارد که در محل خود ، توسط هوازدگی ، از سنگ تحکیم یافته ای ساخته شده اند که بر روی آن قرار گرفته اند از این مواد خاکها تشکیل می شوند نیز ببینید: خاک بازمانده مقایسه شود با: مواد خاکی حمل شده ، کومولوز ، نهشت - مواد مادر تحکیم نیافته یا تقریباً هوازده خاک که این فرض در مورد آنها وجود دارد که در محل خود
rubble with binding material
سنگچینی با ملات
sepic material
ماده سپیک
sulfide material
ماده سولفیددار
type material
ماده نمونه یا شاخص
تمام نمونه هایی که بر طبق آنها ، توصیف یک گونه جدید استوار است
مقایسه شود با: hypodigm ، ماده نمونه یا شاخص - تمام نمونه هایی که بر طبق آنها ، توصیف یک گونه جدید استوار است - مقایسه شود با: hypodigm
unconsolidated material
مواد سخت نشده ، مواد تحکیم نیافته
الف) رسوبی که بطور سست و جدا از هم آرایش یافته یا غیر چینه بندی است یا رسوبی که ذرات آن با هم سیمانی نشده اند و یا در سطح و یا در عمل ظاهر می شوند
ب) مواد خاکی که به شکل تجمعاتی سست و جدا از هم و ناپیوسته می باشد ، مواد تحکیم نیافته - الف) رسوبی که بطور سست و جدا از هم آرایش یافته یا غیر چینه بندی است یا رسوبی که ذرات آن با هم سیمانی نشده اند و یا در سطح و یا در عمل ظاهر می شوند - ب) مواد خاکی که به شکل تجمعاتی سست و جدا از هم و ناپیوسته می باشد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن