معادل انگلیسی مقاومت در برابر ضربه حالت سرد

زمين شناسی

مقاومت در برابر ضربه حالت سرد

cold crushing strength

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مقاومت در برابر ضربه حالت سرد

مقاومت اتکایی ، مقاومت تکیه گاهی

bearing strength

مقاومت خمشی- استحکام خمشی

bending strength

مقاومت پیوستگی

bond strength

مقاومت شکستگی ، مقاومت در برابر شکستگی ، مقاومت گسیختگی ، نقطه شکست

breaking strength

قدرت انفجار
انرژی مفیدی است که ازواحدحجم ماده منفجره حاصلمی شود وبرابراست باحاصلضرب قدرت وزنی دروزن مخصوص ماده منفجره ، قدرت انفجار انرژی مفیدی است که ازواحدحجم ماده منفجره حاصلمی شود وبرابراست باحاصلضرب قدرت وزنی دروزن مخصوص ماده منفجره

bulk strength

مقاومت شکافندگی ، مقاومت رخ برداری

cleavage strength

خاک منطقه سرد

cold area soil

آزمایش خمشی سرد

cold bending test

اقلیم سرد

cold climate

کویر سرد
کویری در عرض های جغرافیایی بالا یا در یک ارتفاع زیاد که درجه حرارت پائین آن از حیات جانوری و گیاهی جلوگیری می کند یا آن را محدود می نماید این اصطلاح عموماً برای نواحی توندرآ استفاده می شود ، کویر سرد کویری در عرض های جغرافیایی بالا یا در یک ارتفاع زیاد که درجه حرارت پائین آن از حیات جانوری و گیاهی جلوگیری می کند یا آن را محدود می نماید این اصطلاح عموماً برای نواحی توندرآ استفاده می شود

cold desert

خاک سرد ، اراضی سرد

cold earth

جبهه هوای سرد
خط مرزی در سطح زمین بین یک توده هوای سرد در حال پیشروی و یک توده هوای گرم که در زیر آن هوای سرد به مانند یک گوه فشار می آورد سطح جبهه ای در زاویه شیبدارتری نسبت به مورد جبهه گرم بالا می آید عبور یک جبهه سرد از مکانی معمولا با بالارفتن فشار جوی ، نزول دما ، تغییر جهت وزش باد در جهت عقربه ساعت ، رگبار سنگینمشخص می شود ، جبهه هوای سرد خط مرزی در سطح زمین بین یک توده هوای سرد در حال پیشروی و یک توده هوای گرم که در زیر آن هوای سرد به مانند یک گوه فشار می آورد سطح جبهه ای در زاویه شیبدارتری نسبت به مورد جبهه گرم بالا می آید عبور یک جبهه سرد از مکانی معمولا با بالارفتن فشار جوی

cold front

دودخان یا فومرول سرد فومرولی که بخار آن دارای دمای کمتر از 100 درجه سانتیگراد می باشد

cold fumarole|fumarole|fumarole

یخچال سرد ، یخچال قطبی

cold glacier

یخ سرد
یخ زیر دمای فشار ذوب ، یخ سرد یخ زیر دمای فشار ذوب

cold ice

روانه گلی سرد
جریانی از مواد آتشفشان سرد شده به پایین سراشیبی یک آتشفشان که بوسیله باران های سنگین یا فروریزش یک مقطع ناپایدار آتشفشان حاصل می شود مقایسه شود با روانه گل داغ
مترادف: جریان گل سرد

cold lahar

روانه گلی سرد جریانی از مواد آتشفشان سرد شده به پایین سراشیبی یک آتشفشان که بوسیله باران های سنگین یا فروریزش یک مقطع ناپایدار آتشفشان حاصل می شود مقایسه شود با روانه گل داغ مترادف: جریان گل سرد

cold lahar|lahar|lahar

رسوبات بادی یا لس سرد
رسوبات بادی پیرامون یخچالی که از برون نشست یخچال مشتق می شود و به شکل حلقه هایی به دور ورقه های یخ پلیستوسن تشکیل می شود مانند آنچه در اروپای شمالی و شمال مرکزی آمریکا دیده می شود
مقایسه شود با: رسوبات بادی گرم ، رسوبات بادی یا لس سرد رسوبات بادی پیرامون یخچالی که از برون نشست یخچال مشتق می شود و به شکل حلقه هایی به دور ورقه های یخ پلیستوسن تشکیل می شود مانند آنچه در اروپای شمالی و شمال مرکزی آمریکا دیده می شود مقایسه شود با: رسوبات بادی گرم

cold loess

ناحیه سرد
ناحیه ای که در آن درجه حرارت به قدر کافی برای تاثیر بر طراحی مهندسی سازه و عملیات سرد می باشد ، ناحیه سرد ناحیه ای که در آن درجه حرارت به قدر کافی برای تاثیر بر طراحی مهندسی سازه و عملیات سرد می باشد

cold region

مقطع سرد ، نوردیده ، مقطع سرد نورد شده

cold rolled section

اراضی ماسه ای سرد

cold sand earth

چشمه سرد چشمه ای که دمای آب آن بطور قابل ملاحظه ای پائین تر از دمای جوی سالانه میانگین در ناحیه می باشد همچنین یک استفاده غیر ارجح برای هر چشمه غیر گرمایی در ناحیه ای که دارای چشمه های آب گرم می باشد (مانیتزر؟ 1923)

cold spring

موج سرما ، موج سرمائی

cold wave

هوای سرد

cold weather

باد صرصر باد شدید و سرد

cold wind

مقاومت فشاری

compressive strength

قدرت خزش
مقدار تنشی در دمای معین سبب خزش با آهنگ 1% در 100000 ساعت می گردد ، قدرت خزش مقدار تنشی در دمای معین سبب خزش با آهنگ 1% در 100000 ساعت می گردد

creep strength

مقاومت خرد شدگی

crushed strength

مقاومت در مقابل خرد شدن واکنش در برابر خرد شدن ، مقاومت در برابر خردشدگی

crushing strength

مقاومت بلورشکفتی ، انرژی یا نیروی تشکیل

crystalloblastic strength

مقاومت دی الکتریک
حداکثر میدان الکتریکی که یک دی الکتریک می تواند بدون فروپاشی در خود نگه دارد ، مقاومت دی الکتریک حداکثر میدان الکتریکی که یک دی الکتریک می تواند بدون فروپاشی در خود نگه دارد

dielectric strength

مقاومت حفاری
مقاومت سنگ دربرابرنفوذ را مقاومت حفاری آن سنگ گویند این ویژگی یک پارامترتجربی است وبرابرباهیچ یک ازپارامترهای شناخته شده مقاومتی سنگ نمی باشد ، مقاومت حفاری مقاومت سنگ دربرابرنفوذ را مقاومت حفاری آن سنگ گویند این ویژگی یک پارامترتجربی است وبرابرباهیچ یک ازپارامترهای شناخته شده مقاومتی سنگ نمی باشد

drilling strength

مقاومت اولیه

early strength

مقاومت موثر

effective strength

مقاومت گسیختگی- استحکام شکست

failure strength

مقاومت به خستگی ، تنش خستگی ، استحکام خستگی

fatigue strength

مقاومت خمشی

flexural strength

مقاومت گسیختگی ، نقطه شکست

fracture strength

مقاومت بنیادی
حداکثر تنشی که توده یا جسمی تحت شرایط معین به صورت مستقل از زمان و بدون خزش قادر به تحمل آن است ، مقاومت بنیادی حداکثر تنشی که توده یا جسمی تحت شرایط معین به صورت مستقل از زمان و بدون خزش قادر به تحمل آن است

fundametal strength

قدرت یونی

ionic strength

شدت میدان مغناطیسی
شدت میدان مغناطیسی Magnetic field intensity ، شدت میدان مغناطیسی شدت میدان مغناطیسی Magnetic field intensity

magnetic field strength

مقاومت کششی اسمی

nominal tensile strength

مقاومت خمیری

plastic strength

مقاومت باقیمانده
مقاومت نهایی که در امتداد یک سطح در خاک یا یک ناپیوستگی در سنگ ایجاد می شود برای خاک یا سنگی که قبلاً برش ندیده است ، به کاهش واضح در مقاومت گویند که معمولاً با افزایش جابجایی تا به دست آمده مقدار باقیمانده ، همراه است
، مقاومت باقیمانده - مقاومت نهایی که در امتداد یک سطح در خاک یا یک ناپیوستگی در سنگ ایجاد می شود برای خاک یا سنگی که قبلاً برش ندیده است ، همراه است -

residual strength

مقاومت گسیختگی ، تاب گسیختن ، مقاومت شکست

rupture strength

مقاومت برشی ، مقاومت برشی
به توانایی یک خاک در برابر تنش برشی اعمال شده به آن گفته می شود ، مقاومت برشی - به توانایی یک خاک در برابر تنش برشی اعمال شده به آن گفته می شود

shear strength

مقاومت برشی

shearing strength

استقامت خاک

soil strength

مقاومت کششی ، شکاف خوردگی

splitting tensile strength

مقاومت ، قوت ، مقاومت
رفتارسنگهاو موادمعدنی دربرابرعوامل مکانیکی به طورکلی مقاومت خواندهمی شود مقاومت سنگ به خصوصیاتی نظیرسختی ، سفتی ونیزترکیب کانی شناسی آن بستگی دارد ، مقاومت - رفتارسنگهاو موادمعدنی دربرابرعوامل مکانیکی به طورکلی مقاومت خواندهمی شود مقاومت سنگ به خصوصیاتی نظیرسختی

strength

مقاومت کششی ، استحکام کششی ، حد گسیختگی ، حد انقطاع

tensile strength

مقاومت کششی ، استحکام کششی ، حد گسیختگی ، حد انقطاع

tensile strength|ultimate strength|ultimate strength

حداکثر مقاومت در مقابل فشار

ultimate compression strength

مقاومت برشی نهایی
حداکثر تنش برشی (که نصف تنش تفریقی است) که با مقاومت نهایی مطابقت دارد ، مقاومت برشی نهایی - حداکثر تنش برشی (که نصف تنش تفریقی است) که با مقاومت نهایی مطابقت دارد

ultimate shear strength

مقاومت شکستگی ، مقاومت گسیختگی ، نقطه شکست

ultimate strength

مقاومت فشاری ساده-مقاومت فشاری تک محوری

unconfined compression strength

مقاومت فشاری ساده

unconfined compressive strength

قدرت وزنی
مقدارانرژی مفیدی است که ازواحد وزن ماده منفجره حاصلمی شود ، قدرت وزنی - مقدارانرژی مفیدی است که ازواحد وزن ماده منفجره حاصلمی شود

weight strength

مقاومت تسلیم ، تاب ارتجاعی
، تاب ارتجاعی -

yield strength

مقاومت وادادگی-استحکام تسلیم

yielding strength

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

معادل انگلیسی مقاومت در برابر ضربه حالت سرد

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مقاومت در برابر ضربه حالت سرد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما