معنی cold spring

زمين شناسی
cold spring
چشمه سرد چشمه ای که دمای آب آن بطور قابل ملاحظه ای پائین تر از دمای جوی سالانه میانگین در ناحیه می باشد همچنین یک استفاده غیر ارجح برای هر چشمه غیر گرمایی در ناحیه ای که دارای چشمه های آب گرم می باشد (مانیتزر؟ 1923)
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی cold spring
alluvial slope spring
چشمه آبرفت دامنه
anticlinal spring
نهر طاقدیسی
یک نهر تماسی که در امتداد رخ نمون یک طاقدیس ، از یک لایه که بر روی چشمه های قبلی قرار دارد ، دیده می شود ، نهر طاقدیسی یک نهر تماسی که در امتداد رخ نمون یک طاقدیس
artesian spring
چشمه آرتزین چشمه ای که از آن آب ، تحت فشار آرتزین و معمولا ازدرون یک شکاف یا منفذ دیگری در لایه محصور کننده بالای آبخوان جریان می یابد
carbonate spring
چشمه کربناته شده چشمه ای که آب آن حاوی گاز دی اکسید کربن است این نوع چشمه خصوصاً در نواحی آتشفشانی فراوان می باشد (کوم استاک 1878)
channel spring
چشمه کانالی نوعی چشمه که از کناره یک رودخانه که کانال خود را در زیر سطح ایستابی حفر کرده است ، منشا می گیرد/ بیرون می ریزد/ خارج می شود
coil spring
فنر مارپیچی ، فنر حلقه حلقه
cold area soil
خاک منطقه سرد
cold bending test
آزمایش خمشی سرد
cold climate
اقلیم سرد
cold crushing strength
مقاومت در برابر ضربه حالت سرد
cold desert
کویر سرد
کویری در عرض های جغرافیایی بالا یا در یک ارتفاع زیاد که درجه حرارت پائین آن از حیات جانوری و گیاهی جلوگیری می کند یا آن را محدود می نماید این اصطلاح عموماً برای نواحی توندرآ استفاده می شود ، کویر سرد کویری در عرض های جغرافیایی بالا یا در یک ارتفاع زیاد که درجه حرارت پائین آن از حیات جانوری و گیاهی جلوگیری می کند یا آن را محدود می نماید این اصطلاح عموماً برای نواحی توندرآ استفاده می شود
cold earth
خاک سرد ، اراضی سرد
cold front
جبهه هوای سرد
خط مرزی در سطح زمین بین یک توده هوای سرد در حال پیشروی و یک توده هوای گرم که در زیر آن هوای سرد به مانند یک گوه فشار می آورد سطح جبهه ای در زاویه شیبدارتری نسبت به مورد جبهه گرم بالا می آید عبور یک جبهه سرد از مکانی معمولا با بالارفتن فشار جوی ، نزول دما ، تغییر جهت وزش باد در جهت عقربه ساعت ، رگبار سنگینمشخص می شود ، جبهه هوای سرد خط مرزی در سطح زمین بین یک توده هوای سرد در حال پیشروی و یک توده هوای گرم که در زیر آن هوای سرد به مانند یک گوه فشار می آورد سطح جبهه ای در زاویه شیبدارتری نسبت به مورد جبهه گرم بالا می آید عبور یک جبهه سرد از مکانی معمولا با بالارفتن فشار جوی
cold fumarole|fumarole|fumarole
دودخان یا فومرول سرد فومرولی که بخار آن دارای دمای کمتر از 100 درجه سانتیگراد می باشد
cold glacier
یخچال سرد ، یخچال قطبی
cold ice
یخ سرد
یخ زیر دمای فشار ذوب ، یخ سرد یخ زیر دمای فشار ذوب
cold lahar
روانه گلی سرد
جریانی از مواد آتشفشان سرد شده به پایین سراشیبی یک آتشفشان که بوسیله باران های سنگین یا فروریزش یک مقطع ناپایدار آتشفشان حاصل می شود مقایسه شود با روانه گل داغ
مترادف: جریان گل سرد
cold lahar|lahar|lahar
روانه گلی سرد جریانی از مواد آتشفشان سرد شده به پایین سراشیبی یک آتشفشان که بوسیله باران های سنگین یا فروریزش یک مقطع ناپایدار آتشفشان حاصل می شود مقایسه شود با روانه گل داغ مترادف: جریان گل سرد
cold loess
رسوبات بادی یا لس سرد
رسوبات بادی پیرامون یخچالی که از برون نشست یخچال مشتق می شود و به شکل حلقه هایی به دور ورقه های یخ پلیستوسن تشکیل می شود مانند آنچه در اروپای شمالی و شمال مرکزی آمریکا دیده می شود
مقایسه شود با: رسوبات بادی گرم ، رسوبات بادی یا لس سرد رسوبات بادی پیرامون یخچالی که از برون نشست یخچال مشتق می شود و به شکل حلقه هایی به دور ورقه های یخ پلیستوسن تشکیل می شود مانند آنچه در اروپای شمالی و شمال مرکزی آمریکا دیده می شود مقایسه شود با: رسوبات بادی گرم
cold region
ناحیه سرد
ناحیه ای که در آن درجه حرارت به قدر کافی برای تاثیر بر طراحی مهندسی سازه و عملیات سرد می باشد ، ناحیه سرد ناحیه ای که در آن درجه حرارت به قدر کافی برای تاثیر بر طراحی مهندسی سازه و عملیات سرد می باشد
cold rolled section
مقطع سرد ، نوردیده ، مقطع سرد نورد شده
cold sand earth
اراضی ماسه ای سرد
cold wave
موج سرما ، موج سرمائی
cold weather
هوای سرد
cold wind
باد صرصر باد شدید و سرد
conical spring
فنر مخروطی
contact spring
چشمه مجاورتی یک نوع چشمه ثقلی که در آن آب از میان لایه های نفوذپذیر بالایی و نفوذناپذیر زیرین که مانع حرکت رو به پایین آب می شوند ، به سطح زمین تراوش می کند (مانیترز – 1923) مترادف: چشمه کنار تپه ای ، چشمه برونزد
depression spring
چشمه افت یک نوع از چشمه گرانشی که در آن آب از مواد نفوذپذیر در نتیجه شیب یافتگی سطح زمین و در جهت سطح ایستابی به سطح زمین جریان می یابد ( مانیزر 1923)
dike spring
چشمه دایکی چشمه ای که از هم بری میان یک دایک ساخته شده از سنگ نفوذناپذیر ، مانند بازالت یا دولریت ، و یک سنگ نفوذپذیر که دایک به درون آن تزریق شده به وجود آمده است
ebbing-and-flowing spring|ebbing-and-flowing|ebbing-and-flowing|periodic spring
چشمه فروکشی ـ جریانی رجوع شود به periodic spring (چشمه چرخه ای یا تناوبی)
fault dam spring
چشمه سد گسلی
fault spring|fault-dam spring|fault-dam spring
چشمه گسلی چشمه ای که از یک گسلی به سطح زمین جریان می‌یابد که یک طبقه نفوذپذیر را در تماس با یک طبقه نفوذناپذیر قرار می دهد مقایسه شود با: چشمه شکستگی ، چشمه شکافی مترادف fault-dam spring چشمه حاصل گسل
faulting spring
چشمه گسلی
ferruginous spring
چشمه آهندار
fissure spring|artesian spring|artesian spring
چشمه شکافی چشمه ای که از یک ترک یا درزه بیرون می ریزد چندین چشمه از این نوع ممکن است در امتداد یک خط شکاف مشابه جریان یابند مقایسه شود با: چشمه گسله چشمه درزی ، چشمه آرتزین(artesian spring)
hillside spring|contact spring|contact spring
چشمه همبری معادل با contact spring
hot spring
چشمه آب گرم ، چشمه داغ
چشمه ای که آب آن دارای دمای بیش از دمای بدن انسان و همچنین خاک دارد و حاصل فعالیتهای آتشفشانی در اعماق زمین است ، چشمه داغ چشمه ای که آب آن دارای دمای بیش از دمای بدن انسان و همچنین خاک دارد و حاصل فعالیتهای آتشفشانی در اعماق زمین است
hot wather spring
چشمه آب گرم ، چشمه های حرارتی
mean high water spring
میانگین مدهای شدید در چند سال (mhws)
mean low water spring
میانگین جذرهای شدید در چند سال (mlws)
medicinal spring
چشمه طبی
mineral spring
چشمه معدنی ، چشمه ای که آب آن دارای مقدار زیاد کانی بصورت محلول باشد ، چشمه آب معدنی
oil spring
چشمه نفت
outcrop spring|contact spring|contact spring
چشمه همبَری رجوع شود به contact spring
overflow spring
چشمه سرریزی نوعی چشمه مجاورتی که در محلی که یک توده متخلخل و تراوا به زیر گوشته ای ناتراوا فرو می رود ، شکل می گیرد آب زیرزمینی از لبه چینه ناتراوا بالا آمده به سطح زمین ، رسیده و جاری می شود
perched spring
چشمه آویخته ، چشمه معلق چشمه آبی که منشای آن یک سفره آب زیرزمینی معلق می باشد
perennial spring
چشمه دائم چشمه ای که به صورت مداوم می جوشد (در مقابل یک چشمه نیمه دائم یا یک چشمه موقتی)
periodic spring
چشمه دوره ای ، چشمه تناوبی چشمه ای که به خاطر وجود سیفونهای طبیعی در زیر آن ، به صورت متناوب فروکش کرده و مجدداً فوران می کند چنین چشمه هایی اغلب از درون سنگهای کربناته که در آنها ، مجاری انحلالی باعث تشکیل سیفونهای طبیعی شده اند ، به بیرون جاری می شوند با توجه به دمای پایینتر چشمه های تناوبی و عدم متصاعد شدن گاز از آنها ، می توان چشمه های مزبور را از چشمه های آب گرم تشخیص داد مقایسه شود با: intermittent spring ، perennial spring
pool spring
چشمه برکه ای - چشمه‌ای که از یک منبع عمیق تغذیه می‌شود ، گاهی مرتبط با یک گسل و تشکیل یک حوضچه چشمه کولابی
pulsating spring
چشمه تپشی ، آبفشان
radioactive spring
چشمه پرتوزا - چشمه‌ای که آب آن دارای پرتوزایی بالا و به راحتی قابل شناسایی است
scarp–foot spring
چشمه پای پرتگاه - چشمه ای که بر سطح زمینی "در” یا "نزدیک" پرتگاه جاری می شود
spring
چشمه
جریان آب سطحی است که هنگام تقاطع سطح ایستابی و سطح زمین بوجود می آید ، چشمه - جریان آب سطحی است که هنگام تقاطع سطح ایستابی و سطح زمین بوجود می آید
submarine spring
چشمه زیردریایی - برونریخت آب شیرین در فاصله چشمگیری از ساحل درون دریا که معمولاٌ در نواحی کارستی ساحلی دیده می شود اما گاه با لوله های گدازه ای همراه است
tubular spring
چشمه لوله ای - یک چشمه گرانی یا آرتزین که آب آن از حفرات یا روزن های لوله ای گرد شده ای به بیرون می تراود مانند لوله های گدازه یا کانال های انحلالی
valley spring
چشمه دره ای - یک نوع چشمه فرورفتگی که از طرف یا یال یک دره در برون زد یا رخنمون سطح ایستابی به بیرون می تراود
vauclusian spring
چشمه واکولسین - یک چشمه فواره ای در یک منطقه کارستی ، که معمولاً دارای تخلیه ای است که بطور استثنائی حجم و بزرگ است ریشه کلمه: از روی نام فواره Vaucluse در جنوب فرانسه مترادف: چشمه خودجوش نیز ببینید: چشمه جوشان
warm spring
چشمه آبگرم - یک چشمه حرارتی که دمای آن به شدت بیشتر از دمای جوی سالیانه میانگین است ولی از درجه حرارت بدن انسان پایین تر است (مانیترز 1923) - مقایسه شود با: hot spring (چشمه آب داغ)
wellspring
سرچشمه فورانی رود
سرچشمه یک رود را گویند ، سرچشمه فورانی رود - سرچشمه یک رود را گویند
zero-length spring
فنر با طول صفر
یک نوع خالص فنر گرانی سنج که طوری ساخته شده که طول کلی آن متناسب با نیروی اعمال شده است این فنر در لوازم یا ابزارآلات استاتیک یا ناپایدار استفاده می شود ، فنر با طول صفر - یک نوع خالص فنر گرانی سنج که طوری ساخته شده که طول کلی آن متناسب با نیروی اعمال شده است این فنر در لوازم یا ابزارآلات استاتیک یا ناپایدار استفاده می شود

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن