معنی algebraic symbol

ریاضی و آمار

algebraic symbol

نماد جبری حرفی که نشان دهنده یک عدد است یا علامتی که نشان دهنده یک عمل جبری است

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی algebraic symbol

algebraic

جبری ، مربوط به جبر

algebraic addition

جمع جبری جمع کمیتهای جبری به این معنی که جمع کردن یک کمیت منفی با تفریق کردن یک کمیت مثبت ، یکی است

algebraic algebra

جبر جبری

algebraic calculus

حساب جبری

algebraic closure

بربست جبری ، بستار جبری

algebraic closure of a feild

بستار جبری یک میدان یک میدان توسیعی جبری که هیچ توسیع جبری بجز خودش ندارد

algebraic complement

متمم جبری

algebraic composition

ترکیب جبری

algebraic curve

منحنی جبری ، خم جبری 1- مجموعه نقاطی در یک صفحه که در یک معادله چندجمله ای دو متغیره صدق کنند 2- به طور کلی ، مجموعه نقاطی در فضای n بعدی که در یک معادله چندجمله ای n متغیره صدق کنند

algebraic dependence

وابستگی جبری

algebraic derivation

انحراف جبری تفاضل بین یک متغیر و یک مقدار مفروض ، که مثبت به شمار می آید اگر آن متغیر بزرگتر از مقدار مفروض باشد و منفی است اگر کوچکتر باشد

algebraic derivative

مشتق جبری

algebraic deviation

انحراف جبری

algebraic dimension

بعد جبری

algebraic division

تقسیم جبری

algebraic division algebra

جبر بخشی جبری

algebraic dual space

فضای دوگان جبری

algebraic element

عنصر جبری

algebraic equation

معادله ی جبری معادله ای که از برابر قرار دادن صفر با یک عبارت جبری به دست می آید

algebraic expression

عبارت جبری عبارتی که از اجزای تعدادی متناهی از عملهای زیر روی نمادهای معرّف اعداد به دست می آید: جمع ، تفریق ، ضرب ، تقسیم ، و به توان رساندن

algebraic extension

توسعه ی جبری ، توسیع جبری

algebraic extension of a feild

توسیع جبری یک میدان میدانی که هم شامل میدان مفروض و هم شامل همه ریشه های چندجمله ای هایی است که ضریبهایشان در میدانِ مفروض اند

algebraic extension of a field

توسعه ی جبری یک میدان

algebraic family

خانواده ی جبری

algebraic function

تابع جبری تابعی که مقدارش فقط با اجرای عملهای زیر روی شناسه ی آن به دست می آید: جمع ، تفریق ، ضرب ، تقسیم ، به توان یک عدد گویا رساندن

algebraic geometry

هندسه ی جبری بررسی ویژگیهای هندسی شکلها با استفاده از روشهای جبر مجرّد

algebraic group

گروه جبری

algebraic homotopy

هوموتوپی جبری

algebraic hull

غلاف جبری

algebraic identify

اتحاد جبری

algebraic identity

اتـّحاد جبری ، اتحاد جبری

algebraic inequality

نابرابری جبری

algebraic integer

عدد صحیح جبری ریشه یک چندجمله ای که ضریبهایش اعدادی صحیح اند و ضریب پیشرو آن برابر 1 است

algebraic invariant

ناوردای جبری یک چندجمله ای برحسب ضریبهای یک فرم درجه دوّم یا بالاتر از گردایه ای از متغیرها که مقدارش تحت رده ی مشخصی از تبدیلات خطی آن متغیرها تغییر نمی کند

algebraic k theory

نظریه Kی جبری بررسی ساختاری ریاضی که برای تشکیل آن به هر حلقه A گروه K(A) ، گروه گروتندیک A ، وابسته می شود

algebraic language

زبان جبری روش متداول برای نوشتن نمادها ، پرانتزها و سایر علائم فرمولها و عبارتهای ریاضی

algebraic law of composition

قانون ترکیب جبری

algebraic logarithm

لگاریتم جبری

algebraic multiplication

ضرب جبری

algebraic multiplicity of an eigen value

چند گانگی جبری ویژه مقدار

algebraic multiply of an eigenvalue

ضرب جبری مقدار ویژه

algebraic number

عدد جبری هر ریشه یک چندجمله ای با ضریب های گویا

algebraic number feild

میدان اعدا جبری توسیعی متناهی از میدان اعداد گویا

algebraic number theory

نظریه جبری اعداد بررسی ویژگیهای اعداد حقیقی ، به خصوص اعداد صحیح ، با استفاده از روشهای جبر مجرّد ، نظریه ی جبری اعداد

algebraic numbers

اعداد جبری ، عدد های جبری

algebraic object

شیء جبری ساختاری جبری ، مانند گروه ، حلقه یا میدان ، یا عضوی از چنین ساختار جبری

algebraic of degree n

جبری از درجه ی n

algebraic operation

عمل جبری هر یک از عملهای جمع ، تفریق ، ضرب ، تقسیم ، به توان رساندن یا ریشه گیری

algebraic operations

اعمال جبری

algebraic representation

نمایش جبری

algebraic scheme

طرح جبری

algebraic set

مجموعه جبری مجموعه ای مرکب از همه صفرهای مجموعه مشخصی از چندجمله ایهای n متغیره با ضریبهای متعلق به یک میدان مشخص F ، در میدان توسیعی مشخصی از F

algebraic sheaf

بافته ی جبری

algebraic simbols

علائم جبری

algebraic singularity

تکینی جبری

algebraic solution

حلّ جبری ، جواب جبری ، حل جبری

algebraic structure

ساختار جبری

algebraic subtraction

تفریق جبری تفریق عددهای علامت دار ، معادل با تغییردادن علامت مفروق و جمع کردن آن با علامت مفروق منه

algebraic sum

جمع جبری جمع چند کمیّت همجنس با توجه به علامت آنها مثلا جمع جبری اعداد 3 و 5- و 2- برابر 4- است ، حاصل جمع جبری ، مجموع جبری

algebraic surface

رویه جبری زیرمجموعه ای چون S از یک فضای n بعدی مختلط ، مرکب از مجموعه جوابهای مختلطِ دستگاهی از معادلات چندجمله ای برحسب n متغیر به نحوی که S یک خمینه دو بعدی مختلط در همسایگی بیشتر آن نقاط باشد ، رویه ی جبری

algebraic system

دستگاه جبری ، ساختمان جبری ، مجموعه ی دارای ساختمان جبری

algebraic systems

دستگاه های جبری

algebraic term

جمله جبری در یک عبارت ، جمله ای که فقط شامل اعداد و نمادهای جبری است

algebraic topology

توپولوژی جبری ، مکان شناسی جبری بررسی ویژگی های توپولوژیک شکلها با استفاده از روشهای جبرمجرّد؛ شامل نظریه هوموتوپی ، نظریه هومولوژی و نظریه کوهومولوژی ، مکان شناسی جبری

algebraic torus

چنبره ی جبری

algebraic value

مقدار جبری

algebraic value of a vector

اندازه ی جبری یک بُردار

algebraic variety

واریته جبری ، چندگونای جبری مجموعه ای از نقاط در یک فضای برداری که در هر معادله از مجموعه ای از معادلات چندجمله ای که ضریبهایشان متعلق به میدان مربوط به آن فضای برداری است ، صدق می کنند

algebraic vlaue of vector

مقدار جبری بردار

algebraical composition

ترکیب جبری

algebraical operation

عمل جبری

algebraically

به طور جبری ، از راه جبری ، جبری

algebraically closed

بسته ی جبری

algebraically closed field

میدان بسته ی جبری ، میدان جبری بسته 1- میدانی چون F بااین خصوصیت که هرچند جمله ای از درجه یک یا بیشتر که ضریبهایش در F اند ، ریشه ای در F دارد 2- میدانی چون F در یک میدان توسیعی K ، جبری بسته است اگر هر ریشه متعلق به K از یک چندجمله ای که ضریبهایش در F اند ، متعلق به F نیز باشد کلمه مترادف: alebraically complete feild ، هیأت جبری بسته

algebraically equivalent cycle

دوره ی جبری هم ارز

algebraically equivalent cycles

دورهای جبری-هم ارز

algebraically independent

جبری مستقل زیرمجموعه ای چون S از یک حلقه تعویض پذیرB را روی زیرحلقه ای چون A از B جبری مستقل گویند (یا گویند اعضای S روی A جبری مستقل اند) اگر ، هرگاه یک چندجمله ای برحسب اعضای S با ضریبهای در A برابر 0 باشد ، آنگاه همه ضریبها در چندجمله ای برابر 0 باشند

algebraically independent element

عنصر جبری مستقل

algebraically independent elements

عنصر های جبری-مستقل

artin symbol

نماد آرتین

computational symbol

نماد محاسبه ای ، نماد عملیاتی

correct symbol

علامت درست ، نماد درست

decision symbol

نماد تصمیم گیری

direction symbol

نماد جهت

gate symbol

نماد دریچه

input symbol

نماد ورودی

integral symbol

علامت انتگرال

jacobi symbol

نماد ژاکوبی

konig's symbol

نماد کونیگ

legendre symbol

نماد لژاندر ، علامت لژاندر

logic symbol

نماد منطقی

logical symbol

مظاهر منطق ، نماد منطقی

manual operation symbol

نماد عملیات دستی

operation symbol

علامت عمل ، علامت رمز

operational symbol

نماد عملیاتی

partial derivative symbol

علامت مشتق جزئی ، علامت مشتق نسبی

pochhammer's symbol

نماد پوش‌هامر

process symbol

نماد فرایند

quantifying symbol

نماد سور

start symbol

علامت شروع ، نماد شروع

summation symbol

نماد محاسبه ی مجموع

symbol

نماد ، علامت ، رمز ، سمبل ، نشانه ، نشان ، مظهر ، نشان دادن ، نماد / کلمات مرتبط Pochhammer's symbol Legendre symbol

universal quantifier symbol

علامت سور کلی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی ریاضی و آمار از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

ارزان و با کیفیت

می خوای متن تخصصی ریاضی و آمار رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه

معنی algebraic symbol

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی algebraic symbol

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما