معادل انگلیسی زمین شیمی آلی
شاخه ای از شیمی که به بررسی مواد کربن دار طبیعی و نیز مواد بیولوژیکی که از نظر زم

زمين شناسی
زمین شیمی آلی
شاخه ای از شیمی که به بررسی مواد کربن دار طبیعی و نیز مواد بیولوژیکی که از نظر زمین شناسی با اهمیت می باشند ، می پردازد ، زمین شیمی آلی شاخه ای از شیمی که به بررسی مواد کربن دار طبیعی و نیز مواد بیولوژیکی که از نظر زمین شناسی با اهمیت می باشند
organic geochemistry
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی زمین شیمی آلی
شاخه ای از شیمی که به بررسی مواد کربن دار طبیعی و نیز مواد بیولوژیکی که از نظر زم
زمین شیمی زیستی ، بیوژئوشیمی
بررسی فعل و انفعالات شیمیائی بین آتمسفر ، بیوسفر ، هیدروسفر و لیتوسفر ، بیوژئوشیمی بررسی فعل و انفعالات شیمیائی بین آتمسفر
biogeochemistry
ژئوشیمی ، زمین‌شناسی ، ژیوشیمی
مطالعه توزیع و مقادیرعناصر شیمیایی در کانی ها ، معادن ، سنگها ، خاکها ، آب و اتمسفر ، و مطالعه گردش عناصر در طبیعت ، بر پایه خصوصیات اتم ها و یون ها ، همچنین مطالعه توزیع و فراوانی ایزوتوپ ها ، شامل مشکلات فراوانی هسته ای و پایداری آنها در جهان (گلدشمیت ، 1954) ، ژیوشیمی مطالعه توزیع و مقادیرعناصر شیمیایی در کانی ها
Geochemistry
اسید آلی
اسیدهایی که از بقایای مواد آلی بوجود می آیند ، اسید آلی اسیدهایی که از بقایای مواد آلی بوجود می آیند
organic acid
کناره آلی ، سکوی آلی
رجوع شود به bank در رسوب شناسی ، سکوی آلی رجوع شود به bank در رسوب شناسی
organic bank
شیمی آلی
organic chemistry
خاک رس آلی ، خاک رسی که دارای مقدار زیادی مواد آلی باشد
organic clay
نهشت های آلی ، سنگها یا رسوباتی که در اثر فعالیت های جانوران زنده یا بقایای آن ها بوجود آمده باشد
organic deposits
فرگشت آلی ، تکامل آلی
رجوع شود به evolution
organic evolution
فرگشت آلی ، تکامل آلی رجوع شود به evolution
organic evolution|evolution|evolution
کشت آلی
organic farming
کودآلی
organic fertilizer
باغداری آلی
organic gardening
سنگ زیست نشان ، سنگ نشان آلی
رجوع شود به bioglyph ، سنگ نشان آلی رجوع شود به bioglyph
organic hieroglyph
ناخالصیهای آلی
organic impurity
شبکه آلی
رجوع شود به growth lattice ، شبکه آلی رجوع شود به growth lattice
organic lattice
سنگ آهک آلی ، سنگ آهکی که از بقایای جانوران دریائی بوجود آمده است
organic limestone
مواد آلی ، مواد جانوری یا گیاهی موجود در خاک
organic matter
کومه آلی
رجوع شود به bioherm ، کومه آلی رجوع شود به bioherm
organic mound
فسفرآلی
organic phosphorus
پلاسمای آلی
organic plasma
سنگ آلی
یک سنگ رسوبی که از بقایای موجودات زنده (گیاهان یا حیوانات) مانند موادی که اسکلت یا بافتهای یک حیوان را تشکیل داده بوده اند ، تشکیل شده است
مقایسه شود با: biogenic rock ، سنگ آلی یک سنگ رسوبی که از بقایای موجودات زنده (گیاهان یا حیوانات) مانند موادی که اسکلت یا بافتهای یک حیوان را تشکیل داده بوده اند ، تشکیل شده است مقایسه شود با: biogenic rock
organic rock
سیلت آلی ، گل ولای محتوی مواد آلی
organic silt
خاک آلی ، خاکی که دارای مقدار زیادی بقایای گیاهان باشد
organic soil
ماده آلی خاک
خاک اشباعی (از آب) که بسته به میزان رس موجود در آن حاوی حداقل مقدار کربن معینی است ، به گونه ای که: در صورتیکه مقدار رس آن 60 درصد باشد ، حاوی 18 درصد کربن ، در صورتیکه فاقد رس باشد حاوی حداقل 12 درصد کربن و در صورتیکه مقدار رس آن حد واسط میان این دو درصد باشد ، حاوی مقدار کربنی متناسب با آن است خاکهایی که هرگز از آب اشباع نشده اند ، حاوی حداقل 20 درصد کربن آلی هستند ، ماده آلی خاک خاک اشباعی (از آب) که بسته به میزان رس موجود در آن حاوی حداقل مقدار کربن معینی است
organic soil material
خاک ماده‌های آلی
organic soil materials
آزمایش آلی
organic test
هوازدگی آلی
فرآیندها و تغییرات زیستی که باعث تسریع و تسهیل فرآیند خرد شدن و شکست سنگها می شوند؛ مانند نفوذ ریشه گیاهان و فشار حاصل از آن ، حضور خزه ها و گلسنگها که باعث اسیدهای مومیک در محل تماس آنها با سنگ می‌شود ، و فعالیت حیوانات (کرمها ، موشهای کور و خرگوشها) در جابجا کردن خاک‌های سطحی
مترادف: bilologicweathering
organic weathering
هوازدگی آلی فرآیندها و تغییرات زیستی که باعث تسریع و تسهیل فرآیند خرد شدن و شکست سنگها می شوند؛ مانند نفوذ ریشه گیاهان و فشار حاصل از آن ، حضور خزه ها و گلسنگها که باعث اسیدهای مومیک در محل تماس آنها با سنگ می‌شود ، و فعالیت حیوانات (کرمها ، موشهای کور و خرگوشها) در جابجا کردن خاک‌های سطحی مترادف: bilologicweathering
organic weathering|bilologicweathering|bilologicweathering|weathering

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن