معنی Automatic Process

روانشناسی

Automatic Process

فرایند خودکار ، فرآیند خودکار در روان‌شناسی شناختی ، هر فرآیند بخوبی آموخته شده که بدون تعمق عمدی و آگاهانه روی می‌دهد رانندگی "اتوماتیک" یک راننده مجرب مثال خوبی برای این مورد است

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی Automatic Process

automatic

دستگاه خودکار ، خودکار ، مربوط به ماشینهای خودکار ، غیر ارادی ، غیر ارادی خودکار

automatic programming

برنامه نویسی خودکار

automatic action

ناهشیارکاری

automatic behavior

رفتار خودکار

automatic check

مقابله خودکار

automatic coing

برنامه نویسی خودکار

automatic computer

کامپیوتر خودکار

automatic control

کنترل خودکار

automatic exchange

رد و بدل کننده خودکار

automatic negative thoughts

افکار منفی خودآیند

automatic nerves system (ans)

دستگاه عصبی اتونومیک (خودکار) قسمت عمده‌ای از سلسله اعصاب ، با دو بخش اساسی ، سمپاتیک و پاراسمپاتیک این سیستم "اتونومیک" نامیده می‌شود چون بسیاری از اعمال تحت کنترل آن خودبخود تنظیم می‌شوند یا بعبارتی "خودمختار" هستند

automatic nervous system

دستگاه عصبی خودمختار: دستگاهی که محیط درونی بدن ، از جمله قلب ، معده ، غدد فوق کلیوی و روده ها را تنظیم می نماید این دستگاه و دستگاههای عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک تقسیم می شود

automatic pilot

دستگاه خودکار هدایت کشتی و هواپیما

automatic programming

برنامه نویسی خودکار

automatic speaking

ناهشیارگویی

automatic testing

ازمایش خودکار ، آزمایش خودکار

automatic thought

افکار خودکار یا خودآیند: جمله های گسسته و منفی که شخص به سرعت از روی عادت به خودش می گوید به نظر بک ، افراد افسرده معمولا به افکار خودکار می پردازند

Automatic Thoughts

افکار خودکار

automatic timer

زمان سنج خودکار

automatic typesetting

حروف چینی خودکار

automatic writing

ناهشیار نویسی

automatically

خودبخود ، بطور خودکار ، بطور غیرارادی ، بطور غیرارادی خودبخود ، بصورت خودکار

automaticity

خودکاری ، خودبخودی

coping process

فرايند مقابله

decision process

فرایند تصمیم

Deductive Reasoning Process

فرآیند استدلال قیاسی

discriminal process

فرایند افتراقی

faulty group process

فرآیند گروهی معیوب

group process

فرایند گروهی

Inductive Reasoning Process

فرآیند استدلال استقرایی

input process

فرایندورودی

iterative process

فرآیند تکراری

manufacturing process

فرایند ساخت

markov process

فرایند مارکف

measurement process

فرآیند اندازه گیری

mental process

فرایند ذهنی

open hearth process

ذوب اهن در کوره رو باز و تبدیل آن بفولا د ، ذوب آهن در کوره رو باز و تبدیل آن بفولاد

output process

فرایند خروجی

photogelatin process

چاپ بوسیله ژلا تین ، (collotype)چاپ بوسیله ژلاتین

predefined process

فرایند از پیش تعریف شده

process

مراحل مختلف چیزی ، پیشرفت تدریجی ومداوم ، جریان عمل ، مرحله ، دوره عمل ، طرز عمل ، تهیه کردن ، مراحلی را طی کردن ، بانجام رساندن ، تمام کردن ، فرا گرد ، فراشد ، روند ، فرایند ، فرآیند ، جریان ، هدف‌های فرایندی ، زائده (در کالبدشناسی) ، فرآیند تهیه‌کردن ، پردازش کردن

resettlement process

فرآیند اقامت گزینی

sequential process

فرایند ترتیبی

transverse process

زاءده جانبی ستون فقرات ، زائده جانبی ستون فقرات

work in process

کار در جریان

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی Automatic Process

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی Automatic Process

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما